۸۸٬۰۰۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'ى' به 'ی') |
||
خط ۹۲: | خط ۹۲: | ||
=امام حسن (ع) در زمان پیامبر اکرم (ص)= | =امام حسن (ع) در زمان پیامبر اکرم (ص)= | ||
امام حسن مجتبی(ع) 7 ساله بود که رسول خدا صلی الله علیه وآله وفات نمودند. [[پیامبر اکرم]] صلی الله علیه و آله او را سخت دوست میداشت و در روایات آمده است که آن حضرت را بر شانه مینهاد و میگفت: خداوندا، من دوستش دارم، تو نیز او را دوست بدار! <ref> | امام حسن مجتبی(ع) 7 ساله بود که رسول خدا صلی الله علیه وآله وفات نمودند. [[پیامبر اکرم]] صلی الله علیه و آله او را سخت دوست میداشت و در روایات آمده است که آن حضرت را بر شانه مینهاد و میگفت: خداوندا، من دوستش دارم، تو نیز او را دوست بدار! <ref>پیشوای دوم حضرت امام حسن(ع)، هیئت تحریریه موسسه اصول دین قم</ref> | ||
در روایتی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله امامت ایشان و امام حسین علیهالسلام مورد تاکید قرار گرفته است: حسن و حسین امامند، چه قیام کنند و چه نکنند. <ref>مناقب آل أبیطالب علیهم السلام، ابن شهرآشوب، ج3، ص394 -ایشان مینویسد: اهل قبله اجماع دارند بر اینکه پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم فرمود: الحسن والحسین امامان قاما أوقعدا»</ref> | در روایتی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله امامت ایشان و امام حسین علیهالسلام مورد تاکید قرار گرفته است: حسن و حسین امامند، چه قیام کنند و چه نکنند. <ref>مناقب آل أبیطالب علیهم السلام، ابن شهرآشوب، ج3، ص394 -ایشان مینویسد: اهل قبله اجماع دارند بر اینکه پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم فرمود: الحسن والحسین امامان قاما أوقعدا»</ref> | ||
خط ۱۰۶: | خط ۱۰۶: | ||
3. در جریان نزول سوره انسان در شأن اهل بیت (ع) | 3. در جریان نزول سوره انسان در شأن اهل بیت (ع) | ||
بزرگی منش و سترگی روح آن امام، چندان بود که پیامبر ارجمند اسلام (ص) او را با خردی سال و کمی سن، در برخی از عهدنامهها گواه میگرفت، واقدی آورده است که: پیامبر، برای <big>ثقیف</big> عهد ذمه بست، خالد بن سعید آنرا نوشت و امام حسن و امام حسین آنرا گواهی فرمودند. <ref> | بزرگی منش و سترگی روح آن امام، چندان بود که پیامبر ارجمند اسلام (ص) او را با خردی سال و کمی سن، در برخی از عهدنامهها گواه میگرفت، واقدی آورده است که: پیامبر، برای <big>ثقیف</big> عهد ذمه بست، خالد بن سعید آنرا نوشت و امام حسن و امام حسین آنرا گواهی فرمودند. <ref>پیشوای دوم حضرت امام حسن(ع)، هیئت تحریریه موسسه اصول دین قم</ref> | ||
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بسیاری از آداب و تعالیم الهی و راه و روش تربیت فرزند را از طریق اعمالشان نسبت به ایشان و برادرشان، حسین علیهالسلام، به دیگران آموخت. <ref>محمدتقی مدرسی، محمدصادق آل شریعت، هدایتگران راه نور (زندگانی امام حسن مجتبی)، قم، موسسه ی فرهنگی و اطلاع رسانی تبیان، ج 4، ص10</ref> | پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بسیاری از آداب و تعالیم الهی و راه و روش تربیت فرزند را از طریق اعمالشان نسبت به ایشان و برادرشان، حسین علیهالسلام، به دیگران آموخت. <ref>محمدتقی مدرسی، محمدصادق آل شریعت، هدایتگران راه نور (زندگانی امام حسن مجتبی)، قم، موسسه ی فرهنگی و اطلاع رسانی تبیان، ج 4، ص10</ref> | ||
خط ۱۱۴: | خط ۱۱۴: | ||
امام حسن علیهالسلام در دوران حیات امام علی علیهالسلام همواره همراه و هماهنگ با پدر بود. | امام حسن علیهالسلام در دوران حیات امام علی علیهالسلام همواره همراه و هماهنگ با پدر بود. | ||
به هنگامی که [[ابوذر]] به [[ربذه]] تبعید میشد عثمان دستور داد هیچکس او را بدرقه نکند اما امام حسن و امام حسین علیهما السلام و پدرشان به گرمی او را بدرقه کردند و به هنگام بدرود ابوذر را به شکیبایی و پایداری پند دادند.<ref>حیاة الامام الحسن بن | به هنگامی که [[ابوذر]] به [[ربذه]] تبعید میشد عثمان دستور داد هیچکس او را بدرقه نکند اما امام حسن و امام حسین علیهما السلام و پدرشان به گرمی او را بدرقه کردند و به هنگام بدرود ابوذر را به شکیبایی و پایداری پند دادند.<ref>حیاة الامام الحسن بن علی (ع)، ص 261-260</ref> | ||
به سال 36 هجری با پدر از مدینه به سوی [[بصره]]<ref>ر.ک:مقاله بصره</ref> آمد تا آتش جنگ جمل را که [[عایشه|عایشه]] و [[طلحه]] و [[زبیر|زبیر]] بر افروخته بودند فرو نشانند. | به سال 36 هجری با پدر از مدینه به سوی [[بصره]]<ref>ر.ک:مقاله بصره</ref> آمد تا آتش جنگ جمل را که [[عایشه|عایشه]] و [[طلحه]] و [[زبیر|زبیر]] بر افروخته بودند فرو نشانند. | ||
خط ۱۲۲: | خط ۱۲۲: | ||
در [[جنگ صفین|جنگ صفین]] نیز همراه پدر پایمردیها کرد. در این جنگ معاویه عبیدالله بن [[عمر]]<ref>ر.ک:مقاله عمر</ref> را نزد او فرستاد که: «از پیروی پدر دست بردار ما خلافت را به تو وامیگذاریم چرا که قریش از پدر تو به سابقهی پدر کشتگیها ناراحتند اما ترا پذیرا توانند شد...» | در [[جنگ صفین|جنگ صفین]] نیز همراه پدر پایمردیها کرد. در این جنگ معاویه عبیدالله بن [[عمر]]<ref>ر.ک:مقاله عمر</ref> را نزد او فرستاد که: «از پیروی پدر دست بردار ما خلافت را به تو وامیگذاریم چرا که قریش از پدر تو به سابقهی پدر کشتگیها ناراحتند اما ترا پذیرا توانند شد...» | ||
امام حسن (ع) در پاسخ فرمود: قریش بر آن بود که پرچم اسلام را بیفکند و در هم پیچد، اما پدرم، به خاطر خدا و اسلام، گردنکشان ایشان را کشت و آنان را پراکند، پس با پدرم بدین جهت به دشمنی برخاستند و بدو کینه میورزند. <ref> حیاة الامام الحسن بن | امام حسن (ع) در پاسخ فرمود: قریش بر آن بود که پرچم اسلام را بیفکند و در هم پیچد، اما پدرم، به خاطر خدا و اسلام، گردنکشان ایشان را کشت و آنان را پراکند، پس با پدرم بدین جهت به دشمنی برخاستند و بدو کینه میورزند. <ref> حیاة الامام الحسن بن علی ج 1 ص 445-444</ref> | ||
او در این جنگ، هماره از پشتیبانی پدر، دست نکشید و تا پایان همراه و همدل بود، و چون، دو تن را از سوی سپاه (سپاه حضرت علی (ع) و معاویه)، برگزیدند تا [[حَکَم]] شوند، و آنان به ناروا حکم کردند، امام حسن به فرمان پدر، در یک سخنرانی پر شور، توضیح داد که: | او در این جنگ، هماره از پشتیبانی پدر، دست نکشید و تا پایان همراه و همدل بود، و چون، دو تن را از سوی سپاه (سپاه حضرت علی (ع) و معاویه)، برگزیدند تا [[حَکَم]] شوند، و آنان به ناروا حکم کردند، امام حسن به فرمان پدر، در یک سخنرانی پر شور، توضیح داد که: | ||
اینان برگزیده شدند تا کتاب خداوند را بر خواهش دل، پیش دارند و مقدم شمارند اما، واژگونه رفتار کردند و چنین کسی، حَکم نامیده نمیشود، بلکه <big>محکوم</big> است. <ref>حیاة الامام الحسن بن | اینان برگزیده شدند تا کتاب خداوند را بر خواهش دل، پیش دارند و مقدم شمارند اما، واژگونه رفتار کردند و چنین کسی، حَکم نامیده نمیشود، بلکه <big>محکوم</big> است. <ref>حیاة الامام الحسن بن علی ج 1 ص 479</ref> | ||
امام علی علیهالسلام به هنگام رحلت بنا به فرمانی که از پیش از پیامبر اسلام (ص) داشت، امام حسن (ع) را جانشین خویش فرمود، و [[امام حسین|امام حسین]] و سایر فرزندان گرامی خویش و بزرگان شیعه را بر این امر، گواه گرفت. <ref> اصول | امام علی علیهالسلام به هنگام رحلت بنا به فرمانی که از پیش از پیامبر اسلام (ص) داشت، امام حسن (ع) را جانشین خویش فرمود، و [[امام حسین|امام حسین]] و سایر فرزندان گرامی خویش و بزرگان شیعه را بر این امر، گواه گرفت. <ref> اصول کافی ج 1 ص 298-297</ref> | ||
=دوران امامت و خلافت امام حسن (ع)= | =دوران امامت و خلافت امام حسن (ع)= | ||
خط ۱۴۲: | خط ۱۴۲: | ||
امام حسن(ع) در شرایطی خلافت را به دست گرفت که جو تشویش و نگرانی و شکی که در اواخر زندگانی پدرش علی(ع) بروز نموده بود به اوج خود رسیده بود. در چنین شرایطی معاویه که داعیه خلافت را در سر داشت سعی نمود از این اوضاع به نفع خود استفاده کند. | امام حسن(ع) در شرایطی خلافت را به دست گرفت که جو تشویش و نگرانی و شکی که در اواخر زندگانی پدرش علی(ع) بروز نموده بود به اوج خود رسیده بود. در چنین شرایطی معاویه که داعیه خلافت را در سر داشت سعی نمود از این اوضاع به نفع خود استفاده کند. | ||
معاویه پس از اعلام خلافت امام حسن علیهالسلام از سوی مردم [[عراق]]<ref>ر.ک:مقاله عراق</ref> و تایید ضمنی آن از ناحیه مردم [[حجاز]]، [[یمن|یمن]] و فارس، به مجردی که خبر انتخاب امام حسن علیهالسلام را دریافت نمود، این انتصاب را تقبیح کرد و در سخنان و نامههایش، تصمیم راسخ خود را به سرکشی و عدم شناسایی امام حسن علیهالسلام به عنوان [[خلیفه|خلیفه]]<ref>ر.ک:مقاله خلیفه</ref> اعلام داشت. <ref>تشیع در مسیر تاریخ، حسین محمد | معاویه پس از اعلام خلافت امام حسن علیهالسلام از سوی مردم [[عراق]]<ref>ر.ک:مقاله عراق</ref> و تایید ضمنی آن از ناحیه مردم [[حجاز]]، [[یمن|یمن]] و فارس، به مجردی که خبر انتخاب امام حسن علیهالسلام را دریافت نمود، این انتصاب را تقبیح کرد و در سخنان و نامههایش، تصمیم راسخ خود را به سرکشی و عدم شناسایی امام حسن علیهالسلام به عنوان [[خلیفه|خلیفه]]<ref>ر.ک:مقاله خلیفه</ref> اعلام داشت. <ref>تشیع در مسیر تاریخ، حسین محمد جعفری، مترجم سید محمد تقی آیتاللهی، تهران:دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ص 162</ref> | ||
او همچنین دو جاسوس به شهرهای [[کوفه]]<ref>ر.ک:مقاله کوفه</ref> و [[بصره]] روانه کرد تا زمینه تضعیف حکومت امام حسن را مهیا کند. اما آن حضرت از این امر اطلاع پیدا کرده آن دو جاسوس را دستگیر و اعدام نمود و نامه ای برای معاویه نوشت که در آن آمده بود: | او همچنین دو جاسوس به شهرهای [[کوفه]]<ref>ر.ک:مقاله کوفه</ref> و [[بصره]] روانه کرد تا زمینه تضعیف حکومت امام حسن را مهیا کند. اما آن حضرت از این امر اطلاع پیدا کرده آن دو جاسوس را دستگیر و اعدام نمود و نامه ای برای معاویه نوشت که در آن آمده بود: | ||
خط ۱۵۴: | خط ۱۵۴: | ||
ریشسفیدان و صاحبنفوذان عراق و حجاز و برخی از فرماندهان سپاه امام حسن علیهالسلام مخفیانه نامههایی به معاویه داده و اظهار اطاعت و پیروی مینمودند و حتی نوشتند که حاضرند امام حسن علیهالسلام را تسلیم وی کرده و یا او را به قتل رسانند. امام حسن مجتبی علیهالسلام که از تمامی نفاقها و خیانتهای سپاه خویش خبردار بود، با گردآوری آنان و ایراد خطبه و روشن نمودن اذهان آنان از دسیسههای دشمن، تلاش وافر نمود که روحیه مردانگی و رزمآوری را در آنان، بار دیگر زنده کرده و توطئههای دشمن را نقش بر آب کند. | ریشسفیدان و صاحبنفوذان عراق و حجاز و برخی از فرماندهان سپاه امام حسن علیهالسلام مخفیانه نامههایی به معاویه داده و اظهار اطاعت و پیروی مینمودند و حتی نوشتند که حاضرند امام حسن علیهالسلام را تسلیم وی کرده و یا او را به قتل رسانند. امام حسن مجتبی علیهالسلام که از تمامی نفاقها و خیانتهای سپاه خویش خبردار بود، با گردآوری آنان و ایراد خطبه و روشن نمودن اذهان آنان از دسیسههای دشمن، تلاش وافر نمود که روحیه مردانگی و رزمآوری را در آنان، بار دیگر زنده کرده و توطئههای دشمن را نقش بر آب کند. | ||
ولی رسوخ نفاق و خیانت، سپاه آن حضرت را از کارایی لازم انداخته و توازن نظامی را به کلی دگرگون کرده بود و سرانجام، امام حسن علیهالسلام را وادار به پذیرش صلح ناخواسته کرد و آن حضرت به ناچار در 25 ربیع الاول و به قولی در نیمه جمادی الاول سال 41 قمری بر اساس شرایطی، خلافت را به معاویة بن ابیسفیان واگذاشت و خود از آن کناره گرفت. <ref>جعفریان، حیات | ولی رسوخ نفاق و خیانت، سپاه آن حضرت را از کارایی لازم انداخته و توازن نظامی را به کلی دگرگون کرده بود و سرانجام، امام حسن علیهالسلام را وادار به پذیرش صلح ناخواسته کرد و آن حضرت به ناچار در 25 ربیع الاول و به قولی در نیمه جمادی الاول سال 41 قمری بر اساس شرایطی، خلافت را به معاویة بن ابیسفیان واگذاشت و خود از آن کناره گرفت. <ref>جعفریان، حیات فکری و سیاسی ائمه، ۱۳۸۱ش، ص۱۴۸-۱۵۵</ref> | ||
=شهادت امام حسن (ع)= | =شهادت امام حسن (ع)= |