شهید سید محمد باقر صدر (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
<div class="references" style="margin: 0px 0px 10px 0px; max-height: 300px; overflow: auto; padding: 3px; font-size:95%; background: #FFA500; line-height:1.4em; padding-bottom: 7px;"><noinclude>
[[پرونده:Ambox clock.svg|60px|بندانگشتی|راست]]
<br>
'''''نویسنده این صفحه در حال ویرایش عمیق است. '''''<br>
'''یکی از نویسندگان مداخل ویکی وحدت مشغول ویرایش در این صفحه می باشد. این علامت در اینجا درج گردیده تا نمایانگر لزوم باقی گذاشتن صفحه در حال خود است. لطفا تا زمانی که این علامت را نویسنده کنونی بر نداشته است، از ویرایش این صفحه خودداری نمائید. '''
<br>
''آخرین مرتبه این صفحه در تاریخ زیر تغییر یافته است: ''{{#time:H:i، j F Y|{{REVISIONTIMESTAMP}}}}؛</small>
<noinclude>
</div>
<div class="wikiInfo">
<div class="wikiInfo">
[[پرونده:فصلنامه اندیشه تقریب شماره ششم.jpg ‏|بندانگشتی|فصلنامه اندیشه تقریب شماره ششم]]
[[پرونده:فصلنامه اندیشه تقریب شماره ششم.jpg ‏|بندانگشتی|فصلنامه اندیشه تقریب شماره ششم]]
خط ۵۸: خط ۴۵:
یکى دیگر از شخصیت‌هاى این خاندان، مرحوم سید حیدر صدر (م 1356 ق) فرزند سید اسماعیل صدر و پدر شهید سید محمدباقر صدر مى‌باشد. سید حیدر از نوابغ روزگار و مظهر زهد و وارستگى بود. در سال 1309 هجرى در سامرا به دنیا آمد و در تاریخ 27 جمادى الثانى 1356 در کاظمین درگذشت و در مقبره خانوادگى آل صدر به خاک سپرده شد. وى در کودکى و در سال 1314ق همراه پدرش به کربلا هجرت کرد و دروس مقدماتى را نزد چند تن از اساتید آنجا آموخت. سپس در بحث‌هاى خارج پدرش سید اسماعیل و در جلسات درس سید حسین فشارکى و مرحوم شیخ عبدالکریم حائرى یزدى (م 1355 ق) در کربلا حضور یافت، به گونه‌اى که در سنین جوانى جزء دانشمندان سرشناس حوزه به شمار مى‌رفت. از سید حیدر دو پسر و یک دختر به جاى ماند: 1ـ آیت‌الله سید اسماعیل صدر؛ 2ـ شهید سید محمدباقر صدر؛ 3ـ شهیده آمنه صدر معروف به بنت الهدى. <ref>نعمانى، 1424، ج 1، ص 37.</ref><br>
یکى دیگر از شخصیت‌هاى این خاندان، مرحوم سید حیدر صدر (م 1356 ق) فرزند سید اسماعیل صدر و پدر شهید سید محمدباقر صدر مى‌باشد. سید حیدر از نوابغ روزگار و مظهر زهد و وارستگى بود. در سال 1309 هجرى در سامرا به دنیا آمد و در تاریخ 27 جمادى الثانى 1356 در کاظمین درگذشت و در مقبره خانوادگى آل صدر به خاک سپرده شد. وى در کودکى و در سال 1314ق همراه پدرش به کربلا هجرت کرد و دروس مقدماتى را نزد چند تن از اساتید آنجا آموخت. سپس در بحث‌هاى خارج پدرش سید اسماعیل و در جلسات درس سید حسین فشارکى و مرحوم شیخ عبدالکریم حائرى یزدى (م 1355 ق) در کربلا حضور یافت، به گونه‌اى که در سنین جوانى جزء دانشمندان سرشناس حوزه به شمار مى‌رفت. از سید حیدر دو پسر و یک دختر به جاى ماند: 1ـ آیت‌الله سید اسماعیل صدر؛ 2ـ شهید سید محمدباقر صدر؛ 3ـ شهیده آمنه صدر معروف به بنت الهدى. <ref>نعمانى، 1424، ج 1، ص 37.</ref><br>
مادر شهید سیدمحمدباقر صدر دختر مرحوم آیت‌الله شیخ عبدالحسین آل‌یاسین بود که خود از بزرگ‌ترین فقیهان روزگار بود. این بانوى وارسته پس از سپرى کردن عمرى طولانى و مشاهده حادثه جانگداز شهادت دو فرزند خود (شهید صدر و خواهرش بنت الهدى) در ماه ربیع الثانى 1407ق دعوت حق را لبیک گفت. حسینى حائرى، پیشین، ص 32).<br>
مادر شهید سیدمحمدباقر صدر دختر مرحوم آیت‌الله شیخ عبدالحسین آل‌یاسین بود که خود از بزرگ‌ترین فقیهان روزگار بود. این بانوى وارسته پس از سپرى کردن عمرى طولانى و مشاهده حادثه جانگداز شهادت دو فرزند خود (شهید صدر و خواهرش بنت الهدى) در ماه ربیع الثانى 1407ق دعوت حق را لبیک گفت. حسینى حائرى، پیشین، ص 32).<br>
=تولد و دوران کودکى شهید صدر=
=تولد و دوران کودکى شهید صدر=
شهید سید محمدباقر صدر در پنجم ذى قعده 1353 قمرى در شهر کاظمین چشم به جهان گشود. پدرش سید حیدر از مراجع عظام تقلید بود که سلسله تبار این خاندان به امام موسى بن جعفر(علیه‌السلام)متصل است و از ویژگى‌هاى افراد این خانواده آن است که همگى در زمره مجتهدان و عالمان زمان خود بوده‌اند و این ویژگى کم‌تر در افراد یک خاندان دیده مى‌شود. <ref>نعمانى، پیشین، ص47.</ref><br>
شهید سید محمدباقر صدر در پنجم ذى قعده 1353 قمرى در شهر کاظمین چشم به جهان گشود. پدرش سید حیدر از مراجع عظام تقلید بود که سلسله تبار این خاندان به امام موسى بن جعفر(علیه‌السلام)متصل است و از ویژگى‌هاى افراد این خانواده آن است که همگى در زمره مجتهدان و عالمان زمان خود بوده‌اند و این ویژگى کم‌تر در افراد یک خاندان دیده مى‌شود. <ref>نعمانى، پیشین، ص47.</ref><br>
خط ۱۱۳: خط ۱۰۱:
=تأسیس حزب الدعوة الاسلامیة=
=تأسیس حزب الدعوة الاسلامیة=
استاد شهید در آغاز جوانى، حزبى را به نام «[[حزب الدعوة الاسلامیة]]» پایه‌گذارى کرد. این اقدام در ظرف زمانى خود، با توجه به سطح فکر سیاسى موجود آن روز در حوزه علمیه نجف، از شعور عمیق سیاسى وى حکایت مى‌کرد و حرکتى آگاهانه به شمار مى‌آمد. در روزگارى که بسیارى از دین‌داران هرگونه انتساب به یک حزب اسلامى را نشانه انحراف از اسلام اصیل و همگامى با استکبار مى‌دانستند، پیشگامى او در برافراشتن بنیان یک حزب اسلامى، به راستى بازگوکننده بینش عمیق او بود. جریان تأسیس این حزب در سال 1377 ق اتفاق افتاد و روند رشد و کمال آن در چهار مقطع قرار داده شد: الف ـ مقطع ایجاد و تأسیس حزب و دگرگونى فکر امت؛ ب ـ مقطع اقدامات سیاسى؛ جـ مقطع دست‌یابى به قدرت؛ د ـ مقطع رسیدگى به مصالح امت اسلام.<br>
استاد شهید در آغاز جوانى، حزبى را به نام «[[حزب الدعوة الاسلامیة]]» پایه‌گذارى کرد. این اقدام در ظرف زمانى خود، با توجه به سطح فکر سیاسى موجود آن روز در حوزه علمیه نجف، از شعور عمیق سیاسى وى حکایت مى‌کرد و حرکتى آگاهانه به شمار مى‌آمد. در روزگارى که بسیارى از دین‌داران هرگونه انتساب به یک حزب اسلامى را نشانه انحراف از اسلام اصیل و همگامى با استکبار مى‌دانستند، پیشگامى او در برافراشتن بنیان یک حزب اسلامى، به راستى بازگوکننده بینش عمیق او بود. جریان تأسیس این حزب در سال 1377 ق اتفاق افتاد و روند رشد و کمال آن در چهار مقطع قرار داده شد: الف ـ مقطع ایجاد و تأسیس حزب و دگرگونى فکر امت؛ ب ـ مقطع اقدامات سیاسى؛ جـ مقطع دست‌یابى به قدرت؛ د ـ مقطع رسیدگى به مصالح امت اسلام.<br>
شهید صدر در جلسات هفتگى خود به بررسى و تحلیل این مقاطع مى‌پرداخت. اما با آنکه خود در تأسیس حزب پیشگام بود بعد از حدود پنج سال این تشکل اسلامى را ترک کرد، زیرا برخى بدخواهان نسبت به این عمل او نزد مرحوم آیت‌الله‌العظمى سیدمحسن حکیم زبان به اعتراض گشودند. از جمله این افراد، حسین صافى بود که فردى روحانى نما و در واقع از طرفداران حزب بعث عراق به شمار مى‌آمد. وى نزد آیت‌الله حکیم اظهار داشت: «سید محمدباقر صدر و شمارى از افراد او اقدام به تأسیس حزبى به نام حزب الدعوة الاسلامیة کرده‌اند. اینان با کار خود موجب ویرانى حوزه علمیه خواهند شد». حسینى حائرى، پیشین، ص 94.<br>
شهید صدر در جلسات هفتگى خود به بررسى و تحلیل این مقاطع مى‌پرداخت. اما با آنکه خود در تأسیس حزب پیشگام بود بعد از حدود پنج سال این تشکل اسلامى را ترک کرد، زیرا برخى بدخواهان نسبت به این عمل او نزد مرحوم آیت‌الله‌العظمى سیدمحسن حکیم زبان به اعتراض گشودند. از جمله این افراد، حسین صافى بود که فردى روحانى نما و در واقع از طرفداران حزب بعث عراق به شمار مى‌آمد. وى نزد آیت‌الله حکیم اظهار داشت: «سید محمدباقر صدر و شمارى از افراد او اقدام به تأسیس حزبى به نام حزب الدعوة الاسلامیة کرده‌اند. اینان با کار خود موجب ویرانى حوزه علمیه خواهند شد». <ref>حسینى حائرى، پیشین، ص 94.</ref><br>
آیت‌الله‌العظمى حکیم او را از پیش خود راند و سپس یکى از فرزندان خود را نزد سید صدر فرستاد و به او پیغام داد که: «شأن شما پاسدارى از همه حرکت‌هاى اسلامى است، اما وابستگى به یک حزب خاص سزاوار نیست. شما باید همه ابعاد مسایل اسلامى را مورد نظر داشته باشید.». <ref>پیشین، ص 95.</ref><br>
آیت‌الله‌العظمى حکیم او را از پیش خود راند و سپس یکى از فرزندان خود را نزد سید صدر فرستاد و به او پیغام داد که: «شأن شما پاسدارى از همه حرکت‌هاى اسلامى است، اما وابستگى به یک حزب خاص سزاوار نیست. شما باید همه ابعاد مسایل اسلامى را مورد نظر داشته باشید.». <ref>پیشین، ص 95.</ref><br>
شهید صدر پاسخ داد که من در این باره خواهم اندیشید، اما بعد از مدتى از حزب مذکور کنار کشید. وى پس از رحلت آیت‌الله العظمى حکیم، به تدریج عهده‌دار امر مرجعیت شد و در این زمان بود که نظریه «لزوم جدایى دستگاه مرجعیت صالحه از تشکیلات حزبى» را مطرح ساخت. او معتقد بود نظام مرجعیت عهده‌دار رهبرى صحیح امت اسلامى است نه یک حزب سیاسى و اگر چه وجود یک حزب اسلامى ضرورت دارد تا بازوى مرجعیت بوده و زیر نظر آن حرکت کند، اما در هم آمیختن و یکى کردن دو عنوان «سازمان سیاسى اسلامى» و «نظام مرجعیت» سبب خلط کارها شده و به تداخل حوزه فعالیت این دو پایگاه مستقل مى‌انجامد. <ref>پیشین.</ref> <br>
شهید صدر پاسخ داد که من در این باره خواهم اندیشید، اما بعد از مدتى از حزب مذکور کنار کشید. وى پس از رحلت آیت‌الله العظمى حکیم، به تدریج عهده‌دار امر مرجعیت شد و در این زمان بود که نظریه «لزوم جدایى دستگاه مرجعیت صالحه از تشکیلات حزبى» را مطرح ساخت. او معتقد بود نظام مرجعیت عهده‌دار رهبرى صحیح امت اسلامى است نه یک حزب سیاسى و اگر چه وجود یک حزب اسلامى ضرورت دارد تا بازوى مرجعیت بوده و زیر نظر آن حرکت کند، اما در هم آمیختن و یکى کردن دو عنوان «سازمان سیاسى اسلامى» و «نظام مرجعیت» سبب خلط کارها شده و به تداخل حوزه فعالیت این دو پایگاه مستقل مى‌انجامد. <ref>پیشین.</ref> <br>
خط ۱۳۲: خط ۱۲۰:
مرتبه دوم در ماه صفر 1397 ق بود که بعد از مراسم قیام گونه اربعین حسینى، استاد شهید بازداشت شد. مرحوم سید بدون آنکه هیچ ردپایى در هدایت زوار امام حسین(علیه‌السلام) که از شهرهاى مختلف به کربلا مى‌آمدند، برجاى گذارد، آنان را با کمک‌هاى مادى و معنوى خود حمایت مى‌نمود. در اربعین سال 1397، رژیم بعث بسیارى از زائران را به شهادت رساند و تعداد زیادى از آنان را نیز دستگیر نمود، و سرانجام با کینه توزى تمام از مقام مرجعیت انتقام گرفت و شهید صدر را بازداشت نموده و مورد ضرب و شتم قرار داد که آثار آن بعد از آزادى وى نیز نمایان بود. <ref>پیشین، ص 117.</ref><br>
مرتبه دوم در ماه صفر 1397 ق بود که بعد از مراسم قیام گونه اربعین حسینى، استاد شهید بازداشت شد. مرحوم سید بدون آنکه هیچ ردپایى در هدایت زوار امام حسین(علیه‌السلام) که از شهرهاى مختلف به کربلا مى‌آمدند، برجاى گذارد، آنان را با کمک‌هاى مادى و معنوى خود حمایت مى‌نمود. در اربعین سال 1397، رژیم بعث بسیارى از زائران را به شهادت رساند و تعداد زیادى از آنان را نیز دستگیر نمود، و سرانجام با کینه توزى تمام از مقام مرجعیت انتقام گرفت و شهید صدر را بازداشت نموده و مورد ضرب و شتم قرار داد که آثار آن بعد از آزادى وى نیز نمایان بود. <ref>پیشین، ص 117.</ref><br>
مرتبه سوم در ماه رجب 1399 ق بود که در پى ماجراهاى به وجود آمده در این ماه و به دنبال پیروزى انقلاب اسلامى ایران، رژیم مزدور بعثى دچار وحشت شدیدى گردیده بود. رژیم بعثى به خوبى دریافته بود که حادثه پیروزى انقلاب اسلامى مى‌تواند خطر بزرگى براى وى به شمار آید و آینده نظام عراق را تهدید نماید. ماجراى ماه رجب که الهام گرفته از انقلاب اسلامى ایران و شخص امام خمینى(رحمة‌الله) بود، حرکت عظیمى از گروه‌هاى مردمى و قومى عراق را در برداشت که براى حمایت از انقلاب اسلامى ایران و تأسیس چنین حکومتى در عراق انجام مى‌شد.<br>
مرتبه سوم در ماه رجب 1399 ق بود که در پى ماجراهاى به وجود آمده در این ماه و به دنبال پیروزى انقلاب اسلامى ایران، رژیم مزدور بعثى دچار وحشت شدیدى گردیده بود. رژیم بعثى به خوبى دریافته بود که حادثه پیروزى انقلاب اسلامى مى‌تواند خطر بزرگى براى وى به شمار آید و آینده نظام عراق را تهدید نماید. ماجراى ماه رجب که الهام گرفته از انقلاب اسلامى ایران و شخص امام خمینى(رحمة‌الله) بود، حرکت عظیمى از گروه‌هاى مردمى و قومى عراق را در برداشت که براى حمایت از انقلاب اسلامى ایران و تأسیس چنین حکومتى در عراق انجام مى‌شد.<br>
در پى این تحرکات، بسیارى از شخصیت‌هاى بزرگ عراق دستگیر شدند و پس از چند روز، شهید صدر نیز در بامداد روز سه‌شنبه هفدهم رجب سال 1399 دستگیر شد. در دستگیرى شهید صدر دویست نفر از افراد پلیس، ارتش ضد مردمى و اعضاى شاخه نجف حزب بعث شرکت داشتند و همه آنان به ابزار و ساز و برگ جنگى مجهز بودند. پس از دستگیرى سید، خواهرش بنت الهدى خطابه آتشینى در محکومیت دولت عراق ایراد کرد که این سخنرانى یکى از مهم‌ترین اسناد تاریخ انقلاب اسلامى عراق نام گرفت. حسینى حائرى، پیشین، ص 136.<br>
در پى این تحرکات، بسیارى از شخصیت‌هاى بزرگ عراق دستگیر شدند و پس از چند روز، شهید صدر نیز در بامداد روز سه‌شنبه هفدهم رجب سال 1399 دستگیر شد. در دستگیرى شهید صدر دویست نفر از افراد پلیس، ارتش ضد مردمى و اعضاى شاخه نجف حزب بعث شرکت داشتند و همه آنان به ابزار و ساز و برگ جنگى مجهز بودند. پس از دستگیرى سید، خواهرش بنت الهدى خطابه آتشینى در محکومیت دولت عراق ایراد کرد که این سخنرانى یکى از مهم‌ترین اسناد تاریخ انقلاب اسلامى عراق نام گرفت. <ref>حسینى حائرى، پیشین، ص 136.</ref><br>
مرتبه چهارم و آخرین بازداشت سید که به شهادت او انجامید در سال 1400 ق بود. رژیم بعث که پیش از این برنامه ترور سید را در دستور کار خود داشت، به دلیل عدم موفقیت در این کار، تصمیم به قتل آن عزیز گرفت و پس از گذشت چهار روز از این ماجرا، جنازه پاک آن شهید را نیمه شب به عموزاده وى، مرحوم حجت الاسلام سید محمدصادق صدر، سپردند و او را جهت نظارت بر مراسم دفن استاد مکلف نمودند. پیشین، ص 147.<br>
مرتبه چهارم و آخرین بازداشت سید که به شهادت او انجامید در سال 1400 ق بود. رژیم بعث که پیش از این برنامه ترور سید را در دستور کار خود داشت، به دلیل عدم موفقیت در این کار، تصمیم به قتل آن عزیز گرفت و پس از گذشت چهار روز از این ماجرا، جنازه پاک آن شهید را نیمه شب به عموزاده وى، مرحوم حجت الاسلام سید محمدصادق صدر، سپردند و او را جهت نظارت بر مراسم دفن استاد مکلف نمودند. پیشین، ص 147.<br>


خط ۱۴۰: خط ۱۲۸:
با شهادت سید، مجالس سوگوارى، تظاهرات اعتراض‌آمیز، اعتصابات، پیام‌هاى تسلیت مراجع از جمله امام خمینى و برنامه‌هاى بزرگداشت در سراسر عراق و بیشتر ممالک اسلامى برگزار گردید و شاعران در رثاى او قصیده‌هاى درخشان سرودند. از بهترین قصاید یاد شده، سروده آقاى دکتر داود عطار است که با مطلع زیر آغاز مى‌شود:<br>
با شهادت سید، مجالس سوگوارى، تظاهرات اعتراض‌آمیز، اعتصابات، پیام‌هاى تسلیت مراجع از جمله امام خمینى و برنامه‌هاى بزرگداشت در سراسر عراق و بیشتر ممالک اسلامى برگزار گردید و شاعران در رثاى او قصیده‌هاى درخشان سرودند. از بهترین قصاید یاد شده، سروده آقاى دکتر داود عطار است که با مطلع زیر آغاز مى‌شود:<br>
  باقر الصدر منا سلاماً***اى باغ سقاک الحماما<br>
  باقر الصدر منا سلاماً***اى باغ سقاک الحماما<br>
  انت ایقظتنا کیف تغفو***انت اقسمت ان لن تناما <br>
  انت ایقظتنا کیف تغفو***انت اقسمت ان لن تناما <ref>اى باقر صدر سلام ما بر تو باد، کدامین دست پلید جسم پاک تو را به کام مرگ فرو برد؟ تو ما را بیدار کردى پس چگونه خود چشم بر هم مى‌گذارى؟ تو سوگند یاد کرده‌اى که هرگز نخواهى خوابید.</ref> <br>


=منابع و مآخذ=
=منابع و مآخذ=
۱٬۷۳۸

ویرایش