پرش به محتوا

استراتژی تقریب (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
<div class="references" style="margin: 0px 0px 10px 0px; max-height: 300px; overflow: auto; padding: 3px; font-size:95%; background: #FFA500; line-height:1.4em; padding-bottom: 7px;"><noinclude>
[[پرونده:Ambox clock.svg|60px|بندانگشتی|راست]]
<br>
'''''نویسنده این صفحه در حال ویرایش عمیق است. '''''<br>
'''یکی از نویسندگان مداخل ویکی وحدت مشغول ویرایش در این صفحه می باشد. این علامت در اینجا درج گردیده تا نمایانگر لزوم باقی گذاشتن صفحه در حال خود است. لطفا تا زمانی که این علامت را نویسنده کنونی بر نداشته است، از ویرایش این صفحه خودداری نمائید. '''
<br>
''آخرین مرتبه این صفحه در تاریخ زیر تغییر یافته است: ''{{#time:H:i، j F Y|{{REVISIONTIMESTAMP}}}}؛</small>
<noinclude>
</div>
<div class="wikiInfo">
<div class="wikiInfo">
[[پرونده:Jeld7.jpg|بندانگشتی|فصلنامه اندیشه تقریب - شماره هفتم، تابستان 1385]]
[[پرونده:Jeld7.jpg|بندانگشتی|فصلنامه اندیشه تقریب - شماره هفتم، تابستان 1385]]
خط ۴۲: خط ۲۸:
'''استراتژی تقریب''' عنوان مقاله‌ای از بخش اندیشه [[اندیشه تقریب (فصلنامه)|فصلنامه اندیشه تقریب]] در شماره هفتم می‌باشد که به قلم دکترمحمدرضا رضوان‌طلب<ref>عضو هيأت علمى دانشگاه تهران</ref> و به اهتمام [[مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی]] تدوین و منتشر شده است. این مقاله در فصل تابستان سال 1385 منتشر شده است.</div>
'''استراتژی تقریب''' عنوان مقاله‌ای از بخش اندیشه [[اندیشه تقریب (فصلنامه)|فصلنامه اندیشه تقریب]] در شماره هفتم می‌باشد که به قلم دکترمحمدرضا رضوان‌طلب<ref>عضو هيأت علمى دانشگاه تهران</ref> و به اهتمام [[مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی]] تدوین و منتشر شده است. این مقاله در فصل تابستان سال 1385 منتشر شده است.</div>
=چکیده=
=چکیده=
تاکنون مقالات فراوانى در مورد تقریب مذاهب اسلامى به عنوان یک ضرورت، تدوین و منتشر گردیده و کنفرانس‌ها‌ و نشست‌ها‌ى متعددى در این باره برگزار شده است که بیش‌تر جنبه تأکیدى داشته‌اند. به نظر مى‌رسد وقت آن فرا رسیده که از تمرکز بر این بداهت، دست برداشته و به تبیین و طى گام‌ها‌ى عملى در مسیر تقریب بپردازیم. این مقاله ضمن ارایه تعریف‌ها‌ى دقیق از معانى استراتژى و تقریب به عنوان دو مفهوم اساسى این بحث، و بررسى اهداف آن، به ارایه دست‌کم بیست راه‌کار عملى تقریب مذاهب اسلامى مى‌پردازد و در پایان، تقریب و همبستگى مذاهب را چشم‌اندازى محتوم براى جهان اسلام مى‌داند و مخالفان و معاندان را از نبرد با آفتاب برحذر مى‌دارد.<br>
تاکنون مقالات فراوانى در مورد تقریب مذاهب اسلامى به عنوان یک ضرورت، تدوین و منتشر گردیده و کنفرانس‌ها‌ و نشست‌ها‌ى متعددى دراین‌باره برگزار شده است که بیش‌تر جنبه تأکیدى داشته‌اند. به نظر مى‌رسد وقت آن فرا رسیده که از تمرکز بر این بداهت، دست برداشته و به تبیین و طى گام‌ها‌ى عملى در مسیر تقریب بپردازیم. این مقاله ضمن ارایه تعریف‌ها‌ى دقیق از معانى استراتژى و تقریب به عنوان دو مفهوم اساسى این بحث، و بررسى اهداف آن، به ارایه دست‌کم بیست راه‌کار عملى تقریب مذاهب اسلامى مى‌پردازد و در پایان، تقریب و همبستگى مذاهب را چشم‌اندازى محتوم براى جهان اسلام مى‌داند و مخالفان و معاندان را از نبرد با آفتاب برحذر مى‌دارد.<br>
'''کلید واژه‌ها‌:''' استراتژى، تقریب، مذاهب اسلامى، اهداف، اختلاف، وحدت، فتنه، تشیع، تسنن، تشنج زدایى، تهمت، برائت، جهان اسلام، تفرقه.
'''کلید واژه‌ها‌:''' استراتژى، تقریب، مذاهب اسلامى، اهداف، اختلاف، وحدت، فتنه، تشیع، تسنن، تشنج زدایى، تهمت، برائت، جهان اسلام، تفرقه.<br>


شاید با مفهومى که ما از «استراتژى» در ذهن داریم، بحث از تعیین استراتژى را در سن کهن سالى شجره تقریب <ref>دارالتقريب اسلامى در مصر به سال 1325 هجرى شمسى (1946 ميلادى) به دست مرحوم علامه محمدتقى قمى(رحمة‌الله) و با همراهى و همکارى جمعى از اساتيد و رييس وقت الازهر، شيخ مصطفى عبدالرزاق، بنا نهاده شد.</ref>، دیرهنگام ارزیابى کنیم، اما با بررسى معنا و مفهوم استراتژى به این نتیجه خواهیم رسید که این بحث، به صورت دوره‌اى و بلکه سالانه و به اقتضاى متغیرهاى گوناگون قابل طرح بوده و کاملاً کاربردى و غیرتکرارى است. بنابراین، ابتدا معناى استراتژى را بررسى نموده و سپس به بحث در مورد معنى تقریب و اهداف و طرح‌ها‌ى کاربردى آن مى‌پردازیم.<br>
شاید با مفهومى که ما از «استراتژى» در ذهن داریم، بحث از تعیین استراتژى را در سن کهن سالى شجره تقریب <ref>دارالتقريب اسلامى در مصر به سال 1325 هجرى شمسى (1946 ميلادى) به دست مرحوم علامه محمدتقى قمى(رحمة‌الله) و با همراهى و همکارى جمعى از اساتيد و رييس وقت الازهر، شيخ مصطفى عبدالرزاق، بنا نهاده شد.</ref>، دیرهنگام ارزیابى کنیم، اما با بررسى معنا و مفهوم استراتژى به این نتیجه خواهیم رسید که این بحث، به صورت دوره‌اى و بلکه سالانه و به اقتضاى متغیرهاى گوناگون قابل طرح بوده و کاملاً کاربردى و غیرتکرارى است. بنابراین، ابتدا معناى استراتژى را بررسى نموده و سپس به بحث در مورد معنى تقریب و اهداف و طرح‌ها‌ى کاربردى آن مى‌پردازیم.<br>
=معنى استراتژى=
=معنى استراتژى=
از بررسى فرهنگ نامه‌ها‌ و لغت نامه‌ها‌ى مختلف، این نتیجه به دست مى‌آید که واژه استراتژى ( Strategie(فرانسه)  Strategy(انگلیسى))، اصطلاحى است که در حوزه نظامى تولد یافته و بازگرفته از کلمه لاتینى Stratos به معنى ارتش و کلمه  ageinبه معنى فرماندهى کردن است. اما فرهنگ نویسان براى آن معانى و تفاسیر گوناگونى ارایه کرده و مدیران در عموم حوزه‌ها‌ى مدیریتى و برنامه‌ریزى آن را به کار گرفته‌اند. کوتاه‌ترین تعریف از آن عبارت است از: «روش یا سیاست کلى براى دست‌یابى به هدف‌ها‌ى معین». (آقابخشى و افشارى، ص 568). بنابراین پیش نیاز تعیین استراتژى، هدف‌گذارى است و در کنار آن، ریز برنامه، نقشه عملیات، توصیف کار عملى و تعیین لیست امکانات مورد نیاز ضرورت دارد. استراتژیست معروف فرانسوى «ژنرال آندره بوفه» (Andre beaufer) در کتاب مقدمه‌اى بر استراتژى (introductiona la strategie) مى‌گوید:<br>
از بررسى فرهنگ نامه‌ها‌ و لغت نامه‌ها‌ى مختلف، این نتیجه به دست مى‌آید که واژه استراتژى ( Strategie(فرانسه)  Strategy(انگلیسى))، اصطلاحى است که در حوزه نظامى تولد یافته و بازگرفته از کلمه لاتینى Stratos به معنى ارتش و کلمه  ageinبه معنى فرماندهى کردن است. اما فرهنگ نویسان براى آن معانى و تفاسیر گوناگونى ارایه کرده و مدیران در عموم حوزه‌ها‌ى مدیریتى و برنامه‌ریزى آن را به کار گرفته‌اند. کوتاه‌ترین تعریف از آن عبارت است از: «روش یا سیاست کلى براى دست‌یابى به هدف‌ها‌ى معین». (آقابخشى و افشارى، ص 568). بنابراین پیش نیاز تعیین استراتژى، هدف‌گذارى است و در کنار آن، ریز برنامه، نقشه عملیات، توصیف کار عملى و تعیین لیست امکانات مورد نیاز ضرورت دارد. استراتژیست معروف فرانسوى «ژنرال آندره بوفه» (Andre beaufer) در کتاب مقدمه‌اى بر استراتژى (introductiona la strategie) مى‌گوید:<br>
«استراتژى، فنى است که پیش از اندیشیدن به وسایل و ابزارها، امکان چیره گى بر دشوارى‌ها‌ى هر کارزارى را فراهم مى‌کند».<br>
«استراتژى، فنى است که پیش از اندیشیدن به وسایل و ابزارها، امکان چیره‌گى بر دشوارى‌ها‌ى هر کارزارى را فراهم مى‌کند».<br>
در قالب مثال مى‌توان چنین ترسیم کرد که در برنامه حرکت به سمت یک نقطه جغرافیایى مشخص، تعیین نقطه مقصد، وسیله، جاده و ملزومات سفر همه خارج از استراتژى و پیش نیاز آن است و استراتژى آن است که پیش‌بینى کنیم با چه ریتم و سرعتى حرکت کنیم که در پستى و بلندى‌ها‌ به مانعى برخورد نکنیم، با شب و عوامل تهدید کننده روبه‌رو نشویم، انحراف از جاده پیش نیاید و امثال آن. <br>
در قالب مثال مى‌توان چنین ترسیم کرد که در برنامه حرکت به سمت یک نقطه جغرافیایى مشخص، تعیین نقطه مقصد، وسیله، جاده و ملزومات سفر همه خارج از استراتژى و پیش نیاز آن است و استراتژى آن است که پیش‌بینى کنیم با چه ریتم و سرعتى حرکت کنیم که در پستى و بلندى‌ها‌ به مانعى برخورد نکنیم، با شب و عوامل تهدید کننده روبه‌رو نشویم، انحراف از جاده پیش نیاید و امثال آن. <br>
بنابراین، استراتژى را مى‌توان به معنى تدابیرى دانست که یک پروژه را از رویارویى با خطرات و تهدیدها یا انفعال در برابر موانع مصون مى‌دارد. دانشمندان علوم سیاسى معتقدند رؤساى جمهور و سیاست مداران نباید پرکارترین مردم کشور باشند. اگر زیاد کار کنند، نشانه ضعف یا فقدان استراتژى است. اصولاً آنها کارى براى انجام دادن ندارند. کار آنها محدود به تعیین و کنترلِ رعایت استراتژى است و اگر کشورى خوب اداره شود استراتژى‌ها‌ى آن خوب انتخاب شده است.<br>
بنابراین، استراتژى را مى‌توان به معنى تدابیرى دانست که یک پروژه را از رویارویى با خطرات و تهدیدها یا انفعال در برابر موانع مصون مى‌دارد. دانشمندان علوم سیاسى معتقدند رؤساى جمهور و سیاست مداران نباید پرکارترین مردم کشور باشند. اگر زیاد کار کنند، نشانه ضعف یا فقدان استراتژى است. اصولاً آنها کارى براى انجام دادن ندارند. کار آنها محدود به تعیین و کنترلِ رعایت استراتژى است و اگر کشورى خوب اداره شود استراتژى‌ها‌ى آن خوب انتخاب شده است.<br>
نکته دیگرى که در فهم استراتژىِ تقریب دخالت دارد، آن است که این مفهوم از مفاهیم مضافى است که با شناخت مضاف الیه قابل درک و تشخیص است. بدیهى است استراتژى نظامى، استراتژى پیشرفت، استراتژى خنثى کننده، استراتژى رویارویى و استراتژى بازدارنده، هرکدام تعریف خاص خود را دارند. بنابراین در کنار آشنایى با معنى استراتژى باید معنى تقریب و اهداف آن نیز دانسته شود و ما در این مقال اشاره‌اى گذرا به هریک از این موارد خواهیم داشت.<br>
نکته دیگرى که در فهم استراتژىِ تقریب دخالت دارد، آن است که این مفهوم از مفاهیم مضافى است که با شناخت مضاف الیه قابل درک و تشخیص است. بدیهى است استراتژى نظامى، استراتژى پیشرفت، استراتژى خنثى کننده، استراتژى رویارویى و استراتژى بازدارنده، هرکدام تعریف خاص خود را دارند. بنابراین در کنار آشنایى با معنى استراتژى باید معنى تقریب و اهداف آن نیز دانسته شود و ما در این مقال اشاره‌اى گذرا به هریک از این موارد خواهیم داشت.<br>
=تقریب چیست؟=
=تقریب چیست؟=
معمار بزرگ بناى تقریب در قرون اخیر مرحوم علامه محمد تقى قمى(رحمه الله) مى‌گوید: «هدف ما اندماج مذاهب فقهى در یک‌دیگر نیست، زیرا اختلاف امرى است طبیعى و در این‌گونه اختلافات، زیانى نبوده بلکه موجب توسعه فکرى و فراهم آمدن تسهیلات و گشایش رحمت الهى خواهد بود». (علامه قمى، ص 66).<br>
معمار بزرگ بناى تقریب در قرون اخیر مرحوم [[قمی، شیخ محمد تقی|علامه محمد تقى قمى]](رحمة‌الله) مى‌گوید: «هدف ما اندماج مذاهب فقهى در یک‌دیگر نیست، زیرا اختلاف امرى است طبیعى و در این‌گونه اختلافات، زیانى نبوده بلکه موجب توسعه فکرى و فراهم آمدن تسهیلات و گشایش رحمت الهى خواهد بود». (علامه قمى، ص 66).<br>
بدون شک تقریب مذاهب به معنى توحید و یکى کردن مذاهب و جاى گزین نمودن مذهبى به جاى مذهب دیگر نیست، بلکه در لغت، تقریب از باب تفعیل به معنى نزدیک کردن دو چیزى است که از هم دور افتاده‌اند. بنابراین ابتدا مفهوم تبعید تصور مى‌شود و سپس تقریب شکل مى‌گیرد و واژه تقریب اشارتى به پیشینه تنافر و تباعد دارد که ضرورتاً ناشى از اختلاف فکرى و تفاوت رأى و نظر نیست، بلکه خاستگاه آن دوگانگى در باورهاى اساسى و ریشه‌اى و متکى بر کینه قلبى و احساس عداوت و دشمنى از طرف مقابل است.<br>
بدون شک تقریب مذاهب به معنى توحید و یکى کردن مذاهب و جاى گزین نمودن مذهبى به جاى مذهب دیگر نیست، بلکه در لغت، تقریب از باب تفعیل به معنى نزدیک کردن دو چیزى است که از هم دور افتاده‌اند. بنابراین ابتدا مفهوم تبعید تصور مى‌شود و سپس تقریب شکل مى‌گیرد و واژه تقریب اشارتى به پیشینه تنافر و تباعد دارد که ضرورتاً ناشى از اختلاف فکرى و تفاوت رأى و نظر نیست، بلکه خاستگاه آن دوگانگى در باورهاى اساسى و ریشه‌اى و متکى بر کینه قلبى و احساس عداوت و دشمنى از طرف مقابل است.<br>
دو نفر که نوار یک سخنرانى را گوش داده و از دسترسى به سخنران براى رفع اشکالات و تصحیح فهم خود دور مانده‌اند، اگر هر دو نسبت به میزان عمق بحث و غناى علمى سخنران اتفاق نظر داشته باشند و نسبت به یک‌دیگر نیز بدبینى نداشته باشند و هر دو بکوشند مراد سخنران را خوب درک و از نظرات او تبعیت نمایند، اما از گفته‌ها‌ى او برداشت متفاوت در برخى از جزییات پیدا کنند، این اختلاف‌نظر هیچ‌گونه عداوت و دشمنى را پیش نمى‌کشد، بلکه در کمال صمیمیت، هرکدام در کنار دیگرى عقیده و نظریه خود را دارند و این تفاوت امرى طبیعى است و لازم نیست کوششى براى وحدت نظر این دو نسبت به مسئله یاد شده صورت گیرد. آنچه مفید بلکه ضرورى است، آن است که این اختلاف رأى و نظر با دسیسه دشمنان به یک عداوت و کینه تبدیل نگردد و نیز ناشى از یک تفاوت در بنیادهاى فکرى و اعتقادى جلوه داده نشود و هم‌دوشى و هم‌آوایى دو نفر در حمایت از محیط مفاهمه‌اى موجود و احترام به آن، جاى خود را به رویارویى و درگیرى آن دو و چنگ‌اندازى به چهره گوینده ندهد و در این میان اصل پیام دچار تحریف و تغییر نگردد.  
دو نفر که نوار یک سخنرانى را گوش داده و از دسترسى به سخنران براى رفع اشکالات و تصحیح فهم خود دور مانده‌اند، اگر هر دو نسبت به میزان عمق بحث و غناى علمى سخنران اتفاق نظر داشته باشند و نسبت به یک‌دیگر نیز بدبینى نداشته باشند و هر دو بکوشند مراد سخنران را خوب درک و از نظرات او تبعیت نمایند، اما از گفته‌ها‌ى او برداشت متفاوت در برخى از جزییات پیدا کنند، این اختلاف‌نظر هیچ‌گونه عداوت و دشمنى را پیش نمى‌کشد، بلکه در کمال صمیمیت، هرکدام در کنار دیگرى عقیده و نظریه خود را دارند و این تفاوت امرى طبیعى است و لازم نیست کوششى براى وحدت نظر این دو نسبت به مسئله یاد شده صورت گیرد. آنچه مفید بلکه ضرورى است، آن است که این اختلاف رأى و نظر با دسیسه دشمنان به یک عداوت و کینه تبدیل نگردد و نیز ناشى از یک تفاوت در بنیادهاى فکرى و اعتقادى جلوه داده نشود و هم‌دوشى و هم‌آوایى دو نفر در حمایت از محیط مفاهمه‌اى موجود و احترام به آن، جاى خود را به رویارویى و درگیرى آن دو و چنگ‌اندازى به چهره گوینده ندهد و در این میان اصل پیام دچار تحریف و تغییر نگردد.  
خط ۶۳: خط ۴۹:
5ـ برشمردن ثمرات سکوت و خویشتن دارى در راستاى تحقق منویات پیام دهنده.<br>
5ـ برشمردن ثمرات سکوت و خویشتن دارى در راستاى تحقق منویات پیام دهنده.<br>
موارد یادشده و ده‌ها‌ اقدام دیگر که در بخش گام‌ها‌ى عملى تقریب به آن اشاره خواهد شد، عملیات تقریبى است که فاصله را بین دو طرف کاهش داده و موضوع بدبینى و خصومت را از بین مى‌برد. اما تدابیرى که از پیش، وقوع چنین تنشى را مهار کند، یا در صورت بروز آن و لزوم انجام اقدامات تقریبى، ملاحظاتى اصولى را براى روبه‌رو نشدن این اقدامات با مانع و سوء برداشت، تدوین نموده و صورت‌ها‌ى مختلف آن را حدس بزند و موانع را شناسایى و از پیش برطرف نماید، از استراتژى‌ها‌ى تقریب است.<br>
موارد یادشده و ده‌ها‌ اقدام دیگر که در بخش گام‌ها‌ى عملى تقریب به آن اشاره خواهد شد، عملیات تقریبى است که فاصله را بین دو طرف کاهش داده و موضوع بدبینى و خصومت را از بین مى‌برد. اما تدابیرى که از پیش، وقوع چنین تنشى را مهار کند، یا در صورت بروز آن و لزوم انجام اقدامات تقریبى، ملاحظاتى اصولى را براى روبه‌رو نشدن این اقدامات با مانع و سوء برداشت، تدوین نموده و صورت‌ها‌ى مختلف آن را حدس بزند و موانع را شناسایى و از پیش برطرف نماید، از استراتژى‌ها‌ى تقریب است.<br>
دکتر محمدالدسوقى استاد دانشگاه قطر مى‌گوید: «نزدیک کردن مذاهب اسلامى، یعنى تلاش براى شکستن تعصبات و فراخواندن امت اسلامى بر محور ایده مشترک و کلمه واحد براساس اصول عقاید و مولفه‌ها‌ى بنیادین دینى». (على دروب التقریب، ص 54)<br>
دکتر محمدالدسوقى استاد دانشگاه قطر مى‌گوید: «نزدیک کردن مذاهب اسلامى، یعنى تلاش براى شکستن تعصبات و فراخواندن امت اسلامى بر محور ایده مشترک و کلمه واحد براساس اصول عقاید و مولفه‌ها‌ى بنیادین دینى». (على دروب التقریب، ص 54.)<br>
همکار وى آقاى دکتر احمد عبدالرحیم السائح نیز مى‌گوید: «تقریب بین مذاهب اسلامى، یعنى اتحاد ملت مسلمان براساس اصول اسلامى که مسلمان بدون قبول آن مسلمان نیست و در مورد غیر این اصول بنیادین، باید دیدگاه ما نه چیره جویانه بلکه حق پژوهانه و معرفت مدارانه باشد». (پیشین، ص 65ـ63).<br>
همکار وى آقاى دکتر احمد عبدالرحیم السائح نیز مى‌گوید: «تقریب بین مذاهب اسلامى، یعنى اتحاد ملت مسلمان براساس اصول اسلامى که مسلمان بدون قبول آن مسلمان نیست و در مورد غیر این اصول بنیادین، باید دیدگاه ما نه چیره جویانه بلکه حق پژوهانه و معرفت مدارانه باشد». (پیشین، ص 65ـ63).<br>
وى سپس به نقاط مشترک تمامى مسلمانان، یعنى خداى واحد، پیامبر واحد، قبله واحد، قانون و کتاب دستور واحد و پنج اصل معروف بین آنان و اعتقاد همه فرقه‌ها‌ى مسلمانان به روز رستاخیز اشاره کرده و مى‌افزاید:
وى سپس به نقاط مشترک تمامى مسلمانان، یعنى خداى واحد، پیامبر واحد، قبله واحد، قانون و کتاب دستور واحد و پنج اصل معروف بین آنان و اعتقاد همه فرقه‌ها‌ى مسلمانان به روز رستاخیز اشاره کرده و مى‌افزاید:
خط ۸۱: خط ۶۷:
تنها کسى که توطئه شکننده دشمنان پیامبراکرم(صلى‌الله‌علیه‌وآله) را علیه تمامیت اسلام تشخیص داد و با سترگى و صلابت و ثقابت اندیشه به نبرد با آن پرداخت، امام تقریبیان حضرت على(علیه‌السلام) بود. به طورى که در یک دست نوشته ماندگار و حکیمانه از او چنین آمده است: «دیدم گروهى از مردمان از دین برگشته و دیگران را به نابود ساختن دین خدا و شریعت پیامبر(صلى‌الله‌علیه‌وآله) و آیین حضرت ابراهیم(علیه‌السلام)فرا مى‌خوانند، پس ترسیدم که اگر اسلام را یارى ندهم، رخنه و خرابى در بنیان آن به وجود آید که مصیبتى بزرگ را برمن تحمیل نماید، پس آن گاه به نزد ابابکر رفتم و با او بیعت کردم و مصمّم در برابر حوادثى که کیان اسلام را تهدید مى‌کرد، ایستادگى کردم تا آنکه باطل رخت بربست و از میان رفت و نام مبارک الله، به رغم خواسته کافران عظمت یافت. در حالى‌که ابابکر مسئولیت حل و فصل امور را برعهده داشت. پس او را خیرخواهانه همراهى کردم و در آنچه رضایت خدا در آن بود با تمام توان از او اطاعت کردم». (ثقفى، 1373، ج 1، ص 302؛ علامه مجلسى، ج 33، ص 568 و ابن ابى الحدید، ج6، ص95).<br>
تنها کسى که توطئه شکننده دشمنان پیامبراکرم(صلى‌الله‌علیه‌وآله) را علیه تمامیت اسلام تشخیص داد و با سترگى و صلابت و ثقابت اندیشه به نبرد با آن پرداخت، امام تقریبیان حضرت على(علیه‌السلام) بود. به طورى که در یک دست نوشته ماندگار و حکیمانه از او چنین آمده است: «دیدم گروهى از مردمان از دین برگشته و دیگران را به نابود ساختن دین خدا و شریعت پیامبر(صلى‌الله‌علیه‌وآله) و آیین حضرت ابراهیم(علیه‌السلام)فرا مى‌خوانند، پس ترسیدم که اگر اسلام را یارى ندهم، رخنه و خرابى در بنیان آن به وجود آید که مصیبتى بزرگ را برمن تحمیل نماید، پس آن گاه به نزد ابابکر رفتم و با او بیعت کردم و مصمّم در برابر حوادثى که کیان اسلام را تهدید مى‌کرد، ایستادگى کردم تا آنکه باطل رخت بربست و از میان رفت و نام مبارک الله، به رغم خواسته کافران عظمت یافت. در حالى‌که ابابکر مسئولیت حل و فصل امور را برعهده داشت. پس او را خیرخواهانه همراهى کردم و در آنچه رضایت خدا در آن بود با تمام توان از او اطاعت کردم». (ثقفى، 1373، ج 1، ص 302؛ علامه مجلسى، ج 33، ص 568 و ابن ابى الحدید، ج6، ص95).<br>
علامه دکتر عبدالمتعال صعیدى استاد دانشگاه الأزهر مى‌گوید: «على ابن ابى طالب(علیه‌السلام) اولین بنیان گذار تقریب بین مذاهب است، با اینکه مى‌دانست از دیگران به خلافت سزاوارتر است ولى با ابوبکر و عمر و عثمان به مدارا رفتار کرد و از هیچ‌گونه کمک نسبت به آنان دریغ نفرمود». (مجله رسالة‌الاسلام، سال سوم، شماره چهارم).<br>
علامه دکتر عبدالمتعال صعیدى استاد دانشگاه الأزهر مى‌گوید: «على ابن ابى طالب(علیه‌السلام) اولین بنیان گذار تقریب بین مذاهب است، با اینکه مى‌دانست از دیگران به خلافت سزاوارتر است ولى با ابوبکر و عمر و عثمان به مدارا رفتار کرد و از هیچ‌گونه کمک نسبت به آنان دریغ نفرمود». (مجله رسالة‌الاسلام، سال سوم، شماره چهارم).<br>
شرایط فتنه‌اى که امام على(علیه‌السلام) در آن احساس خطر و نگرانى فرمود در بیان دیگرى از آن بزرگوار چنین ترسیم شده است: «ابوسفیان ]که پیش از این، مردى را براى شناسایى اوضاع مسلمانان مأمور کرده [به محض دریافت خبر رحلت خاتم‌المرسلین و اطلاع از بیعت مردم با ابوبکر در جمع مسلمانان حضور یافت و چنین گفت: به خدا سوگند من شعله‌اى را مى‌بینم که جز خون آن را خاموش نمى‌کند. کجاست عبدمناف؟ ابوبکر را چه به ولایت امور مسلمانان! پس على و عباس کجایند و چرا حکومت به غیر فرزندان عبدمناف داده شد؟» (طبرى، 1357ق، ج1، ص1331).<br>
شرایط فتنه‌اى که امام على(علیه‌السلام) در آن احساس خطر و نگرانى فرمود در بیان دیگرى از آن بزرگوار چنین ترسیم شده است: «ابوسفیان [که پیش از این، مردى را براى شناسایى اوضاع مسلمانان مأمور کرده] به محض دریافت خبر رحلت خاتم‌المرسلین و اطلاع از بیعت مردم با ابوبکر در جمع مسلمانان حضور یافت و چنین گفت: به خدا سوگند من شعله‌اى را مى‌بینم که جز خون آن را خاموش نمى‌کند. کجاست عبدمناف؟ ابوبکر را چه به ولایت امور مسلمانان! پس على و عباس کجایند و چرا حکومت به غیر فرزندان عبدمناف داده شد؟» (طبرى، 1357ق، ج1، ص1331).<br>
پس از این مکر و اشک تمساح‌گونه، ابوسفیان که لحظه‌اى به خدا و رسول، ایمان نیاورده بود چنین گفت: «اى على! دست بگشا تا با تو بیعت کنم، به خدا سوگند اگر بخواهى سپاهى پیاده و سواره علیه ابابکر گرد آورم». اما على(علیه‌السلام) ]خباثت نیت او را شناخت و[ از گشودن دست امتناع کرد و به او چنین فرمود: «به خدا سوگند تو جز فتنه‌انگیزى هدفى را دنبال نمى‌کنى. همانا تو دیر زمانى است که بدخواه اسلام بوده‌اى و ما نیازى به نصیحت تو نداریم». سپس ابوسفیان ناامید گشت، مأیوس از جاى برخاست، در حالى‌که با خود شعرى را مى‌خواند که مضمون آن این بود: تیرى رها شد آن گونه که مى‌خواستم به هدف ننشست و وارونه خورد و کسى براى آن گریه نکرد. (پیشین).<br>
پس از این مکر و اشک تمساح‌گونه، ابوسفیان که لحظه‌اى به خدا و رسول، ایمان نیاورده بود چنین گفت: «اى على! دست بگشا تا با تو بیعت کنم، به خدا سوگند اگر بخواهى سپاهى پیاده و سواره علیه ابابکر گرد آورم». اما على(علیه‌السلام) ]خباثت نیت او را شناخت و[ از گشودن دست امتناع کرد و به او چنین فرمود: «به خدا سوگند تو جز فتنه‌انگیزى هدفى را دنبال نمى‌کنى. همانا تو دیر زمانى است که بدخواه اسلام بوده‌اى و ما نیازى به نصیحت تو نداریم». سپس ابوسفیان ناامید گشت، مأیوس از جاى برخاست، در حالى‌که با خود شعرى را مى‌خواند که مضمون آن این بود: تیرى رها شد آن گونه که مى‌خواستم به هدف ننشست و وارونه خورد و کسى براى آن گریه نکرد. (پیشین).<br>
خطر امروز اسلام براى منافع جهان خواران نسبت به عصر رسالت با توجه به برخوردارى کشورهاى اسلامى از منابع قدرت، ثروت، جمعیت و تکنولوژى، افزایش یافته و به موازات آن دشمنى و حساسیت آنان نسبت به آرمان‌ها‌ى ظلم‌ستیز اسلامى نیز رو به تزاید است و تنها راه موفقیت آنان به کار گرفتن مکانیزم‌ها‌ و تاکتیک‌ها‌یى است که بدون درگیرى، موجب فروپاشى درونى اسلام گردد.<br>
خطر امروز اسلام براى منافع جهان خواران نسبت به عصر رسالت با توجه به برخوردارى کشورهاى اسلامى از منابع قدرت، ثروت، جمعیت و تکنولوژى، افزایش یافته و به موازات آن دشمنى و حساسیت آنان نسبت به آرمان‌ها‌ى ظلم‌ستیز اسلامى نیز رو به تزاید است و تنها راه موفقیت آنان به کار گرفتن مکانیزم‌ها‌ و تاکتیک‌ها‌یى است که بدون درگیرى، موجب فروپاشى درونى اسلام گردد.<br>
خط ۸۹: خط ۷۵:
با آنکه هم اکنون حدود یک چهارم از جمعیت 6 میلیارد نفرى جهان را مسلمانان تشکیل مى‌دهند، اما این جمعیت حدود 5/1 میلیاردى نتوانسته است در طول پنجاه سال گذشته در برابر یک جمعیت 3 میلیون نفره، از پاره تن خود یعنى فلسطین مظلوم، دفاع کند. آیا این امر جز به این دلیل است که مسلمانان با طرح اختلافات واهى و تشعب و تجزى، عظمت و عزت خود را مخدوش ساخته و خود را ناتوان نموده‌اند؟ قرآن کریم مى‌فرماید: «وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّة وَ مِنْ رِباطِ الْخَیلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللّهِ وَ عَدُوَّکمْ»؛ آیا تا کنون هیچ اجتماعى از عقول مسلمانان تشکیل شده تا دستاورد این همه طعن و نفرین و ردیه و منبر نهادن علیه یک‌دیگر را بررسى نمایند؟<br>
با آنکه هم اکنون حدود یک چهارم از جمعیت 6 میلیارد نفرى جهان را مسلمانان تشکیل مى‌دهند، اما این جمعیت حدود 5/1 میلیاردى نتوانسته است در طول پنجاه سال گذشته در برابر یک جمعیت 3 میلیون نفره، از پاره تن خود یعنى فلسطین مظلوم، دفاع کند. آیا این امر جز به این دلیل است که مسلمانان با طرح اختلافات واهى و تشعب و تجزى، عظمت و عزت خود را مخدوش ساخته و خود را ناتوان نموده‌اند؟ قرآن کریم مى‌فرماید: «وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّة وَ مِنْ رِباطِ الْخَیلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللّهِ وَ عَدُوَّکمْ»؛ آیا تا کنون هیچ اجتماعى از عقول مسلمانان تشکیل شده تا دستاورد این همه طعن و نفرین و ردیه و منبر نهادن علیه یک‌دیگر را بررسى نمایند؟<br>
آیا بدیهى‌تر از این قضیه، گزاره‌اى را مى‌توان یافت که جدایى اجزاى یک مجموعه به دشمن، فرصت، شوکت و قدرت مى‌بخشد تا عظمت امت اسلام را نابود و بى خاصیت نماید؟! چرا زنگ‌ها‌ى خطر در این مجتمع تمدن ساز، یعنى دهکده جهانى اسلام، دیر به صدا در مى‌آید و خطرى که بارها بر چهره آنان پنجه انداخته، آنان را بیدار نمى‌کند؟ امروزه شناسایى نقطه آسیب‌پذیرى مسلمانان یک ضرورت و هوشیارى است. یهود مى‌کوشد تمام وابستگان خود را از سراسر دنیا جمع و حتى مسیحیت صهیونیستى را ضمیمه خود نماید و دشمنى‌ها‌ى ریشه دار خود با مسیحیان را فراموش کند تا مبارزه خود را با دشمن اصلى، یعنى اسلام، سازمان بخشد.<br>
آیا بدیهى‌تر از این قضیه، گزاره‌اى را مى‌توان یافت که جدایى اجزاى یک مجموعه به دشمن، فرصت، شوکت و قدرت مى‌بخشد تا عظمت امت اسلام را نابود و بى خاصیت نماید؟! چرا زنگ‌ها‌ى خطر در این مجتمع تمدن ساز، یعنى دهکده جهانى اسلام، دیر به صدا در مى‌آید و خطرى که بارها بر چهره آنان پنجه انداخته، آنان را بیدار نمى‌کند؟ امروزه شناسایى نقطه آسیب‌پذیرى مسلمانان یک ضرورت و هوشیارى است. یهود مى‌کوشد تمام وابستگان خود را از سراسر دنیا جمع و حتى مسیحیت صهیونیستى را ضمیمه خود نماید و دشمنى‌ها‌ى ریشه دار خود با مسیحیان را فراموش کند تا مبارزه خود را با دشمن اصلى، یعنى اسلام، سازمان بخشد.<br>
سیصد کلاهک هسته‌اى در زرادخانه اتمى اسراییل با چه هدفى ذخیره مى‌شود؟ شارون در آوریل 2004 و پس از مدت‌ها‌ پنهان‌کارى در مورد فعالیت‌ها‌ى اتمى گفت: «آمریکا، نیاز اسراییل به داشتن نیروى بازدارنده براى مقابله با تهدیدهاى ایران و دیگر کشورهاى مخالف که موجودیت اسراییل را تهدید مى‌نمایند، درک و از آن حمایت مى‌کند» (سایت اطلاع‌رسانى فلسطین).<br>
سیصد کلاهک هسته‌اى در زرادخانه اتمى اسراییل با چه هدفى ذخیره مى‌شود؟ شارون در آوریل 2004 و پس از مدت‌ها‌ پنهان‌کارى در مورد فعالیت‌ها‌ى اتمى گفت: «آمریکا، نیاز اسراییل به داشتن نیروى بازدارنده براى مقابله با تهدیدهاى ایران و دیگر کشورهاى مخالف که موجودیت اسراییل را تهدید مى‌نمایند، درک و از آن حمایت مى‌کند». (سایت اطلاع‌رسانى فلسطین).<br>
آیا سزاوار است مسلمانان نیز هم‌نوا با دشمن خود، شوکت و عظمت جامعه اسلامى را نقض و اعضاى به هم پیوسته این پیکره زخم‌دیده را از یک‌دیگر جدا سازند؟ سیادت و عظمتِ خیره کننده، فقط در پرتو به فراموشى سپردن منیت‌ها‌ پدید مى‌آید. استاد بزرگ تقریب و رییس دانشگاه الازهر، علامه شیخ محمود شلتوت، مى‌گوید: <br>
آیا سزاوار است مسلمانان نیز هم‌نوا با دشمن خود، شوکت و عظمت جامعه اسلامى را نقض و اعضاى به هم پیوسته این پیکره زخم‌دیده را از یک‌دیگر جدا سازند؟ سیادت و عظمتِ خیره کننده، فقط در پرتو به فراموشى سپردن منیت‌ها‌ پدید مى‌آید. استاد بزرگ تقریب و رییس دانشگاه الازهر، علامه شیخ محمود شلتوت، مى‌گوید: <br>
«تقسیم مذاهب به شیعه و سنى، تنها، اصطلاحى در نام‌گذارى است، و الاّ تمام مسلمانان اهل‌سنت‌اند؛ زیرا همگى عمل به سنت و دستورات پیامبر(صلى‌الله‌علیه‌وآله) را واجب مى‌دانند» (بى آزار شیرازى، 1377، ص352).<br>
«تقسیم مذاهب به شیعه و سنى، تنها، اصطلاحى در نام‌گذارى است، و الاّ تمام مسلمانان اهل‌سنت‌اند؛ زیرا همگى عمل به سنت و دستورات پیامبر(صلى‌الله‌علیه‌وآله) را واجب مى‌دانند» (بى‌آزار شیرازى، 1377، ص352).<br>
[[علامه شیخ سعید شعبان]]، رهبر اهل‌سنت شمال لبنان نیز مى‌گوید: <br>
[[علامه شیخ سعید شعبان]]، رهبر اهل‌سنت شمال لبنان نیز مى‌گوید: <br>
«من گمان نمى‌کنم هیچ‌گاه مردمى هم‌چون امت مسلمان ما مبتلا به محنت شده باشند. على‌رغم آنکه حق، همواره ثابت، پایدار و پدیدار است، اما آمریکا همواره با ملت مسلمان بازى کرده است، چرا که دشمنان توانسته‌اند از روزنه‌ها‌ى اختلاف به داخل صفوف امت ما نفوذ کنند... از خاطر نمى‌برم که در کوچک سالى در بیروت مى‌دیدم که شیعه و سنى در یک مسجد بدون تعرض به یک‌دیگر نماز مى‌خواندند... آرى! ما این‌گونه اسلام را دین واحد یافتیم. آیا مى‌خواهید شیخ ضلالت را بشناسید؟ آن کس که نقاط اختلاف مسلمانان را برمى‌شمرد، شیخ ضلالت و آن کس که نحوه اتحاد با آنان را مى‌آموزد، شیخ هدایت خوانده مى‌شود. در کتاب جاء دورالمجوس در جلد دوم آمده است که شیخ سعید شعبان شیعه شده و خواهر و دخترش را به ازدواج شیعه در آورده است. این مطلب را مؤلف کتاب بیان نموده است، ولى من هم‌اکنون به شما مى‌گویم من سنى نبوده‌ام تا شیعه شوم من از روز نخست مسلمان بوده‌ام و دانسته‌ام که اسلام دین خداست. «إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللّهِ الإِْسْلامُ» «و من یبتغ غیرالاسلام دینا فلن یقبل منه...». (ملحمه الوحدة، ص 17).<br>
«من گمان نمى‌کنم هیچ‌گاه مردمى هم‌چون امت مسلمان ما مبتلا به محنت شده باشند. على‌رغم آنکه حق، همواره ثابت، پایدار و پدیدار است، اما آمریکا همواره با ملت مسلمان بازى کرده است، چرا که دشمنان توانسته‌اند از روزنه‌ها‌ى اختلاف به داخل صفوف امت ما نفوذ کنند... از خاطر نمى‌برم که در کوچک سالى در بیروت مى‌دیدم که شیعه و سنى در یک مسجد بدون تعرض به یک‌دیگر نماز مى‌خواندند... آرى! ما این‌گونه اسلام را دین واحد یافتیم. آیا مى‌خواهید شیخ ضلالت را بشناسید؟ آن کس که نقاط اختلاف مسلمانان را برمى‌شمرد، شیخ ضلالت و آن کس که نحوه اتحاد با آنان را مى‌آموزد، شیخ هدایت خوانده مى‌شود. در کتاب جاء دورالمجوس در جلد دوم آمده است که شیخ سعید شعبان شیعه شده و خواهر و دخترش را به ازدواج شیعه در آورده است. این مطلب را مؤلف کتاب بیان نموده است، ولى من هم‌اکنون به شما مى‌گویم من سنى نبوده‌ام تا شیعه شوم من از روز نخست مسلمان بوده‌ام و دانسته‌ام که اسلام دین خداست. «إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللّهِ الإِْسْلامُ» «و من یبتغ غیرالاسلام دینا فلن یقبل منه...». (ملحمه الوحدة، ص 17).<br>
۱٬۷۳۸

ویرایش