۸۸٬۱۲۶
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'در این باره' به 'دراینباره') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
'''سقیفه بنیساعده'''، نخستین واقعه پس از رحلت [[پیامبر اسلام(ص)]] در سال ۱۱ق بود که در آن [[ابوبکر]] بن ابیقُحافه به عنوان [[خلیفه]] [[مسلمانان]] انتخاب شد. نام سقیفهٔ بنیساعده به این دلیل که بلافاصله پس از درگذشت [[محمد بن عبدالله(ص)]] پیامبر اسلام عدهای از [[اصحاب]] که به انصار و مهاجرین شهرت داشتند، در آن محل برای تعیین خلیفه بعد از پیامبر به دعوت [[سعد بن عباده]] رئیس [[قبیلهٔ خزرج]] جمع شدند و ابوبکر را به عنوان خلیفه انتخاب کردند. واین در حالی بود که پس از وفات [[حضرت محمد(ص)]]، [[امام علی(ع)]] و برخی دیگر از [[صحابه]] مشغول تدارک مراسم تدفین پیامبر بودند. | '''سقیفه بنیساعده'''، نخستین واقعه پس از رحلت [[پیامبر اسلام(ص)]] در سال ۱۱ق بود که در آن [[ابوبکر]] بن ابیقُحافه به عنوان [[خلیفه]] [[مسلمانان]] انتخاب شد. نام سقیفهٔ بنیساعده به این دلیل که بلافاصله پس از درگذشت [[محمد بن عبدالله(ص)]] پیامبر اسلام عدهای از [[اصحاب]] که به انصار و مهاجرین شهرت داشتند، در آن محل برای تعیین خلیفه بعد از پیامبر به دعوت [[سعد بن عباده]] رئیس [[قبیلهٔ خزرج]] جمع شدند و ابوبکر را به عنوان خلیفه انتخاب کردند. واین در حالی بود که پس از وفات [[حضرت محمد(ص)]]، [[امام علی(ع)]] و برخی دیگر از [[صحابه]] مشغول تدارک مراسم تدفین پیامبر بودند. | ||
=علت | =علت نامگذاری= | ||
در [[عربستان]] برای گریز از گرمای زیاد، اکثر خانهها و مغازهها و [[مساجد]]، دارای سایبانی از حصیر یا گلیمهایی از پشم بز بود و در مواقع بیکاری، در آنجا جمع میشدند و از اخبار تازه و امور اجتماعی مهم سخن میگفتند. از جمله این سایبانها، سایبانی بود متعلق به [[قبیله بنی ساعده]]. چون بعد از رحلت پیامبر(ص) [[انصار]] و [[مهاجرین]] برای تعیین خلیفه، در زیر این سایبان گرد آمدند، این واقعه «سقیفه بنی ساعده» نامیده شد. | در [[عربستان]] برای گریز از گرمای زیاد، اکثر خانهها و مغازهها و [[مساجد]]، دارای سایبانی از حصیر یا گلیمهایی از پشم بز بود و در مواقع بیکاری، در آنجا جمع میشدند و از اخبار تازه و امور اجتماعی مهم سخن میگفتند. از جمله این سایبانها، سایبانی بود متعلق به [[قبیله بنی ساعده]]. چون بعد از رحلت پیامبر(ص) [[انصار]] و [[مهاجرین]] برای تعیین خلیفه، در زیر این سایبان گرد آمدند، این واقعه «سقیفه بنی ساعده» نامیده شد. | ||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
[[جبرئیل]] در سال دهم هجری، رسول خدا(ص) را به نزدیک بودن زمان رحلتش آگاه کرد. حضرت در این سال به فرمان [[خداوند]] میباید دو فریضه را به جای آورد: یکی، انجام [[مناسک حج]] و دیگری، معرفی جانشین پس از خود. | [[جبرئیل]] در سال دهم هجری، رسول خدا(ص) را به نزدیک بودن زمان رحلتش آگاه کرد. حضرت در این سال به فرمان [[خداوند]] میباید دو فریضه را به جای آورد: یکی، انجام [[مناسک حج]] و دیگری، معرفی جانشین پس از خود. | ||
پیامبر(ص) در [[ذیقعده]] سال دهم هجری عازم [[حج]] شد. هدف او علاوه بر تعلیم دادن احکام حج، لغو امتیازاتی بود که [[قریش]] به سبب کلیدداری و [[پرده داری کعبه]] برای خود کسب کرده بود. اشراف [[مکه]] در [[جاهلیت]]، ده قبیله بودند که پانزده منصب بین تیرههای عرب تقسیم میشد<ref>. تاریخ مفصل اسلام و تاریخ ایران بعد از اسلام، حسین عمادزاده، ص 94، چ8، 1374ش.</ref>. از جمله امتیازات، منصب قیادت، رفادت، سقایت و... بود. | پیامبر(ص) در [[ذیقعده]] سال دهم هجری عازم [[حج]] شد. هدف او علاوه بر تعلیم دادن احکام حج، لغو امتیازاتی بود که [[قریش]] به سبب کلیدداری و [[پرده داری کعبه]] برای خود کسب کرده بود. اشراف [[مکه]] در [[جاهلیت]]، ده قبیله بودند که پانزده منصب بین تیرههای عرب تقسیم میشد<ref>. تاریخ مفصل اسلام و تاریخ ایران بعد از اسلام، حسین عمادزاده، ص 94، چ8، 1374ش.</ref>. از جمله امتیازات، منصب قیادت، رفادت، سقایت و... بود. | ||
یکی از امتیازات قریش بر دیگر حاجیان، این بود که از [[عرفات]] بار | یکی از امتیازات قریش بر دیگر حاجیان، این بود که از [[عرفات]] بار نمیبستند، بلکه از [[مزدلفه]] کوچ میکردند و این را برای خود فخر میشمردند. [[قرآن کریم]] این امتیاز را با [[نزول]] این آیه از بین برد<ref>تاریخ تحلیلی اسلام تا پایان امویان، سیدجعفر شهیدی، ص 84، تهران، چ2، 1363ش.</ref>: | ||
«ثم افیضوا من حیث افاض الناسُ...»<ref>بقره/ 199.</ref>؛ | «ثم افیضوا من حیث افاض الناسُ...»<ref>بقره/ 199.</ref>؛ | ||
«از جایی کوچ کنید که مردم کوچ میکنند...». | «از جایی کوچ کنید که مردم کوچ میکنند...». | ||
از آنجا که [[طواف]] [[خانه خدا]] باید در جامه و پارچه پاک باشد، قریش میپنداشت جامه هنگامی پاک است که از آنها گرفته و کرایه شود | از آنجا که [[طواف]] [[خانه خدا]] باید در جامه و پارچه پاک باشد، قریش میپنداشت جامه هنگامی پاک است که از آنها گرفته و کرایه شود و اگر قریش از دادن لباس طواف به کسی ممانعت کند، او باید برهنه به طواف بپردازد. | ||
پیامبر(ص) که خود از قریش بود، در برابر دیدگان مردم از عرفات کوچ کرد و با این شیوه اولاً شعار برابری و مساوات بین انسانها را عملاً اجرا کرد. ثانیاً آن حضرت ثابت کرد که قریشی بودن( آنچه ابوبکر با استناد به آن به خلافت رسید)، اعتباری برای برتری جویی از دیگر قبایل نیست. | پیامبر(ص) که خود از قریش بود، در برابر دیدگان مردم از عرفات کوچ کرد و با این شیوه اولاً شعار برابری و مساوات بین انسانها را عملاً اجرا کرد. ثانیاً آن حضرت ثابت کرد که قریشی بودن (آنچه ابوبکر با استناد به آن به خلافت رسید)، اعتباری برای برتری جویی از دیگر قبایل نیست. | ||
اما دومین فریضه مهمی که پیامبر(ص) برای اتمام [[رسالت]] خویش باید به انجام میرسانید، اعلام جانشینی [[علی(ع)]] بود که در [[جُحفه]] و در محلی به نام « [[غدیرخم]]» صورت گرفت و دراینباره فرمود:«من کنت مولاه فهذا علیُ مولاه». | اما دومین فریضه مهمی که پیامبر(ص) برای اتمام [[رسالت]] خویش باید به انجام میرسانید، اعلام جانشینی [[علی(ع)]] بود که در [[جُحفه]] و در محلی به نام « [[غدیرخم]]» صورت گرفت و دراینباره فرمود:«من کنت مولاه فهذا علیُ مولاه». | ||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
#پیامبر(ص) میخواست با اعزام این سپاه، سران قبایل و صحابه را از مرکز حکومت( مدینه) دور سازد تا بعد از رحلتش مانعی برای به خلافت رسیدن حضرت علی(ع) پیش نیاید. | #پیامبر(ص) میخواست با اعزام این سپاه، سران قبایل و صحابه را از مرکز حکومت( مدینه) دور سازد تا بعد از رحلتش مانعی برای به خلافت رسیدن حضرت علی(ع) پیش نیاید. | ||
# | # | ||
#واگذاری فرماندهی سپاه به [[اسامه]]، که جوانی هفده یا نوزده ساله بود، سنت شیوخیت را که در بین اعراب از اعتبار بالایی برخوردار بود، منسوخ میکرد، تا جوان بودن علی(ع) | #واگذاری فرماندهی سپاه به [[اسامه]]، که جوانی هفده یا نوزده ساله بود، سنت شیوخیت را که در بین اعراب از اعتبار بالایی برخوردار بود، منسوخ میکرد، تا جوان بودن علی(ع) بهانهای برای کنار زدن او از خلافت نباشد. | ||
==سکونت در منزل عایشه== | ==سکونت در منزل عایشه== | ||
پیامبر(ص) از رفت و آمدهای برخی مهاجران بین مکه و مدینه خبر داشت. بنابراین او با سکونت در منزل [[عایشه]] و زیرنظر داشتن فتنه، در صدد خنثی کردن دسیسههای | پیامبر(ص) از رفت و آمدهای برخی مهاجران بین مکه و مدینه خبر داشت. بنابراین او با سکونت در منزل [[عایشه]] و زیرنظر داشتن فتنه، در صدد خنثی کردن دسیسههای سقیفهسازان برآمد. | ||
==هشدارهای پیش از رحلت== | ==هشدارهای پیش از رحلت== | ||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
آن گاه آن حضرت خطاب به [[مهاجران]] فرمود: | آن گاه آن حضرت خطاب به [[مهاجران]] فرمود: | ||
«شما زیاد میشوید، ولی انصار زیاد | «شما زیاد میشوید، ولی انصار زیاد نمیشوند، انصار تکیهگاه من هستند که به آنها پناه آورده ام. نیکانشان را گرامی بدارید و از بدانشان درگذرید<ref>تاریخ طبری، ج2، ص 227.</ref>.» | ||
پس از بیان این سخنان، به منزل عایشه بازگشت؛ لحظاتی بعد، عمر و ابوبکر و تعدادی از یاران پیامبر(ص) بر بالین حضرت حضور یافتند. در این هنگام رسول خدا(ص) در حالی که تب و | پس از بیان این سخنان، به منزل عایشه بازگشت؛ لحظاتی بعد، عمر و ابوبکر و تعدادی از یاران پیامبر(ص) بر بالین حضرت حضور یافتند. در این هنگام رسول خدا(ص) در حالی که تب و بیماریاش شدت یافته بود، بار دیگر برای تأکید بر شایستگی آن کسی که خدا و رسولش انتخاب کرده بودند، تقاضای قلم و کاغذ کرد تا چیزی بنویسد که بعد از او، مسلمانان گمراه نشوند. در این میان، عمر برآشفت و گفت:«هذیان میگوید. [[قرآن]] ما را کفایت میکند<ref>صحیح بخاری، ج1، ص 22.</ref>.» | ||
رسول خدا (ص)با دیدن نزاع و دو دستگی اطرافیان، از بیم آنکه عمر و متحدانش اصل رسالت را، مورد شبهه قرار بدهند، خطاب به صحابه فرمود:«برخیزید و از پیش من بروید.»... پیامبر(ص) در حالی که [[علی]] سرش را در آغوش گرفته بود، از دنیا رفت. | رسول خدا (ص)با دیدن نزاع و دو دستگی اطرافیان، از بیم آنکه عمر و متحدانش اصل رسالت را، مورد شبهه قرار بدهند، خطاب به صحابه فرمود:«برخیزید و از پیش من بروید.»... پیامبر(ص) در حالی که [[علی]] سرش را در آغوش گرفته بود، از دنیا رفت. | ||
خط ۶۶: | خط ۶۶: | ||
انصار گسترش اسلام را مرهون بذل جان و مال خویش میدانستند و خود را نسبت به مهاجرین در به دست گیری خلافت، سزاوارتر میشمردند. | انصار گسترش اسلام را مرهون بذل جان و مال خویش میدانستند و خود را نسبت به مهاجرین در به دست گیری خلافت، سزاوارتر میشمردند. | ||
#انصار در اکثر [[غزوات]] همراه پیامبر(ص) با [[کفار]] قریش جنگیده و بسیاری از کفار [[مکه]] و دیگر مخالفان اسلام را کشته بودند. از این رو، به وحشت افتادند که مبادا کسی روی کار آید که انتقام خونهای ریخته شده را بگیرد، و این ناشی از آن بود که به رغم تلاشهای فراوان پیامبر(ص) برای تبدیل نظام | #انصار در اکثر [[غزوات]] همراه پیامبر(ص) با [[کفار]] قریش جنگیده و بسیاری از کفار [[مکه]] و دیگر مخالفان اسلام را کشته بودند. از این رو، به وحشت افتادند که مبادا کسی روی کار آید که انتقام خونهای ریخته شده را بگیرد، و این ناشی از آن بود که به رغم تلاشهای فراوان پیامبر(ص) برای تبدیل نظام قبیلهای به نظام اجتماعی، هنوز خوی و خصلتهای قبیلگی دوران جاهلیت، همچون آتش زیر خاکستر در نهادشان باقی بود. | ||
# | # | ||
#علت دیگر، حس | #علت دیگر، حس جاهطلبی است که در تمام افراد بشر به طور مختلف وجود دارد و انسان را به خطرات بزرگ میاندازد<ref> طرح های رسالت، پیرامون خلافت و زمامداری، احمد مطهری، ج1، ص 250، قم، مرکز انتشارات دارالتبلیغ.</ref>. | ||
#سعد بن عباده از بزرگان عرب بود که درب خانه اش به روی حاجتمندان باز بود و از کسانی بود که در روز عید غدیرخم حضور داشت و خطبه پیامبر(ص) را شنید؛ ولی حب جاه و مقام، او را با وجود بیماری به سقیفه کشاند تا با او بیعت کنند<ref>نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج4، ص 4، چاپ بیروت.</ref>. | #سعد بن عباده از بزرگان عرب بود که درب خانه اش به روی حاجتمندان باز بود و از کسانی بود که در روز عید غدیرخم حضور داشت و خطبه پیامبر(ص) را شنید؛ ولی حب جاه و مقام، او را با وجود بیماری به سقیفه کشاند تا با او بیعت کنند<ref>نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج4، ص 4، چاپ بیروت.</ref>. | ||
خط ۹۴: | خط ۹۴: | ||
=انحراف بزرگ= | =انحراف بزرگ= | ||
«سقیفه» اولین و بزرگترین انحرافی بود که تداوم انقلاب پیامبر(ص) را به مخاطره انداخت؛ زیرا پس از وقوع این حادثه، شاهد روی کارآمدن افرادی هستیم که به علت ناآشنایی با حقایق و معارف انسان ساز اسلام، و با دنباله روی از اغراض و اهداف | «سقیفه» اولین و بزرگترین انحرافی بود که تداوم انقلاب پیامبر(ص) را به مخاطره انداخت؛ زیرا پس از وقوع این حادثه، شاهد روی کارآمدن افرادی هستیم که به علت ناآشنایی با حقایق و معارف انسان ساز اسلام، و با دنباله روی از اغراض و اهداف جاهطلبانه خویش، موجب پیدایش بدعتهای فراوانی شدند که زدودن آنها از جامعه اسلامی، ناممکن بود؛ تا آنجا که علی(ع) درباره انحراف زمان خلفای ثلاث، این گونه میفرماید: | ||
«به خدا سوگند! پیشوایان پیش از من کارهای شگفتی انجام دادند و به عمد با [[رسول خدا(ص)]] به مخالفت پرداختند. اگر مردم را وادار به ترک آنها میکردم و آن بدعتها را به حقیقتی که در زمان حضرت رسول(ص) بود، | «به خدا سوگند! پیشوایان پیش از من کارهای شگفتی انجام دادند و به عمد با [[رسول خدا(ص)]] به مخالفت پرداختند. اگر مردم را وادار به ترک آنها میکردم و آن بدعتها را به حقیقتی که در زمان حضرت رسول(ص) بود، برمیگرداندم، سپاهیانم از اطرافم پراکنده میشدند و در لشکرم جز من و تعداد اندکی باقی نمیماند...». | ||
آری وقوع سقیفه، زمینه خلافت [[امویان]]، [[بنی عباس]] و ... را فراهم ساخت. | آری وقوع سقیفه، زمینه خلافت [[امویان]]، [[بنی عباس]] و ... را فراهم ساخت. | ||
خط ۱۰۵: | خط ۱۰۵: | ||
{{پانویس|2}} | {{پانویس|2}} | ||
[[رده:تاریخ | [[رده: تاریخ]] | ||
[[رده:تاریخ | [[رده: تاریخ اسلام]] | ||