۸۷٬۸۱۰
ویرایش
Mohsenmadani (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۷: | خط ۱۷: | ||
|[[مصر]] | |[[مصر]] | ||
|- | |- | ||
|وفات | |وفات | ||
|دوشنبه و در تاریخ 26 سپتامبر 2022 (مصادف با 04/07/ 1401 ه.ش) / دوحه قطر | |دوشنبه و در تاریخ 26 سپتامبر 2022 (مصادف با 04/07/ 1401 ه.ش) / دوحه قطر | ||
|- | |- | ||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
=تحصیلات= | =تحصیلات= | ||
در سن پنج سالگی به منظور حفظ [[قرآن کریم]] به مکتب خانهاش فرستادند و در سن هفت سالگی برای تحصیلات جدید وارد دبستان شد. پیش از آنکه به سن ده سالگی برسد حافظ کل [[قرآن کریم]] شد. در همان دوران کودکی به خاطر آن که قرآن را خوب تلاوت | در سن پنج سالگی به منظور حفظ [[قرآن کریم]] به مکتب خانهاش فرستادند و در سن هفت سالگی برای تحصیلات جدید وارد دبستان شد. پیش از آنکه به سن ده سالگی برسد حافظ کل [[قرآن کریم]] شد. در همان دوران کودکی به خاطر آن که قرآن را خوب تلاوت میکرد، اهالی روستا استاد یوسف صدایش میکردند. | ||
در سن دوازده سالگی دوره ابتدایی را به پایان رسانید. سپس در شهر طنطا دورههای دانش سرای مقدماتی و دانش سرای عالی دینی را گذرانید و برای ادامه تحصیل به [[قاهره]] رفت و به دانشکده اصول دین راهافت و در سال ۱۹۵۲ به اخذ دانش نامه لیسانس با درجه ممتاز موفق شد سپس در رشته دبیری دانشکده زبان عربی ثبت نام کرد و از آن جا نیز به دریافت لیسانس با درجه ممتاز نایل گردید. در سال ۱۹۵۷ به مؤسسه تحقیقات و مطالعات زبان عربی وابسته به جامعه کشورهای عربی وارد شد و دیپلم عالی زبان و ادبیات عربی را دریافت نمود و در همین سالها دوره سه ساله دکترای دانشکده اصول دین را نیز با موفقیت در سال ۱۹۶۰ به پایان رسانید و به آماده ساختن رسالهاش پیرامون زکات در اسلام پرداخت، ولی پیشآمدهایی چند باعث تأخیر آن شد و اوضاع مصر رو به وخامت گذاشت تا بالاخره ۱۳ سال بعد یعنی در سال ۱۹۷۳ دکترای خود را با رتبه عالی گرفت. | در سن دوازده سالگی دوره ابتدایی را به پایان رسانید. سپس در شهر طنطا دورههای دانش سرای مقدماتی و دانش سرای عالی دینی را گذرانید و برای ادامه تحصیل به [[قاهره]] رفت و به دانشکده اصول دین راهافت و در سال ۱۹۵۲ به اخذ دانش نامه لیسانس با درجه ممتاز موفق شد سپس در رشته دبیری دانشکده زبان عربی ثبت نام کرد و از آن جا نیز به دریافت لیسانس با درجه ممتاز نایل گردید. در سال ۱۹۵۷ به مؤسسه تحقیقات و مطالعات زبان عربی وابسته به جامعه کشورهای عربی وارد شد و دیپلم عالی زبان و ادبیات عربی را دریافت نمود و در همین سالها دوره سه ساله دکترای دانشکده اصول دین را نیز با موفقیت در سال ۱۹۶۰ به پایان رسانید و به آماده ساختن رسالهاش پیرامون زکات در اسلام پرداخت، ولی پیشآمدهایی چند باعث تأخیر آن شد و اوضاع مصر رو به وخامت گذاشت تا بالاخره ۱۳ سال بعد یعنی در سال ۱۹۷۳ دکترای خود را با رتبه عالی گرفت. | ||
= | =فعالیتهای سیاسی - اجتماعی= | ||
در سال ۱۹۵۱ سرپرستی امور دینی [[وزارت اوقاف مصر]] در رابطه با خطابه و تدریس و سرپرستی مساجد و سردبیری انجمن ائمه جماعات را عهده دار گردید و در سال ۱۹۵۹ در اداره فرهنگ اسلامی الأزهر مشغول به کار شد و مطبوعات و انتشارات را زیر نظر گرفت و به پاسخگویی سؤالات و شبهاتی که از طریق جراید و غیره که پیرامون اسلام مطرح میگردید، پرداخت و در برنامهریزی دفتر هنری اداره دعوت و ارشاد شرکت جست. در سال ۱۹۶۱ برای مدیریت یک مدرسه علوم دینی نوبنیاد به کشور [[قطر]] دعوت شد. سپس دانشکده علوم تربیتی قطر تأسیس شد و به عنوان استاد و رئیس گروه مطالعات اسلامی به آن دانشکده منتقل گردید و تا به امروز، در این مرکز مشغول به تدریس است. اما دانش پژوهی او در محدوده علوم اسلامی متوقف نمانده و همواره اصرار داشته است که در ادبیات، تاریخ، فلسفه، علوم تربیتی، روانشناسی، جامعه شناسی، اقتصاد و | در سال ۱۹۵۱ سرپرستی امور دینی [[وزارت اوقاف مصر]] در رابطه با خطابه و تدریس و سرپرستی مساجد و سردبیری انجمن ائمه جماعات را عهده دار گردید و در سال ۱۹۵۹ در اداره فرهنگ اسلامی الأزهر مشغول به کار شد و مطبوعات و انتشارات را زیر نظر گرفت و به پاسخگویی سؤالات و شبهاتی که از طریق جراید و غیره که پیرامون اسلام مطرح میگردید، پرداخت و در برنامهریزی دفتر هنری اداره دعوت و ارشاد شرکت جست. در سال ۱۹۶۱ برای مدیریت یک مدرسه علوم دینی نوبنیاد به کشور [[قطر]] دعوت شد. سپس دانشکده علوم تربیتی قطر تأسیس شد و به عنوان استاد و رئیس گروه مطالعات اسلامی به آن دانشکده منتقل گردید و تا به امروز، در این مرکز مشغول به تدریس است. اما دانش پژوهی او در محدوده علوم اسلامی متوقف نمانده و همواره اصرار داشته است که در ادبیات، تاریخ، فلسفه، علوم تربیتی، روانشناسی، جامعه شناسی، اقتصاد و مکتبهای فکری معاصر نیز صاحب نظر باشد. | ||
وی در کنار همه این اشتغالات علمی و اداری، هیچ گاه از مسایل اجتماعی نیز بر کنار نبوده و از همان سنین نوجوانی که به دبستان میرفت، با قلب و اعصاب و عقل و زبان و نظم و نثر خویش در صحنه | وی در کنار همه این اشتغالات علمی و اداری، هیچ گاه از مسایل اجتماعی نیز بر کنار نبوده و از همان سنین نوجوانی که به دبستان میرفت، با قلب و اعصاب و عقل و زبان و نظم و نثر خویش در صحنه فعالیتهای اجتماعی حضور داشت و با سرودن قصیدههای شیوا و ایراد خطابههای مؤثر، دانشجویان را به تظاهرات بر علیه ستم دیکتاتوری تشویق میکرد. قرضاوی مسؤل انجمن دانشجویان نهضت اسلامی در دانشکده اصول دین و سایر دانشکدههای دانشگاه الأزهر بود و در نبرد کانال سوئز بر علیه استعمار انگلیس در کادر فرماندهی اکیپهای دانشجویی الأزهر عضویت داشت. او در سال ۱۹۴۹ در روزگار حکومت فاروق زندانی شد. همچنین در دوران حکومت [[جمال عبدالناصر]] در سالهای ۱۹۵۴ و ۱۹۶۲ به زندان رفت. | ||
وی در نوجوانی تحت تأثیر [[مکتب اخوان المسلمین]] و | وی در نوجوانی تحت تأثیر [[مکتب اخوان المسلمین]] و شخصیتهای بارز آن قرار گرفت. بزرگترین شخصیتی که در زندگی فکری و روحی تحت تأثیر او قرار میگرفت، [[امام حسن البنا]] بود. وقتی که در سال ۱۹۶۵ آزاد شد حکومت نظامی وقت او را از ارتباط گرفتن با مردم از طریق سخنرانی و تدریس ممنوع گردانید و ابزار دیگری به جز قلم برای او باقی نماند. ناگزیر افکار خود را در قالب سلسله مقالات و کتابها و رسالهها در اختیار مردم گذاشت. | ||
نخستین نوشته | نخستین نوشته او یک نمایشنامه منظوم به نام یوسف صدیق بود که به تقلید از نمایشنامههای لیلی و مجنون و کلئوپاترای احمد شوقی نگاشته، در آن هنگام دانشآموز اول متوسطه بود. دکتر قرضاوی را همه مردم به عنوان خطیب، نویسنده و دانشمند میشناسند اما کمتر کسی او را به عنوان شاعر میشناسد در حالی که وی زندگی را از نوجوانی با شعر آغاز کرده و در بینِ دوستان و همدورههایش به عنوان قرضاوی شاعر معروف است. ولی او اینک شاعری و شعر را ترک گفته و یکسره به نویسندگی در موضوعات گوناگون اسلامی روی آورده است. قرضاوی اکنون رئیس [[اتحادیه ی جهانی علمای مسلمان|اتحادیه جهانی علمای مسلمان]] است. | ||
=نظریه سیاسی شیخ یوسف قرضاوی= | =نظریه سیاسی شیخ یوسف قرضاوی= | ||
واقعیت آن است که حکومت اسلامی حکومتی مدنی است که نظام اسلام را مبنای حاکمیت خویش قرار میدهد، بنیان آن بر «بیعت» و «انتخاب» و «شوری» قرار گرفته و مسئولان را از میان | واقعیت آن است که حکومت اسلامی حکومتی مدنی است که نظام اسلام را مبنای حاکمیت خویش قرار میدهد، بنیان آن بر «بیعت» و «انتخاب» و «شوری» قرار گرفته و مسئولان را از میان انسانهایی با دو ویژگی «قوت و امانت» یا کاردانی و امانت داری و به تعبیر دیگر «متخصص» و «متقی» برمی گزیند. | ||
همچنین اسلام در نگاه درست با پدیدهای به نام «رجال دین» ناآشناست. زیرا هر انسان مسلمانی رجل دین خویش است و تنها جیزی که وجود دارد آن است که در اسلام - همچون علمای فیزیک، فلسفه، حقوق و ... در | همچنین اسلام در نگاه درست با پدیدهای به نام «رجال دین» ناآشناست. زیرا هر انسان مسلمانی رجل دین خویش است و تنها جیزی که وجود دارد آن است که در اسلام - همچون علمای فیزیک، فلسفه، حقوق و ... در جامعههای دیگر – علمای متخصص در علوم اسلامی وجود دارد. | ||
ماهیت ارتباط علمای علوم اسلامی با حکومت آن است که از اندرز و راهنمایی حکومت که اسلام آن را بر پیشوایان و عامه مردم واجب گردانیده دریغ نکنند. مسئولیت حکومت اسلامی هم آن است که در جهت ادای وظیفه خطیر و حساس دعوت و نصیحت، آنان را یاری نماید. | ماهیت ارتباط علمای علوم اسلامی با حکومت آن است که از اندرز و راهنمایی حکومت که اسلام آن را بر پیشوایان و عامه مردم واجب گردانیده دریغ نکنند. مسئولیت حکومت اسلامی هم آن است که در جهت ادای وظیفه خطیر و حساس دعوت و نصیحت، آنان را یاری نماید. | ||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
در راستای نظارت بر تدوین قوانین و روند اجرای امور تشکیل هیاتی یا شورایی عالی برای نظارت قانونی ضروری است تا از تدوین قوانین و دستورالعملهایی که با اسلام متضاد باشد جلوگیری شود و از ایجاد شکاف میان «قرآن و قدرت» - که رسول خدا در مورد آن هشدار فرموده است – ممانعت به عمل آید. | در راستای نظارت بر تدوین قوانین و روند اجرای امور تشکیل هیاتی یا شورایی عالی برای نظارت قانونی ضروری است تا از تدوین قوانین و دستورالعملهایی که با اسلام متضاد باشد جلوگیری شود و از ایجاد شکاف میان «قرآن و قدرت» - که رسول خدا در مورد آن هشدار فرموده است – ممانعت به عمل آید. | ||
اساسا حاکم و رهبر حکومت اسلامی باید با شریعت آشنایی داشته و برای شناخت احکام آن اهل اجتهاد باشد. خلفای راشدین و رهروان راه آنان در فقه و اجتهاد نیز امام و پیشوا بودند و به همین خاطر است که علمای فقه در مورد شرط مجتهد بودن خلفا و رهبران و قضات اتفاق نظر دارند. و تنها در شرایط بسیار غیرعادی و ضروری است که از این شرط صرف نظر | اساسا حاکم و رهبر حکومت اسلامی باید با شریعت آشنایی داشته و برای شناخت احکام آن اهل اجتهاد باشد. خلفای راشدین و رهروان راه آنان در فقه و اجتهاد نیز امام و پیشوا بودند و به همین خاطر است که علمای فقه در مورد شرط مجتهد بودن خلفا و رهبران و قضات اتفاق نظر دارند. و تنها در شرایط بسیار غیرعادی و ضروری است که از این شرط صرف نظر میشود. | ||
حکومت اسلامی حکومتی نژادی و منطقهای نیست و خود را در چهارچوب مرزهای جغرافیایی محبوس نمی کند و درهای خود را بر روی همه کسانی که بر اساس آزادی به اصول و ارکان آن ایمان بیاورند باز نگاه میدارد. از آن جهت که رسالت اسلام عام و جهانی است، حکومت آن هم فراگیر و جهانی خواهد بود. | حکومت اسلامی حکومتی نژادی و منطقهای نیست و خود را در چهارچوب مرزهای جغرافیایی محبوس نمی کند و درهای خود را بر روی همه کسانی که بر اساس آزادی به اصول و ارکان آن ایمان بیاورند باز نگاه میدارد. از آن جهت که رسالت اسلام عام و جهانی است، حکومت آن هم فراگیر و جهانی خواهد بود. | ||
مانعی وجود ندارد کهاین حکومت که طبیعتا حکومتی جهانی است بر اساس انتخاب و اختیار مردم در کشوری معین بنیانگذاری شود. هرگاه در چند مملکت چنان وضع و شرایطی فراهم گردید و | مانعی وجود ندارد کهاین حکومت که طبیعتا حکومتی جهانی است بر اساس انتخاب و اختیار مردم در کشوری معین بنیانگذاری شود. هرگاه در چند مملکت چنان وضع و شرایطی فراهم گردید و حکومتهای اسلامی تشکیل گردیدند، زمینه برای تشکیل حکومتی قوی و فراگیر بر اساس [[فدرال یا کنفدرالی]] فراهم میشود. | ||
در این صورت زمینه برای احیای [[خلافت اسلامی آرمانی]] – که اسلام برداشتن موانع آن را بر [[امت اسلامی]] واجب گردانیده است – فراهم میگردد. | در این صورت زمینه برای احیای [[خلافت اسلامی آرمانی]] – که اسلام برداشتن موانع آن را بر [[امت اسلامی]] واجب گردانیده است – فراهم میگردد. | ||
حکومت فراگیر اسلام بر سه پایه اساسی استوار | حکومت فراگیر اسلام بر سه پایه اساسی استوار میباشد: | ||
اول: وحدت ممالک اسلامی یا [[دارالاسلام]] - هرچند دارای | اول: وحدت ممالک اسلامی یا [[دارالاسلام]] - هرچند دارای سرزمینهای مختلفی باشد، اما همه آنها «دارالاسلام» واحدی را تشکیل میدهند. | ||
دوم: قرآن و سنت به عنوان تنها مرجع نهایی تشریع و قانونگذاری معین | دوم: قرآن و سنت به عنوان تنها مرجع نهایی تشریع و قانونگذاری معین میشوند. | ||
سوم: برخورداری از رهبریت مرکزی واحد که مظهر آن امام یا خلیفه است که رهبری حکومت را بر اساس موازین اسلام بر عهده نمیگیرد. | سوم: برخورداری از رهبریت مرکزی واحد که مظهر آن امام یا خلیفه است که رهبری حکومت را بر اساس موازین اسلام بر عهده نمیگیرد. | ||
این بدان معنی نیست که حکومت اسلامی همه غیرمسلمانان را از ممالک اسلامی بیرون | این بدان معنی نیست که حکومت اسلامی همه غیرمسلمانان را از ممالک اسلامی بیرون میراند. بلکه از حقوق و کرامت آنها محافظت مینماید و حتی برای دفاع از آنها اگر لازم باشد وارد جنگ میشود. در مقابل کافی است که آنها به احکام و قوانین اجتماعی اسلام احترام بگذارند و در زمینه همه آنچه به باورها و عبادات و احوال شخصیه آنها ارتباط پیدا میکند بر اساس دین خود از آزادی کامل برخوردارند. | ||
[[حکومت اسلامی]] حکومت قانون یا حکومت شریعت است. قانون اساسی آن برگرفته از اصول و ارکان شریعتی است که از قرآن و سنت رسول خدا استنباط گردیده اند. و همه عرصههای عقیدتی، عبادت، اخلاق، معاملات و روابط خانوادگی و اجتماعی و مسائل قضایی و اداری و مقررات بین المللی را دربرنمیگیرد. | [[حکومت اسلامی]] حکومت قانون یا حکومت شریعت است. قانون اساسی آن برگرفته از اصول و ارکان شریعتی است که از قرآن و سنت رسول خدا استنباط گردیده اند. و همه عرصههای عقیدتی، عبادت، اخلاق، معاملات و روابط خانوادگی و اجتماعی و مسائل قضایی و اداری و مقررات بین المللی را دربرنمیگیرد. | ||
التزام به قوانین شریعت است که به حکومت اسلامی مشروعیت | التزام به قوانین شریعت است که به حکومت اسلامی مشروعیت میبخشد و مردم در شرایط جنگ و صلح مسئولیت دارند آن را اطاعت کنند و یاری دهند. اما هرگاه از روش و مقررات آن منحرف گردد، مشروعیت آن نیز منتفی گردیده و حق التزام و همکاری مردم از آن سلب میشود. | ||
قوانین شریعت قوانینی نیست که حکومت اسلامی خود آن را تهیه نموده باشد بلکه از طرف نیرویی فراتر بر او واجب گردیده و در نتیجه اختیار الغا و تعطیل نمودن آن را ندارد. | قوانین شریعت قوانینی نیست که حکومت اسلامی خود آن را تهیه نموده باشد بلکه از طرف نیرویی فراتر بر او واجب گردیده و در نتیجه اختیار الغا و تعطیل نمودن آن را ندارد. | ||
خط ۷۶: | خط ۷۶: | ||
امام یا خلیفه معصوم و بری از خطا نیست و از ویژگی خاص و تدسی که او را فوق بازخواست و محاکمه قرار بدهد برخوردار نمی باشد. | امام یا خلیفه معصوم و بری از خطا نیست و از ویژگی خاص و تدسی که او را فوق بازخواست و محاکمه قرار بدهد برخوردار نمی باشد. | ||
به غیر از خداوند متعال همه در مورد آنچه انجام میدهند و سخنانی که بر زبان | به غیر از خداوند متعال همه در مورد آنچه انجام میدهند و سخنانی که بر زبان میرانند مورد بازپرسی قرار میگیرند. تا جایی که رسول خدا – به جز در مواردی که وحی نازل گردیده بود – مورد پرسش قرار میگرفت و با ایشان بحث میشد و دیگران خدمت ایشان پیشنهاداتی را مطرح میکردند و بسیاری اوقات از رای خود صرف نظر میفرمود و به رای اصحابش گردن مینهاد. | ||
حکومت اسلامی حکومتی [[پادشاهی]] یا [[امپراتوری]] نیست که بر اساس روش [[وراثت]]، حکومت در دست یک خانواده دست به دست شود. | حکومت اسلامی حکومتی [[پادشاهی]] یا [[امپراتوری]] نیست که بر اساس روش [[وراثت]]، حکومت در دست یک خانواده دست به دست شود. | ||
با [[دموکراسی]] در مورد مسئولیت و پاسخگویی حکومت در برابر «مجالس شورا و [[اهل حل]] و عقد» مشابهت دارد. مجلس شورای حل و عقد | با [[دموکراسی]] در مورد مسئولیت و پاسخگویی حکومت در برابر «مجالس شورا و [[اهل حل]] و عقد» مشابهت دارد. مجلس شورای حل و عقد میتواند حکومت را برکنار نماید. | ||
اضافه بر آن اسلام به تک تک افراد جامعه اعم از زن و مرد بر اساس ولایت متقابل اهل ایمان و احساس مسئولیت اجتماعی حق میدهد که حکام و رهبران را مورد انتقاد قرار دهند. | اضافه بر آن اسلام به تک تک افراد جامعه اعم از زن و مرد بر اساس ولایت متقابل اهل ایمان و احساس مسئولیت اجتماعی حق میدهد که حکام و رهبران را مورد انتقاد قرار دهند. | ||
البته دموکراسی غربی با توجه به نقاط مثبت زیادی که دارد، فاقد اصول و ارزشهایی است که دامنه دخالت آن را محدود نماید. دموکراسی غربی به نام ملت به خود حق میدهد که ارزشها و | البته دموکراسی غربی با توجه به نقاط مثبت زیادی که دارد، فاقد اصول و ارزشهایی است که دامنه دخالت آن را محدود نماید. دموکراسی غربی به نام ملت به خود حق میدهد که ارزشها و فضیلتهای اخلاقی را کنار بگذارد و ضدارزشها را گسترش دهد. | ||
بنیان حکومت اسلامی بر نظام شورایی استوار است که حدود و چارچوبی وجود دارد که نمی توان پا را از آن فراتر بگذارد. عقاید ایمانی اسلام، ارکان عملی، اصول اخلاقی، احکام قطعی – که ارکان اساسی است که جامعه آنها را پذیرفته و نظام زندگی خود را بر آنها استوار نمودهاند – در معرض تصمیم و اظهار نظر شورا قرار نمیگیرند. زیرا آنچه که خداوند مقرر گردانیده انسان حق ندار ملغی نماید. | بنیان حکومت اسلامی بر نظام شورایی استوار است که حدود و چارچوبی وجود دارد که نمی توان پا را از آن فراتر بگذارد. عقاید ایمانی اسلام، ارکان عملی، اصول اخلاقی، احکام قطعی – که ارکان اساسی است که جامعه آنها را پذیرفته و نظام زندگی خود را بر آنها استوار نمودهاند – در معرض تصمیم و اظهار نظر شورا قرار نمیگیرند. زیرا آنچه که خداوند مقرر گردانیده انسان حق ندار ملغی نماید. | ||
از نظر اسلام انتخاب کننده و رای دهنده همچون شاهد و | از نظر اسلام انتخاب کننده و رای دهنده همچون شاهد و گواهیدهنده است و باید از شروطی مانند علدات و حسن سلوک برخوارد باشد. همچنین هرگاه از رای دهندگان دارای شرایط عدالت و پاکی سیرت خواسته شود که رای خود را بدهند، نباید از آن خودداری نمایند. | ||
کاندیدای نمایندگی مردم نیز بایستی دارای صفات آگاهی و امانت داری و به تعبیر دیگر «تخصص و تقوی» برخوردار باشد. | کاندیدای نمایندگی مردم نیز بایستی دارای صفات آگاهی و امانت داری و به تعبیر دیگر «تخصص و تقوی» برخوردار باشد. | ||
=آشنایی با تفکرات | =آشنایی با تفکرات قرضاوی با 15 کتاب از وی= | ||
1-الاسلام والعلمانیه | 1-الاسلام والعلمانیه | ||
2- عالمی درچنگ ظالمی | 2- عالمی درچنگ ظالمی | ||
خط ۹۳: | خط ۹۳: | ||
7- موقف اسلام در مورد کفر یهود و نصاری | 7- موقف اسلام در مورد کفر یهود و نصاری | ||
8- نقش ایمان در زندگی | 8- نقش ایمان در زندگی | ||
9- | 9- نصیحتهای پدرانه به جوانان | ||
10- توبه | 10- توبه | ||
11- ویژگیهای کلی اسلام | 11- ویژگیهای کلی اسلام | ||
خط ۱۰۳: | خط ۱۰۳: | ||
=وفات= | =وفات= | ||
به نقل از منابع خبری یوسف القرضاوی در روز دوشنبه و در تاریخ 26 سپتامبر 2022 | به نقل از منابع خبری یوسف القرضاوی در روز دوشنبه و در تاریخ 26 سپتامبر 2022 (مصادف با 04/07/ 1401 ه.ش) در دوحه قطر از دنیا رفت. <ref>[https://fa.shafaqna.com/news/1452586/%DB%8C%D9%88%D8%B3%D9%81-%D9%82%D8%B1%D8%B6%D8%A7%D9%88%DB%8C-%D8%AF%D8%B1%DA%AF%D8%B0%D8%B4%D8%AA/ به نقل از خبرگزاری شفقنا]</ref> | ||
=پانویس= | =پانویس= | ||
{{پانویس|2}} | {{پانویس|2}} | ||
[[رده: | [[رده: عالمان]] | ||
[[رده: عالمان اهلسنت]] | |||
[[رده: عالمان وحدت گرا]] | [[رده: عالمان وحدت گرا]] |