پرش به محتوا

محمد بن علی (باقر العلوم): تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۵ سپتامبر ۲۰۲۲
جز
جایگزینی متن - 'ى' به 'ی'
جز (جایگزینی متن - 'در این باره' به 'در‌این‌باره')
جز (جایگزینی متن - 'ى' به 'ی')
خط ۶۷: خط ۶۷:
کنیه معروفش <big>ابوجعفر</big> است.<ref>طبری، دلائل الامامة، ۱۴۱۳ق، ص۲۱۶</ref> در منابع روایی بیشتر با عنوان ابوجعفر اول از وی یاد می‌شود<ref>طبرسی، اعلام الوری، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۴۹۷</ref> تا با ابوجعفر ثانی ([[امام جواد(ع]])) اشتباه نشود.<ref> اربلی، کشف الغمه، ۱۴۲۱ق، ج۲، ص۸۵۷</ref>  
کنیه معروفش <big>ابوجعفر</big> است.<ref>طبری، دلائل الامامة، ۱۴۱۳ق، ص۲۱۶</ref> در منابع روایی بیشتر با عنوان ابوجعفر اول از وی یاد می‌شود<ref>طبرسی، اعلام الوری، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۴۹۷</ref> تا با ابوجعفر ثانی ([[امام جواد(ع]])) اشتباه نشود.<ref> اربلی، کشف الغمه، ۱۴۲۱ق، ج۲، ص۸۵۷</ref>  


امام باقر(ع) در ۱ رجب سال ۵۷ قمری در [[مدینه]] به دنیا آمد.<ref>طبری، دلائل الإمامة، ۱۴۱۳ق، ص۲۱۵؛ طبرسی، إعلام الورى، ۱۴۱۷ق، ج‏۱، ص۴۹۸</ref> برخی ولادتش را ۳ صفر همان سال نقل کرده‌اند.<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۶، ص۲۱۲</ref> او در واقعه [[کربلا]] در حالی که خردسال بود، حضور داشت.<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ۱۳۷۸ش، ج۲، ص۲۸۹</ref>
امام باقر(ع) در ۱ رجب سال ۵۷ قمری در [[مدینه]] به دنیا آمد.<ref>طبری، دلائل الإمامة، ۱۴۱۳ق، ص۲۱۵؛ طبرسی، إعلام الوری، ۱۴۱۷ق، ج‏۱، ص۴۹۸</ref> برخی ولادتش را ۳ صفر همان سال نقل کرده‌اند.<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۶، ص۲۱۲</ref> او در واقعه [[کربلا]] در حالی که خردسال بود، حضور داشت.<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ۱۳۷۸ش، ج۲، ص۲۸۹</ref>


بر اساس منابع تاریخی امام باقر سه همسر و هفت فرزند داشت.<ref>ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب(ع)، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۲۱۰</ref>
بر اساس منابع تاریخی امام باقر سه همسر و هفت فرزند داشت.<ref>ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب(ع)، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۲۱۰</ref>
خط ۱۳۰: خط ۱۳۰:
فرو خوردن خشم و خویشتنداری هنگام غضب، از صفات آشکار امام باقر(ع) است.<ref>فرهنگ شیعه، ص۱۰۷</ref>
فرو خوردن خشم و خویشتنداری هنگام غضب، از صفات آشکار امام باقر(ع) است.<ref>فرهنگ شیعه، ص۱۰۷</ref>


مردى از اهل شام در مدینه ساکن بود و به خانه‌ى امام بسیار مى‌آمد و به آن گرامى مى‌گفت:...در روى زمین بغض و کینه ى کسى را بیش از تو در دل ندارم و با هیچکس بیش از تو و خاندانت دشمن نیستم! و عقیده ام آنست که اطاعت خدا و پیامبر و امیر مؤمنان در دشمنى با توست، اگر مى بینى به خانه ى تو رفت و آمد دارم بدان جهت است که تو مردى سخنور و ادیب و خوش بیان هستى! در عین حال امام (ع) با او مدارا مى‌فرمود و به نرمى سخن مى گفت. چندى بر نیامد که شامى بیمار شد و مرگ را رویاروى خویش دید و از زندگى ناامید شد،پس وصیت کرد که چون در گذرد امام باقر(ع) بر او نماز گذارد.
مردی از اهل شام در مدینه ساکن بود و به خانه‌ی امام بسیار می‌آمد و به آن گرامی می‌گفت:...در روی زمین بغض و کینه ی کسی را بیش از تو در دل ندارم و با هیچکس بیش از تو و خاندانت دشمن نیستم! و عقیده ام آنست که اطاعت خدا و پیامبر و امیر مؤمنان در دشمنی با توست، اگر می بینی به خانه ی تو رفت و آمد دارم بدان جهت است که تو مردی سخنور و ادیب و خوش بیان هستی! در عین حال امام (ع) با او مدارا می‌فرمود و به نرمی سخن می گفت. چندی بر نیامد که شامی بیمار شد و مرگ را رویاروی خویش دید و از زندگی ناامید شد،پس وصیت کرد که چون در گذرد امام باقر(ع) بر او نماز گذارد.


شب به نیمه رسید و بستگانش دریافتند که او مرده است، بامداد وصى او به [[مسجد]] آمد و امام باقر (ع) را دید که [[نماز صبح]] به پایان برده و به تعقیبات مشغول است.
شب به نیمه رسید و بستگانش دریافتند که او مرده است، بامداد وصی او به [[مسجد]] آمد و امام باقر (ع) را دید که [[نماز صبح]] به پایان برده و به تعقیبات مشغول است.


عرض کرد: آن مرد شامى از دنیا رفته و خود چنین خواسته که شما بر او نماز گزارید.
عرض کرد: آن مرد شامی از دنیا رفته و خود چنین خواسته که شما بر او نماز گزارید.


فرمود: او نمرده است... شتاب مکنید تا من بیایم.
فرمود: او نمرده است... شتاب مکنید تا من بیایم.


آنگاه به خانه ى شامى آمد و بر بالین او نشست و او را صدا زد و او پاسخ داد، امام او را نشانید و پشتش را به دیوار تکیه داد و شربتى طلبید و به او داد و به بستگانش فرمود غذاهاى سرد به او بدهند و خود بازگشت.
آنگاه به خانه ی شامی آمد و بر بالین او نشست و او را صدا زد و او پاسخ داد، امام او را نشانید و پشتش را به دیوار تکیه داد و شربتی طلبید و به او داد و به بستگانش فرمود غذاهای سرد به او بدهند و خود بازگشت.


مدتی نگذشت که شامى شفا یافت و به نزد امام آمد و عرض کرد: «گواهى مى دهم که تو حجت خدا بر مردمانى» <ref>امالى، شیخ طوسى، ص 261</ref>
مدتی نگذشت که شامی شفا یافت و به نزد امام آمد و عرض کرد: «گواهی می دهم که تو حجت خدا بر مردمانی» <ref>امالی، شیخ طوسی، ص 261</ref>


عده اى به محضر امام باقر (ع) رسیدند و دیدند که یکى از فرزندان او بیمار شده است و امام (ع) ناراحت و اندوهگین است.
عده ای به محضر امام باقر (ع) رسیدند و دیدند که یکی از فرزندان او بیمار شده است و امام (ع) ناراحت و اندوهگین است.


با خود گفتند: اگر این کودک از دنیا برود مى ترسیم امام ‌علیه‌السلام را آن گونه ببینیم که نمى خواهیم در آن حال باشد.
با خود گفتند: اگر این کودک از دنیا برود می ترسیم امام ‌علیه‌السلام را آن گونه ببینیم که نمی خواهیم در آن حال باشد.


چیزى نگذشت که صداى شیون اهل خانه بلند شد و فرزند امام (ع) از دنیا رفت. آنگاه حضرت نزد آنها آمد در حالیکه چهره او شاد بود و ناراحتى‌های قبل از سیماى او بر طرف شده بود.
چیزی نگذشت که صدای شیون اهل خانه بلند شد و فرزند امام (ع) از دنیا رفت. آنگاه حضرت نزد آنها آمد در حالیکه چهره او شاد بود و ناراحتی‌های قبل از سیمای او بر طرف شده بود.


آنها به امام (ع) عرض کردند: فدایت شویم ما ترس آن داشتیم که با مرگ فرزند حالتى پیدا کنید که ما هم بخاطر اندوه شما غمگین شویم.
آنها به امام (ع) عرض کردند: فدایت شویم ما ترس آن داشتیم که با مرگ فرزند حالتی پیدا کنید که ما هم بخاطر اندوه شما غمگین شویم.


حضرت به آنها فرمود: ما مى خواهیم کسى را که دوست داریم بسلامت باشد و ما راحت باشیم اما وقتى امر الهى فرا رسد تسلیم اراده خداوند هستیم.<ref> وسائل الشیعه، ج 12، ص 135</ref>
حضرت به آنها فرمود: ما می خواهیم کسی را که دوست داریم بسلامت باشد و ما راحت باشیم اما وقتی امر الهی فرا رسد تسلیم اراده خداوند هستیم.<ref> وسائل الشیعه، ج 12، ص 135</ref>


==تسلیم==
==تسلیم==
خط ۱۷۰: خط ۱۷۰:
=اصحاب و شاگردان امام باقر (ع)=
=اصحاب و شاگردان امام باقر (ع)=


در مکتب امام باقر (ع) شاگردانى نمونه و ممتاز پرورش یافتند از جمله:
در مکتب امام باقر (ع) شاگردانی نمونه و ممتاز پرورش یافتند از جمله:


==ابان بن تغلب==
==ابان بن تغلب==


ابان از شخصیت‌هاى علمى عصر خود بود و در [[تفسیر]]، [[حدیث]]، [[فقه]]، قرائت و لغت تسلط بسیارى داشت. والایى دانش ابان چنان بود که امام باقر (ع) به او فرمود در [[مسجد مدینه]] بنشین و براى مردم [[فتوى]] بده زیرا دوست دارم مردم چون تویى را در میان شیعیان ما ببینند.<ref> جامع الروات، محمد بن علی اردبیلی، ج1، ص9</ref>
ابان از شخصیت‌های علمی عصر خود بود و در [[تفسیر]]، [[حدیث]]، [[فقه]]، قرائت و لغت تسلط بسیاری داشت. والایی دانش ابان چنان بود که امام باقر (ع) به او فرمود در [[مسجد مدینه]] بنشین و برای مردم [[فتوی]] بده زیرا دوست دارم مردم چون تویی را در میان شیعیان ما ببینند.<ref> جامع الروات، محمد بن علی اردبیلی، ج1، ص9</ref>


==زراره==
==زراره==


زراره از قرائت و فقه و [[کلام|کلام]] و شعر و ادب عرب بهره اى گسترده داشت و نشانه‌هاى فضیلت و دیندارى در او آشکار بود. <ref> جامع الروات، محمد بن علی اردبیلی، ج1،  ص 117</ref>
زراره از قرائت و فقه و [[کلام|کلام]] و شعر و ادب عرب بهره ای گسترده داشت و نشانه‌های فضیلت و دینداری در او آشکار بود. <ref> جامع الروات، محمد بن علی اردبیلی، ج1،  ص 117</ref>


==محمد بن مسلم==
==محمد بن مسلم==


فقیه [[اهل بیت(ع)]] و از یاران راستین امام باقر و امام صادق (ع) بود، او اهل [[کوفه]] بود و براى بهره گرفتن از دانش بیکران امام باقر (ع) به مدینه آمد و چهار سال در مدینه ماند.  
فقیه [[اهل بیت(ع)]] و از یاران راستین امام باقر و امام صادق (ع) بود، او اهل [[کوفه]] بود و برای بهره گرفتن از دانش بیکران امام باقر (ع) به مدینه آمد و چهار سال در مدینه ماند.  


=عصر امام باقر (ع)=
=عصر امام باقر (ع)=


امام باقر (ع) در زمان [[واقعه عاشورا]] چهار سال داشتند چنانچه خود در جایی فرموده اند: من چهار ساله بودم که جدم حسین بن على کشته شد و شهادت وى و آنچه را در آن وقت بما رسید بیاد دارم.<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۳۲۰</ref>
امام باقر (ع) در زمان [[واقعه عاشورا]] چهار سال داشتند چنانچه خود در جایی فرموده اند: من چهار ساله بودم که جدم حسین بن علی کشته شد و شهادت وی و آنچه را در آن وقت بما رسید بیاد دارم.<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۳۲۰</ref>


پس از شهادت امام حسین (ع) آن حضرت 37 سال امامت پدر خود علی بن حسین (ع) را درک کرد. و پس از شهادت آن حضرت عهده دار مقام امامت شد.
پس از شهادت امام حسین (ع) آن حضرت 37 سال امامت پدر خود علی بن حسین (ع) را درک کرد. و پس از شهادت آن حضرت عهده دار مقام امامت شد.
خط ۲۲۸: خط ۲۲۸:
بعد از نقل سخنان بزرگان اهل سنت در مورد امام باقر (ع) توجه شما را به روایتی جلب می کنم که مورد اتفاق فریقین است و آن حدیث دوازده خلیفه است که در تمام مصادر مذاهب اربعه آمده است و ما به یک مورد کفایت می کنیم:
بعد از نقل سخنان بزرگان اهل سنت در مورد امام باقر (ع) توجه شما را به روایتی جلب می کنم که مورد اتفاق فریقین است و آن حدیث دوازده خلیفه است که در تمام مصادر مذاهب اربعه آمده است و ما به یک مورد کفایت می کنیم:


ابن کثیر در تفسیر آیه مبارکه«وَ لَقَدْ أَخَذَ اللَّهُ مِیثاقَ بَنِی إِسْرائِیلَ وَ بَعَثْنا مِنْهُمُ اثْنَیْ عَشَرَ نَقِیبا»؛« خدا از بنى اسرائیل پیمان گرفت، و از آنها دوازده رهبر و سرپرست برانگیختیم». <ref>مائده/12</ref>
ابن کثیر در تفسیر آیه مبارکه«وَ لَقَدْ أَخَذَ اللَّهُ مِیثاقَ بَنِی إِسْرائِیلَ وَ بَعَثْنا مِنْهُمُ اثْنَیْ عَشَرَ نَقِیبا»؛« خدا از بنی اسرائیل پیمان گرفت، و از آنها دوازده رهبر و سرپرست برانگیختیم». <ref>مائده/12</ref>


پس از توجه دادن به حدیثی که در [[صحیح بخاری]] و مسلم آمده است که پیامبراکرم (ص)فرمودند:«لایزال أمر الناس ماضیا ما ولیهم إثنا عشر رجلا...کلّهم من قریش»پیوسته امور مردم می‌گذرد(در روایات دیگر پیوسته اسلام عزیز است) مادامی که دوازده نفر بر آنها خلافت می‌کنند که همگی آنها از قریش اند. وی در توضیح این روایت می‌نویسد: و معنای این حدیث بشارت به وجود دوازده خلیفه صالح است که حق را اقامه می‌کنند و در میان مردم به عدل رفتار می‌کنند...و ظاهر امر این است که مهدی که بشارت آمدن او در روایات به دست ما رسیده که زمین را پر از عدل و داد می‌کند از جمله آنان است...<ref>تفسیر ابن کثیر،ذیل آیه شریفه مائده/12</ref>
پس از توجه دادن به حدیثی که در [[صحیح بخاری]] و مسلم آمده است که پیامبراکرم (ص)فرمودند:«لایزال أمر الناس ماضیا ما ولیهم إثنا عشر رجلا...کلّهم من قریش»پیوسته امور مردم می‌گذرد(در روایات دیگر پیوسته اسلام عزیز است) مادامی که دوازده نفر بر آنها خلافت می‌کنند که همگی آنها از قریش اند. وی در توضیح این روایت می‌نویسد: و معنای این حدیث بشارت به وجود دوازده خلیفه صالح است که حق را اقامه می‌کنند و در میان مردم به عدل رفتار می‌کنند...و ظاهر امر این است که مهدی که بشارت آمدن او در روایات به دست ما رسیده که زمین را پر از عدل و داد می‌کند از جمله آنان است...<ref>تفسیر ابن کثیر،ذیل آیه شریفه مائده/12</ref>
Writers، confirmed، مدیران
۸۶٬۱۷۵

ویرایش