۸۷٬۸۸۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'ى' به 'ی') |
||
خط ۷۹: | خط ۷۹: | ||
=حضرت علی (ع) در سفارش ابوذر به مردم= | =حضرت علی (ع) در سفارش ابوذر به مردم= | ||
از آن جا که ابوذر همواره امیرالمومنین علی (ع) را اول مسلمان | از آن جا که ابوذر همواره امیرالمومنین علی (ع) را اول مسلمان میدانست و از هر نظر او را بر دیگران برتری میداد.<ref>تهذیب التهذیب، ج ۱۰، ص ۱۰۱؛ مستدرک حاکم، ج ۳، ص ۳۸۴؛ معرفه الصحابه، ج ۱، ص ۴۵۷ و ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه، ج ۱۳، ص ۲۲۴ ابوذر را چهارمین مسلمان ذکر کرده و مینویسد: همه محدثان گفتهاند که ابوبکر بعد از گروهی از مردان، مسلمان شده است، وی هفت نفر را به ترتیب ایمان نام می برد: ۱ – علی بن ابیطالب ۲ – جعفر بن ابیطالب ۳ – زید بن حارثه ۴ – ابوذر غفاری ۵ – عمرو بن عنبسه سلمی ۶ – خالد بن سعید بن عاص ۷ – خباب بن ارت. و می گوید: ابوبکر بعد از این جماعت مسلمان شده است.</ref> مردم را به برتری آن امام علیهالسلام سفارش مینمودند و در هر فرصتی که پیش میآمد، این حقیقت را بازگو میکرد تا حجت بر همگان تمام شود. | ||
ابن ابی الحدید از [[ابورافع]] صحابی پیامبر (ص) نقل میکند: من برای عیادت ابوذر به صحرای [[ربذه]] رفتم، چون میخواستم با او وداع کنم و برگردم، به من و همراهانم گفت: به زودی فتنهای بپا خواهد شد؛ بنابراین از خدا بترسید و بر شما باد بر آن پیر بزرگوار علی بن ابیطالب و از دامن او دست بر ندارید و از او پیروی کنید؛ چرا که از رسول خدا شنیدم که به او میفرمود: | ابن ابی الحدید از [[ابورافع]] صحابی پیامبر (ص) نقل میکند: من برای عیادت ابوذر به صحرای [[ربذه]] رفتم، چون میخواستم با او وداع کنم و برگردم، به من و همراهانم گفت: به زودی فتنهای بپا خواهد شد؛ بنابراین از خدا بترسید و بر شما باد بر آن پیر بزرگوار علی بن ابیطالب و از دامن او دست بر ندارید و از او پیروی کنید؛ چرا که از رسول خدا شنیدم که به او میفرمود: | ||
خط ۸۹: | خط ۸۹: | ||
=ابوذر پس از رسول خدا(ص) و در زمان خلفا= | =ابوذر پس از رسول خدا(ص) و در زمان خلفا= | ||
نقش ابوذر در دفاع از ولایت امیرمومنان | نقش ابوذر در دفاع از ولایت امیرمومنان علی (ع) پس از رسول اکرم(ص) بسیار مهم بود. او در زمان حکومت کوتاه مدت [[ابوبکر]]<ref>ر.ک:مقاله ابوبکر</ref> یکی از مدافعان آن حضرت در برابر حکومت غاصب ابوبکر محسوب میگردید. در زمان خلافت عمر، ابوذر مدینه را ترک کرده و به شام رفت و در برخی از فتوحات مثل حمله به بیزانس (امپراطوری روم شرقی) و فتح قبرس حضور داشت و تا زمان خلافت عثمان در آن جا ماند. در زمان حکومت عثمان و بدلیل رفتارهای ناشایست معاویه مخالفت او با حکومت وقت شدت گرفت. | ||
او در شام مردم را درباره ولایت امیرالمومنین | او در شام مردم را درباره ولایت امیرالمومنین علی (ع) آگاه میساخت; چنان که بسیاری از مردم شام با امیرالمومنین آشنا و برخی به [[تشیّع]] گرویدند. هنگامی که عثمان از مخالفت او با حکومت و تبلیغات او برای آشنا سازی مردم با اسلام واقعی آگاه شد، به معاویه دستور داد تا ابوذر را به مدینه بفرستد. معاویه او را با وضعی دلخراش و ناراحت کننده به مدینه فرستاد. چون به مدینه آمد و عثمان را ملاقات کرد، زبان به انتقاد از او گشود و او را از اسراف در بیت المال برحذر داشت. او همواره بر این شیوه پای میفشرد تا سرانجام عثمان وی را به ربذه تبعید کرد. | ||
پیامبر خدا(ص) بیست و سهسال قبل از وقوع این حادثه یعنی در [[جنگ تبوک]] این واقعه را پیشگویی کرده بود و اکنون زمان تحقق آن فرا رسیده بود. ابوذر این راد مرد الهی که به جرم حق گوئی و دعوت به عدل و داد، به ربذه تبعید شده بود، کم کم قوای بدنی خود را از دست داد و در بستر بیماری افتاد، او واپسین دقایق عمر پرفراز و نشیب خود را سپری میکرد، همسرش به سیمای نورانی و تکیده او مینگریست و به تلخی میگریست و قطرات عرق پیشانی شوهر خود را پاک میکرد، ابوذر پرسید: چرا گریه میکنی؟ | پیامبر خدا(ص) بیست و سهسال قبل از وقوع این حادثه یعنی در [[جنگ تبوک]] این واقعه را پیشگویی کرده بود و اکنون زمان تحقق آن فرا رسیده بود. ابوذر این راد مرد الهی که به جرم حق گوئی و دعوت به عدل و داد، به ربذه تبعید شده بود، کم کم قوای بدنی خود را از دست داد و در بستر بیماری افتاد، او واپسین دقایق عمر پرفراز و نشیب خود را سپری میکرد، همسرش به سیمای نورانی و تکیده او مینگریست و به تلخی میگریست و قطرات عرق پیشانی شوهر خود را پاک میکرد، ابوذر پرسید: چرا گریه میکنی؟ | ||
خط ۱۳۳: | خط ۱۳۳: | ||
ابوذر میگفت: آنچه را میگویم، از رسولخدا و یا خلیل خودم شنیدهام. <ref>طباطبائی، محمدحسین، المیزان، ج۹، ص۲۵۸ -۲۶۱</ref> | ابوذر میگفت: آنچه را میگویم، از رسولخدا و یا خلیل خودم شنیدهام. <ref>طباطبائی، محمدحسین، المیزان، ج۹، ص۲۵۸ -۲۶۱</ref> | ||
اعتراض او به عثمان و پافشاری بر حقیقتِ دینداری و پارسایی، موجب تبعیدش به ربذه شد؛ محلّی که آن را هیچ خوش نداشت. <ref> مسعودی، أبوالحسن | اعتراض او به عثمان و پافشاری بر حقیقتِ دینداری و پارسایی، موجب تبعیدش به ربذه شد؛ محلّی که آن را هیچ خوش نداشت. <ref> مسعودی، أبوالحسن علی بن الحسین، مروجالذهب، ج۲، ص۳۷۵-۳۷۷.</ref> | ||
این قضیه، بحثهای فراوانی را در تاریخ و کلام اسلامی برانگیخت. | این قضیه، بحثهای فراوانی را در تاریخ و کلام اسلامی برانگیخت. | ||
برخی درصدد برآمدند تا رفتن به ربذه را به میل ابوذر نشان دهند؛ <ref> ابن اثیر، عزالدین علی، الکامل، ج۳، ص۱۱۵. </ref> | برخی درصدد برآمدند تا رفتن به ربذه را به میل ابوذر نشان دهند؛ <ref> ابن اثیر، عزالدین علی، الکامل، ج۳، ص۱۱۵. </ref> |