confirmed، مدیران
۳۷٬۲۰۱
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۷۹: | خط ۷۹: | ||
…شب تا نزديك اذان به گفتگو و قرائت قرآن و گريه و خواندن أشعار [[ابن فارض]] و تفسير نكات عميق عرفانى و دقائق أسرار عالم توحيد و عشق وافر و زائد الوصف به حضرت [[أبا عبد الله الحسين(ع)]] ميگذشت. و براى رفقاى ما كه حاضر در آن جلسه بودند همچون حاج عبد الزّهراء، باب مكاشفات باز بود و مطالبى جالب بيان ميكرد. و حقيقةً در آن ماه رمضان بقدرى شوريده و وارسته و بىپيرايه بود كه موجب تعجّب بود. آنقدر در جلسه مىگريست كه چشمهايش متورّم مىشد، و از ساعت مىگذشت، آنگاه به درون مسجد ميرفت و بر روى حصير پس از ادامه گريه به [[سجده]] مىافتاد. بسيار شور و وَلَه و آتش داشت؛ آتش سوزان كه ديگران را نيز تحت تأثير قرار ميداد. | …شب تا نزديك اذان به گفتگو و قرائت قرآن و گريه و خواندن أشعار [[ابن فارض]] و تفسير نكات عميق عرفانى و دقائق أسرار عالم توحيد و عشق وافر و زائد الوصف به حضرت [[أبا عبد الله الحسين(ع)]] ميگذشت. و براى رفقاى ما كه حاضر در آن جلسه بودند همچون حاج عبد الزّهراء، باب مكاشفات باز بود و مطالبى جالب بيان ميكرد. و حقيقةً در آن ماه رمضان بقدرى شوريده و وارسته و بىپيرايه بود كه موجب تعجّب بود. آنقدر در جلسه مىگريست كه چشمهايش متورّم مىشد، و از ساعت مىگذشت، آنگاه به درون مسجد ميرفت و بر روى حصير پس از ادامه گريه به [[سجده]] مىافتاد. بسيار شور و وَلَه و آتش داشت؛ آتش سوزان كه ديگران را نيز تحت تأثير قرار ميداد. | ||
يك شب كه پس از اين گريههاى ممتد و سرخ شدن چشمها به درون مسجد رفت، حضرت آقاى حدّاد به من فرمود: سيّد محمّد حسين! اين گريهها و اين حِرقت دل را مىبينى؟ من صد «قاط» (برابر و مقدار) بيشتر از او دارم ولى ظهور و بروزش به گونه دگر است». | يك شب كه پس از اين گريههاى ممتد و سرخ شدن چشمها به درون مسجد رفت، حضرت آقاى حدّاد به من فرمود: سيّد محمّد حسين! اين گريهها و اين حِرقت دل را مىبينى؟ من صد «قاط» (برابر و مقدار) بيشتر از او دارم ولى ظهور و بروزش به گونه دگر است»<ref>. روح مجرد ص ۳۲.</ref>. | ||
=پانویس= | =پانویس= |