۸۷٬۸۱۰
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'در این باره' به 'دراینباره') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
=دوران تدریس= | =دوران تدریس= | ||
غزالى پس از این که از دانشگاه الازهر فارغ التحصیل گشت، اجازهنامه تدریس به او اهدا شد و در دانشکده اصول دین و مرکز بررسىهاى عربى و اسلامى دانشگاه الازهر مشغول تدریس و فعالیت علمى شد <ref>ملکاوى، 1417: 185.</ref> پس از مدتى ریاست شوراى معارف اسلامى را نیز همزمان با اشتغال به تدریس بر عهده گرفت. در این شورا به دانشجویان، رشتههاى فرهنگ اسلامى و مبانى دین و شریعت را در سطح فوق لیسانس و دکترا تعلیم مىدادند و غزالى بیشترین سهم را در تربیت این دانشجویان داشت. برخى از شاگردانى که وى در دانشگاه الازهر تربیت نمود، اکنون جزء متفکران و فقهاى بزرگ اهل سنت هستند. از جمله شاگردان او «شیخ [[یوسف القرضاوی|یوسف القرضاوى]]» و «[[حسین حسن الطویل]]» هستند. یوسف قرضاوى بیش از 128 کتاب در علوم مختلف اسلامى تألیف کرده و یک بار نیز به جرم همکارى با | غزالى پس از این که از دانشگاه الازهر فارغ التحصیل گشت، اجازهنامه تدریس به او اهدا شد و در دانشکده اصول دین و مرکز بررسىهاى عربى و اسلامى دانشگاه الازهر مشغول تدریس و فعالیت علمى شد <ref>ملکاوى، 1417: 185.</ref> پس از مدتى ریاست شوراى معارف اسلامى را نیز همزمان با اشتغال به تدریس بر عهده گرفت. در این شورا به دانشجویان، رشتههاى فرهنگ اسلامى و مبانى دین و شریعت را در سطح فوق لیسانس و دکترا تعلیم مىدادند و غزالى بیشترین سهم را در تربیت این دانشجویان داشت. برخى از شاگردانى که وى در دانشگاه الازهر تربیت نمود، اکنون جزء متفکران و فقهاى بزرگ اهل سنت هستند. از جمله شاگردان او «شیخ [[یوسف القرضاوی|یوسف القرضاوى]]» و «[[حسین حسن الطویل]]» هستند. یوسف قرضاوى بیش از 128 کتاب در علوم مختلف اسلامى تألیف کرده و یک بار نیز به جرم همکارى با اخوانالمسلمین، توسط رژیم مصر دستگیر گشت. حسین حسن الطویل نیز از علماى بزرگ دانشگاه الازهر به شمار مىآید. | ||
=فعالیتاى تبلیغى غزالى= | =فعالیتاى تبلیغى غزالى= | ||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
=غزالى در سنگر مطبوعات= | =غزالى در سنگر مطبوعات= | ||
غزالى فعالیت مطبوعاتى خود را با هفته نامه | غزالى فعالیت مطبوعاتى خود را با هفته نامه «اخوانالمسلمین» آغاز کرد. مقالات او در این هفتهنامه مرتب در ستونى به نام «خواطر حرّة»(آرزوهاى پر حرارت) به چاپ مىرسید. با شدت یافتن فعالیت جمعیت اخوانالمسلمین و رویارویى آنها با حکومت وقت، مجله اخوانالمسلمین تعطیل شد. غزالى پس از آن در مجله «المباحث» و سپس در مجله «الدعوة» که صالح عشماوى آن را تأسیس کرده بود، مشغول فعالیت شد. وى با مجله های «[[لواء الاسلام (مجله)|لواء الاسلام]]»، «[[الشعب (مجله)|الشعب]]»، «[[هذا دیننا (مجله)|هذا دیننا]]» و «[[الحق المر (مجله)|الحق المر]]»(حقیقت تلخ) نیز ارتباط علمى داشت <ref>ملکاوى، 1417: 74.</ref> هم چنین پس از تأسیس و انتشار مجله «[[الفکر الجدید (مجله)|الفکر الجدید]]» توسط سید قطب، غزالى یکى از نویسندگان آن به شمار مىرفت. <br> | ||
وى که از سنین جوانى با مطبوعات مصر و برخى کشورهاى عربى نظیر عربستان در مجله «[[المسلمون (مجله)|المسلمون]]» ارتباط علمى داشت، با نوشتهها و مقالات خود، خشم حکومت و عوامل غربزده را بر انگیخت و همین امر باعث شد تا در سال 1367ق. دستگیر و زندانى شود <ref>قرضاوى، 1421: 11.</ref> در نوشتهها و مقالات غزالى، موضوعاتى به چشممى خورد که با اندیشهها و مشکلات مردم مسلمان جامعه، همخوانى داشت و آنچه بیشتر مورد توجه خوانندگان قرار مىگرفت، گفتارهاى صادقانه او بود. وى مىگوید: «دوست داشتم تمام احساسات و دریافتهاى خویش را بهطور کامل بنگارم تا در پیشگاه خداوند سربلند و از خیرخواهى به مردم، دریغ نکرده باشم» <ref>ملکاوى، 1417: 185.</ref> غزالى در یکى از نوشتههایش، ضمن انتقاد شدید از روزنامه نگاران مصر که به مقدسات دینى از جمله نماز، روزه و حجاب حمله مىکردند، آنها را آمریکایى معرفى مىکند و مىنویسد: «نشریاتى که باید در این عصر، به سوى ترقى افکار مسلمانان قدم بردارند، با کمال تأسف شیوه روزنامه نگارى آمریکایى را پیش | وى که از سنین جوانى با مطبوعات مصر و برخى کشورهاى عربى نظیر عربستان در مجله «[[المسلمون (مجله)|المسلمون]]» ارتباط علمى داشت، با نوشتهها و مقالات خود، خشم حکومت و عوامل غربزده را بر انگیخت و همین امر باعث شد تا در سال 1367ق. دستگیر و زندانى شود <ref>قرضاوى، 1421: 11.</ref> در نوشتهها و مقالات غزالى، موضوعاتى به چشممى خورد که با اندیشهها و مشکلات مردم مسلمان جامعه، همخوانى داشت و آنچه بیشتر مورد توجه خوانندگان قرار مىگرفت، گفتارهاى صادقانه او بود. وى مىگوید: «دوست داشتم تمام احساسات و دریافتهاى خویش را بهطور کامل بنگارم تا در پیشگاه خداوند سربلند و از خیرخواهى به مردم، دریغ نکرده باشم» <ref>ملکاوى، 1417: 185.</ref> غزالى در یکى از نوشتههایش، ضمن انتقاد شدید از روزنامه نگاران مصر که به مقدسات دینى از جمله نماز، روزه و حجاب حمله مىکردند، آنها را آمریکایى معرفى مىکند و مىنویسد: «نشریاتى که باید در این عصر، به سوى ترقى افکار مسلمانان قدم بردارند، با کمال تأسف شیوه روزنامه نگارى آمریکایى را پیش گرفتهاند و در دامن زدن به آشوب و تفریح جاهلان و بازکردن راه جرایم و گناه، مسابقه گذاشتهاند».<ref>غزالى،1369:159.</ref> | ||
=مبارزات سیاسى= | =مبارزات سیاسى= | ||
مهمترین دوران مبارزاتى غزالى مربوط به زمانى است که وى به جمعیت اخوانالمسلمین پیوست. | مهمترین دوران مبارزاتى غزالى مربوط به زمانى است که وى به جمعیت اخوانالمسلمین پیوست. اخوانالمسلمین در بیشتر کشورهاى عربى فعالیت مىکرد و پایگاه اصلى آن در مصر بود. این جمعیت در سال 1347ق توسط حسن البناء(1327ـ 1369ق / 1906 ـ1949م) در شهر اسماعیلیه مصر پایهگذارى شد و فعالیت خود را در اتاق کوچکى در مدرسه التهذیب، با تعلیم قرآن، تجوید، حدیث، تفسیر و دیگر علوم اسلامى آغاز کرد. حسن البناء در سال 1350ق رسالهاى حاوى اهداف جمعیت اخوانالمسلمین منتشر کرد و به عنوان دبیرکل جمعیت برگزیده شد. با گسترش فعالیت سیاسى و دینى جمعیت، تشکیلات آن به [[قاهره]] منتقل گردید.<br> | ||
'''در سال 1356ق در پنجمین کنگره | '''در سال 1356ق در پنجمین کنگره اخوانالمسلمین، تصمیمات مهمى گرفته شد که از آن جمله بود:'''<br> | ||
#آزادى وطن از سلطه بیگانه مخصوصاً انگلیس | #آزادى وطن از سلطه بیگانه مخصوصاً انگلیس | ||
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
#ضدیت با ملىگرایى و تلاش براى وحدت جهان اسلام. | #ضدیت با ملىگرایى و تلاش براى وحدت جهان اسلام. | ||
تصمیمات و مصوبات جمعیت | تصمیمات و مصوبات جمعیت اخوانالمسلمین که همگى خواسته مردم و آرزوى آنها بود از یکسو، و شرکت فعال آنها در جنگ اعراب و اسرائیل و کمک آنها به فلسطینىها در سال 1948م از سوى دیگر، باعث فزونى محبوبیت آنها شد و متقابلاً موجب ناراحتى و خوف دربار [[مصر]] و استعمار پیر انگلیس گشت. از اینرو دولت «نقراشى پاشا» به فرمان ملک فاروق در صفر 1368ق / 1948م، فرمان انحلال جمعیت اخوانالمسلمین را صادر کرد و بسیارى از اعضاى آن بازداشت شدند و اموال جمعیت نیز مصادره گردید. <ref>دائرةالمعارف بزرگ اسلامى : 7/279</ref> | ||
غزالى که از اعضاى فعال جمعیت به شمار مىآمد در سال 1368ق یا اوایل 1369ق، به جرم همکارى با | غزالى که از اعضاى فعال جمعیت به شمار مىآمد در سال 1368ق یا اوایل 1369ق، به جرم همکارى با اخوانالمسلمین، بازداشت شد. وى همراه عدهاى از اعضاى دیگر جمعیت، به زندان «الحذاء» در شهر طور منتقل شدند. غزالى در زندان نیز آرام نگرفت و با هدف روشنگرى زندانیان، به سخنرانى مىپرداخت و بیشتر سخنرانىهاى او پس از اقامه نماز بود. غزالى، رهبر زندانیان شناخته مىشد و زندانیان که اکثر آنان از اعضاى اخوانالمسلمین بودند، به حرف و تصمیم او احترام مىگذاردند. یوسف قرضاوى که از شاگردان غزالى و اکنون یکى از متفکران بزرگ مصرى است، درباره خاطرات زندان مىگوید:<br> | ||
«شیخ غزالى در زندان، امام جماعت ما و در روزهاى جمعه خطیب جمع زندانیان بود. دعاى قنوت نمازش این بود: خدایا ما را از بند نجات ده و به همریختگى ما را جبران نما و امر ما را با عنایت خود برعهده گیر...، خدایا تو خود ظالمان را مکافات کن». <ref>قرضاوى، 1421: 16</ref><br> | «شیخ غزالى در زندان، امام جماعت ما و در روزهاى جمعه خطیب جمع زندانیان بود. دعاى قنوت نمازش این بود: خدایا ما را از بند نجات ده و به همریختگى ما را جبران نما و امر ما را با عنایت خود برعهده گیر...، خدایا تو خود ظالمان را مکافات کن». <ref>قرضاوى، 1421: 16</ref><br> | ||
در ایامى که غزالى در زندان به سر مىبرد، جمعیت | در ایامى که غزالى در زندان به سر مىبرد، جمعیت اخوانالمسلمین فعالیت سرّى داشتند و با طرحریزى یک عملیات توانستند «نقراشى پاشا» نخست وزیر مصر و عامل انحلال جمعیت اخوانالمسلمین را به قتل برسانند. پس از مدتى به تلافى این اقدام، حسن البناء، بنیانگذار اخوانالمسلمین توسط حکومت مصر در سال 1369ق ترور شد. فقدان وى موجى از اندوه را در میان شاگردان و طرفدارانش ایجاد کرد. غزالى هنگامى که خبر ترور و شهادت حسن البناء را شنید، بسیار اندوهناک شد و در یکى از سخنرانىهایش در زندان گفت: «روح بزرگى را کشتند که از عبادت خدا خاشع بود و قیام و سجود مىکرد و در راه خدا قدم برمى داشت. اروپا فهمید که با وجود این مرد، بقایش در شرق با خطر روبهرو خواهد شد. البته مرگ حسن البناء به این معنا نیست که ستیز با دشمنان خدا و دشمنان امت اسلام تمام شده است. بلکه پرچمى که البناء آن را برافراشت، سربازان و شاگردانش بعد از او در اهتزاز نگه خواهند داشت و این دعوت همچنان پا بر جا خواهد ماند». <ref>تأملات...، 1374: 45 و قرضاوى، 1421: 34</ref> پس از گذشت یکسال، غزالى در سالگرد شهادت حسن البناء، به پاس نکوداشت وى مقالهاى تحت عنوان «شاخهاى بلند بر درخت جاودانگى» در مجله الدعوة به رشته تحریر درآورد. <ref>قرضاوى، 1421: 31.</ref> | ||
=انفصال غزالى از | =انفصال غزالى از اخوانالمسلمین= | ||
پس از ترور حسن البناء، در سال 1369ق «حسن هضیبى» از طرف اعضاى جمعیت | پس از ترور حسن البناء، در سال 1369ق «حسن هضیبى» از طرف اعضاى جمعیت اخوانالمسلمین که فعالیتهاى بسیار محدودى داشت، به عنوان دبیرکل جمعیت انتخاب شد. در آن تاریخ غزالى تازه از زندان آزاد شده بود و بیشتر به فعالیتهاى علمى خود مىپرداخت. وى ابتدا درسهایى را که در زندان براى زندانیان بازگو مىکرد با عنوان «الاسلام و الاستبداد السیاسی» منتشر کرد. در سال 1372ق با یک عملیات نظامى به فرماندهى ژنرال جمال عبدالناصر (1339ـ1391ق / 1918ـ1970م)، ملک فاروق از سلطنت خلع و نظام پادشاهى به جمهورى تبدیل شد. جمعیت اخوانالمسلمین که با نظام پادشاهى مخالف بود با عبدالناصر همکارى کرد و در پیروزى این عملیات نقش به سزایى داشت.<br> | ||
عبدالناصر به پاس همکارى جمعیت | عبدالناصر به پاس همکارى جمعیت اخوانالمسلمین، ابتدا گروه آنان را به رسمیت شناخت، ولى بعدها مواضعش تغییر کرد و با این جمعیت درگیر شد و دستور اعدام عدهاى از متفکران جمعیت، همچون سید قطب را صادر کرد. در این میان غزالى نیز در آغاز مانند دیگر اعضا، به جمال عبدالناصر حسن ظن داشت و از او حمایت مىکرد، اما با شفافتر شدن اقدامات عبدالناصر، از وى روى برگرداند و با نوشتن کتابهایى نظیر «قذائف الحق» و «الاسلام و الزحف الاحمر» توطئههاى عبدالناصر را افشا نمود. <ref>همان: 56</ref>. عبدالناصر که از نفوذ فکرى غزالى در بین جوانان اخوانالمسلمین هراس داشت، حسن هضیبى را تحریک کرد که غزالى و دیگر افراد تأثیرگذار را از جمعیت کنار گذارد. حسن هضیبى که روابط صمیمانهاى با عبدالناصر داشت چهار عضو ارشد اخوانالمسلمین از جمله غزالى را از کار بر کنار کرد. <ref>همان: 44.</ref> | ||
=مواضع سیاسى و اعتقادى= | =مواضع سیاسى و اعتقادى= | ||
غزالى پس از انفصال از جمعیت | غزالى پس از انفصال از جمعیت اخوانالمسلمین، موضعگیرىهاى متعددى در مقابله با غربزدگى و هم چنین در برابر قوانین غیر اسلامى مصر داشت. از جمله در برابر منشور برابرى زن و مرد<ref>ماهنامه مکتب اسلام، ربیع الثانى 1341: ص59.</ref>، رد نظریه خالد محمد خالد مبنى بر جدایى دین از سیاست<ref>قرضاوى، 1421: 196</ref>، و دفاع از متهمان پرونده قتل دکتر فرج فوده(نویسنده مرتد مصرى) موضعگیرىهاى سختى نمود.<ref>همان: 344.</ref><br> | ||
وى در موضعگیرىهاى دیگرش، ضمن حمایت از انقلاب اسلامى ایران به رهبرى امام خمینى(قدس سره)، گفته است: «من حمایت کامل خود را از انقلاب اسلامى ایران اعلام مىکنم. مادامى که ایران با اتکال به خداوند و وحدت کلمه کار خود را ادامه دهد، انشاءالله به اهداف خود دست مىیابد. تجاوز عراق به ایران با حمایت مستقیم امپریالیسم جهانى صورت گرفته است. من صدام را تجاوزگرى مىدانم که با تسلیحاتش در جهت منافع دشمنان اسلام گام برمى دارد».<br> | وى در موضعگیرىهاى دیگرش، ضمن حمایت از انقلاب اسلامى ایران به رهبرى امام خمینى(قدس سره)، گفته است: «من حمایت کامل خود را از انقلاب اسلامى ایران اعلام مىکنم. مادامى که ایران با اتکال به خداوند و وحدت کلمه کار خود را ادامه دهد، انشاءالله به اهداف خود دست مىیابد. تجاوز عراق به ایران با حمایت مستقیم امپریالیسم جهانى صورت گرفته است. من صدام را تجاوزگرى مىدانم که با تسلیحاتش در جهت منافع دشمنان اسلام گام برمى دارد».<br> | ||
شیخ [[محمد غزالى]] شدیداً تحت تأثیر افکار [[امام خمینى(قدس سره)]] بنیانگذار جمهورى اسلامى ایران قرار گرفته بود و در مقاطع مختلف از او یاد مىکرد. هنگامى که امام خمینى فتواى ارتداد سلمان رشدى را صادر نمود، غزالى در جلسه درسش ضمن تقدیر از ایشان گفت: «در یکى از جلسات با عدهاى از علماى قاهره، آرزو کردم که اى کاش خداوند جرعهاى از شجاعت امام خمینى را به تمام علماى اسلام عطا مىکرد، زیرا وقتى که در مرکز فرهنگ انگلستان، توطئهاى علیه اسلام و مسلمین ترتیب یافت و فردى بى شخصیت و پرکینه نسبت به اسلام، شدیدترین اهانتها را به مقدسترین انسان تاریخ یعنى پیامبر گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله) و همسران و اصحابش روا داشت، همه ساکت بودند و تنها او (امام خمینى (ره) بود که با شجاعت و شهامت، حکم ارتداد این فرد حقیر و بىادب را صادر کرد». <ref>گامى به سوى...: 1/13.</ref><br> | شیخ [[محمد غزالى]] شدیداً تحت تأثیر افکار [[امام خمینى(قدس سره)]] بنیانگذار جمهورى اسلامى ایران قرار گرفته بود و در مقاطع مختلف از او یاد مىکرد. هنگامى که امام خمینى فتواى ارتداد سلمان رشدى را صادر نمود، غزالى در جلسه درسش ضمن تقدیر از ایشان گفت: «در یکى از جلسات با عدهاى از علماى قاهره، آرزو کردم که اى کاش خداوند جرعهاى از شجاعت امام خمینى را به تمام علماى اسلام عطا مىکرد، زیرا وقتى که در مرکز فرهنگ انگلستان، توطئهاى علیه اسلام و مسلمین ترتیب یافت و فردى بى شخصیت و پرکینه نسبت به اسلام، شدیدترین اهانتها را به مقدسترین انسان تاریخ یعنى پیامبر گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله) و همسران و اصحابش روا داشت، همه ساکت بودند و تنها او (امام خمینى (ره) بود که با شجاعت و شهامت، حکم ارتداد این فرد حقیر و بىادب را صادر کرد». <ref>گامى به سوى...: 1/13.</ref><br> | ||
خط ۱۰۴: | خط ۱۰۴: | ||
#اخلاق اسلامى ، ترجمه محمود ابراهیمى، تهران، نشر احسان، 1378. 397صفحه. | #اخلاق اسلامى ، ترجمه محمود ابراهیمى، تهران، نشر احسان، 1378. 397صفحه. | ||
# | #اخوانالمسلمین: تاریخ پیدایش، تحولات و فعالیتهاى جنبش اخوانالمسلمین در یک قرن اخیر، ترجمه دکتر بهمن آقایى و خسرو صفوى، تهران، رسام، 1365. 273ص. | ||
#ارزیابى میراث فکرى مسلمانان، ترجمه داود نارویى، تهران، نشر احسان، 1382. 288صفحه. | #ارزیابى میراث فکرى مسلمانان، ترجمه داود نارویى، تهران، نشر احسان، 1382. 288صفحه. | ||
#باور راستین اسلامى ، ترجمه محمود ابراهیمى، سقز، انتشارات محمدى، 1373. 300صفحه. | #باور راستین اسلامى ، ترجمه محمود ابراهیمى، سقز، انتشارات محمدى، 1373. 300صفحه. | ||
خط ۱۲۸: | خط ۱۲۸: | ||
=منابع و مآخذ= | =منابع و مآخذ= | ||
#آقایى، بهمن و خسرو صفوى، | #آقایى، بهمن و خسرو صفوى، اخوانالمسلمین: تاریخ پیدایش، تحولات و فعالیتهاى جنبش اخوانالمسلمین در یک قرن اخیر، تهران، رسام، 1365. | ||
#تأملات فی الدین و الحیاة، قاهره، دار الکتاب العربی، چاپ دوم، 1374ق. | #تأملات فی الدین و الحیاة، قاهره، دار الکتاب العربی، چاپ دوم، 1374ق. | ||
#دائرة المعارف بزرگ اسلامى . | #دائرة المعارف بزرگ اسلامى . | ||
خط ۱۴۴: | خط ۱۴۴: | ||
=پانویس= | =پانویس= | ||
{{پانویس رنگی}} | {{پانویس رنگی}} | ||
[[رده: مقالات]] | [[رده: مقالات]] | ||
[[رده: منشورات مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی]] | [[رده: منشورات مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی]] | ||