پرش به محتوا

بررسی نظریه قرائات سبعه در قرآن از منظر فریقین (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'آن‌ها' به 'آنها'
جز (جایگزینی متن - 'ى' به 'ی')
جز (جایگزینی متن - 'آن‌ها' به 'آنها')
خط ۳۵: خط ۳۵:
==3-1- مراد از قرائات سبعه:==
==3-1- مراد از قرائات سبعه:==
   
   
مراد از قرائات سبعه آن است که در بین قرائت‌های گوناگونی که از صدر اسلام تاکنون نسبت به برخی از الفاظ قرآن نقل شده است قرائات هفت تن از قاریان برجسته محور و مبنا قرار گرفته است بگونه‌ای که از منظر معتقدان به این قرائت‌ها، همه آن‌ها متواتر بوده و قرآنیت آن‌ها اثبات گردیده است از این رو لازم است در تفسیر و استتباط مسائل از قرآن این قرائت‌ها مورد عنایت قرار گیرد <ref>توضیح این امر و بیان اقوال فریقین در ادامه مباحث ذکر می‌گردد .</ref>     
مراد از قرائات سبعه آن است که در بین قرائت‌های گوناگونی که از صدر اسلام تاکنون نسبت به برخی از الفاظ قرآن نقل شده است قرائات هفت تن از قاریان برجسته محور و مبنا قرار گرفته است بگونه‌ای که از منظر معتقدان به این قرائت‌ها، همه آنها متواتر بوده و قرآنیت آنها اثبات گردیده است از این رو لازم است در تفسیر و استتباط مسائل از قرآن این قرائت‌ها مورد عنایت قرار گیرد <ref>توضیح این امر و بیان اقوال فریقین در ادامه مباحث ذکر می‌گردد .</ref>     


==4-1-قراءسبعه چه کسانی هستند ؟==  
==4-1-قراءسبعه چه کسانی هستند ؟==  




قراء سبعه به کسانی اطلاق می‌گردد که قرائت آن‌ها مبنا و میزان تمام قرائت‌ها قرار گرفته و غیر از آن‌ها پذیرفته نمی‌شود .   
قراء سبعه به کسانی اطلاق می‌گردد که قرائت آنها مبنا و میزان تمام قرائت‌ها قرار گرفته و غیر از آنها پذیرفته نمی‌شود .   




خط ۴۶: خط ۴۶:
ایشان در مورد قرائات عشر نیز می‌نویسد: قراء سبعه به ضمیمه أبی جعفر ویعقوب وخلف، قراء عشره می‌باشند. <ref>مناهل العرفان فی علوم القرآن ج 1ص 287</ref>
ایشان در مورد قرائات عشر نیز می‌نویسد: قراء سبعه به ضمیمه أبی جعفر ویعقوب وخلف، قراء عشره می‌باشند. <ref>مناهل العرفان فی علوم القرآن ج 1ص 287</ref>
   
   
علامه طباطبائی بعد از بیان طبقات پنجگانه قراء و اسماء آن‌ها در زمینه قراء سبعه - القراء السبعة- می‌نویسد:  
علامه طباطبائی بعد از بیان طبقات پنجگانه قراء و اسماء آنها در زمینه قراء سبعه - القراء السبعة- می‌نویسد:  




خط ۵۲: خط ۵۲:




ایشان سپس به ذکر اسامی قراء سبعه و راویان از آن‌ها می‌پردازد:
ایشان سپس به ذکر اسامی قراء سبعه و راویان از آنها می‌پردازد:




خط ۷۶: خط ۷۶:




قرائات سبعه هر چند در جوامع اسلامی مدتی بعنوان مبنا و میزان قرائت‌های دیگر گردید اما بتدریج از تعداد آن‌ها کاسته شد بگونه‌ای که امروزه تنها قرائت باقی مانده از آن‌ها قرائت حفص ازعاصم است که در تمامی جوامع اسلامی رائج می‌باشد. فقط در کشور مغرب قرائت نافع به روایت ورش متداول است. <ref>دراسات قرآنیه، صغیر، محمد حسین علی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ دوم، 1413، ص 110 - 111.؟؟؟؟؟ دکتر محمد حسین علی الصغیر در‌این‌باره می‌نویسد: تظل القضیه قضیه تاریخیه فحسب، إذ القرآن المعاصر الذی اجمع علیه العالم الاسلامی و هو ذات القرآن الذی نزل به الوحی علی رسول اللّه(ص) مرقوم بروایة حفص لقراءة عاصم بن ابی النجود الکوفی، باستثناء المغرب العربی الذی اعتمد قراءة نافع المدنی بروایة ورش</ref>
قرائات سبعه هر چند در جوامع اسلامی مدتی بعنوان مبنا و میزان قرائت‌های دیگر گردید اما بتدریج از تعداد آنها کاسته شد بگونه‌ای که امروزه تنها قرائت باقی مانده از آنها قرائت حفص ازعاصم است که در تمامی جوامع اسلامی رائج می‌باشد. فقط در کشور مغرب قرائت نافع به روایت ورش متداول است. <ref>دراسات قرآنیه، صغیر، محمد حسین علی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ دوم، 1413، ص 110 - 111.؟؟؟؟؟ دکتر محمد حسین علی الصغیر در‌این‌باره می‌نویسد: تظل القضیه قضیه تاریخیه فحسب، إذ القرآن المعاصر الذی اجمع علیه العالم الاسلامی و هو ذات القرآن الذی نزل به الوحی علی رسول اللّه(ص) مرقوم بروایة حفص لقراءة عاصم بن ابی النجود الکوفی، باستثناء المغرب العربی الذی اعتمد قراءة نافع المدنی بروایة ورش</ref>
    
    
==6-1- خاستگاه و عوامل پیدایش اختلاف قرائات:==  
==6-1- خاستگاه و عوامل پیدایش اختلاف قرائات:==  
برغم مصونیت قرآن کریم از تحریف لفظی مواردی در آن وجود دارد که در شیوه قرائت، کتابت و اعراب‌گذاری آن‌ها بین مصاحف اختلافاتی وجود دارد. نکته مهم آن است که بدانیم چگونه برغم دلائل متقن در مصونیت قرآن از خطر تحریف، شاهد چنین اختلافاتی هستیم.   
برغم مصونیت قرآن کریم از تحریف لفظی مواردی در آن وجود دارد که در شیوه قرائت، کتابت و اعراب‌گذاری آنها بین مصاحف اختلافاتی وجود دارد. نکته مهم آن است که بدانیم چگونه برغم دلائل متقن در مصونیت قرآن از خطر تحریف، شاهد چنین اختلافاتی هستیم.   


   
   
در یک نگاه کلی باید گفت: بخش مهمی از اختلاف قرائات، معلول تنوع زبان، لحن و لهجه‌های گوناگون می‌باشد . از آن‌جا که وجود چنین اختلافات در بین طوائف مختلف آنسانها امری طبیعی بوده و ارتباطی به اختلافات فکری آن‌ها ندارد در نتیجه باید اختلاف قرائات -در قرآن کریم- را نیز امری طبیعی دانست بگونه‌ای که نمی‌توان از بروز آن‌ ممانعت نمود. از طرفی پدیده اختلاف قرائات بجهت تنوع زبان و لهجه اختصاص به قرآن نداشته در حدی که می‌توان آن‌ را در تمام مکتوبات بشری سرایت داد.   
در یک نگاه کلی باید گفت: بخش مهمی از اختلاف قرائات، معلول تنوع زبان، لحن و لهجه‌های گوناگون می‌باشد . از آن‌جا که وجود چنین اختلافات در بین طوائف مختلف آنسانها امری طبیعی بوده و ارتباطی به اختلافات فکری آنها ندارد در نتیجه باید اختلاف قرائات -در قرآن کریم- را نیز امری طبیعی دانست بگونه‌ای که نمی‌توان از بروز آن‌ ممانعت نمود. از طرفی پدیده اختلاف قرائات بجهت تنوع زبان و لهجه اختصاص به قرآن نداشته در حدی که می‌توان آن‌ را در تمام مکتوبات بشری سرایت داد.   




خط ۹۶: خط ۹۶:




ایشان در ادامه به کثرت قاریانی که قرائتشان ارجح از قرائت قراء سبع اشاره نموده و از قول برخی از عالمان اظهار می‌دارد که وقتی بیش از هفتاد نفر از قراء نسبت به قراء سبعه در مقام برتر هستند چگونه می‌توان قرائت قراء سبعه را به رغم متاخر بودنشان بر آن‌ها ترجیح داد در حالی که هیچ نصی در این زمینه از ناحیه معصومین ع نرسیده است. ایشان از قول الشرف المرسی نقل می‌کند که منشا گفتار کسانی که مراد از احرف سبعه را قرائات سبعه می‌دانند جهل قبیح می‌باشد. سپس ایشان گفتار قرطبی را در فرق گذاشتن بسیاری از علما بین قرائات سبعه و روایات سبعه احرف نقل می‌کند " <ref>البیان فی تفسیر القرآن ص 160-162 وقال الإمام أبو محمد مکی: " قد ذکر الناس من الأئمة فی کتبهم أکثر من سبعین ممن هو أعلی رتبة ، وأجل قدرا من هؤلاء السبعة . . . فکیف یجوز أن یظن ظان أن هؤلاء السبعة المتأخرین ، قراءة کل واحد منهم أحد الحروف السبعة المنصوص علیها – هذا تخلف عظیم - أکان ذلک بنص من النبی صلی الله علیه وآله وسلم أم کیف ذلک ! ! ! وکیف یکون ذلک ؟ والکسائی إنما ألحق بالسبعة بالأمس فی أیام المأمون وغیره – وکان السابع یعقوب الحضرمی - فأثبت ابن مجاهد فی سنة ثلاثمائة ونحوها الکسائی موضع یعقوب "  وقال الشرف المرسی: " وقد ظن کثیر من العوام أن المراد بها - الأحرف السبعة – القراءات السبع ، وهو جهل قبیح ".... قال کثیر من علمائنا کالداودی ، وابن أبی سفرة وغیرهما: هذه القراءات السبع ، التی تنسب لهؤلاء القراء السبعة لیست هی الأحرف السبعة التی اتسعت الصحابة فی القراءة بها ، وإنما هی راجعة إلی حرف واحد من تلک السبعة ، وهو الذی جمع علیه عثمان المصحف . ذکره ابن النحاس وغیره وهذه القراءات  المشهورة هی اختیارات أولئک الأئمة القراء</ref>  
ایشان در ادامه به کثرت قاریانی که قرائتشان ارجح از قرائت قراء سبع اشاره نموده و از قول برخی از عالمان اظهار می‌دارد که وقتی بیش از هفتاد نفر از قراء نسبت به قراء سبعه در مقام برتر هستند چگونه می‌توان قرائت قراء سبعه را به رغم متاخر بودنشان بر آنها ترجیح داد در حالی که هیچ نصی در این زمینه از ناحیه معصومین ع نرسیده است. ایشان از قول الشرف المرسی نقل می‌کند که منشا گفتار کسانی که مراد از احرف سبعه را قرائات سبعه می‌دانند جهل قبیح می‌باشد. سپس ایشان گفتار قرطبی را در فرق گذاشتن بسیاری از علما بین قرائات سبعه و روایات سبعه احرف نقل می‌کند " <ref>البیان فی تفسیر القرآن ص 160-162 وقال الإمام أبو محمد مکی: " قد ذکر الناس من الأئمة فی کتبهم أکثر من سبعین ممن هو أعلی رتبة ، وأجل قدرا من هؤلاء السبعة . . . فکیف یجوز أن یظن ظان أن هؤلاء السبعة المتأخرین ، قراءة کل واحد منهم أحد الحروف السبعة المنصوص علیها – هذا تخلف عظیم - أکان ذلک بنص من النبی صلی الله علیه وآله وسلم أم کیف ذلک ! ! ! وکیف یکون ذلک ؟ والکسائی إنما ألحق بالسبعة بالأمس فی أیام المأمون وغیره – وکان السابع یعقوب الحضرمی - فأثبت ابن مجاهد فی سنة ثلاثمائة ونحوها الکسائی موضع یعقوب "  وقال الشرف المرسی: " وقد ظن کثیر من العوام أن المراد بها - الأحرف السبعة – القراءات السبع ، وهو جهل قبیح ".... قال کثیر من علمائنا کالداودی ، وابن أبی سفرة وغیرهما: هذه القراءات السبع ، التی تنسب لهؤلاء القراء السبعة لیست هی الأحرف السبعة التی اتسعت الصحابة فی القراءة بها ، وإنما هی راجعة إلی حرف واحد من تلک السبعة ، وهو الذی جمع علیه عثمان المصحف . ذکره ابن النحاس وغیره وهذه القراءات  المشهورة هی اختیارات أولئک الأئمة القراء</ref>  




خط ۱۰۳: خط ۱۰۳:
==2- تواتر سور و آیات قرآن:==  
==2- تواتر سور و آیات قرآن:==  


تمامی علمای فریقین در این مساله که " تواتر شرط اصلی اثبات قرآن بوده و بدون آن‌ نمی‌توان هیچ آیه و سوره‌ای را بعنوان قرآن تلقی نمود " اتفاق نظر داشته و اختلافشان به کیفیت قرائت برخی از کلمات آن‌ برمی‌گردد. بدین معنا که برخی از عالمان دینی قائل به متواتر بودن این قرائات بوده و در نتیجه همه آن‌ها را نازل شده از ناحیه خداوند می‌دانند در حالی که بیشتر آنان متواتر بودن این قرائات را منکر بوده و معتقدند قرآن نازل شده تنها با یک قرائت بوده و قرائت‌های دیگر را نمی‌توان بعنوان قرآن و کلام الهی دانست .  
تمامی علمای فریقین در این مساله که " تواتر شرط اصلی اثبات قرآن بوده و بدون آن‌ نمی‌توان هیچ آیه و سوره‌ای را بعنوان قرآن تلقی نمود " اتفاق نظر داشته و اختلافشان به کیفیت قرائت برخی از کلمات آن‌ برمی‌گردد. بدین معنا که برخی از عالمان دینی قائل به متواتر بودن این قرائات بوده و در نتیجه همه آنها را نازل شده از ناحیه خداوند می‌دانند در حالی که بیشتر آنان متواتر بودن این قرائات را منکر بوده و معتقدند قرآن نازل شده تنها با یک قرائت بوده و قرائت‌های دیگر را نمی‌توان بعنوان قرآن و کلام الهی دانست .  


   
   
خط ۱۴۰: خط ۱۴۰:


-آیةالله خوئی:  
-آیةالله خوئی:  
ایشان بعد از بیان آراء در مساله مذکور <ref>البیان فی تفسیر القرآن ص 123 لقد اختلفت الآراء حول القراءات السبع المشهورة بین الناس ، فذهب جمع من علماء أهل السنة إلی تواترها عن النبی صلی الله علیه وآله وربما ینسب هذا القول إلی المشهور بینهم . ونقل عن السبکی القول بتواتر القراءات العشر وأفرط بعضهم فزعم أن من قال إن القراءات السبع لا یلزم فیها التواتر فقوله کفر . ونسب هذا الرأی إلی مفتی البلاد الأندلسیة أبی سعید فرج ابن لب</ref> قول صحیح را عدم تواتر قرائات سبعه دانسته و اظهار می‌دارد قول معروف در بین شیعه عدم تواترقرائات سبعه است چون قرائات مذکور یا مبتنی بر اجتهاد قراء بوده و یا منقول به خبر واحد می‌باشد از این‌رو نمی‌توان تواتررا در آن‌ها اثبات نمود. <ref>البیان فی تفسیر القرآن ص 123 والمعروف عند الشیعة أنها غیر متواترة ، بل القراءات بین ما هو اجتهاد من القارئ وبین ما هو منقول بخبر الواحد ، واختار هذا القول جماعة من المحققین من علماء أهل السنة . وغیر بعید أن یکون هذا هو المشهور بینهم - کما ستعرف ذلک - وهذا القول هو الصحیح</ref>  
ایشان بعد از بیان آراء در مساله مذکور <ref>البیان فی تفسیر القرآن ص 123 لقد اختلفت الآراء حول القراءات السبع المشهورة بین الناس ، فذهب جمع من علماء أهل السنة إلی تواترها عن النبی صلی الله علیه وآله وربما ینسب هذا القول إلی المشهور بینهم . ونقل عن السبکی القول بتواتر القراءات العشر وأفرط بعضهم فزعم أن من قال إن القراءات السبع لا یلزم فیها التواتر فقوله کفر . ونسب هذا الرأی إلی مفتی البلاد الأندلسیة أبی سعید فرج ابن لب</ref> قول صحیح را عدم تواتر قرائات سبعه دانسته و اظهار می‌دارد قول معروف در بین شیعه عدم تواترقرائات سبعه است چون قرائات مذکور یا مبتنی بر اجتهاد قراء بوده و یا منقول به خبر واحد می‌باشد از این‌رو نمی‌توان تواتررا در آنها اثبات نمود. <ref>البیان فی تفسیر القرآن ص 123 والمعروف عند الشیعة أنها غیر متواترة ، بل القراءات بین ما هو اجتهاد من القارئ وبین ما هو منقول بخبر الواحد ، واختار هذا القول جماعة من المحققین من علماء أهل السنة . وغیر بعید أن یکون هذا هو المشهور بینهم - کما ستعرف ذلک - وهذا القول هو الصحیح</ref>  




خط ۱۶۰: خط ۱۶۰:


   
   
ایشان در بیان دیدگاه یکی دیگر از عالمان علوم قرآنی در عدم لزوم تمسک به قرائت قراء سبعه- که بمعنای عدم ثبوت تواتر ونیز عدم احراز حجیت آن‌ها می‌باشد - اظهار می‌دارد بر لزوم تمسک به قرائات اینان و عدم جواز قرائت دیگران هیچ دلیلی ذکر نشده است.  
ایشان در بیان دیدگاه یکی دیگر از عالمان علوم قرآنی در عدم لزوم تمسک به قرائت قراء سبعه- که بمعنای عدم ثبوت تواتر ونیز عدم احراز حجیت آنها می‌باشد - اظهار می‌دارد بر لزوم تمسک به قرائات اینان و عدم جواز قرائت دیگران هیچ دلیلی ذکر نشده است.  




خط ۱۹۵: خط ۱۹۵:
===دلیل اول: اجماع===  
===دلیل اول: اجماع===  


در برخی از منابع اهل سنت بر تواتر قرائات سبعه ادعای اجماع یا شهرت شده است که بعنوان نمونه دو مورد از آن‌ها را بیان می‌کنیم:
در برخی از منابع اهل سنت بر تواتر قرائات سبعه ادعای اجماع یا شهرت شده است که بعنوان نمونه دو مورد از آنها را بیان می‌کنیم:


   
   
خط ۲۲۶: خط ۲۲۶:




ایشان در ادامه از ابوشامه نقل می‌کند که نباید به هیچیک از قرائات قراء سبعه مغرور شده و آن‌ها را براحتی پذیرفت و مهر صحت بر آن گذاشت. از طرفی قرائات سبعه به دو نوع مجمع علیه و شاذ تقسیم می‌گردد هر چند این قرائات بدلیل شهرت مجمع علیه بوده و سبب اعتماد و اطمینان نفس خواهد بود. <ref>الاتقان ج 1ص 240  قال أبو شامة فی المرشد الوجیز: لا ینبغی أن یغتر بکل قراءة تعزی إلی أحد السبعة ویطلق علیها لفظ الصحة وأنها أنزلت هکذا إلا إذا دخلت فی ذلک الضابط وحینئذ لا ینفرد بنقلها مصنف عن غیره ولا یختص ذلک بنقلها عنهم بل إن نقلت عن غیرهم من القراء فذلک لا یخرجها عن الصحة فإن الاعتماد علی استجماع تلک الأوصاف لا علی من تنسب إلیه فإن القراءة المنسوبة إلی کل قارئ من السبعة وغیرهم منقسمة إلی المجمع علیه والشاذ غیر أن هؤلاء السبعة لشهرتهم وکثرة الصحیح المجمع علیه فی قراءتهم ترکن النفس إلی ما نقل عنهم فوق ما ینقل عن غیرهم</ref>
ایشان در ادامه از ابوشامه نقل می‌کند که نباید به هیچیک از قرائات قراء سبعه مغرور شده و آنها را براحتی پذیرفت و مهر صحت بر آن گذاشت. از طرفی قرائات سبعه به دو نوع مجمع علیه و شاذ تقسیم می‌گردد هر چند این قرائات بدلیل شهرت مجمع علیه بوده و سبب اعتماد و اطمینان نفس خواهد بود. <ref>الاتقان ج 1ص 240  قال أبو شامة فی المرشد الوجیز: لا ینبغی أن یغتر بکل قراءة تعزی إلی أحد السبعة ویطلق علیها لفظ الصحة وأنها أنزلت هکذا إلا إذا دخلت فی ذلک الضابط وحینئذ لا ینفرد بنقلها مصنف عن غیره ولا یختص ذلک بنقلها عنهم بل إن نقلت عن غیرهم من القراء فذلک لا یخرجها عن الصحة فإن الاعتماد علی استجماع تلک الأوصاف لا علی من تنسب إلیه فإن القراءة المنسوبة إلی کل قارئ من السبعة وغیرهم منقسمة إلی المجمع علیه والشاذ غیر أن هؤلاء السبعة لشهرتهم وکثرة الصحیح المجمع علیه فی قراءتهم ترکن النفس إلی ما نقل عنهم فوق ما ینقل عن غیرهم</ref>




خط ۲۹۳: خط ۲۹۳:




در اثبات عدم تواتر قرائات سبعه که دیدگاه قاطبه امامیه و برخی از اهل سنت است دلائلی اقامه شده است که برخی از آن‌ها را به نقل از کتاب ارزشمند البیان فی تفسیر القرآن علامه خوئی بیان می‌کنیم:
در اثبات عدم تواتر قرائات سبعه که دیدگاه قاطبه امامیه و برخی از اهل سنت است دلائلی اقامه شده است که برخی از آنها را به نقل از کتاب ارزشمند البیان فی تفسیر القرآن علامه خوئی بیان می‌کنیم:




خط ۳۴۴: خط ۳۴۴:


1 – حجیت قرائات سبعه:
1 – حجیت قرائات سبعه:
برخی از عالمان به حجیت قرائات سبعه قائل بوده و معتقد به جواز استنباط حکم از آن‌ها هستند.  
برخی از عالمان به حجیت قرائات سبعه قائل بوده و معتقد به جواز استنباط حکم از آنها هستند.  
آیةالله خوئی در نقد دیدگاه مذکور می‌فرمایند:  
آیةالله خوئی در نقد دیدگاه مذکور می‌فرمایند:  
قول حق آن است که این قرائات بدلیل عدم وجود دلیل، فاقد حجیت می‌باشد بجهت آنکه هریک از قراءسبعه در قرائتشان احتمال اشتباه داده و از ناحیه عقل یا شرع دلیلی بر لزوم تبعیت از قارئ مخصوص هم نرسیده است. از طرفی عقل و شرع ما را به عدم تبعیت از غیر علم فرامی‌خواند.   
قول حق آن است که این قرائات بدلیل عدم وجود دلیل، فاقد حجیت می‌باشد بجهت آنکه هریک از قراءسبعه در قرائتشان احتمال اشتباه داده و از ناحیه عقل یا شرع دلیلی بر لزوم تبعیت از قارئ مخصوص هم نرسیده است. از طرفی عقل و شرع ما را به عدم تبعیت از غیر علم فرامی‌خواند.   


   
   
از طرفی قرائات مذکور بدلیل آنکه روایت از معصومین ع نیستند ادله حجیت خبر واحد هم شامل آن‌ها نمی‌گردد بعلاوه اینکه محتمل است قرائات مذکور ناشی از اجتهاد شخصی شان باشد چنانکه گفتار برخی از اعلام موید احتمال مذکور می‌باشد بویژه آنکه مصاحف ارسال شده به شهرهای مختلف فاقد نقطه و اعراب بوده است.   
از طرفی قرائات مذکور بدلیل آنکه روایت از معصومین ع نیستند ادله حجیت خبر واحد هم شامل آنها نمی‌گردد بعلاوه اینکه محتمل است قرائات مذکور ناشی از اجتهاد شخصی شان باشد چنانکه گفتار برخی از اعلام موید احتمال مذکور می‌باشد بویژه آنکه مصاحف ارسال شده به شهرهای مختلف فاقد نقطه و اعراب بوده است.   




ایشان در ادامه قرائنی را در تایید اینکه مبنای قرائات قراء، اجتهادات شخصی آن‌ها بوده و نمی‌توان آنرا بعنوان روایت عن النبی ص پذیرفت، ذکر می‌کند. نکته دیگر در عدم حجیت قرائات آن است که مطالعه و بررسی تراجم برخی از قرا حاکی از عدم وثاقت برخی از آن‌هاست. <ref>جهت تفصیل بیشتر رک به:  البیان فی تفسیر القرآن ص 164-166 ذهب جماعة إلی حجیة هذه القراءات ، فجوزوا أن یستدل بها علی الحکم الشرعی ، کما استدل علی حرمة وطئ الحائض بعد نقائها من الحیض وقبل أن تغتسل ، بقراءة الکوفیین - غیر حفص - قوله تعالی: " ولا تقربوهن حتی یطهرن " بالتشدید . ولکن الحق عدم حجیة هذه القراءات ، فلا یستدل بها علی الحکم الشرعی .والدلیل علی ذلک أن کل واحد من هؤلاء القراء یحتمل فیه الغلط والاشتباه ، ولم یرد دلیل من العقل ، ولا من الشرع علی وجوب اتباع قارئ منهم بالخصوص ، وقد استقل العقل ، وحکم الشرع بالمنع عن اتباع غیر العلم .  ... ان القراءات لم یتضح کونها روایة ، لتشملها هذه الأدلة ، فلعلها اجتهادات من القراء ، ویؤید هذا الاحتمال ما تقدم من تصریح بعض الاعلام بذلک ، بل إذا لاحظنا السبب الذی من أجله اختلف القراء فی قراءاتهم – وهو خلو المصاحف المرسلة إلی الجهات من النقط والشکل - یقوی هذا الاحتمال جدا .  قال ابن أبی هاشم:" إن السبب فی اختلاف القراءات السبع وغیرها  ان الجهات التی وجهت إلیها المصاحف کان بها من الصحابة من حمل عنه أهل تلک الجهة وکانت المصاحف خالیة من النقط والشکل . قال: فثبت أهل کل ناحیة علی ما کانوا تلقوه سماعا عن الصحابة ، بشرط موافقة الخط ، وترکوا ما یخالف الخط . . . فمن ثم نشأالاختلاف بین قراء الأمصار "...... ان رواة کل قراءة من هذه القراءات ، لم تثبت وثاقتهم أجمع ، فلا تشمل أدلة حجیة خبر الثقة روایتهم . ویظهر ذلک مما قدمناه فی ترجمة أحوال القراء ورواتهم</ref>
ایشان در ادامه قرائنی را در تایید اینکه مبنای قرائات قراء، اجتهادات شخصی آنها بوده و نمی‌توان آنرا بعنوان روایت عن النبی ص پذیرفت، ذکر می‌کند. نکته دیگر در عدم حجیت قرائات آن است که مطالعه و بررسی تراجم برخی از قرا حاکی از عدم وثاقت برخی از آنهاست. <ref>جهت تفصیل بیشتر رک به:  البیان فی تفسیر القرآن ص 164-166 ذهب جماعة إلی حجیة هذه القراءات ، فجوزوا أن یستدل بها علی الحکم الشرعی ، کما استدل علی حرمة وطئ الحائض بعد نقائها من الحیض وقبل أن تغتسل ، بقراءة الکوفیین - غیر حفص - قوله تعالی: " ولا تقربوهن حتی یطهرن " بالتشدید . ولکن الحق عدم حجیة هذه القراءات ، فلا یستدل بها علی الحکم الشرعی .والدلیل علی ذلک أن کل واحد من هؤلاء القراء یحتمل فیه الغلط والاشتباه ، ولم یرد دلیل من العقل ، ولا من الشرع علی وجوب اتباع قارئ منهم بالخصوص ، وقد استقل العقل ، وحکم الشرع بالمنع عن اتباع غیر العلم .  ... ان القراءات لم یتضح کونها روایة ، لتشملها هذه الأدلة ، فلعلها اجتهادات من القراء ، ویؤید هذا الاحتمال ما تقدم من تصریح بعض الاعلام بذلک ، بل إذا لاحظنا السبب الذی من أجله اختلف القراء فی قراءاتهم – وهو خلو المصاحف المرسلة إلی الجهات من النقط والشکل - یقوی هذا الاحتمال جدا .  قال ابن أبی هاشم:" إن السبب فی اختلاف القراءات السبع وغیرها  ان الجهات التی وجهت إلیها المصاحف کان بها من الصحابة من حمل عنه أهل تلک الجهة وکانت المصاحف خالیة من النقط والشکل . قال: فثبت أهل کل ناحیة علی ما کانوا تلقوه سماعا عن الصحابة ، بشرط موافقة الخط ، وترکوا ما یخالف الخط . . . فمن ثم نشأالاختلاف بین قراء الأمصار "...... ان رواة کل قراءة من هذه القراءات ، لم تثبت وثاقتهم أجمع ، فلا تشمل أدلة حجیة خبر الثقة روایتهم . ویظهر ذلک مما قدمناه فی ترجمة أحوال القراء ورواتهم</ref>




خط ۴۰۶: خط ۴۰۶:




اینها مهمترین روایات در زمینه نزول قرآن به سبعه احرف بود که همه آن‌ها از طریق اهل سنت رسیده است. <ref>البیان ص 169-189 هذه أهم الروایات التی رویت فی هذا المعنی ، وکلها من طرق أهل السنة</ref>   
اینها مهمترین روایات در زمینه نزول قرآن به سبعه احرف بود که همه آنها از طریق اهل سنت رسیده است. <ref>البیان ص 169-189 هذه أهم الروایات التی رویت فی هذا المعنی ، وکلها من طرق أهل السنة</ref>   


==ب- روایات "نزول قرآن علی سبعه احرف" در منابع شیعی==  
==ب- روایات "نزول قرآن علی سبعه احرف" در منابع شیعی==  


نظیرروایاتی که در منابع اهل سنت در زمینه نزول قرآن بر سبعه احرف ذکر گردید در منابع شیعی نیز دیده می‌شود که برخی از آن‌ها را در اینجا بیان می‌کنیم:  
نظیرروایاتی که در منابع اهل سنت در زمینه نزول قرآن بر سبعه احرف ذکر گردید در منابع شیعی نیز دیده می‌شود که برخی از آنها را در اینجا بیان می‌کنیم:  
حمادبن عثمان می‌گوید از امام صادق ع سئوال کردم: چرا احادیثی که از شما رسیده است با یکدیگر متفاوت است ؟ امام ع فرمود:قرآن بر هفت حرف نازل شده است و نزدیک ترین امر برای امام آن است که بر اساس هفت وجه فتوی بدهد. <ref>الخصال ص 358عن حماد ابن عثمان قال: قلت لأبی عبدالله ‌علیه‌السلام: إن الأحادیث تختلف عنکم قال: فقال:إن القرآن نزل علی سبعة أحرف وأدنی ما للامام أن یفتی علی سبعة وجوه ، ثم قال: " هذا عطاؤنا فامنن أو أمسک بغیر حساب</ref>
حمادبن عثمان می‌گوید از امام صادق ع سئوال کردم: چرا احادیثی که از شما رسیده است با یکدیگر متفاوت است ؟ امام ع فرمود:قرآن بر هفت حرف نازل شده است و نزدیک ترین امر برای امام آن است که بر اساس هفت وجه فتوی بدهد. <ref>الخصال ص 358عن حماد ابن عثمان قال: قلت لأبی عبدالله ‌علیه‌السلام: إن الأحادیث تختلف عنکم قال: فقال:إن القرآن نزل علی سبعة أحرف وأدنی ما للامام أن یفتی علی سبعة وجوه ، ثم قال: " هذا عطاؤنا فامنن أو أمسک بغیر حساب</ref>


خط ۴۱۸: خط ۴۱۸:




در روایتی دیگر از امام باقر ع نقل شده است که: تفسیر قرآن بر هفت حرف می‌باشد که برخی از آن‌ها مربوط به گذشته و برخی از آن‌ها مربوط به اینده است که علم آن نزد ائمه ع می‌باشد. <ref>بصائر الدرجات ص316 عن زرارة عن أبی جعفر ‌علیه‌السلام قال تفسیر القرآن علی سبعة أحرف منه ما کان و منه ما لم یکن بعد ذلک تعرفه الأئمة </ref>
در روایتی دیگر از امام باقر ع نقل شده است که: تفسیر قرآن بر هفت حرف می‌باشد که برخی از آنها مربوط به گذشته و برخی از آنها مربوط به اینده است که علم آن نزد ائمه ع می‌باشد. <ref>بصائر الدرجات ص316 عن زرارة عن أبی جعفر ‌علیه‌السلام قال تفسیر القرآن علی سبعة أحرف منه ما کان و منه ما لم یکن بعد ذلک تعرفه الأئمة </ref>
   
   
در روایتی دیگر که از امام علی ع نقل شده است بجای سبعه احرف، سبعه اقسام ذکر شده است: قرآن از جانب خداوند بر هفت قسم نازل شده که هر یک از آن‌ها کفایت می‌کند و آن عبارتند از:. أمر وزجر وترغیب وترهیب وجدل ومثل وقصص. <ref>التفسیر الصافی ج 1ص59 عن أمیر المؤمنین ( ‌علیه‌السلام ) أنه قال: إن الله تبارک وتعالی أنزل القرآن علی سبعة أقسام کل قسم منها کاف شاف وهی: أمر وزجر وترغیب وترهیب وجدل ومثل وقصص </ref>
در روایتی دیگر که از امام علی ع نقل شده است بجای سبعه احرف، سبعه اقسام ذکر شده است: قرآن از جانب خداوند بر هفت قسم نازل شده که هر یک از آنها کفایت می‌کند و آن عبارتند از:. أمر وزجر وترغیب وترهیب وجدل ومثل وقصص. <ref>التفسیر الصافی ج 1ص59 عن أمیر المؤمنین ( ‌علیه‌السلام ) أنه قال: إن الله تبارک وتعالی أنزل القرآن علی سبعة أقسام کل قسم منها کاف شاف وهی: أمر وزجر وترغیب وترهیب وجدل ومثل وقصص </ref>




خط ۴۲۹: خط ۴۲۹:
دیدگاه زرکشی در البرهان  
دیدگاه زرکشی در البرهان  


ایشان بعد از بیان ثبوت روایات مذکور در منابع معتبر اهل سنت و پذیرش آن‌ها <ref>البرهان ص211  ثبت فی الصحیحین من حدیث ابن عباس أن رسول الله صلی الله علیه وسلم قال: " أقرأنی جبریل علی حرف فراجعته ، ثم لم أزل أستزیده فیزیدنی ، حتی انتهی إلی سبعة أحرف " . زاد مسلم: قال ابن شهاب: بلغنی أن تلک السبعة إنما هی فی الأمر الذی یکون واحدا لا یختلف فی حلال ولا حرام</ref> به اختلاف گسترده آراء عالمان اهل سنت را در معنای سبعه احرف می‌پردازد:  
ایشان بعد از بیان ثبوت روایات مذکور در منابع معتبر اهل سنت و پذیرش آنها <ref>البرهان ص211  ثبت فی الصحیحین من حدیث ابن عباس أن رسول الله صلی الله علیه وسلم قال: " أقرأنی جبریل علی حرف فراجعته ، ثم لم أزل أستزیده فیزیدنی ، حتی انتهی إلی سبعة أحرف " . زاد مسلم: قال ابن شهاب: بلغنی أن تلک السبعة إنما هی فی الأمر الذی یکون واحدا لا یختلف فی حلال ولا حرام</ref> به اختلاف گسترده آراء عالمان اهل سنت را در معنای سبعه احرف می‌پردازد:  




خط ۴۶۷: خط ۴۶۷:




ایشان حکمت نزول قرآن علی سبعه احرف را تسهیل قرائت بر امت اسلامی می‌داند بویژه اعراب عصر نزول قرآن که بدلیل تنوع و کثرت قبائل در بین آن‌ها، اشکال قرائات و لهجات شان با یکدیگر متفاوت بود. <ref>مناهل العرفان فی علوم القرآن ج 1ص 139-145 ...أن الحکمة فی نزول القرآن علی الأحرف السبعة هی التیسیر علی الأمة الإسلامیة کلها خصوصا الأمة العربیة التی شوفهت بالقرآن فإنها کانت قبائل کثیرة وکان بینها اختلاف فی اللهجات ونبرات الأصوات وطریقة الأداء وشهرة بعض الألفاظ فی بعض المدلولات علی رغم أنها کانت تجمعها العروبة ویوحد بینها اللسان العربی العام. فلو أخذت کلها بقراءة القرآن علی حرف واحد لشق ذلک علیها کما یشق علی القاهری منا أن یتکلم بلهجة الأسیوطی مثلا</ref>  
ایشان حکمت نزول قرآن علی سبعه احرف را تسهیل قرائت بر امت اسلامی می‌داند بویژه اعراب عصر نزول قرآن که بدلیل تنوع و کثرت قبائل در بین آنها، اشکال قرائات و لهجات شان با یکدیگر متفاوت بود. <ref>مناهل العرفان فی علوم القرآن ج 1ص 139-145 ...أن الحکمة فی نزول القرآن علی الأحرف السبعة هی التیسیر علی الأمة الإسلامیة کلها خصوصا الأمة العربیة التی شوفهت بالقرآن فإنها کانت قبائل کثیرة وکان بینها اختلاف فی اللهجات ونبرات الأصوات وطریقة الأداء وشهرة بعض الألفاظ فی بعض المدلولات علی رغم أنها کانت تجمعها العروبة ویوحد بینها اللسان العربی العام. فلو أخذت کلها بقراءة القرآن علی حرف واحد لشق ذلک علیها کما یشق علی القاهری منا أن یتکلم بلهجة الأسیوطی مثلا</ref>  




خط ۴۸۸: خط ۴۸۸:


ایشان با اشاره به استفاضه و اشتراک مفهومی روایات نزول قرآن علی سبعه احرف بین الفریقین می‌نویسد: در معنای سبعه احرف بین عالمان فریقین اختلاف بحدی است که به 40 قول می‌رسد.  
ایشان با اشاره به استفاضه و اشتراک مفهومی روایات نزول قرآن علی سبعه احرف بین الفریقین می‌نویسد: در معنای سبعه احرف بین عالمان فریقین اختلاف بحدی است که به 40 قول می‌رسد.  
ایشان حل اختلافات مذکور در روایات را با توجه با قرائنی که در متن آن‌ها وجود دارد بدینگونه مطرح می‌کند:  
ایشان حل اختلافات مذکور در روایات را با توجه با قرائنی که در متن آنها وجود دارد بدینگونه مطرح می‌کند:  




انچه که امر را در جمع فهم این روایات اسان می‌کند قرائنی است که در آن‌ها وجود دارد چون در برخی از آن‌ها امده است که مراد از هفت حرف عبارتست از: أمر وزجر وترغیب وترهیب وجدل وقصص ومثل و در بعض دیگر امده است مراد از سبعه احرف عبارتست از: زجر وأمر وحلال وحرام ومحکم متشابه
انچه که امر را در جمع فهم این روایات اسان می‌کند قرائنی است که در آنها وجود دارد چون در برخی از آنها امده است که مراد از هفت حرف عبارتست از: أمر وزجر وترغیب وترهیب وجدل وقصص ومثل و در بعض دیگر امده است مراد از سبعه احرف عبارتست از: زجر وأمر وحلال وحرام ومحکم متشابه
و از امام علی ع نیز نقل شده است که مراد از هفت حرف عبارتست از: أمر وزجر وترغیب - وترهیب وجدل ومثل وقصص <ref>المیزان ج 3ص 74أقول والحدیث -"انزل القرآن علی سبعة أحرف"- وإن کان مرویا باختلاف ما فی لفظه لکن معناها مروی مستفیضا والروایات متقاربة معنی روتها العامة والخاصة وقد اختلف فی معنی الحدیث اختلافا شدیدا ربما انهی إلی أربعین قولا والذی یهون الخطب أن فی نفس الاخبار تفسیرا لهذه السبعة الأحرف وعلیه التعویل . ففی بعض الاخبار: نزل القرآن علی سبعة أحرف - أمر وزجر وترغیب وترهیب وجدل وقصص ومثل وفی بعضها: زجر وأمر وحلال وحرام ومحکم  متشابه وأمثال وعن علی ‌علیه‌السلام: أن الله أنزل القرآن علی سبعة أقسام - کل منها کاف شاف وهی أمر وزجر وترغیب - وترهیب وجدل ومثل وقصص </ref>
و از امام علی ع نیز نقل شده است که مراد از هفت حرف عبارتست از: أمر وزجر وترغیب - وترهیب وجدل ومثل وقصص <ref>المیزان ج 3ص 74أقول والحدیث -"انزل القرآن علی سبعة أحرف"- وإن کان مرویا باختلاف ما فی لفظه لکن معناها مروی مستفیضا والروایات متقاربة معنی روتها العامة والخاصة وقد اختلف فی معنی الحدیث اختلافا شدیدا ربما انهی إلی أربعین قولا والذی یهون الخطب أن فی نفس الاخبار تفسیرا لهذه السبعة الأحرف وعلیه التعویل . ففی بعض الاخبار: نزل القرآن علی سبعة أحرف - أمر وزجر وترغیب وترهیب وجدل وقصص ومثل وفی بعضها: زجر وأمر وحلال وحرام ومحکم  متشابه وأمثال وعن علی ‌علیه‌السلام: أن الله أنزل القرآن علی سبعة أقسام - کل منها کاف شاف وهی أمر وزجر وترغیب - وترهیب وجدل ومثل وقصص </ref>


خط ۵۳۴: خط ۵۳۴:




ایشان در ادامه وجوه مختلفی را در معنای روایات مذکور بیان نموده و همه آن‌ها را مورد نقد قرار می‌دهد.   
ایشان در ادامه وجوه مختلفی را در معنای روایات مذکور بیان نموده و همه آنها را مورد نقد قرار می‌دهد.   


==وجوه مختلف در معنای احادیث نزول قرآن به سبعه احرف==  
==وجوه مختلف در معنای احادیث نزول قرآن به سبعه احرف==  
خط ۶۳۷: خط ۶۳۷:
      
      
5-تعارض روایت سبعه ابواب با روایاتی که سبعه احر ف را بمعنای دیگری می‌داند:  
5-تعارض روایت سبعه ابواب با روایاتی که سبعه احر ف را بمعنای دیگری می‌داند:  
ایشان در این زمینه می‌نویسد: در برخی از روایات سبعه احرف امده است که مراد از آن حروفی است که بین قراء در قرائتشان نسبت به آن‌ها اختلاف است. بدیهی است این معنا ارتباطی با سبعه ابواب نخواهد داشت-. <ref>البیان فی تفسیر القرآن ص 184 أن فی الروایات المتقدمة ما هو صرح فی أن الحروف السبعة هی الحروف التی کانت تختلف فیها القراء ، وهذه الروایة إذا تمت دلالتها لا تصلح قرینة علی خلافها .</ref>
ایشان در این زمینه می‌نویسد: در برخی از روایات سبعه احرف امده است که مراد از آن حروفی است که بین قراء در قرائتشان نسبت به آنها اختلاف است. بدیهی است این معنا ارتباطی با سبعه ابواب نخواهد داشت-. <ref>البیان فی تفسیر القرآن ص 184 أن فی الروایات المتقدمة ما هو صرح فی أن الحروف السبعة هی الحروف التی کانت تختلف فیها القراء ، وهذه الروایة إذا تمت دلالتها لا تصلح قرینة علی خلافها .</ref>


    
    
خط ۶۶۴: خط ۶۶۴:


سومین نقد آیةالله خوئی به وجه چهارم این است که:  
سومین نقد آیةالله خوئی به وجه چهارم این است که:  
هر گاه مراد قائلین به این وجه آن است که قرآن مشتمل بر لغات دیگری است که لغت قریش در بین آن‌ها نیست در اینصورت با فلسفه نزول قرآن بر سبعه احرف که تسهیل بر امت بود منافات خواهد داشت بعلاوه آنکه با واقعیت امر نیز منافات دارد چون لغت قریش فصیحترین لغت در بین لغات عصر نزول بود. . و اگر مراد قائلین این است که سبعه احرف مشتمل بر لغات دیگر نیز می‌باشد لکن با لغت قریش هماهنگ نیست در اینصورت حصرش به هفت لغت بدون وجه خواهد بود. <ref>همان ص 185-186 أن القائلین بهذا القول إن أرادوا أن القرآن اشتمل علی لغات أخری ،کانت لغة قریش خالیة منها ، فهذا المعنی خلاف التسهیل علی الأمة ، الذی هوالحکمة فی نزول القرآن علی سبعة أحرف ، علی ما نطقت الروایات بذلک ، بل هو خلاف الواقع ، فإن لغة قریش هی المهیمنة علی سائر لغات العرب ، وقدجمعت من هذه اللغات ما هو أفصحها ، ولذلک استحقت أن توزن بها العربیة ،وأن یرجع إلیها فی قواعدها .
هر گاه مراد قائلین به این وجه آن است که قرآن مشتمل بر لغات دیگری است که لغت قریش در بین آنها نیست در اینصورت با فلسفه نزول قرآن بر سبعه احرف که تسهیل بر امت بود منافات خواهد داشت بعلاوه آنکه با واقعیت امر نیز منافات دارد چون لغت قریش فصیحترین لغت در بین لغات عصر نزول بود. . و اگر مراد قائلین این است که سبعه احرف مشتمل بر لغات دیگر نیز می‌باشد لکن با لغت قریش هماهنگ نیست در اینصورت حصرش به هفت لغت بدون وجه خواهد بود. <ref>همان ص 185-186 أن القائلین بهذا القول إن أرادوا أن القرآن اشتمل علی لغات أخری ،کانت لغة قریش خالیة منها ، فهذا المعنی خلاف التسهیل علی الأمة ، الذی هوالحکمة فی نزول القرآن علی سبعة أحرف ، علی ما نطقت الروایات بذلک ، بل هو خلاف الواقع ، فإن لغة قریش هی المهیمنة علی سائر لغات العرب ، وقدجمعت من هذه اللغات ما هو أفصحها ، ولذلک استحقت أن توزن بها العربیة ،وأن یرجع إلیها فی قواعدها .
  وإن أرادوا أن القرآن مشتمل علی لغات أخری ، ولکنها تتحد مع لغة قریش ، فلا وجه للحصر بلغات سبع ، فإن فی القرآن ما یقرب من خمسین لغة . فعن أبی‌بکر الواسطی: فی القرآن من اللغات خمسون لغة ، وهی لغات قریش ، وهذیل ، وکنانة ، وخثعم ، والخزرج ، وأشعر ،ونمیر .</ref>.  
  وإن أرادوا أن القرآن مشتمل علی لغات أخری ، ولکنها تتحد مع لغة قریش ، فلا وجه للحصر بلغات سبع ، فإن فی القرآن ما یقرب من خمسین لغة . فعن أبی‌بکر الواسطی: فی القرآن من اللغات خمسون لغة ، وهی لغات قریش ، وهذیل ، وکنانة ، وخثعم ، والخزرج ، وأشعر ،ونمیر .</ref>.  


خط ۷۳۷: خط ۷۳۷:


ایشان در نقد وجه هفتم می‌فرماید:  
ایشان در نقد وجه هفتم می‌فرماید:  
اولا ایراد اول و چهارم و پنجم وجه سابق بر این وجه نیز وارد می‌گردد. مضافا به اینکه: اختلاف در اسماء و افعال سبب آنقسام اختلاف به دو قسم نمی‌گردد بجهت آنکه قدر جامع هر دو آن‌ها اختلاف در هیئت می‌باشد بنابر این هر گاه بخواهیم تمام خصوصیات را در این تقسیم ملاحظه کنیم اقسام بیشتر از این موارد خواهد شد بدین معنا که در اینصورت هر کدام از موارد مفرد و تثنیه و جمع و مذکر و مونث و ماضی و مضارع و امر و. . . . اقسام مستقلی خواهند بود. <ref>همان ص 189- 190 ویرد علیه ما أوردناه علی الوجه السادس فی الاشکال الأول والرابع والخامس منه ،ویرده أیضا: أن الاختلاف فی الأسماء یشترک مع الاختلاف فی الافعال فی کونهما اختلافا فی الهیئة ، فلا معنی لجعله قسما آخر مقابلا له . ولو راعینا الخصوصیات فی هذا التقسیم لوجب علینا أن نعد کل واحد من الاختلاف فی التثنیة ، والجمع ، والتذکیر ، والتأنیث ، والماضی ، والمضارع ، والامر قسما مستقلا . ویضاف إلی ذلک أن الاختلاف فی الادغام ، والاظهار ، والروم ، والاشمام ، والتخفیف والتسهیل فی اللفظ الواحد لا یخرجه عن کونه لفظا واحدا . وقد صرح بذلک ابن قتیبة علی ما حکاه الزرقانی عنه.</ref>  
اولا ایراد اول و چهارم و پنجم وجه سابق بر این وجه نیز وارد می‌گردد. مضافا به اینکه: اختلاف در اسماء و افعال سبب آنقسام اختلاف به دو قسم نمی‌گردد بجهت آنکه قدر جامع هر دو آنها اختلاف در هیئت می‌باشد بنابر این هر گاه بخواهیم تمام خصوصیات را در این تقسیم ملاحظه کنیم اقسام بیشتر از این موارد خواهد شد بدین معنا که در اینصورت هر کدام از موارد مفرد و تثنیه و جمع و مذکر و مونث و ماضی و مضارع و امر و. . . . اقسام مستقلی خواهند بود. <ref>همان ص 189- 190 ویرد علیه ما أوردناه علی الوجه السادس فی الاشکال الأول والرابع والخامس منه ،ویرده أیضا: أن الاختلاف فی الأسماء یشترک مع الاختلاف فی الافعال فی کونهما اختلافا فی الهیئة ، فلا معنی لجعله قسما آخر مقابلا له . ولو راعینا الخصوصیات فی هذا التقسیم لوجب علینا أن نعد کل واحد من الاختلاف فی التثنیة ، والجمع ، والتذکیر ، والتأنیث ، والماضی ، والمضارع ، والامر قسما مستقلا . ویضاف إلی ذلک أن الاختلاف فی الادغام ، والاظهار ، والروم ، والاشمام ، والتخفیف والتسهیل فی اللفظ الواحد لا یخرجه عن کونه لفظا واحدا . وقد صرح بذلک ابن قتیبة علی ما حکاه الزرقانی عنه.</ref>  




خط ۷۷۴: خط ۷۷۴:
   
   
ایشان در تبیین وجه مذکور می‌فرماید:  
ایشان در تبیین وجه مذکور می‌فرماید:  
این قول که مختار رافعی است بیانگر آن است که اقوام مختلف عرب از لهجه‌های گوناگونی برخورد بوده و برخی از آن‌ها در تلفظ حروف خاص با یکدیگر اختلاف دارند از این‌رو جهت تسهیل بر امت لهجه‌های گوناگون بر اساس روایات مذکور مشروعیت داشته و ایرادی به آن وارد نیست. <ref>همان ص 192 إن الأحرف السبع یراد بها اللهجات المختلفة فی لفظ واحد ، اختاره الرافعی فی کتابه.وتوضیح القول: أن لکل قوم من العرب لهجة خاصة فی تأدیة بعض الکلمات ، ولذلک نری العرب یختلفون فی تأدیة الکلمة الواحدة حسب اختلاف لهجاتهم فالقاف فی کلمة " یقول " مثلا یبدلها العراقی بالکاف الفارسیة ، ویبدلها الشامی بالهمزة ، وقد أنزل القرآن علی جمیع هذه اللهجات للتوسعة علی الأمة ، لان الالتزام بلهجة خاصة من هذه اللهجات فیه تضییق علی القبائل الأخری التی لم تألف هذه اللهجة ، والتعبیر بالسبع إنما هو رمز إلی ما ألفوه من معنی الکمال فی هذه اللفظة ، فلا ینافی ذلک کثرة اللهجات العربیة ، وزیادتها علی السبع</ref>
این قول که مختار رافعی است بیانگر آن است که اقوام مختلف عرب از لهجه‌های گوناگونی برخورد بوده و برخی از آنها در تلفظ حروف خاص با یکدیگر اختلاف دارند از این‌رو جهت تسهیل بر امت لهجه‌های گوناگون بر اساس روایات مذکور مشروعیت داشته و ایرادی به آن وارد نیست. <ref>همان ص 192 إن الأحرف السبع یراد بها اللهجات المختلفة فی لفظ واحد ، اختاره الرافعی فی کتابه.وتوضیح القول: أن لکل قوم من العرب لهجة خاصة فی تأدیة بعض الکلمات ، ولذلک نری العرب یختلفون فی تأدیة الکلمة الواحدة حسب اختلاف لهجاتهم فالقاف فی کلمة " یقول " مثلا یبدلها العراقی بالکاف الفارسیة ، ویبدلها الشامی بالهمزة ، وقد أنزل القرآن علی جمیع هذه اللهجات للتوسعة علی الأمة ، لان الالتزام بلهجة خاصة من هذه اللهجات فیه تضییق علی القبائل الأخری التی لم تألف هذه اللهجة ، والتعبیر بالسبع إنما هو رمز إلی ما ألفوه من معنی الکمال فی هذه اللفظة ، فلا ینافی ذلک کثرة اللهجات العربیة ، وزیادتها علی السبع</ref>
   
   
نقد وجه دهم:  
نقد وجه دهم:  
خط ۷۹۷: خط ۷۹۷:
==نتائج==
==نتائج==
   
   
1- برغم مصونیت قرآن کریم از تحریف لفظی مواردی در آن بچشم ‌ که در شیوه قرائت، کتابت و اعراب گذاری آن‌ها بین مصاحف اختلافاتی وجود دارد.  
1- برغم مصونیت قرآن کریم از تحریف لفظی مواردی در آن بچشم ‌ که در شیوه قرائت، کتابت و اعراب گذاری آنها بین مصاحف اختلافاتی وجود دارد.  


   
   
Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۷۸۰

ویرایش