confirmed، مدیران
۳۷٬۱۹۱
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
'''واقعه حَرّ'''ه، مربوط به سرکوب شورش مردم [[مدینه]] توسط سپاهیان [[یزید]] به سرکردگی [[مسلم بن عقبه]] در سال 63 قمری است و از آنجائی که لشکر یزید، در ریگزاری (در اطراف مدینه) به نام «حره» اردو زدند و از آن پایگاه به شهر حمله ور شدند، به '''واقعه حره''' شهرت پیدا نموده است. | '''واقعه حَرّ'''ه، مربوط به سرکوب شورش مردم [[مدینه]] توسط سپاهیان [[یزید]] به سرکردگی [[مسلم بن عقبه]] در سال 63 قمری است و از آنجائی که لشکر یزید، در ریگزاری (در اطراف مدینه) به نام «حره» اردو زدند و از آن پایگاه به شهر حمله ور شدند، به '''واقعه حره''' شهرت پیدا نموده است. | ||
در این واقعه سپاه مسلم بن عقبه در یک روز شهر مدینه را به تصرف خود در آورند و از هیچ جنایتی در آن فروگذار نکردند. بنا به نقلی | در این واقعه سپاه مسلم بن عقبه در یک روز شهر مدینه را به تصرف خود در آورند و از هیچ جنایتی در آن فروگذار نکردند. بنا به نقلی قریب هزار و هفتصد تن از بزرگان و بزرگ زادگان و حدود ده هزار نفر از سایر مردم مدینه در این واقعه قتل عام شدند. | ||
این واقعه در روزهای آخر [[ماه ذی الحجه]] (بنا به نقلی 28 ذی الحجه) روی داده است. | این واقعه در روزهای آخر [[ماه ذی الحجه]] (بنا به نقلی 28 ذی الحجه) روی داده است. | ||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
=واقعه حره= | =واقعه حره= | ||
فاجعه حره در ذى الحجّه سال 63 [[هجرى]] واقع شد<ref>کامل ابن | فاجعه حره در ذى الحجّه سال 63 [[هجرى]] واقع شد<ref>کامل ابن اثیر، ج 4، ص120 و تاریخ طبری، ج 4، ص 374.</ref> و به واقعه «حرّه» نیز معروف است<ref>«حرّه» به معنای زمین سنگلاخی و سنگستان است و چون بخشی از مدینه از سنگلاخ و سنگ های آتش فشانی پوشیده شده است، آن منطقه «حرّه» نامیده شد و به علت پیدایش این فاجعه در آن منطقه و نفوذ سپاه شام به مدینه از طریق «حرّه و اقم» به «واقعه حرّه» نیز معروف شده است. (لسان العرب، واژه حرّه).</ref>. | ||
پس از حادثه | پس از حادثه خونین [[کربلا]] و آگاهى مردم از ماهیّت یزید و پلیدى و خباثت وى، و اعلام قیام و [[جهاد]] از سوى [[عبداللّه بن حنظله غسیل الملائکه]] و برخى دیگر از صاحب نفوذان، انقلاب خونینى در مدینه آغاز شد. | ||
مردم | مردم مدینه نخست با [[عبدالله بن حنظله]] تا پاى جان [[بیعت]] کردند و آنگاه [[عثمان بن محمد بن ابوسفیان]]، والى مدینه را بیرون کردند. [[بنى امیه]] در منزل [[مروان بن حکم]] اجتماع کردند و همگى در آن جا محبوس شدند. | ||
مردم | مردم مدینه یزید را از خلافت خلع کرده و به بدگویى و سبّ و لعن وى پرداختند. یزید که از ماجرا مطّلع شد، لشکر عظیمى فراهم ساخت و فرماندهى آن را به عهده مردى خونریز به نام [[مسلم بن عقبه]] گذاشت<ref> معاویه به یزید سفارش کرده بود که در صورت نقض بیعت توسط مردم مدینه، آن ها را با مسلم بن عقبه درهم بشکن! (کامل ابن اثیر، ج 4، ص 112 و الامامه و السیاسه، ج 1، ص 231).</ref>. | ||
این فرمانده سفّاک، پس از محاصره مدینه، مقاومت آنان را درهم شکست و به قتل و غارت مدینه پرداخت و کشتار وسیعى را در این شهر به راه انداخت. | |||
[[ابن | [[ابن اثیر]] مى نویسد: مسلم بن عقبه، مدینه را سه روز بر لشکریانش مباح ساخت که هرگونه بخواهند در آن عمل کنند. آنان به کشتار وسیع مردم پرداخته و اموال آنان را نیز غارت کردند<ref> کامل ابن اثیر، ج 4، ص 117.</ref>. | ||
[[ابن | [[ابن قتیبه]] مى نویسد: یکى از سربازان شامى به منزل زنى وارد شد که کودکى شیرخوار داشت، سرباز از او اموالى را طلب کرد، زن اظهار داشت: هر چه مال در خانه داشتم، همه را به غارت بردند. | ||
سرباز سنگدل | سرباز سنگدل یزیدى طفل شیرخوار را از دامن مادر جدا کرد و در برابر چشم او چنان سرش را به دیوار کوبید که مغزش متلاشى شد<ref>الامامة و السیاسة، ج 1، ص 238.</ref>. | ||
مسلم بن عقبه وقتى بر مردم مسلّط شد، از آنان به عنوان بردگان | مسلم بن عقبه وقتى بر مردم مسلّط شد، از آنان به عنوان بردگان یزید بیعت مى گرفت که اختیار اموال و خانواده آن ها به دست یزید مى باشد که هرگونه بخواهد در آن ها تصرّف کند. هر کس امتناع مى ورزید، کشته مى شد<ref> تاریخ طبرى، ج 4، ص 381; کامل ابن اثیر، ج 4، ص 118 و مروج الذهب، ج 3، ص 70. لازم به یادآورى است که به سبب نفوذ فاجعه عظیم کربلا در افکار عمومى، یزید دستور داده بود، در این ماجرا متعرّض امام على بن الحسین(علیه السلام) و خاندانش نشوند و آن ها را از این نحوه بیعت مستثنا دانست.</ref>. | ||
در | در این فاجعه از بزرگان [[مهاجر]] و [[انصار]] هزار و هفتصد تن و از سایر [[مسلمین]] ده هزار تن به قتل رسیدند<ref> الامامة و السیاسة، ج 1، ص 239.</ref>. | ||
[[ابن ابى | [[ابن ابى الحدید]] مى نویسد: لشکریان [[شام]]، مردم مدینه را سر بریدند، آن گونه که قصّاب، گوسفند را سر مى برد. چنان خون ها ریخته شد، که قدم ها در میان آن ها فرو مى رفت، فرزندان مهاجر و انصار و مجاهدان بدر را به قتل رساند و از آن ها که باقى ماندند، به عنوان بردگان براى یزید بیعت گرفت<ref>شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، ج 3، ص 259.</ref>. | ||
مورّخان نوشته اند که از بس مسلم بن عقبه خون بى گناهان را | مورّخان نوشته اند که از بس مسلم بن عقبه خون بى گناهان را ریخت به «مُسرف» (خونریز بى حدّ و حصر) معروف شد<ref> مروج الذهب، ج 3، ص 69 و کامل ابن اثیر، ج 4، ص 120.</ref>. | ||
در | در این فاجعه به زنان [[مسلمان]] نیز بى حرمتى شد و جمعى از آنان مورد تجاوز قرار گرفتند<ref> الامامة و السیاسة، ج 2، ص 15.</ref>. | ||
[[ | [[یاقوت حموى]] در [[معجم البلدان]] مى نویسد: در این فاجعه مسلم بن عقبه، زنان را نیز بر سربازان خویش مباح ساخت<ref>معجم البلدان، ج 2، ص 249 (واژه حرّه و اقم).</ref>. | ||
[[ | [[سیوطى]] (دانشمند معروف [[اهل سنت]]) نقل مى کند که [[حسن بصرى]] از این فاجعه یاد کرد و گفت: به خدا سوگند! هیچ کس از آن حادثه نجات نیافت (یا کشته و یا زخمى شد و یا مورد آزار و توهین قرار گرفت); گروه زیادى از [[صحابه]] و دیگر مسلمانان در آن ماجرا به قتل رسیدند; مدینه غارت شد و هزار دختر مورد تجاوز قرار گرفت!! | ||
سپس از روى تأسّف و اندوه گفت: «إِنَّا لِلّهِ وَ إِنَّا | سپس از روى تأسّف و اندوه گفت: «إِنَّا لِلّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ»<ref>سوره بقره، آیه 156.</ref>. | ||
آنگاه ادامه داد: | آنگاه ادامه داد: این در حالى است که [[رسول خدا(ص)]] فرمود: | ||
«مَنْ أَخَافَ أَهْلَ | «مَنْ أَخَافَ أَهْلَ الْمَدِینَةِ أَخَافَهُ اللهُ وَ عَلَیْهِ لَعْنَةُ اللهِ وَ الْمَلاَئِکَةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِینَ»، (هر کس اهل مدینه را بترساند، خداوند او را مورد خوف و خشم خود قرار خواهد داد و لعنت خدا و فرشتگان و همه مردم بر او باد!)<ref>تاریخ الخلفاء، ص 233. این روایت از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) در کتاب هاى معتبر اهل سنّت با تعبیرات مختلفى آمده است; رجوع کنید به: صحیح مسلم، کتاب الحج، باب فضل المدینة، حدیث 10 و 16; مسند احمد، ج 4، ص 55 و کنزالعمّال، ج 12، ص 246-247. براى آگاهى بیشتر از واقعه حرّه و کشتار عظیم مردم رجوع کنید به: تاریخ طبرى، ج 4،ص 370-381 ; کامل ابن اثیر، ج 4، ص 111-121 و انساب الاشراف، ج 5، ص 337-355.</ref><ref> گردآوری از کتاب: عاشورا ریشه ها، انگیزه ها، رویدادها، پیامدها، زیر نظر آیت الله مکارم شیرازی، ص219.</ref>. | ||
=وضعیت اهلبیت(ع) در این واقعه= | |||
[[امام سجاد(ع)]] با بینش عمیق سیاسی و آگاهی از سرانجام قیام از تأیید قیام و شرکت در آن امتناع نمود.(15) | |||
از اینرو خانة امام(ع) أمن اعلام شد و کسی متعرض آن نشد و امام(ع) علاوه بر [[اهل بیت]] حدود چهارصد تن (کنایه از رقم بالا) از زنان بنی [[عبد مناف]] را برای در امان ماندن از تعرض لشکر مسلم بن عقبه در منزل خود پناه داد(16). و مسلم نیز در دیدار با امام به اکرام و تجلیل از امام پرداخت.(17) البته در منابع به دعائی از امام اشاره شده است که امام قبل از ملاقات با مسلم آن را قرائت فرمود و مسلم که قبل از آن به تهدید امام پرداخته بود به اکرام امام پرداخت(18). | |||
ناگفته معلوم است قیام های خودسرانه ای که پس از قیام [[امام حسین(ع)]] در جای جای قلمرو اسلامی واقع می گردید عمدتا با مخالفت و یا بی توجهی امامان(ع) روبرو می شد، چه آن که بسیاری از این قیام ها با اهداف و آرمان های غلط آغاز می گردید و با تحمیل هزینه های گزاف بر جامعه مسلمین به پایان می رسید که از این میان واقعه حره یکی از مصیبت بارترین این قیامها است. | |||
=پانویس= | =پانویس= |