۲۱٬۸۹۸
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
ایشان پس از اتمام دورۀ دبستان، در سال 1937 م. پس از آن با چند تن ازهمسن و سالان بد آشنا شد که مردم روستا از آنها میترسیدند. پدرش پس از آنکه پسرش را در این حالت دید او را به عقد دختر عمویش درآورد.ایشان در سال 1968 م، از دانشکده حقوق فارغالتحصیل شد. به دلیل دستگیری پدرش در وزارت ادارات محلی کار کرد و در سال 2005 م، بهعنوان معاون اول وزارت ادارات مشغول فعالیت شد و تا زمان بازنشستگی در آنجا ماند و در سنین پایین به دعوت [[اخوانالمسلمین]] به این جنبش پیوست. | ایشان پس از اتمام دورۀ دبستان، در سال 1937 م. پس از آن با چند تن ازهمسن و سالان بد آشنا شد که مردم روستا از آنها میترسیدند. پدرش پس از آنکه پسرش را در این حالت دید او را به عقد دختر عمویش درآورد.ایشان در سال 1968 م، از دانشکده حقوق فارغالتحصیل شد. به دلیل دستگیری پدرش در وزارت ادارات محلی کار کرد و در سال 2005 م، بهعنوان معاون اول وزارت ادارات مشغول فعالیت شد و تا زمان بازنشستگی در آنجا ماند و در سنین پایین به دعوت [[اخوانالمسلمین]] به این جنبش پیوست. | ||
به محض اینکه ایشان به دعوت [[اخوانالمسلمین]] لبیک گفت، تحت تأثیر قرار گرفت؛ پس با عزم خالصانه و قلبی سرشار از ایمان برای آن تلاش کرد، از این رو به [[باشتیل]] و روستاهای همجوار پرداخت تا دعوت خود را بر سر زبانها بیاندازد و به برادرانش در [[امبابه]] در گسترش آن کمک کند و از حقوق والدین خود غافل | به محض اینکه ایشان به دعوت [[اخوانالمسلمین]] لبیک گفت، تحت تأثیر قرار گرفت؛ پس با عزم خالصانه و قلبی سرشار از ایمان برای آن تلاش کرد، از این رو به [[باشتیل]] و روستاهای همجوار پرداخت تا دعوت خود را بر سر زبانها بیاندازد و به برادرانش در [[امبابه]] در گسترش آن کمک کند و از حقوق والدین خود غافل نشود. | ||
جایی که با مردان انقلاب برخورد کرد و مردان انقلاب با تبدیل آن به گروهی وابسته به سازمان | جایی که با مردان انقلاب برخورد کرد و مردان انقلاب با تبدیل آن به گروهی وابسته به سازمان آزادیبخش که توسط [[جمال عبدالناصر]] تأسیس شده بود و همچنین وسوسهها و توطئههایی که جمال عبدالناصر برای از بین بردن آن نقشه میکشید، و تلاش میکردند تا دعوت [[اخوان المسلمین|اخوان]] را از بین ببرند. | ||
در 26 اکتبر 1954 | در 26 اکتبر 1954 م، [[مصر]] به طور کلی با یک رویداد مهم، یعنی حادثه منشیه مواجهه شد. در جایی که [[جمال عبدالناصر]] در آن شب به مناسبت امضای توافقنامه تخلیه در جمع حاضران ایستاده بود و ناگهان هشت گلوله در آسمان شلیک شد و هیاهو برپا شد، سپس اعلام کرد که یکی از برادران امبابه قصد ترور عبدالناصر را داشته است. و خطبه به پایان نرسید و خودروهای تحقیقات عمومی راه اندازی شدند. اطلاعات نظامی از شرق تا غرب در خیابانهای مصر پرسه میزند و اخوان را دستگیر میکند و برای کسانی که محل اختفای برادری را فاش می کنند پاداش می گیرد. حتی قبل از انجام تحقیقات در مورد اینکه چه کسی عبدالناصر را شلیک کرد، زندان ها پر از زندانیان اخوان بود. | ||
==همت بالا== | ==همت بالا== |