۲۱٬۸۸۹
ویرایش
(ویرایش) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
'''حَسَن البَنّا''' (زادهٔ ۱۴ اکتبر ۱۹۰۶ م – درگذشتهٔ ۱۲ فوریه ۱۹۴۹ م) از پیشگامان مسأله [[وحدت]] [[امت اسلامی]] و از مصلحان اجتماعی روزگار خود است. او بنیانگذار جماعت [[ | '''حَسَن البَنّا''' (زادهٔ ۱۴ اکتبر ۱۹۰۶ م – درگذشتهٔ ۱۲ فوریه ۱۹۴۹ م) از پیشگامان مسأله [[وحدت]] [[امت اسلامی]] و از مصلحان اجتماعی روزگار خود است. او بنیانگذار جماعت [[اخوانالمسلمین|اِخوانالمسلمین]] و نخستین رهبر آن در سال ۱۹۲۸ در [[مصر]] بود. او در سال ۱۹۴۹ میلادی توسط عوامل دولت مصر ترور شد.<ref name="encyclopaediaislamica.com">[http://www.encyclopaediaislamica.com/madkhal2.php?sid=1796 ''دانشنامهٔ جهان اسلام''، مدخل «البنا»]</ref> حسن البنا اولین رهبر عربی است که به صورت رسمی به مساله ایجاد [[حکومت اسلامی]] پرداخته است و تلاشهایش را در این زمینه به کار گرفته است. <ref> آقائی، بهمن، صفوی ، خسرو، اخوانالمسلمین: تاریخ پیدایش، تحولات و فعالیتهای جنبش اخوانالمسلمین در یک قرن اخیر، تهران، شرکت انتشاراتی رسام، 1365.</ref> وی به خاطر تأثیر عمیقی که بر اندیشههای اسلامی در قرن بیستم گذاشته است با عنوان '''امام شهید''' یاد میشود. | ||
---- | ---- | ||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
ایشان با «جدایی دین از سیاست» ([[سکولاریسم]] ) و نیز ملی گرایی غیردینی که نقشة آن را در 1920 ساطع الحُصْری ریخت و میشل عفلق 1940 آن را در [[سوریه]] اعمال کرد، (وبعد مرگ البنا در زمان ناصر به اوج خود رسید) بهشدت مخالف بود. همچنین دربارۀ عرب گرایی بر این عقیده بود که اسلام هیچگونه مرز جغرافیایی ، یا اختلافات نژادی یا شهروندی را به رسمیت نمی شناسد. البنا تمام مسلمانان را یک «امت» و کشورهای مسلمان را تنها یک کشور مىدانست ، به همین دلیل ، گرایشهای [[ناسیونالیستی]] جدید، بویژه [[فاشیسم]] و [[نازیسم]] را محکوم کرد. | ایشان با «جدایی دین از سیاست» ([[سکولاریسم]] ) و نیز ملی گرایی غیردینی که نقشة آن را در 1920 ساطع الحُصْری ریخت و میشل عفلق 1940 آن را در [[سوریه]] اعمال کرد، (وبعد مرگ البنا در زمان ناصر به اوج خود رسید) بهشدت مخالف بود. همچنین دربارۀ عرب گرایی بر این عقیده بود که اسلام هیچگونه مرز جغرافیایی ، یا اختلافات نژادی یا شهروندی را به رسمیت نمی شناسد. البنا تمام مسلمانان را یک «امت» و کشورهای مسلمان را تنها یک کشور مىدانست ، به همین دلیل ، گرایشهای [[ناسیونالیستی]] جدید، بویژه [[فاشیسم]] و [[نازیسم]] را محکوم کرد. | ||
==آراء خاص حسن البنا درباره وحدت اسلامی== | ==آراء خاص حسن البنا درباره وحدت اسلامی== | ||
شیخ [[عمر التلمسانی]] سومین مرشد [[ | شیخ [[عمر التلمسانی]] سومین مرشد [[اخوانالمسلمین|اخوان]]، دیدگاه حسن البنا مؤسس و نخستین مرشد [[اخوانالمسلمین]] را درباره [[شیعه]] و [[سنی]] چنین بیان میکند: «امام البنا، توجه خاصی برای ایجاد [[وحدت]] اسلامی داشت و اخوانالمسلمین در گذشته و امروز، و در آینده نیز در راه این وحدت خواهند کوشید، ولو اینکه در این هدف بزرگ، دچار مشکلاتی بشوند. مسلمانان طبق نص صریح [[قرآن]] امت واحدی هستند: «وإنّ هذه امتکم، امة واحدة». من به خاطر دارم که در سالهای 1940م، آقای قمی ـ که یک عالم شیعی بود ـ در ساختمان مرکزی اخوان، به عنوان میهمان اقامت داشت و در آن هنگام امام شهید، بهطور جدی در راه تقریب بین مذاهب اسلامی میکوشید تا دشمنان نتوانند از دوری و جدایی مسلمانان سوءاستفاده کرده و وحدت امت اسلامی را از بین ببرند.» | ||
==شیعه از نگاه حسن البنا== | ==شیعه از نگاه حسن البنا== | ||
پس از اوجگیری گرایش به ضرورت «مقاومت اسلامی» در قبال امپریالیسم و صهیونیسم در میان نسل جدید اعراب و به ویژه جوانان مصری «فقهای وهابی» در گوشه و کنار دنیای عرب به حرکت درآمدند و ضمن تکفیر شیعه و هشدار در مورد «تبشیر شیعی» و اعلام خطر از هجوم تشیع به دنیای اهل سنت و حتی تحریم دعا کردن برای پیروزی حزب الله لبنان توسط فقیهان وهابی ضرورت اقتضا دارد مواضع علمای سرشناس جهان اسلام نسبت به شیعه معرفی گردد. در این میان موضع حسن البناء بنیانگذار و نخستین مرشد اخوانالمسلمین، نسبت به شیعه قابل مطالعه است. | |||
پس از اوجگیری گرایش به ضرورت «مقاومت اسلامی» در قبال امپریالیسم و صهیونیسم در میان نسل جدید اعراب و به ویژه جوانان مصری «فقهای وهابی» در گوشه و کنار دنیای عرب به حرکت درآمدند و ضمن تکفیر شیعه و هشدار در مورد «تبشیر شیعی» و اعلام خطر از هجوم تشیع به دنیای اهل سنت و حتی تحریم دعا کردن برای پیروزی حزب الله لبنان توسط فقیهان وهابی ضرورت اقتضا دارد مواضع علمای سرشناس جهان اسلام نسبت به شیعه معرفی گردد. در این میان موضع حسن البناء بنیانگذار و نخستین مرشد | |||
شیخ عمرالتلمسانی سومین مرشد اخوان دیدگاه حسن البنا مؤسس و نخستین مرشد اخوانالمسلمین را درباره شیعه و سنی چنین بیان میکند: «امام البنا توجه خاصی برای ایجاد وحدت اسلامیداشت و اخوانالمسلمین در گذشته و امروز، و در آینده نیز در راه این وحدت خواهند کوشید، ولو اینکه در این هدف بزرگ، دچار مشکلاتی بشوند. مسلمانان طبق نص صریح قرآن امت واحدی هستند: «وإنّ هذه امتکم، امة واحدة». من به خاطر دارم که در سالهای 1940 میلادی آقای قمی ـ که یک عالم شیعی بود ـ در ساختمان مرکزی اخوان، به عنوان میهمان اقامت داشت و در آن هنگام امام شهید، بهطور جدی در راه تقریب بین مذاهب اسلامی میکوشید تا دشمنان نتوانند از دوری و جدایی مسلمانان سوءاستفاده کرده و وحدت امت اسلامی را از بین ببرند. | شیخ عمرالتلمسانی سومین مرشد اخوان دیدگاه حسن البنا مؤسس و نخستین مرشد اخوانالمسلمین را درباره شیعه و سنی چنین بیان میکند: «امام البنا توجه خاصی برای ایجاد وحدت اسلامیداشت و اخوانالمسلمین در گذشته و امروز، و در آینده نیز در راه این وحدت خواهند کوشید، ولو اینکه در این هدف بزرگ، دچار مشکلاتی بشوند. مسلمانان طبق نص صریح قرآن امت واحدی هستند: «وإنّ هذه امتکم، امة واحدة». من به خاطر دارم که در سالهای 1940 میلادی آقای قمی ـ که یک عالم شیعی بود ـ در ساختمان مرکزی اخوان، به عنوان میهمان اقامت داشت و در آن هنگام امام شهید، بهطور جدی در راه تقریب بین مذاهب اسلامی میکوشید تا دشمنان نتوانند از دوری و جدایی مسلمانان سوءاستفاده کرده و وحدت امت اسلامی را از بین ببرند. | ||
روزی از امام دربارهٔ مسئله اختلاف بین شیعه و سنی سؤال کردیم. ایشان ما را از ورود در این قبیل مسائل منع کرد و گفت که مسلمانان نباید خود را با این قبیل مسائل مشغول کنند و باید متوجه باشند که دشمنان اسلام، از این قبیل مسائل برای آتشافروزی و ایجاد فتنه بهره میگیرند. به حضرت ایشان گفتیم: ما از روی تعصب و یا برای گسترش دامنه اختلاف بین مسلمانان، این موضوع را مطرح نکردیم، بلکه هدف ما آگاهی از حقیقت است؛ چون مطالبی که در کتابها دربارهٔ شیعه و سنی مطرح هست، قابل شمارش نیست و ما بهطور طبیعی نمیتوانیم به بررسی و تحقیق درباره این کتابها و منابع بپردازیم. امام حسن البنا ـ رضوانالله علیه ـ فرمود: بدانید که اهل سنت و شیعه همگی مسلماناند و کلمه توحید: لاالهالاالله، و اشهد أن محمداً رسولالله، همهٔ آنان را گرد هم میآورد و در این اصل اساسی عقیدتی، شیعه و سنی یکساناند و به هم میرسند؛ اما اختلاف در میان این دو جناح، در فروع و در مسائلی است که میتوانیم آنها را به هم نزدیک کنیم. | روزی از امام دربارهٔ مسئله اختلاف بین شیعه و سنی سؤال کردیم. ایشان ما را از ورود در این قبیل مسائل منع کرد و گفت که مسلمانان نباید خود را با این قبیل مسائل مشغول کنند و باید متوجه باشند که دشمنان اسلام، از این قبیل مسائل برای آتشافروزی و ایجاد فتنه بهره میگیرند. به حضرت ایشان گفتیم: ما از روی تعصب و یا برای گسترش دامنه اختلاف بین مسلمانان، این موضوع را مطرح نکردیم، بلکه هدف ما آگاهی از حقیقت است؛ چون مطالبی که در کتابها دربارهٔ شیعه و سنی مطرح هست، قابل شمارش نیست و ما بهطور طبیعی نمیتوانیم به بررسی و تحقیق درباره این کتابها و منابع بپردازیم. امام حسن البنا ـ رضوانالله علیه ـ فرمود: بدانید که اهل سنت و شیعه همگی مسلماناند و کلمه توحید: لاالهالاالله، و اشهد أن محمداً رسولالله، همهٔ آنان را گرد هم میآورد و در این اصل اساسی عقیدتی، شیعه و سنی یکساناند و به هم میرسند؛ اما اختلاف در میان این دو جناح، در فروع و در مسائلی است که میتوانیم آنها را به هم نزدیک کنیم. | ||
خط ۶۳: | خط ۶۰: | ||
==تحصیلات== | ==تحصیلات== | ||
حسن بنا از سن هشت سالگی تا دوازده سالگی در مدرسه ی رشاد درس خواند وی در سال 1920م به دارالمعلمین دمنهور منتقل شد و درآنجا قبل ازسن چهارده سالگی، بخش عمده ای از قرآن کریم را حفظ کرد و سپس وارد پیش دانشگاهی محمودیه شد. پس از اتمام دورهٔ تحصیلات در دانشسرای مقدماتی معلمان، در شانزدهسالگی به قاهره رفت تا در دارالعلوم که مؤسس آن محمد عبده بود تحصیل کند. | حسن بنا از سن هشت سالگی تا دوازده سالگی در مدرسه ی رشاد درس خواند وی در سال 1920م به دارالمعلمین دمنهور منتقل شد و درآنجا قبل ازسن چهارده سالگی، بخش عمده ای از قرآن کریم را حفظ کرد و سپس وارد پیش دانشگاهی محمودیه شد. پس از اتمام دورهٔ تحصیلات در دانشسرای مقدماتی معلمان، در شانزدهسالگی به قاهره رفت تا در دارالعلوم که مؤسس آن محمد عبده بود تحصیل کند. | ||
== | ==استادان== | ||
یکی از مرشدان طریقت او «شیخ زهران» که بنا در سالهایی که در دانشسرای مقدماتی در «دمنهور» درس می خواند، با وی آشنا شد. او از پیروان «شیخ عبدالوهاب حصافی» بود. بنا با استاد «احمد سکری» (که بعد ها از مسولین ایالتی | یکی از مرشدان طریقت او «شیخ زهران» که بنا در سالهایی که در دانشسرای مقدماتی در «دمنهور» درس می خواند، با وی آشنا شد. او از پیروان «شیخ عبدالوهاب حصافی» بود. بنا با استاد «احمد سکری» (که بعد ها از مسولین ایالتی اخوانالمسلمین گشت و مقام ریاست انجمن خیریه حصافیه را نیز داشت) آشنا شد. این آشنایی در زندگی هر دو اثری پایدار گذاشت. همچنین شخصی به نام «شیخ محمد ابو شوشه» از دیگر استادان او به شمار میآید که به گفته ی بنا، حق تربیت معنوی برگردن وی دارد. حسن بنا هنگامی که به قاهره رفت، مهمترین شخصی که مبانی اعتقادی بنا را پس از مراجعت به مصر شکل داد «محمد رشید رضا» بود که یک سلفی خالص و سنت گرای محض بود. به همین دلیل، بخش مهمی از سخنرانی ها و نوشته های بنا، مربوط به تربیت اسلامی و سنت رسول خدا (صلی الله علیه واله) می باشد. | ||
=آثار و | =آثار و تألیفات= | ||
احادیث | * احادیث الجمعه. | ||
* اخوان المسلمون تحت رایة القرآن. | |||
* الی ای شی ء ندعو الناس. | |||
* بین الامس والیوم. | |||
* دعوتنا. | |||
* رسالة الجهاد. | |||
=شهر اسماعیلیه و سنگبنای جمعیت اخوانالمسلمین= | |||
تقریباً یک سال بعد، نخستین هسته تشکیلات اخوانالمسلمین و شاخههای آن در شهر اسماعیلیه تکوین پذیرفت. در اسفند 1306/ 1347ق/مارس1928م شش تن از دوستان حسن بنا که سخت تحت تاثیر درسها و کنفرانس های او قرار داشتند به دیدار وی آمدند و مبدا شکل گیری اخوان شدند. آن ها «حافظ عبدالحمید»، «احمد حصری»، «فواد ابراهیم»؛ «عبدالرحمن حسب الله»، «اسماعیل عز» و «ذکی مغربی» از پایه گذاران اولیه نهضت اخوانالمسلمین بودند. در سال 1932 م تشکیلات و رهبری اخوان به قاهره منتقل گردید و پس از آن کنگره های مختلفی توسط اخوانالمسلمین برگزارشد. | |||
عوامل موفقیت تشکیلات اخوانالمسلمین و نقش حسن البنا: | |||
# تشکیلات نیرومند و منسجم اخوانالمسلمین. | |||
# تبلیغات گسترده و جهانی. | |||
# هماهنگی شعارها و آرمانهای اخوان که از سر خلوص و اسلام خواهی بود با رفتار و سیرۀ آنان. | |||
البنا با «جدایی دین از سیاست» (سکولاریسم ) و نیز ملی گرایی غیردینی که نقشة آن را در 1920 ساطع الحُصْری ریخت و میشل عفلق 1940 آن را در سوریه اعمال کرد، (وبعد مرگ البنا در زمان ناصر به اوج خود رسید) بشدت مخالف بود. همچنین دربارة عرب گرایی بر این عقیده بود که اسلام هیچگونه مرز جغرافیایی ، یا اختلافات نژادی یا شهروندی را به رسمیت نمی شناسد. البنا تمام مسلمانان را یک «امت » و کشورهای مسلمان را تنها یک کشور مىدانست ، به همین دلیل ، گرایشهای ناسیونالیستی جدید، بویژه فاشیسم و نازیسم را محکوم کرد. | البنا با «جدایی دین از سیاست» (سکولاریسم ) و نیز ملی گرایی غیردینی که نقشة آن را در 1920 ساطع الحُصْری ریخت و میشل عفلق 1940 آن را در سوریه اعمال کرد، (وبعد مرگ البنا در زمان ناصر به اوج خود رسید) بشدت مخالف بود. همچنین دربارة عرب گرایی بر این عقیده بود که اسلام هیچگونه مرز جغرافیایی ، یا اختلافات نژادی یا شهروندی را به رسمیت نمی شناسد. البنا تمام مسلمانان را یک «امت » و کشورهای مسلمان را تنها یک کشور مىدانست ، به همین دلیل ، گرایشهای ناسیونالیستی جدید، بویژه فاشیسم و نازیسم را محکوم کرد. | ||
حسن البنا در رساله ( | حسن البنا در رساله (اخوانالمسلمین زیر پرچم قرآن) میگوید: | ||
«ای | «ای اخوانالمسلمین: و بلکه ای همهی مردم، ما یک حزب سیاسی نیستیم اگر چه سیاست بر پایههای اسلامی در ریشهی اندیشهمان باشد، و یک انجمن خیریه هم نیستیم هرچند که کار نیک و اصلاح از بزرگترین اهداف ما باشد، و یک تیم ورزشی هم نیستیم اگر چه نرمش بدنی و روحی از مهمترین ابزار ما باشد. | ||
ما هیچ کدام از | ما هیچ کدام از اینها نیستیم؛ همه اینها را هدفی موقت، محدود و کوتاه مدتی میطلبد که فقط به خاطر میل به تشکیل یک گروه و به هدف برچسب القاب اداری خوردن، بوجود آمده است. ولی ما ای مردم: اندیشه و باور، اساس و برنامهای داریم که مکان و زمان و جنس نمیشناسد و مرزهای جغرافیایی را در مینوردد و تا زمین را از خداوند به ارث نبرد پایان نخواهد یافت؛ چراکه این برنامهی پروردگار جهانیان و روش حضرت رسول الله است». | ||
=ترور= | =ترور= | ||
مدتی پس از [[جنگ عربها و اسرائیل (۱۹۴۸)]]، اختلافات بین حکومت پادشاهی و جامعه مصر که نیروهای داوطلبی به این جنگ اعزام نموده بود، بالا گرفت. با افزایش شمار هواداران اخوان، شایعاتی نیز مبنی بر قصد جماعت اخوان در مورد کودتا پخش شد که نهایتاً باعث شد که در دسامبر سال ۱۹۴۸ میلادی نخستوزیر [[محمود فهمی نقراشی|محمود فهمی نقراشی پاشا]] جماعت اِخوانالمسلمین را غیرقانونی اعلام کرده و اعضایش را دستگیر و زندانی کند. متعاقب آن یکی از دانشجویان عضو اخوانالمسلمین اقدام به ترور نخستوزیر میکند. او در جریان این ترور کشته میشود. حسن البنا بیانیهای میدهد و در آن این اقدام را محکوم و اعلام میکند که ترور شیوه اسلام نیست. | مدتی پس از [[جنگ عربها و اسرائیل (۱۹۴۸)]]، اختلافات بین حکومت پادشاهی و جامعه مصر که نیروهای داوطلبی به این جنگ اعزام نموده بود، بالا گرفت. با افزایش شمار هواداران اخوان، شایعاتی نیز مبنی بر قصد جماعت اخوان در مورد کودتا پخش شد که نهایتاً باعث شد که در دسامبر سال ۱۹۴۸ میلادی نخستوزیر [[محمود فهمی نقراشی|محمود فهمی نقراشی پاشا]] جماعت اِخوانالمسلمین را غیرقانونی اعلام کرده و اعضایش را دستگیر و زندانی کند. متعاقب آن یکی از دانشجویان عضو اخوانالمسلمین اقدام به ترور نخستوزیر میکند. او در جریان این ترور کشته میشود. حسن البنا بیانیهای میدهد و در آن این اقدام را محکوم و اعلام میکند که ترور شیوه اسلام نیست. | ||
در ۱۲ فوریهٔ ۱۹۴۹ حسن البنا در دفتر جماعت جوانان مسلمان در قاهره منتظر رسیدن زکی علی پاشا به نمایندگی از دولت جهت مذاکره بود، ولی او نیامد. هنگامی که حسن البنا بههمراه عبدالکریم منصور، شوهرخواهرش، از دفتر بیرون آمده و منتظر تاکسی بودند، توسط دو مرد و با شلیک گلوله کشته شدند. | در ۱۲ فوریهٔ ۱۹۴۹ حسن البنا در دفتر جماعت جوانان مسلمان در [[قاهره]] منتظر رسیدن زکی علی پاشا به نمایندگی از دولت جهت مذاکره بود، ولی او نیامد. هنگامی که حسن البنا بههمراه عبدالکریم منصور، شوهرخواهرش، از دفتر بیرون آمده و منتظر تاکسی بودند، توسط دو مرد و با شلیک گلوله کشته شدند. | ||
پدر شیخ حسن البنا یکی از علمای [[الازهر]] و معروف به شیخ احمد السّاعاتی بود. این شیخ، فقیه و حدیثشناس معروفی بود، ولی برای امرار معاش خود، در اوقات فراغت به تعمیر ساعت میپرداخت و به همین دلیل به "ساعاتی" معروف شده بود. در کنار او شخصی به نام حاج محمد سلطان هم مغازه آموزش تعمیر ساعت داشت که شاگردان بسیاری را تعلیم داد. یکی از این شاگردان وی "حسنالبنا" بود. مغازه او و شیخ احمد، مرکز تجمع و رفتوآمد "سلفیها" - بهشمار میرفت و میگویند که سید جمالالدین اسدآبادی در مدت اقامت خود در قاهره، از جمله افرادی بود که اغلب در این محل حضور مییافت و به سخن گفتن میپرداخت و به همین دلیل، علیرغم فاصله زمانی، بعضیها مدعی هستند که حسنالبنا از طریق حاج سلطان و پدر خود با افکار سید آشنا شده و راه جدیدی را در پیش گرفتهاست. خود شیخ حسنالبنا در کتاب خاطراتش به نام "مذکره الدعوه و الداعیه" تصریح میکند که راه او "استمرار راه جمالالدین و محمد عبدُه" است.<ref>[http://www.rajanews.com/detail.asp?id=79036 رجا نیوز]</ref> | پدر شیخ حسن البنا یکی از علمای [[الازهر]] و معروف به شیخ احمد السّاعاتی بود. این شیخ، فقیه و حدیثشناس معروفی بود، ولی برای امرار معاش خود، در اوقات فراغت به تعمیر ساعت میپرداخت و به همین دلیل به "ساعاتی" معروف شده بود. در کنار او شخصی به نام حاج محمد سلطان هم مغازه آموزش تعمیر ساعت داشت که شاگردان بسیاری را تعلیم داد. یکی از این شاگردان وی "حسنالبنا" بود. مغازه او و شیخ احمد، مرکز تجمع و رفتوآمد "سلفیها" - بهشمار میرفت و میگویند که سید جمالالدین اسدآبادی در مدت اقامت خود در قاهره، از جمله افرادی بود که اغلب در این محل حضور مییافت و به سخن گفتن میپرداخت و به همین دلیل، علیرغم فاصله زمانی، بعضیها مدعی هستند که حسنالبنا از طریق حاج سلطان و پدر خود با افکار سید آشنا شده و راه جدیدی را در پیش گرفتهاست. خود شیخ حسنالبنا در کتاب خاطراتش به نام "مذکره الدعوه و الداعیه" تصریح میکند که راه او "استمرار راه جمالالدین و محمد عبدُه" است.<ref>[http://www.rajanews.com/detail.asp?id=79036 رجا نیوز]</ref> | ||
سر انجام حسن البنا یکی از | سر انجام حسن البنا یکی از انسانهای بزرگ در تاریخ اسلام گرایی معاصر بوده است. | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده:عالمان وحدت گرا]] | [[رده:عالمان وحدت گرا]] | ||
[[رده: | [[رده:اخوانالمسلمین]] | ||
[[رده:عالمان اهل سنت]] | [[رده:عالمان اهل سنت]] |