۸۸٬۰۰۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'نمی توان' به 'نمیتوان') |
جز (جایگزینی متن - 'ى' به 'ی') |
||
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
=زندگینامه ابوجهل= | =زندگینامه ابوجهل= | ||
ابوجهل: ابوالحکم، عمروبن هشامبن مغیره <ref>المحبّر، ص ۱۳۹</ref> از بزرگان [[مکّه]]، واز دشمنان سرسخت پیامبر<ref> | ابوجهل: ابوالحکم، عمروبن هشامبن مغیره <ref>المحبّر، ص ۱۳۹</ref> از بزرگان [[مکّه]]، واز دشمنان سرسخت پیامبر<ref>المغازی، ج2، ص491</ref> وی از [[قبیله بنی مخزوم]] و به ابوجهل مشهور بود و در انتساب به مادرش، [[ابنالحنظلیه]] <ref>سیره ابن هشام، ج2، ص623</ref> نامیده شده است. اطلاعات ما اززمان ولادت و زندگی او پیش از [[ظهور اسلام]]، چندان نیست. بعضی او را همسن [[پیامبر(ص)]] <ref>دایرةالمعارف الاسلامیه، ج1، ص322. «ابوجهل»</ref> و برخی، هنگام ورود به دارالندوه (سال 584 م)، سی ساله دانستهاند <ref>دایرةالمعارفبزرگاسلامی، ج5، ص305. «ابوجهل»</ref> که بدین ترتیب سن وی، از حضرت بیشتر خواهد بود. پدرش هشام، از مردان سرشناس و مهماننواز مکّه به شمار میرفت تا آنجا که قریش، مرگ او را برای خود تاریخ قرار داد. <ref> المحبّر، ص139</ref> | ||
زیرکی، دانایی و هوشیاری او در آن عصر سبب شد، تا برخلاف سنّت عرب جاهلی که عضویّت در دارالندوه، برای غیر [[بنیقصی]] را مشروط به چهلسالگی کرده بود، <ref>اخبار مکّه، ج2، ص253</ref> در نوجوانی که هنوز موی بر صورتش نروییده بود، <ref>عیونالاخبار، ج1، ص230</ref> یا نزدیک سی سالگی، <ref> الاشتقاق، ص155</ref> عضو آن شورا شود و در تصمیمگیریهای سران، طرف مشورت قرار گیرد. <ref>یعقوبی، ج2، ص37؛ الاشتقاق، ص155</ref> | |||
ابوجهل از بازرگانان ثروتمند و اشراف مکّه بود <ref>جامعالبیان، مج11، ج20، ص119</ref> که چون دیگر همردیفان خویش، | ابوجهل از بازرگانان ثروتمند و اشراف مکّه بود <ref>جامعالبیان، مج11، ج20، ص119</ref> که چون دیگر همردیفان خویش، برای دستیابی به ریاست [[کعبه]] و در پی آن، ریاست مکّه، با بنیهاشم نزاع داشت و [[نبوّت]] را نیز بر همین اساس تحلیل میکرد. او میگفت: ما و فرزندان [[عبدمناف]] در شَرَف و بزرگی به تنازع برخاستیم؛ اطعام کردند، اطعام کردیم؛ عطا کردند، عطا کردیم تا به نزدیک هم رسیدیم. گفتند از ما پیامبری است که بر او [[وحی]] میشود! این را دیگر نفهمیدیم. به خدا سوگند! هرگز بدو [[ایمان]] نیاورده، تصدیقش نخواهیم کرد. <ref> السیر و المغازی، ص210</ref> | ||
ابوجهل از دشمنان سرسخت پیامبر و [[مسلمانان]]بود. تلاش و رفتار خشمگینانه و کینه توزانه | ابوجهل از دشمنان سرسخت پیامبر و [[مسلمانان]]بود. تلاش و رفتار خشمگینانه و کینه توزانه وی با آنان، در [[شکنجه]] تازه مسلمانانی چون [[یاسر]] و [[سمیّه]] <ref>التعریف، ص172</ref> که به قتل این زن و شوهر انجامید، [[تهمت]] <ref>یعقوبی، ج2، ص28</ref> و افترا به آنان، <ref>التعریف، ص172</ref> جلوگیری از استماع قرآن، <ref>قرطبی، ج15، ص236</ref> و برقراری رابطه دیگران با پیامبر، <ref> اسبابالنزول، ص381؛ مجمعالبیان، ج10، ص584</ref> کوشش برای انعقاد [[پیمان صحیفه]] مبنی بر یاری نرساندن به پیامبر(ص)و کوشش بر عدم نقض آن، <ref> السیر و المغازی، ص161 و 166</ref> طرّاحی قتل پیامبر، <ref>سیره ابن هشام، ج2، ص480؛ مجمعالبیان، ج4، ص826</ref> به راه انداختن [[جنگ بدر]] <ref>الطبقات، ج2، ص9؛ یعقوبی، ج2، ص45</ref> و… آشکار است. | ||
ابوجهل | ابوجهل وقتی شنید که [[عیّاش ابن ابیربیعه]] (برادر مادریاش) به [[اسلام]] گرویده، هر شیوهای را برای بازگرداندن او به کارگرفت <ref>سیره ابن هشام، ج2، ص474</ref> و هنگامی که اندک ملایمت [[ولیدبنمغیره]] را به پیامبر دریافت، وی را با حیله بر آن داشت که کلام خداوند را [[سحر]] بخواند. <ref>مجمعالبیان، ج10، ص584</ref> (إن هـذا إلاّ سِحرٌ یُؤثَر إن هـذا إلاّ قَولُ البَشرِ) <ref> آیه 24 و 25 مدثر/ 74 </ref> بیانگر این واقعه است. <ref> اسباب النزول، ص381 و 382</ref> | ||
او | او برای تضعیف پیامبر و اسلام از هر راهی استفاده میکرد. وقتی آیاتِ «وما أدرکَ ما سَقَرُ لاتُبقی وَ لاتَذَرُ لوّاحةٌ لِلبَشرِ عَلَیها تِسعَةَ عَشَرَ» <ref>مدثر/74، 27 ـ 30</ref> را شنید، به قرشیان گفت: آیا هر ده تن از شما، از غلبه بر یک نفر از گماشتههای آتش ناتوانند؛ در حالی که شمار شما بیشتر است؟ رفیق شما [پیامبر]خبر میدهد که [[جهنم]] نوزده گماشته دارد. <ref> جامعالبیان، مج14، ج29، ص199؛ مجمعالبیان، ج10، ص586</ref> | ||
اصرار بیش از حد و جاهلانه او بر مخالفت با پیامبر و اسلام، | اصرار بیش از حد و جاهلانه او بر مخالفت با پیامبر و اسلام، حتّی موجب خشم دیگر سران مکّه شد <ref>السیر و المغازی، ص166</ref> و از سوی پیامبر به (ابوجهل) ملقّب گردید. <ref> الاشتقاق، ص147؛ انساب الاشراف ج1، ص141</ref> وی، در سال دوم هجری، در جنگ بدر که خود فرماندهی سپاه شرک را به عهده داشت، کشته و به همراه دیگر کشتگان، در [[چاه قلیب]] بدر مدفون شد. <ref>جامعالبیان، مج5، ج7، ص240</ref> او پسر و دختری داشت؛ امّا نسلش هرگز ادامه نیافت <ref>جمهرة انساب العرب، ص145</ref> و [[ابتر]] ماند. عکرمه (فرزند او) پس از فتح مکّه مسلمان شد، و پیامبر برای اینکه مسلمانی آزرده نشود، مسلمانان را از سبّ ابوجهل منع فرمود. <ref> العقدالفرید، ج۲، ص386</ref> | ||
=نسبت ابوجهل با پیامبر(ص)= | =نسبت ابوجهل با پیامبر(ص)= | ||
خط ۱۰۳: | خط ۱۰۳: | ||
|} <ref>مسعودی، مروج الذهب، ج 1، ص277، بطون قریش</ref> | |} <ref>مسعودی، مروج الذهب، ج 1، ص277، بطون قریش</ref> | ||
ابوالحکم عمرو بن هشام بن مغیره مخزومی مشهور به «ابوجهل» از اشراف قریش و از مشرکان معروف مکه بود که به تجارت اشتغال داشت. وی گرچه از قریش است، اما عموی پیامبر اکرم (ص) نیست؛ زیرا پدر گرامی [[رسول گرامی اسلام (ص)]] [[عبدالله بن عبدالمطلب بن هاشم]] است. بنابراین پیامیر اسلام (ص) از تیره بنی هاشم و ابوجهل از تیره بنی مخزوم است <ref> ابن سعد، | ابوالحکم عمرو بن هشام بن مغیره مخزومی مشهور به «ابوجهل» از اشراف قریش و از مشرکان معروف مکه بود که به تجارت اشتغال داشت. وی گرچه از قریش است، اما عموی پیامبر اکرم (ص) نیست؛ زیرا پدر گرامی [[رسول گرامی اسلام (ص)]] [[عبدالله بن عبدالمطلب بن هاشم]] است. بنابراین پیامیر اسلام (ص) از تیره بنی هاشم و ابوجهل از تیره بنی مخزوم است <ref> ابن سعد، الطبقاتالکبری،ترجمه، ج 7، ص 413</ref> که دو تیره و دو ریشه متفاوت هستد و ابوجهل نمیتواند عموی پیامیر اسلام (ص) باشد. | ||
=ملقبشدن به ابوجهل= | =ملقبشدن به ابوجهل= | ||
خط ۱۱۱: | خط ۱۱۱: | ||
=تحریک مشرکان به دشمنی با اسلام= | =تحریک مشرکان به دشمنی با اسلام= | ||
ابوجهل، مشرکان را بر ضد پیامبر (ص) تحریک کرده، | ابوجهل، مشرکان را بر ضد پیامبر (ص) تحریک کرده، میگفت: [[محمد]] در [[یثرب|یثرب]] فرود آمده؛ پیش قراولان خویش را فرستاده و میخواهد اموالتان را بگیرد؛ بپرهیزید از این که دنبالهرو او باشید یا به او نزدیک شوید. به خدا سوگند! با او ساحرانی است که هرگز ندیدهام و هیچ یک از [[اصحاب]] وی را مشاهده نکردهام، جز این که با شیاطین همراه بود! <ref>ابن کثیر، ج3، ص211</ref> | ||
او با این سخنان آتش جنگ بدر را شعله ور ساخت و | او با این سخنان آتش جنگ بدر را شعله ور ساخت و بخشی از مخارج آن را بر عهده گرفت. [[خداوند]] در این زمینه میفرماید: «إنّ الَّذینَ کَفروا یُنفِقونَ أمولهُم لیَصدّوا عَن سَبیلِ اللّهِ فَسَیُنفِقونَها ثمَّ تکونُ عَلَیهِمحسرَةً ثمَّ یُغلَبون وَالّذین کفَروا إلی جَهنَّم یُحشَرون»؛ کافران، اموالشان را برای بازداشتن از راه خدا خرج میکنند. بزودی خرجش خواهند کرد؛ آنگاه مایه حسرت آنان میشود و سرانجام، مغلوب میگردند و کافران را در جهنم گرد میآورند». <ref>سوره انفال/8، 36</ref> واحدی، از [[کلبی]] نقل میکند که آیه، درباره دوازده تن از اطعام کنندگان روز بدر نازل شد که یکی از آنان ابوجهل بود؛ <ref>اسباب النزول، ص195</ref> همو که ده شتر خویش را در آن واقعه نحر کرد. <ref>یعقوبی، ج2، ص45</ref> | ||
ابوجهل در همین جنگ کشته و درباره او و دیگر کشتگان بدر نازل شد: «وَلَو | ابوجهل در همین جنگ کشته و درباره او و دیگر کشتگان بدر نازل شد: «وَلَو تَری إذ یَتوَفَّی الّذینَ کَفروا المَلئکةُ یَضرِبونَ وجوهَهم و أدبرَهم و ذوقوا عَذابَ الحَریقِ»؛ <ref>آیه 50 سوره انفال/ 8</ref> اگر بدانی آنگاه که فرشتگان جان کافران را میگیرند و بر چهرهها و پشتهایشان میکوبند و میگویند: عذاب آتش را بچشید. <ref>جامعالبیان، مج6، ج10، ص30؛ مجمعالبیان، ج4، ص846</ref> | ||
=مرگ= | =مرگ= |