۸۷٬۷۸۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'آنها' به 'آنها') |
||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
پدر محمد، سیرین کنیهاش ابو عمره<ref>ابن عماد حنبلی، پیشین و کاتب واقدی، پیشین، ج 7، ص 85.</ref> بود، [[خالد بن ولید]] او را اسیر نموده و انس او را خرید<ref> ابن کثیر دمشقی، پیشین، ج 9، ص 267.</ref> سیرین از انس بن مالک تقاضای نوشتن پیمان آزادی کرد، انس نپذیرفت. [[عمر بن خطاب]] انس را مجبور کرد و گفت باید با آنان پیمان بنویسی و انس پیمان نوشت<ref>کاتب واقدی، پیشین. </ref> که کار کند و به تدریج خود را آزاد کند. | پدر محمد، سیرین کنیهاش ابو عمره<ref>ابن عماد حنبلی، پیشین و کاتب واقدی، پیشین، ج 7، ص 85.</ref> بود، [[خالد بن ولید]] او را اسیر نموده و انس او را خرید<ref> ابن کثیر دمشقی، پیشین، ج 9، ص 267.</ref> سیرین از انس بن مالک تقاضای نوشتن پیمان آزادی کرد، انس نپذیرفت. [[عمر بن خطاب]] انس را مجبور کرد و گفت باید با آنان پیمان بنویسی و انس پیمان نوشت<ref>کاتب واقدی، پیشین. </ref> که کار کند و به تدریج خود را آزاد کند. | ||
سپس صاحب فرزندانی نیکو شد که محمد و انس بن سیرین و معبد و یحیی و حفصه و کریمه از | سپس صاحب فرزندانی نیکو شد که محمد و انس بن سیرین و معبد و یحیی و حفصه و کریمه از آنها هستند<ref> ابن کثیر دمشقی، پیشین، ج 9، ص 267.</ref>. | ||
مادر محمد بن سیرین بانویی به نام صفیه و [[کنیز]] آزاد شده، [[ابوبکر بن ابی قحافه]] بوده است که سه تن از همسران حضرت ختمی مرتبت او را پاک و پاکیزه شمردهاند<ref> ابن عماد حنبلی، پیشین، ج 2، ص 52.</ref> و به هنگام عقد او هیجده تن از شرکت کنندگان در [[جنگ بدر]] و از جمله [[ابی بن کعب]] حضور داشتند، ابی بن کعب [[دعا]] میکرده است و آنان آمین میگفتهاند<ref>کاتب واقدی، پیشین، ج 7، ص 143.</ref>. | مادر محمد بن سیرین بانویی به نام صفیه و [[کنیز]] آزاد شده، [[ابوبکر بن ابی قحافه]] بوده است که سه تن از همسران حضرت ختمی مرتبت او را پاک و پاکیزه شمردهاند<ref> ابن عماد حنبلی، پیشین، ج 2، ص 52.</ref> و به هنگام عقد او هیجده تن از شرکت کنندگان در [[جنگ بدر]] و از جمله [[ابی بن کعب]] حضور داشتند، ابی بن کعب [[دعا]] میکرده است و آنان آمین میگفتهاند<ref>کاتب واقدی، پیشین، ج 7، ص 143.</ref>. | ||
=واقعه عین التمر= | =واقعه عین التمر= | ||
هنگامی که پوران دختر [[خسرو پرویز]] پسر هرمزد پادشاه ایران شد در سرزمینهای اطراف شایع شد که [[ایران]] را پادشاهی نیست و | هنگامی که پوران دختر [[خسرو پرویز]] پسر هرمزد پادشاه ایران شد در سرزمینهای اطراف شایع شد که [[ایران]] را پادشاهی نیست و آنها از ناچاری به درگاه زنی پناه آوردهاند، دو مرد به نام مثنی بن حارثه شیبانی و سوید بن قطبه عجلی که از قبیله بکر بن وائل بودند، خروج کردند و با لشکری به مرزهای ایران هجوم آوردند و این در زمان خلافت [[ابوبکر]] بود، مثنی برای ابوبکر نامه نوشت و از هجوم خود به ایران و پریشانی کار ایرانیان او را آگاه کرد و تقاضا کرد لشکری به یاری او بفرستد، ابوبکر به [[خالد بن ولید]] که از جنگ با [[اهل رده]] و مرتدان آسوده شده بود، نوشت که به حیره رود و با ایرانیان جنگ کند و مثنی و همراهان او را ضمیمه سپاه خود کند، خالد و مثنی همراه لشکریان خود حرکت کردند و در کنار حیره اردو زدند و مردم حیره در کاخهای سه گانهی خود محاصره شدند و سرانجام با خالد صلح کردند که سالیانه صد هزار درهم به [[مسلمانان]] بپردازند. | ||
در این هنگام نامه ابوبکر به دست خالد رسید که به او فرمان داده بود با مسلمانان همراه خود به یاری ابوعبیده جراح به [[شام]] برود، خالد جانشینی برای خود در حیره گماشت و خود به سوی انبار حرکت کرد هنگامی که خالد به [[عین التمر]] که پادگانی از ایرانیان در آنجا مستقر بود رسید مردی از آنان تیری به عمرو بن زیاد<ref> عمرو بن زیاد بن حذیفه بن هشام بن مغیره یکی از سپاهیان لشکر خالد بود.</ref> زد و او را کشت<ref>دینوری، ابوحنیفه احمد بن داود الدینوری (282م)؛ الاخبار الطوال، تحقیق عبدالمنعم عامر، مراجعه جمال الدین شیال، قم، منشورات الرضی، 1368ش، ص 112.</ref>، خالد مردم عین التمر را محاصره کرد و آنان را بدون این که امان دهد مجبور به تسلیم شدن کرد مردان را گردن زد و زنان و کودکان را اسیر گرفت، در معبد آنان چهل پسر دید که سرگرم آموختن [[انجیل]] بودند آنان را اسیر و بنده کرد و به عنوان غنیمت بر سپاهیان تقسیم نمود یکی از آنان سیرین (شیرین) پدر محمد بن سیرین (دانشمند بزرگ اسلام) و دیگری نصیر پدر محمد بن نصیر (سردار بزرگ اسلام) بود<ref> ابن اثیر، عز الدین علی بن ابی الکرم (630م)؛ الکامل فی التاریخ، بیروت، دار صادر - دار بیروت، 1385/1965، ج 2، ص 395.</ref>. | در این هنگام نامه ابوبکر به دست خالد رسید که به او فرمان داده بود با مسلمانان همراه خود به یاری ابوعبیده جراح به [[شام]] برود، خالد جانشینی برای خود در حیره گماشت و خود به سوی انبار حرکت کرد هنگامی که خالد به [[عین التمر]] که پادگانی از ایرانیان در آنجا مستقر بود رسید مردی از آنان تیری به عمرو بن زیاد<ref> عمرو بن زیاد بن حذیفه بن هشام بن مغیره یکی از سپاهیان لشکر خالد بود.</ref> زد و او را کشت<ref>دینوری، ابوحنیفه احمد بن داود الدینوری (282م)؛ الاخبار الطوال، تحقیق عبدالمنعم عامر، مراجعه جمال الدین شیال، قم، منشورات الرضی، 1368ش، ص 112.</ref>، خالد مردم عین التمر را محاصره کرد و آنان را بدون این که امان دهد مجبور به تسلیم شدن کرد مردان را گردن زد و زنان و کودکان را اسیر گرفت، در معبد آنان چهل پسر دید که سرگرم آموختن [[انجیل]] بودند آنان را اسیر و بنده کرد و به عنوان غنیمت بر سپاهیان تقسیم نمود یکی از آنان سیرین (شیرین) پدر محمد بن سیرین (دانشمند بزرگ اسلام) و دیگری نصیر پدر محمد بن نصیر (سردار بزرگ اسلام) بود<ref> ابن اثیر، عز الدین علی بن ابی الکرم (630م)؛ الکامل فی التاریخ، بیروت، دار صادر - دار بیروت، 1385/1965، ج 2، ص 395.</ref>. | ||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
* | * | ||
* گفته شده محمد بن سیرین یک روز [[روزه]] میگرفت و یک روز [[افطار]] میکرد و هنگامی که به روزی میرسید که شک میکرد از [[ماه شعبان]] است یا از [[ماه رمضان]]، آن روز را روزه میگرفت. | * گفته شده محمد بن سیرین یک روز [[روزه]] میگرفت و یک روز [[افطار]] میکرد و هنگامی که به روزی میرسید که شک میکرد از [[ماه شعبان]] است یا از [[ماه رمضان]]، آن روز را روزه میگرفت. | ||
* انس بن سیرین نقل میکند که محمد هفت ذکر و دعا داشت هنگامی که از آن اذکار و دعاها در شب فوت میشد روز | * انس بن سیرین نقل میکند که محمد هفت ذکر و دعا داشت هنگامی که از آن اذکار و دعاها در شب فوت میشد روز آنها را میخواند. | ||
* محمد بن سیرین هر روز [[غسل]] میکرد<ref>همان، ص 149.</ref>. | * محمد بن سیرین هر روز [[غسل]] میکرد<ref>همان، ص 149.</ref>. | ||
* محمد بن سیرین قرآن را همان گونه که [[نازل]] شده بود، قرائت میکرد و از این که در میان قرائت قرآن تکلم کند، اکراه داشت<ref>همان، ص 150.</ref>. | * محمد بن سیرین قرآن را همان گونه که [[نازل]] شده بود، قرائت میکرد و از این که در میان قرائت قرآن تکلم کند، اکراه داشت<ref>همان، ص 150.</ref>. |