پرش به محتوا

بیضاوی: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۵ سپتامبر ۲۰۲۲
جز
جایگزینی متن - 'ى' به 'ی'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ى' به 'ی')
خط ۴۶: خط ۴۶:
ناصرالدین أبوالخیر عبدالله بن عمر بیضاوی؛ از دانشمندان بزرگ و بنام [[اهل سنت]] است و مانند بسیاری دیگر از دانشمندان اسلامی، ایرانی می‌باشد. او در منطقه «بیضاء»، در اطراف شیراز متولد شد <ref> زرکلی، خیر الدین، الاعلام، ج 4، ص 110، بیروت، دار العلم للملایین، چاپ هشتم، 1989م</ref> و به همین جهت، او را بیضاوی نامیده‌اند.
ناصرالدین أبوالخیر عبدالله بن عمر بیضاوی؛ از دانشمندان بزرگ و بنام [[اهل سنت]] است و مانند بسیاری دیگر از دانشمندان اسلامی، ایرانی می‌باشد. او در منطقه «بیضاء»، در اطراف شیراز متولد شد <ref> زرکلی، خیر الدین، الاعلام، ج 4، ص 110، بیروت، دار العلم للملایین، چاپ هشتم، 1989م</ref> و به همین جهت، او را بیضاوی نامیده‌اند.


بیضاوی سال‌ها در شیراز زندگی کرد و منصب قضاوت را بر عهده داشت و قاضی القضاة آن دیار بود. <ref>الادنه وى‏،‌ احمد بن محمد، طبقات المفسرین، ص 254، مدینه، مکتبة العلوم و الحکم‏، چاپ اول‏، 1417ق</ref>
بیضاوی سال‌ها در شیراز زندگی کرد و منصب قضاوت را بر عهده داشت و قاضی القضاة آن دیار بود. <ref>الادنه وی‏،‌ احمد بن محمد، طبقات المفسرین، ص 254، مدینه، مکتبة العلوم و الحکم‏، چاپ اول‏، 1417ق</ref>
او در [[فقه]]، شافعی بود و از بزرگان این مکتب به حساب می‌آمد. <ref>زغلول‏، محمد حمد، التفسیر بالرأی، ص 313، دمشق،‌ مکتبة فارابى، چاپ دوم،‌ 1425ق</ref>
او در [[فقه]]، شافعی بود و از بزرگان این مکتب به حساب می‌آمد. <ref>زغلول‏، محمد حمد، التفسیر بالرأی، ص 313، دمشق،‌ مکتبة فارابی، چاپ دوم،‌ 1425ق</ref>
در [[کلام]]، برخی او را [[اشعری]] دانسته‌اند <ref>نور الدین عتر،‌ علوم القرآن الکریم، ص 89،‌ دمشق‏، مطبعة الصباح‏، چاپ ششم‏، 1416ق</ref> و برخی دیگر اشعری بودن او را رد کرده‌اند. <ref>معرفت‏، محمد هادى، التفسیر و المفسرون، ج ‏2، ص 430، مشهد، الجامعة الرضویه للعلوم الاسلامیه‏، چاپ اوّل‏، 1418ق</ref>
در [[کلام]]، برخی او را [[اشعری]] دانسته‌اند <ref>نور الدین عتر،‌ علوم القرآن الکریم، ص 89،‌ دمشق‏، مطبعة الصباح‏، چاپ ششم‏، 1416ق</ref> و برخی دیگر اشعری بودن او را رد کرده‌اند. <ref>معرفت‏، محمد هادی، التفسیر و المفسرون، ج ‏2، ص 430، مشهد، الجامعة الرضویه للعلوم الاسلامیه‏، چاپ اوّل‏، 1418ق</ref>
در مورد تاریخ ولادت او، تاریخ دقیقی وجود ندارد، ولی مطمئناً بیشتر عمرش در قرن هفتم بوده و با [[علامه حلى]]، خواجه نصیر طوسى و صاحب شرایع هم‌عصر بوده است. <ref> استادى‏، رضا، آشنایى با تفاسیر(عدم تحریف قرآن و چند بحث قرآنى)‏، ص 317، تهران‏، نشر قدس‏، چاپ دوم‏، 1383ش</ref>
در مورد تاریخ ولادت او، تاریخ دقیقی وجود ندارد، ولی مطمئناً بیشتر عمرش در قرن هفتم بوده و با [[علامه حلی]]، خواجه نصیر طوسی و صاحب شرایع هم‌عصر بوده است. <ref> استادی‏، رضا، آشنایی با تفاسیر(عدم تحریف قرآن و چند بحث قرآنی)‏، ص 317، تهران‏، نشر قدس‏، چاپ دوم‏، 1383ش</ref>
او پس از این‌که مدتی در شیراز بود، به تبریز رفت و تا آخر عمر در آن‌جا ماند. <ref> ذهبى‏،‌ محمد حسین، التفسیر و المفسرون، ج 1، ص 297، بیروت‏،‌ دار احیاء التراث العربى‏، بی‏تا</ref> در مورد سال وفات او، اختلافاتی وجود دارد؛ برخی وفات او را سال 685 هجری و برخی دیگر 691 دانسته‌اند. <ref>العکری الحنبلی الدمشقی، شهاب‌الدین عبدالحی بن احمد، شذرات الذهب فی اخبار من ذهب، تحقیق، الأرناؤوط، ج 7، ص 686، دمشق، بیروت، دار ابن کثیر، چاپ اول، 1406 ق</ref>
او پس از این‌که مدتی در شیراز بود، به تبریز رفت و تا آخر عمر در آن‌جا ماند. <ref> ذهبی‏،‌ محمد حسین، التفسیر و المفسرون، ج 1، ص 297، بیروت‏،‌ دار احیاء التراث العربی‏، بی‏تا</ref> در مورد سال وفات او، اختلافاتی وجود دارد؛ برخی وفات او را سال 685 هجری و برخی دیگر 691 دانسته‌اند. <ref>العکری الحنبلی الدمشقی، شهاب‌الدین عبدالحی بن احمد، شذرات الذهب فی اخبار من ذهب، تحقیق، الأرناؤوط، ج 7، ص 686، دمشق، بیروت، دار ابن کثیر، چاپ اول، 1406 ق</ref>


=شخصیت علمی=
=شخصیت علمی=
خط ۹۹: خط ۹۹:


[[تفسیر قرآن]]: «أنوار التنزیل و أسرار التأویل».
[[تفسیر قرآن]]: «أنوار التنزیل و أسرار التأویل».
علم کلام: «الإیضاح»، «طوالع الأنوار»، «مطالع الأنظار» و «شرح فصول خواجه طوسى».
علم کلام: «الإیضاح»، «طوالع الأنوار»، «مطالع الأنظار» و «شرح فصول خواجه طوسی».
[[فقه]] شافعی: «شرح التنبیه»، «شرح المصابیح»، «الغایة القصوى».
[[فقه]] شافعی: «شرح التنبیه»، «شرح المصابیح»، «الغایة القصوی».
لغت: «شرح المنتخب».
لغت: «شرح المنتخب».
منطق: «شرح المطالع»‏.
منطق: «شرح المطالع»‏.
[[اصول فقه]]: «منهج الوصول إلى علم الأصول»، «شرح المنهاج»، «شرح مختصر ابن الحاجب»، «شرح المنتخب»‏.
[[اصول فقه]]: «منهج الوصول إلی علم الأصول»، «شرح المنهاج»، «شرح مختصر ابن الحاجب»، «شرح المنتخب»‏.
[[حدیث]]: «شرح مصابیح السنّة».
[[حدیث]]: «شرح مصابیح السنّة».
[[عرفان]] و [[تصوّف]]: «تهذیب الأخلاق».
[[عرفان]] و [[تصوّف]]: «تهذیب الأخلاق».
خط ۱۰۹: خط ۱۰۹:
کتاب‌شناسی «أنوار التنزیل و أسرار التأویل»
کتاب‌شناسی «أنوار التنزیل و أسرار التأویل»
به طور قطع؛ تفسیر «أنوار التنزیل و أسرار التأویل» معروف به «تفسیر بیضاوی»، معروف‌ترین و اثرگذارترین کتاب او است.
به طور قطع؛ تفسیر «أنوار التنزیل و أسرار التأویل» معروف به «تفسیر بیضاوی»، معروف‌ترین و اثرگذارترین کتاب او است.
این تفسیر؛ بر اساس تفسیر «کشّاف» [[زمخشرى]] نوشته شده است <ref>معرفت، التفسیر و المفسرون، ج ‏2، ص 430</ref> و از «تفسیر کبیر» فخر رازى و همچنین از تفسیر راغب اصفهانى نیز بهره گرفته و پاره‌اى اقوال و آراء صحابه و تابعان را نیز در آن آورده است. در تفسیر، از خِرَد و اندیشه هم استمداد جسته و نکات جالب و استنباطات دقیقى را در ضمن آنها بیان کرده است و همه اینها با اسلوبى موجز و مختصر آمده است که گاهى چنان دقیق می‌شود که بدون تأمل، نمی‌توان بدان پی برد. <ref>همان، ج ‏2، ص 431</ref>
این تفسیر؛ بر اساس تفسیر «کشّاف» [[زمخشری]] نوشته شده است <ref>معرفت، التفسیر و المفسرون، ج ‏2، ص 430</ref> و از «تفسیر کبیر» فخر رازی و همچنین از تفسیر راغب اصفهانی نیز بهره گرفته و پاره‌ای اقوال و آراء صحابه و تابعان را نیز در آن آورده است. در تفسیر، از خِرَد و اندیشه هم استمداد جسته و نکات جالب و استنباطات دقیقی را در ضمن آنها بیان کرده است و همه اینها با اسلوبی موجز و مختصر آمده است که گاهی چنان دقیق می‌شود که بدون تأمل، نمی‌توان بدان پی برد. <ref>همان، ج ‏2، ص 431</ref>


بیضاوی در مقدمه این تفسیر، درباره روش تفسیر و منابعى که بر آنها اعتماد کرده است، می‌گوید: «دیر زمانى است که با خود می‌گفتم کتابى در این فنّ (تفسیر) تألیف کنم که دربردارنده برگزیده آراى بزرگان صحابه و تابعان، دانشمندان و مفسران باشد. همچنین نکات‏ مهم و لطایفى را در برگیرد که نتیجه تحقیقات خودم و محققان پیشین است». <ref>بیضاوی، عبدالله بن عمر، انوار التنزیل و اسرار التأویل، تحقیق، مرعشلی‏، محمد عبدالرحمن، ج 1، ص 23، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، 1418ق</ref>
بیضاوی در مقدمه این تفسیر، درباره روش تفسیر و منابعی که بر آنها اعتماد کرده است، می‌گوید: «دیر زمانی است که با خود می‌گفتم کتابی در این فنّ (تفسیر) تألیف کنم که دربردارنده برگزیده آرای بزرگان صحابه و تابعان، دانشمندان و مفسران باشد. همچنین نکات‏ مهم و لطایفی را در برگیرد که نتیجه تحقیقات خودم و محققان پیشین است». <ref>بیضاوی، عبدالله بن عمر، انوار التنزیل و اسرار التأویل، تحقیق، مرعشلی‏، محمد عبدالرحمن، ج 1، ص 23، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، 1418ق</ref>
در انتهای تفسیر نیز می‌گوید: «نگارش این کتاب که شامل نوادر اقوال خردمندان و برگزیده سخنان بزرگان و چکیده نظریات علماى امت در تفسیر قرآن و فهم معانى آن و کشف و توضیح واژه‌هاى مشکل آن است، با اختصار و به دور از اخلال و خالى از گمراهی به پایان رسید». <ref>همان، ج ‏5، ص 350</ref>
در انتهای تفسیر نیز می‌گوید: «نگارش این کتاب که شامل نوادر اقوال خردمندان و برگزیده سخنان بزرگان و چکیده نظریات علمای امت در تفسیر قرآن و فهم معانی آن و کشف و توضیح واژه‌های مشکل آن است، با اختصار و به دور از اخلال و خالی از گمراهی به پایان رسید». <ref>همان، ج ‏5، ص 350</ref>


این تفسیر که غالباً - به ویژه از سوى اسلام‌شناسان اروپایى - تفسیر استاندارد قرآن شمرده می‌شود، به آن قصد نگاشته شده بوده که کتاب درسى مدرسه‌ها یا مکتبی‌ها و حوزه‌هاى علمیه باشد، لذا هدفش به دست دادن خلاصه‌اى موجز از بهترین و معتبرترین نکات تفاسیر پیشین است». <ref>ریچارد بل، در آمدى بر تاریخ قرآن، ترجمه: خرمشاهى‏، بهاءالدین، ص 252، قم‏،‌ مرکز ترجمه قرآن‏، چاپ اول‏، 1382ش</ref>
این تفسیر که غالباً - به ویژه از سوی اسلام‌شناسان اروپایی - تفسیر استاندارد قرآن شمرده می‌شود، به آن قصد نگاشته شده بوده که کتاب درسی مدرسه‌ها یا مکتبی‌ها و حوزه‌های علمیه باشد، لذا هدفش به دست دادن خلاصه‌ای موجز از بهترین و معتبرترین نکات تفاسیر پیشین است». <ref>ریچارد بل، در آمدی بر تاریخ قرآن، ترجمه: خرمشاهی‏، بهاءالدین، ص 252، قم‏،‌ مرکز ترجمه قرآن‏، چاپ اول‏، 1382ش</ref>


به هر حال؛ این کتاب مورد استقبال و پذیرش عموم قرار گرفت و بسیارى همه یا بخشى از آن‌را براى تدریس در نظر گرفتند. <ref>ذهبی، التفسیر و المفسرون، ج ‏1، ص 303</ref> حاشیه‌های بسیاری از علمای شیعه و سنی بر آن نوشته شده است. <ref>ر.ک: ایازى‏، سید محمد على، المفسرون حیاتهم و منهجهم‏، ص 162،‌ تهران‏،‌ وزارت ارشاد، چاپ اول‏، 1373ش</ref>
به هر حال؛ این کتاب مورد استقبال و پذیرش عموم قرار گرفت و بسیاری همه یا بخشی از آن‌را برای تدریس در نظر گرفتند. <ref>ذهبی، التفسیر و المفسرون، ج ‏1، ص 303</ref> حاشیه‌های بسیاری از علمای شیعه و سنی بر آن نوشته شده است. <ref>ر.ک: ایازی‏، سید محمد علی، المفسرون حیاتهم و منهجهم‏، ص 162،‌ تهران‏،‌ وزارت ارشاد، چاپ اول‏، 1373ش</ref>
روش کلی بیضاوی در تفسیرش چنین است که در ابتدای سوره، نام سوره را ذکر کرده و محل نزول آن‌را مشخص می‌کند. سپس به تفسیر آیات می‌پردازد. <ref> آشنایى با تفاسیر(عدم تحریف قرآن و چند بحث قرآنى)، ص 214</ref> بیضاوی در انتهای سوره، روایاتی را در فضیلت سوره مورد بحث ذکر می‌کند.
روش کلی بیضاوی در تفسیرش چنین است که در ابتدای سوره، نام سوره را ذکر کرده و محل نزول آن‌را مشخص می‌کند. سپس به تفسیر آیات می‌پردازد. <ref> آشنایی با تفاسیر(عدم تحریف قرآن و چند بحث قرآنی)، ص 214</ref> بیضاوی در انتهای سوره، روایاتی را در فضیلت سوره مورد بحث ذکر می‌کند.
بیضاوی، در آیات مربوط به [[اهل بیت(ع)]] تا حدودی معتدل بود. <ref> همان، ص 325.</ref> برای نمونه؛ در ذیل آیه مباهله، داستان آمدن [[پیامبر اکرم(ص)]]، [[حضرت على(ع)]]، [[حضرت فاطمه(س)]]، [[امام حسن(ع)]] و [[امام حسین(ع)]] را همان‌طور که [[شیعه]] می‌گوید، آورده است. و آیه را دلیل بر فضیلت افرادى که پیامبر(ص) ایشان را براى مباهله آورد، می‌داند. <ref>أنوار التنزیل و أسرار التأویل، ج ‏2، ص 21</ref>
بیضاوی، در آیات مربوط به [[اهل بیت(ع)]] تا حدودی معتدل بود. <ref> همان، ص 325.</ref> برای نمونه؛ در ذیل آیه مباهله، داستان آمدن [[پیامبر اکرم(ص)]]، [[حضرت علی(ع)]]، [[حضرت فاطمه(س)]]، [[امام حسن(ع)]] و [[امام حسین(ع)]] را همان‌طور که [[شیعه]] می‌گوید، آورده است. و آیه را دلیل بر فضیلت افرادی که پیامبر(ص) ایشان را برای مباهله آورد، می‌داند. <ref>أنوار التنزیل و أسرار التأویل، ج ‏2، ص 21</ref>


=وفات=
=وفات=
Writers، confirmed، مدیران
۸۸٬۱۶۱

ویرایش