پرش به محتوا

میرزا حبیب الله رشتی: تفاوت میان نسخه‌ها

۱٬۱۰۵ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۰ سپتامبر ۲۰۲۲
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵۱: خط ۵۱:
هیجده بهار را دیده بود كه به خواست پدر در میهمانی یكی از خوانین (امین دیوان لاهیجی) منطقه حضور یافت. خان حاكم با استفاده از قدرت و نفوذش تصمیم به پایمالی حق رعیتی داشت كه با مخالفت سرسخت شیخ حبیب الله جوان روبرو شد. چون نصایح روحانی جوان كارگر نیفتاد به نشانی اعتراض مجلس مهمانی را ترك كرد و از همان روز تصمیم به ترك دیار گرفت<ref> نقل از: حاج فتح الله صوفی.</ref>.
هیجده بهار را دیده بود كه به خواست پدر در میهمانی یكی از خوانین (امین دیوان لاهیجی) منطقه حضور یافت. خان حاكم با استفاده از قدرت و نفوذش تصمیم به پایمالی حق رعیتی داشت كه با مخالفت سرسخت شیخ حبیب الله جوان روبرو شد. چون نصایح روحانی جوان كارگر نیفتاد به نشانی اعتراض مجلس مهمانی را ترك كرد و از همان روز تصمیم به ترك دیار گرفت<ref> نقل از: حاج فتح الله صوفی.</ref>.


=در حوزه قزوین=
=در قزوین=


شیخ حبیب الله در پی آرمانی بلند راه هجرت پیش گرفت و عازم [[حوزه‌ علمیه‌ قزوین]] شد. پدرش كه او را به دلیل شهامت و اراده‌ی شگفتش می‌ستود برای تهیه لوازم زندگی، او را تا قزوین همراهی نمود<ref> زندگاني و شخصيت شيخ انصاري، ص 262.</ref>.
شیخ حبیب الله در پی آرمانی بلند راه هجرت پیش گرفت و عازم [[حوزه‌ علمیه‌ قزوین]] شد. پدرش كه او را به دلیل شهامت و اراده‌ی شگفتش می‌ستود برای تهیه لوازم زندگی، او را تا قزوین همراهی نمود<ref> زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص 262.</ref>.
او در قزوین استادی عالی‌مقام یافت كه «شیخ عبدالكریم ایروانی» نام داشت. استادی كه در [[فقه]] و [[اصول]] نامور و ممتاز بود. شیخ حبیب الله هفت سال پیاپی از محضر ایشان بهره گرفت و در همان شهر به خواست پدر، با خانواده‌ی ارباب وصلت نمود.
او در قزوین استادی عالی‌مقام یافت كه «شیخ عبدالكریم ایروانی» نام داشت. استادی كه در [[فقه]] و [[اصول]] نامور و ممتاز بود. شیخ حبیب الله هفت سال پیاپی از محضر ایشان بهره گرفت و در همان شهر به خواست پدر، با خانواده‌ی ارباب وصلت نمود.
مشی زاهدانه‌ی استاد تأثیر شگرفی در او نهاد به گونه‌ای كه از آن پس خود به زندگی زاهدانه روی كرد و تا پایان عمر بر روش پسندیده‌ی استاد وفادار ماند.
مشی زاهدانه‌ی استاد تأثیر شگرفی در او نهاد به گونه‌ای كه از آن پس خود به زندگی زاهدانه روی كرد و تا پایان عمر بر روش پسندیده‌ی استاد وفادار ماند.


در 25 سالگی، سیراب از سرچشمه معارف دینی به مقام عالی اجتهاد نائل آمد<ref>گنجينه دانشمندان، شيخ محمد رازي، ج 5، ص 174.</ref> و با نظر شیخ عبدالكریم ایروانی خود را مهیای سفر به املش نمود.
در 25 سالگی، سیراب از سرچشمه معارف دینی به مقام عالی اجتهاد نائل آمد<ref>گنجینه دانشمندان، شیخ محمد رازی، ج 5، ص 174.</ref> و با نظر شیخ عبدالكریم ایروانی خود را مهیای سفر به املش نمود.
سال 1259 ق. از قزوین به املش بازگشت و چهار سال مرجع امور دینی مردم بود. برپایی [[نماز جماعت]]، هدایت و ارشاد مردم، پاسخگویی به پرسشهای اعتقادی و قضاوت عادلانه او موجب شده بود مردم ارادتی عاشقانه به مجتهد جوان داشته باشند اما او دوست داشت سفری به دیار [[اهل بیت]] نماید و از اساتید آن سامان بهره جوید. آری او تصمیم گرفت به [[نجف اشرف]] رفته و از حوزه‌ی علمیه‌ی آن شهر مقدس جرعه جرعه شراب معرفت نوشد.
سال 1259 ق. از قزوین به املش بازگشت و چهار سال مرجع امور دینی مردم بود. برپایی [[نماز جماعت]]، هدایت و ارشاد مردم، پاسخگویی به پرسشهای اعتقادی و قضاوت عادلانه او موجب شده بود مردم ارادتی عاشقانه به مجتهد جوان داشته باشند اما او دوست داشت سفری به دیار [[اهل بیت]] نماید و از اساتید آن سامان بهره جوید. آری او تصمیم گرفت به [[نجف اشرف]] رفته و از حوزه‌ی علمیه‌ی آن شهر مقدس جرعه جرعه شراب معرفت نوشد.
مردم كه از حضورش غرق محبت بودند، او را با عواطفی وصف ناپذیر بدرقه نمودند و او، همسر و فرزندش محمد را به خدای بی‌همتا سپردند.
مردم كه از حضورش غرق محبت بودند، او را با عواطفی وصف ناپذیر بدرقه نمودند و او، همسر و فرزندش محمد را به خدای بی‌همتا سپردند.
=در نجف=
شیخ حبیب الله مجتهد املشی در سال 1263 ق. وارد نجف شد و در حلقه‌ شاگردان فقیه كبیر [[شیخ محمد حسن نجفی]] ([[صاحب جواهر]]) به كامجویی نشست. او تا سال 1266 ق. كه سال وفات صاحب جواهر بود از كلاسش بهره برد و از آن [[فقیه]] نامور اجازه‌ی اجتهاد دریافت داشت<ref> اعيان الشيعه، علامه سيد محسن امين، ج 9، ص 149.</ref>.
پس از آن به درس شیخ اعظم [[شیخ مرتضی انصاری]] دل بست و تا پایان زندگی پر افتخار شیخ اعظم از شاگردان ممتاز درس وی بود. شیخ حبیب الله فرموده بود: «با آنكه هفت سال پیش از فوت شیخ از درس او مستغنی بودم ولی از هنگام ورود در جلسه‌ شیخ تا موقع تشییع جنازه‌اش بحثی از ابحاث او از من فوت نشد<ref> زندگاني و شخصيت شيخ انصاري، ص 262 و 95.</ref>.»


=پانویس=
=پانویس=
confirmed، مدیران
۳۷٬۲۰۱

ویرایش