۲۱٬۸۹۸
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
در سال 1950، شیخ حامد به جنبش [[اخوانالمسلمین]] پیوست تا پرچم دعوت را بهعنوان سرباز جنبش حمل کند. و دربارۀ ماجرای پیوستنش به گروه میگوید: | در سال 1950، شیخ حامد به جنبش [[اخوانالمسلمین]] پیوست تا پرچم دعوت را بهعنوان سرباز جنبش حمل کند. و دربارۀ ماجرای پیوستنش به گروه میگوید: | ||
«فعالیت بسیار | «فعالیت بسیار گستردۀ [[اخوانالمسلمین]] چشمگیر بود و برکات و ثمرات این فعالیت همه را فرا گرفت. برادر همسر ''محیالدین فارس''، از من دعوت کرد تا در یک جلسه هفتگی شرکت کنم، و برگزار کنندۀ این جلسات هفتگی ''صلاح الشربینی'' بود. ایشان فعال، خستگی ناپذیر...، پس از گفتگو با من، دلیل پیوستن من به گروه بود. استاد ''محمد العدوی'' و شیخ ''محمود ابوریا'' و بسیاری دیگر که بر من تأثیر گذاشتند، از جمله استادان این جلسه هفتگی بودند. بعد از ورود به گروه، سبک زندگی من کاملاً تغییر کرد، مثلاً قبل از اینکه با [[اخوان المسلمین|اخوان]] آشنا شویم، حتی اگر یک بیست پوندی هم میدادند، نمیتوانستیم شب بیرون برویم. هوا تاریک بود و به جز تعدادی لامپ در جلوی برخی از خانهها که صاحبان خانه نصب کرده بودند، روشنایی خیابان وجود نداشت. اما بعد از آشنایی با اخوان قضیه کاملاً فرق میکرد، ما قبل از نماز صبح در تاریکی بیرون میرفتیم تا مردم را برای نماز بیدار کنیم. بعد از نماز فجر در جماعت جلسه گذاشتیم. بعد تمرینات نظامی خیلی ساده انجام می دهیم، و پس از آن هر برادر به خانهاش برمیگشت».<br> | ||
بعد از ورود به گروه، سبک زندگی من کاملاً تغییر کرد، مثلاً قبل از اینکه با [[اخوان المسلمین|اخوان]] آشنا شویم، حتی اگر یک بیست پوندی هم | |||
اما بعد از آشنایی با اخوان قضیه کاملاً فرق | |||
بعد از نماز فجر در جماعت جلسه گذاشتیم. بعد تمرینات نظامی خیلی ساده انجام می دهیم، | |||
==پایداری بر عهد== | ==پایداری بر عهد== |