۸۷٬۷۷۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ستوده اند' به 'ستودهاند') |
جز (جایگزینی متن - 'ى' به 'ی') |
||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
=ولادت و نسب= | =ولادت و نسب= | ||
از سال تولد ابراهیم بن مالک اطلاع | از سال تولد ابراهیم بن مالک اطلاع دقیقی در دست نیست؛ اما به استناد این که او در جنگ صفین نوجوان بوده معلوم میشود که او بین سالهای ۱۵ تا ۲۱ ق. به دنیا آمده است. او از [[قبیله نخع]] که تیرهای از [[قبیله مذحج]] است میباشد. قبیله مذحج یکی از بزرگترین و مشهورترین قبائل [[یمن]] است. این قبیله در مقابل دشمن شدیدتر از همه قبائل مبارزه میکرد. آنها بعد از [[شهادت]] [[امام علی (ع)]] در [[کوفه]] ساکن شدند. <ref> اعیان الشیعه، ج ۹، ص ۴۱ و ج ۲، ص ۲۴۹</ref> | ||
=اوصاف ابراهیم= | =اوصاف ابراهیم= | ||
خط ۷۵: | خط ۷۵: | ||
ابراهیم بعد از اتمام کار جنگ به عنوان حاکم [[موصل]] در آنجا مستقر شد. <ref>الکامل، ج 4، ص 265</ref> وی به دستور مختار منطقه را با اختیارات تام اداره میکرد. در زمان جنگ مختار با [[مصعب]] در محل مأموریت خود مشغول انجام وظیفه بود. مدرک معتبری نداریم که گفته باشد مختار از او کمک خواسته و او در انجام وظیفه و کمک به مختار سستی کرده باشد. | ابراهیم بعد از اتمام کار جنگ به عنوان حاکم [[موصل]] در آنجا مستقر شد. <ref>الکامل، ج 4، ص 265</ref> وی به دستور مختار منطقه را با اختیارات تام اداره میکرد. در زمان جنگ مختار با [[مصعب]] در محل مأموریت خود مشغول انجام وظیفه بود. مدرک معتبری نداریم که گفته باشد مختار از او کمک خواسته و او در انجام وظیفه و کمک به مختار سستی کرده باشد. | ||
مختار فرماندهی جنگ با مصعب را به احمر بن شمیط <ref> الکامل، ج 4، ص 268؛ ابن سعد کاتب واقدی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، تحقیق، | مختار فرماندهی جنگ با مصعب را به احمر بن شمیط <ref> الکامل، ج 4، ص 268؛ ابن سعد کاتب واقدی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، تحقیق، سلمی، محمد بن صامل، خامسة 2، ص 83، مکتبة الصدیق، طائف، چاپ اول، 1414ق</ref> که مرد شجاع و از محبان [[اهل بیت]] بود، واگذار کرد و از ابراهیم نخواست که فرماندهی این جنگ را به عهده بگیرد. شاید به جهت حساسیت و اهمیت منطقه موصل بود. شاید هم اشتباه مختار بود که فرماندهی این نبرد مهم را به ابراهیم واگذار نکرد. <ref>ماهیت قیام مختار، ص 604 – 605</ref> شاید هم علل دیگری در کار بوده که ما آگاهی نداریم. هیچکدام عهدشکنی نکردند و عهد و پیمانی در کار نبوده و از هر دو در تاریخ به عظمت یاد شده است. | ||
اما اگرچه انتقام از قاتلان [[امام حسین(ع)]] نیز در بیعت ابراهیم با مختار نقش داشته است، اما ابراهیم درخواست اِمارت نیز از او کرده است و شاید همین مسئله سبب شد که بعد از مختار با مصعب -قاتل مختار- نیز [[بیعت]] نماید. | اما اگرچه انتقام از قاتلان [[امام حسین(ع)]] نیز در بیعت ابراهیم با مختار نقش داشته است، اما ابراهیم درخواست اِمارت نیز از او کرده است و شاید همین مسئله سبب شد که بعد از مختار با مصعب -قاتل مختار- نیز [[بیعت]] نماید. | ||
[[ابن اثیر]] در اینباره مینویسد: مختار چون آماده قیام و جنگ شد | [[ابن اثیر]] در اینباره مینویسد: مختار چون آماده قیام و جنگ شد بعضی از یاران او گفتند: اشراف و اعیان اهل کوفه بر جنگ ما و متابعت ابن مطیع اجماع و اتفاق دارند. اگر ابراهیم بن اشتر دعوت ما را اجابت کند، امیدواریم قدرت و توانایی ما در مقابله با دشمن زیاد گردد؛ زیرا او جوانمرد، رئیس و فرزند مرد شریف و دارای قبیلهای است که از نظر تعداد بسیار و افرادی بزرگوارند. | ||
مختار به آنها گفت: او را دعوت کنید. آنها هم به اتفاق | مختار به آنها گفت: او را دعوت کنید. آنها هم به اتفاق شعبی نزد او رفتند و او را از تصمیم خود خبردار نمودند و از او یاری و همکاری خواستند و دوستی پدرش را نسبت به امام علی(ع) یادآوری کردند که او (مالک اشتر) هواخواه و دوستدار علی(ع) و خاندان او بود. ابراهیم دعوت مختار را به شرطی پذیرفت که او را امیر کند، ولی گفتند اگرچه تو شایسته این کار هستی، اما این شدنی نیست؛ زیرا مختار از طرف [[محمد بن حنفیه]] آمده و به ما امر شده که او را اطاعت و متابعت کنیم، ابراهیم سکوت اختیار کرد و به آنها پاسخ نداد. | ||
خبر این گفتوگو به مختار داده شد و پس از سه روز با عدهای که | خبر این گفتوگو به مختار داده شد و پس از سه روز با عدهای که شعبی و پدرش نیز در میان آنها بود، نزد ابراهیم رفتند و او از آنها پذیرایی کرد و مختار، نامه محمد بن حنفیه را خواند که در آن نامه از ابراهیم خواسته بود که مختار را یاری کند و به انتصاب مختار به وزیری از طرف او و اینکه منصب زمامداری و فرماندهی لشکر برای او نیز ثابت است، اشاره شده بود. | ||
ابراهیم وقتی از خواندن نامه فراغت یافت گفت: [[ابن حنفیه]] پیش از این به من نامه مینوشت و در نامه خود فقط نام خود و پدرش و نام من و پدرم را مینوشت، مختار گفت: آن زمان گذشت و این زمان | ابراهیم وقتی از خواندن نامه فراغت یافت گفت: [[ابن حنفیه]] پیش از این به من نامه مینوشت و در نامه خود فقط نام خود و پدرش و نام من و پدرم را مینوشت، مختار گفت: آن زمان گذشت و این زمان دیگری است گفت: چه کسی میداند که این نامه از او است (تا گواهی بدهد). جمعی که در آنجا بودند گواهی دادند که آن نامه خود محمد بن حنفیه است. <ref>الکامل فی التاریخ، ج 4، ص 215 – 216</ref> | ||
ابن اثیر در ادامه به حوادث قیام مختار و نقش ابراهیم در پیروزی او تا کشته شدن ابن زیاد میپردازد. <ref>الکامل فی التاریخ، ج 4، ص 216 - 259</ref> | ابن اثیر در ادامه به حوادث قیام مختار و نقش ابراهیم در پیروزی او تا کشته شدن ابن زیاد میپردازد. <ref>الکامل فی التاریخ، ج 4، ص 216 - 259</ref> |