confirmed، مدیران
۳۷٬۲۰۱
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۷۷: | خط ۷۷: | ||
* توجه به معاد و اثبات آن؛ | * توجه به معاد و اثبات آن؛ | ||
* عبرت آموزى از سرگذشت هاى عجيب پيشينيان<ref>تفسير قرآن مهر، ج 12، ص 183.</ref>. | * عبرت آموزى از سرگذشت هاى عجيب پيشينيان<ref>تفسير قرآن مهر، ج 12، ص 183.</ref>. | ||
=محتوا و موضوعات= | |||
سوره کهف با حمد و ستايش [[خداوند]] آغاز مى شود، و با [[توحيد]] و [[ايمان]] و عمل صالح پايان مى يابد. | |||
محتواى اين سوره همچون ساير سوره هاى مكى بيشتر بيان مبدء و معاد و بشارت و انذار است، و نيز به مساله مهمى كه [[مسلمانان]] در آن روزها سخت به آن نياز داشتند اشاره مى كند، و آن اينكه يك اقليت هر چند كوچك باشد، در برابر يك اكثريت هر چند ظاهرا قوى و نيرومند باشند نبايد تسليم گردد، و در فساد محيط حل شود، بلكه همچون گروه كوچك اصحاب كهف بايد حساب خودشان را از محيط فاسد جدا كنند، و بر ضد آن قيام نمايند.آن روز كه توانايى دارند به مبارزه ادامه دهند و در صورت عدم توانايى، هجرت نمايند. | |||
همچنين از جمله داستانهاى اين سوره، داستان دو نفر است كه يكى بسيار ثروتمند و مرفه اما بىايمان و ديگرى فقير و تهيدست اما مؤمن بود، ولى او هرگز عزت و شرف خود را در برابر آن فرد بى ايمان از دست نداد، و تا آنجا كه مى توانست او را نصيحت و ارشاد كرد و سرانجام اعلام بيزارى نمود و پيروزى هم با او بود. تا مؤمنان در شرائطى همچون آغاز دعوت [[پيغمبر(ص)]] بدانند اگر ثروتمندان بىايمان جنب و جوشى دارند موقت و خاموششدنى است همانند فقر و تنگدستى افراد با ايمان. | |||
بخش ديگرى از اين سوره به داستان [[موسى]] و [[خضر]] (هر چند نام خضر در اين سوره نيامده است) اشاره مى كند كه چگونه [[موسى(ع)]] در برابر كارهايى كه ظاهر آن زننده، اما باطنش پر مصلحت بود نتوانست صبر و حوصله به خرج دهد، ولى پس از توضيحات خضر به عمق مسائل كاملا آگاه شد و از بيتابى خود پشيمان گشت. اين نيز درسى است براى همه، تا به ظواهر حوادث و رويدادها ننگرند، و بدانند در زير اين ظواهر باطنى بسيار عميق و پر معنى وجود دارد. | |||
بخش ديگرى از اين سوره [[ماجراى ذوالقرنين]] را شرح ميدهد كه چگونه شرق و غرب عالم را پيمود، و با اقوام گوناگونى كه سنن و آداب بسيار متفاوتى داشتند روبرو شد، و سرانجام با كمك گروهى از مردم به مقابله با توطئه [[ياجوج و ماجوج]] برخاست و سدى آهنين بر سر راه آنها كشيد، و نفوذشان را قطع كرد تا مسلمانان با بينش وسيعتر خود را براى نفوذ در شرق و غرب جهان آماده سازند و براى مبارزه با ياجوجها و ماجوجها دست اتحاد به هم دهند. | |||
جالب اينكه در اين سوره به سه داستان اشاره شده (داستان اصحاب كهف، داستان موسى و خضر و داستان ذو القرنين) كه بر خلاف غالب داستانهاى [[قرآن]] در هيچ جاى ديگر از قرآن سخنى از اينها به ميان نيامده است (تنها در [[سوره انبياء]] آيه 96 به مسئله ياجوج و ماجوج بدون ذكر نام ذوالقرنين اشاره شده است) و اين يكى از ويژگيهاى اين سوره است. و به هر حال محتوايش از هر نظر پر بار، و تربيتكننده مى باشد<ref>تفسير قرآن مهر، ج 12، ص 183.</ref>. | |||
=پانویس= | =پانویس= |