پرش به محتوا

بیعت رضوان: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۵ سپتامبر ۲۰۲۲
جز
جایگزینی متن - 'ى' به 'ی'
جز (جایگزینی متن - 'در این باره' به 'در‌این‌باره')
جز (جایگزینی متن - 'ى' به 'ی')
خط ۴: خط ۴:
به گفته [[واقدی]] مسلمانان در دو نوبت از مشرکان اسیر گرفتند:
به گفته [[واقدی]] مسلمانان در دو نوبت از مشرکان اسیر گرفتند:


قریش شبی پنجاه پیاده را به سرپرستى مکرز بن حفص فرستاده بودند که در اطراف لشکرگاه [[رسول خدا]] بگردند، به امید اینکه بتوانند کسى را بگیرند یا شبیخون بزنند. اصحاب رسول خدا(ص) آنها را گرفتند، و به حضور پیامبر (ص) آوردند.
قریش شبی پنجاه پیاده را به سرپرستی مکرز بن حفص فرستاده بودند که در اطراف لشکرگاه [[رسول خدا]] بگردند، به امید اینکه بتوانند کسی را بگیرند یا شبیخون بزنند. اصحاب رسول خدا(ص) آنها را گرفتند، و به حضور پیامبر (ص) آوردند.


جمعى از قریش حرکت کردند و نزدیک سپاه پیامبر (ص) آمدند و شروع به تیراندازى و پرتاب سنگ کردند. مسلمانان در آنجا هم گروهى دیگر از مشرکان را اسیر گرفتند. <ref>المغازى/ترجمه،متن،ص:۴۵۸</ref>
جمعی از قریش حرکت کردند و نزدیک سپاه پیامبر (ص) آمدند و شروع به تیراندازی و پرتاب سنگ کردند. مسلمانان در آنجا هم گروهی دیگر از مشرکان را اسیر گرفتند. <ref>المغازی/ترجمه،متن،ص:۴۵۸</ref>


به درازا کشیدن ماجراى عثمان، همراه با رسیدن برخى اخبار نگران کننده درباره‌ مهاجرانى که به داخل شهر رفته بودند و اصرار قریش در جلوگیرى از ورود مسلمانان، ضرورت یک [[بیعت]] همگانى را فراهم کرد. این بیعت را <big>بیعت رضوان</big> و نیز <big>بیعت شجره</big> نامیده ‌اند. زیرا رسول خدا (ص) زیر درختى با مردم بیعت کردند، درختى که تا سالها حاجیان در کنار آن نماز مى گزاردند. <ref>طبقات الکبرى، ج ۲، ص ۹۹؛ زمانى که عمر این مسأله را شنید دستور داد تا آن درخت را قطع کنند؛ طبقات الکبرى، ج ۲، ص ۱۰۰؛ سبل الهدى والرشاد، ج ۵، ص ۸۴؛ جابربن عبدالله در دوره‌اى که چشم خود را از دست داده بود گفت: اگر چشمم مى‌دید به‌طور دقیق محل درخت را به شما نشان مى ‌دادم، سبل الهدى، ج ۵، ص ۱۲۲</ref>
به درازا کشیدن ماجرای عثمان، همراه با رسیدن برخی اخبار نگران کننده درباره‌ مهاجرانی که به داخل شهر رفته بودند و اصرار قریش در جلوگیری از ورود مسلمانان، ضرورت یک [[بیعت]] همگانی را فراهم کرد. این بیعت را <big>بیعت رضوان</big> و نیز <big>بیعت شجره</big> نامیده ‌اند. زیرا رسول خدا (ص) زیر درختی با مردم بیعت کردند، درختی که تا سالها حاجیان در کنار آن نماز می گزاردند. <ref>طبقات الکبری، ج ۲، ص ۹۹؛ زمانی که عمر این مسأله را شنید دستور داد تا آن درخت را قطع کنند؛ طبقات الکبری، ج ۲، ص ۱۰۰؛ سبل الهدی والرشاد، ج ۵، ص ۸۴؛ جابربن عبدالله در دوره‌ای که چشم خود را از دست داده بود گفت: اگر چشمم می‌دید به‌طور دقیق محل درخت را به شما نشان می ‌دادم، سبل الهدی، ج ۵، ص ۱۲۲</ref>


==نام پیمان==
==نام پیمان==
عنوان رضوان از آیه ‌اى که در‌این‌باره [[نازل]] شد، گرفته شده است.  
عنوان رضوان از آیه ‌ای که در‌این‌باره [[نازل]] شد، گرفته شده است.  


==موضوع پیمان==
==موضوع پیمان==
این بیعت در ارتباط با شرایط خاصى بود که در آن لحظه پیش آمده و بنابر این موضوع آن امر جهاد بود. مسلمانان بایستى بر اصل پایدارى و مقاومت و [[جهاد]] با رسول خدا(ص) بیعت مى ‌کردند. درباره مضمون آنچه بر سر آن بیعت شد، اختلافى در نقل ها به چشم م ى‌خورد. عمدتاً دو چیز نقل شده:
این بیعت در ارتباط با شرایط خاصی بود که در آن لحظه پیش آمده و بنابر این موضوع آن امر جهاد بود. مسلمانان بایستی بر اصل پایداری و مقاومت و [[جهاد]] با رسول خدا(ص) بیعت می ‌کردند. درباره مضمون آنچه بر سر آن بیعت شد، اختلافی در نقل ها به چشم م ی‌خورد. عمدتاً دو چیز نقل شده:


مسلمانان بیعت کردند که در صورت جنگ از صحنه نبرد نگریزند: «بایعْناه على ان لا نَفِرّ».
مسلمانان بیعت کردند که در صورت جنگ از صحنه نبرد نگریزند: «بایعْناه علی ان لا نَفِرّ».
تا سرحد مرگ بایستند و بجنگند: «بایعَهُم عَلَى الْمُوْت».
تا سرحد مرگ بایستند و بجنگند: «بایعَهُم عَلَی الْمُوْت».


==نتیجه==
==نتیجه==
پس از بیعت که رودرروى شمارى از مشرکان نیز صورت گرفت و آنان را به صلح تشویق کرد، حویطب بن عبدالعزّى، و سهیل بن عمرو، و مکرز بن حفص پیش قریش برگشتند و به آنها خبر دادند که چگونه شاهد سرعت یاران پیامبر براى بیعت با آن حضرت بوده‌اند و اینکه چگونه تسلیم نظر رسول خدا بودند. خردمندان قریش گفتند، هیچ چیزى بهتر از آن نیست که با [[محمد]] مصالحه کنیم که امسال را برگردد و سال آینده مراجعت کند و سه روز اقامت کند، و قربانی هایش را بکشد و باز گردد، و در سرزمین ما اقامت کند، بدون اینکه به شهر درآید. همگى بر این کار اتفاق کردند. <ref>طبقات الکبرى، ج ۲، ص ۹۹؛ زمانى که عمر این مسأله را شنید دستور داد تا آن درخت را قطع کنند؛ طبقات الکبرى، ج ۲، ص ۱۰۰؛ سبل الهدى والرشاد، ج ۵، ص ۸۴؛ جابربن عبدالله در دوره‌اى که چشم خود را از دست داده بود گفت: اگر چشمم مى‌دید به‌طور دقیق محل درخت را به شما نشان مى ‌دادم، سبل الهدى، ج ۵، ص ۱۲۲</ref>
پس از بیعت که رودرروی شماری از مشرکان نیز صورت گرفت و آنان را به صلح تشویق کرد، حویطب بن عبدالعزّی، و سهیل بن عمرو، و مکرز بن حفص پیش قریش برگشتند و به آنها خبر دادند که چگونه شاهد سرعت یاران پیامبر برای بیعت با آن حضرت بوده‌اند و اینکه چگونه تسلیم نظر رسول خدا بودند. خردمندان قریش گفتند، هیچ چیزی بهتر از آن نیست که با [[محمد]] مصالحه کنیم که امسال را برگردد و سال آینده مراجعت کند و سه روز اقامت کند، و قربانی هایش را بکشد و باز گردد، و در سرزمین ما اقامت کند، بدون اینکه به شهر درآید. همگی بر این کار اتفاق کردند. <ref>طبقات الکبری، ج ۲، ص ۹۹؛ زمانی که عمر این مسأله را شنید دستور داد تا آن درخت را قطع کنند؛ طبقات الکبری، ج ۲، ص ۱۰۰؛ سبل الهدی والرشاد، ج ۵، ص ۸۴؛ جابربن عبدالله در دوره‌ای که چشم خود را از دست داده بود گفت: اگر چشمم می‌دید به‌طور دقیق محل درخت را به شما نشان می ‌دادم، سبل الهدی، ج ۵، ص ۱۲۲</ref>


[[رده: تاریخ اسلام]]
[[رده: تاریخ اسلام]]
[[رده: اصطلاحات اسلامی]]
[[رده: اصطلاحات اسلامی]]
<references />
<references />
Writers، confirmed، مدیران
۸۵٬۷۵۱

ویرایش