confirmed، مدیران
۳۷٬۲۰۱
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
از [[طبری]] نقل شده که منبر پیامبر(ص) در سال هفتم [[هجری]] ساخته شده است و «هم در این سال منبر پیامبر(ص) که از آن جا براى کسان سخن مىکرد، ساخته شد که دو پله و جایى براى نشستن داشت. به قولى منبر به سال هشتم ساخته شد؛ اما درست، همان سال هفتم است<ref>طبری محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، اساطیر، 1375، ج3، ص 1156.</ref>.» در نقلی دیگر هم آمده است: «منبر پیامبراکرم(ص) در سال هشتم و به نقلی هفتم هجری ساخته شد<ref>مقریزی، پیشین، ج10 ، ص95.</ref>.» منبر رسولخدا(ص) [[روز جمعه]]، اوایل سال هشتم هجرى به مسجد آورده شد<ref>یوسفی غروی، پیشین، ج4، ص 125.</ref>. | از [[طبری]] نقل شده که منبر پیامبر(ص) در سال هفتم [[هجری]] ساخته شده است و «هم در این سال منبر پیامبر(ص) که از آن جا براى کسان سخن مىکرد، ساخته شد که دو پله و جایى براى نشستن داشت. به قولى منبر به سال هشتم ساخته شد؛ اما درست، همان سال هفتم است<ref>طبری محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، اساطیر، 1375، ج3، ص 1156.</ref>.» در نقلی دیگر هم آمده است: «منبر پیامبراکرم(ص) در سال هشتم و به نقلی هفتم هجری ساخته شد<ref>مقریزی، پیشین، ج10 ، ص95.</ref>.» منبر رسولخدا(ص) [[روز جمعه]]، اوایل سال هشتم هجرى به مسجد آورده شد<ref>یوسفی غروی، پیشین، ج4، ص 125.</ref>. | ||
=قداست منبر= | |||
[[رسول خدا(ص)]] و [[ائمه اطهار(ع)]] از همان صدر اسلام تلاش نمودند تا این رسانۀ سنّتی، قداست خود را حفظ کند. گرچه در برهه ای از زمان ها، نااهلان به این کرسی مقدّس تکیه زده اند، ولی همچنان منبر بر قداست خود باقی مانده است. | |||
[[خلیفه دوم]] در اولین روزهای خلافتش بر بالای منبر پیامبر اکرم(ص) رفته و در مورد آیۀ شریفه: «النَّبیُّ اَولی بِالمُؤمِنینَ مِن اَنفُسِهِم»<ref>سوره احزاب/آیه 6.</ref> برای مردم صحبت می کرد. [[امام حسین(ع)]] که در گوشه ای از مسجد نشسته بود، با شنیدن سخنان تناقض آمیز [[خلیفه]] از جایش بلند شد و با لحنی معترضانه فرمود: | |||
«انْزِلْ ... عَنْ مِنْبَرِ أَبِی رَسُولِ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، لَا مِنْبَرِ أَبِیکَ<ref> بحار الانوار، محمدباقر مجلسی، مؤسسة الوفا، بیروت1403ق، ج30، ص47.</ref>؛ از منبر پدرم رسول خدا(ص) فرود آی این منبر پدر تو نیست». | |||
[[عمربن خطاب]] گفت: راست می گویی. بلی! این منبر پدر توست، نه منبر پدر من! بعد [[امام(ع)]] با استدلال های محکم سخنان او را پاسخ داد. تا اینکه خلیفه دوم با خشم و ناراحتی تمام از منبر پایین آمد و با گروهی از یارانش به منزل [[امیرمؤمنان]] علی(ع) رفت و خطاب به آن حضرت گفت: ای اباالحسن! امروز از فرزندت [[حسین]] چه چیزها که ندیدم! او در [[مسجد رسول الله]] با صدای بلند با ما سخن می گوید و اوباش و اهل [[مدینه]] را بر من می شوراند<ref> همان، ص48.</ref>. | |||
طبق برخی از روایات یکی از نشانه هایی که قبل از ظهور هویدا می شود، خدشه دار شدن قداست منبر است. رسول خدا(ص) به [[سلمان فارسی]] فرمود: «یَا سَلْمَانُ! فَعِنْدَهَا ... وَ قُعُودُ الصِّبْیَانِ عَلَی الْمَنَابِرِ<ref> تفسیر قمی، علی بن ابراهیم قمی، دارالکتاب، قم، 1404ق، چاپ سوم، ج2، ص304.</ref>؛ سلمان! هنگام ظهور [یکی از نشانه های آن این است که] بچه های نابالغ بر منبرها می نشینند<ref>. معنای حدیث این است که: [متأسفانه] کسانی مدیریت منبر را به عهده می گیرند که از نظر سن، دوره نوجوانی را می گذرانند و افراد مسنّ و با تجربه از منبرها محروم می شوند. امّا معنای دیگر این است که: [متأسفانه] کسانی مشغول تبلیغ دین می شوند که شرایط منبر را نداشته و از نظر علمی و فکری و معنوی بالغ نشده اند.</ref>.» | |||
=پانویس= | =پانویس= | ||
{{پانویس|2}} | {{پانویس|2}} |