۸۷٬۷۸۰
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'رده: کلام ' به ' ') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''هاشمیه''' پیروان ابوهاشم عبدالله بن محمد حنفیه بودند كه پس از او امامت را از آن فرزندان [[عباس بن عبدالمطلب]] | '''هاشمیه''' پیروان ابوهاشم عبدالله بن محمد حنفیه بودند كه پس از او امامت را از آن فرزندان [[عباس بن عبدالمطلب]] میدانستند و مدعی بودند كه امام به همه امور عالم است و كسی كه [[امام]] را نشناسد مانند كسی است كه [[خدا]] را نشناخته است. | ||
==شرح حال== | ==شرح حال== | ||
ابوهاشم عبدالله بن محمد بن علی بن ابیطالب هاشمی یکی از پیشوایان خاندان علوی در عصر [[مروانیان]] است. مادرش امولد و کنیزی به نام نائله بود.<ref>بغدادی محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۵، ص۳۲۷.</ref> وی سیدی شریف عالمی شجاع، <ref>فخر رازی، محمد بن عمر، الشجرة المبارکة، ص۱۹۵.</ref> راوی احادیث <ref>بغدادی ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۵، صص۳۲۷ - ۳۲۸</ref> <ref>ابنمنظور، محمد بن مکرم، مختصر تاریخ دمشق، ج۲۳، ص۱۱۲</ref>و ثقهای جلیلالقدر<ref>ذهبی، محمد بن احمد، میزان الاعتدال، ج۲، ص۴۸۳.</ref>بود. از او با عنوان صاحب الشیعه، <ref>بغدادی ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۵، ص۳۲۸</ref> صاحب المعتزله <ref>فخر رازی، محمد بن عمر، الشجرة المبارکة، ص۱۹۵.</ref> <ref>قاضی مروزی، عزالدین، الفخری، ابن طقطقی، ص۱۶۶.</ref> و امام الکیسانیه<ref>ابنعنبه، احمد بن علی، عمدة الطالب، ص۳۵۳.</ref> و نیز «عبدالله الاکبر» یاد میکنند. <ref>قاضی مروزی، عزالدین، الفخری، ص۱۶۶.</ref> | ابوهاشم عبدالله بن محمد بن علی بن ابیطالب هاشمی یکی از پیشوایان خاندان علوی در عصر [[مروانیان]] است. مادرش امولد و کنیزی به نام نائله بود.<ref>بغدادی محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۵، ص۳۲۷.</ref> وی سیدی شریف عالمی شجاع، <ref>فخر رازی، محمد بن عمر، الشجرة المبارکة، ص۱۹۵.</ref> راوی احادیث <ref>بغدادی ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۵، صص۳۲۷ - ۳۲۸</ref> <ref>ابنمنظور، محمد بن مکرم، مختصر تاریخ دمشق، ج۲۳، ص۱۱۲</ref>و ثقهای جلیلالقدر<ref>ذهبی، محمد بن احمد، میزان الاعتدال، ج۲، ص۴۸۳.</ref>بود. از او با عنوان صاحب الشیعه، <ref>بغدادی ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۵، ص۳۲۸</ref> صاحب المعتزله <ref>فخر رازی، محمد بن عمر، الشجرة المبارکة، ص۱۹۵.</ref> <ref>قاضی مروزی، عزالدین، الفخری، ابن طقطقی، ص۱۶۶.</ref> و امام الکیسانیه<ref>ابنعنبه، احمد بن علی، عمدة الطالب، ص۳۵۳.</ref> و نیز «عبدالله الاکبر» یاد میکنند. <ref>قاضی مروزی، عزالدین، الفخری، ص۱۶۶.</ref> | ||
ابنعبدالبر میگوید «ابوهاشم به تمام مذاهب و مکاتب آشنا و به فنون علم و حدیث عالم بود.»<ref>ابنحجر عسقلانی، احمد بن علی، تهذیب التهذیب، ج۶، ص۱۶</ref>او مبلغان و داعیان خود را مخفیانه میان مردم میفرستاد تا از [[بنیامیه]] فاصله بگیرند و به [[بنیهاشم]] متمایل و علاقهمند کنند. پیروان عبدالله هاشمی به «هاشمیه» | ابنعبدالبر میگوید «ابوهاشم به تمام مذاهب و مکاتب آشنا و به فنون علم و حدیث عالم بود.»<ref>ابنحجر عسقلانی، احمد بن علی، تهذیب التهذیب، ج۶، ص۱۶</ref>او مبلغان و داعیان خود را مخفیانه میان مردم میفرستاد تا از [[بنیامیه]] فاصله بگیرند و به [[بنیهاشم]] متمایل و علاقهمند کنند. پیروان عبدالله هاشمی به «هاشمیه» معروفاند. هاشمیه شعبهای از کیسانیه است. | ||
==اعتقادات== | ==اعتقادات== | ||
هاشمیه معتقدند که ابوهاشم عبدالله ابن محمد نمرده است. میگویند که | هاشمیه معتقدند که ابوهاشم عبدالله ابن محمد نمرده است. میگویند که برای هر ظاهری باطنی و برای هر شخصی روحی و برای هر تنزیلی تأویلی و برای هر مثالی از آن عالم در این جهان حقیقتی است و تمام اسرار و احکام گیتی در انسان جمع میباشد.آن علوم را [[حضرت على (ع)|حضرت علی (ع)]] كشف کرده و باور دارند که پس از حضرت، به فرزندش محمد حنفیه و بعد از وی به ابوهاشم منتقل گردیده است و بعد از ابوهاشم شیعیان به پنج فرقه تقسیم شدهاند. سخنان برخی از این فرقهها از قرار ذیل است. | ||
1. گروهی معتقدند که ابوهاشم هنگام بازگشت از شام در بلقاء ناحیه | 1. گروهی معتقدند که ابوهاشم هنگام بازگشت از شام در بلقاء ناحیه ای در [[اردن]] كه امروز آن را سلط گویند، از دنیا رفته و امامت از او به وصیت به محمد بن عبدالله بن عباس بن عبدالمطلب منتقل شده و این وصیت هم چنان در فرزندان او میگشت تا به ابراهیم امام و برادرش عبدالله سفاح نخستین خلیفه [[بنى العباس|بنی العباس]] رسیده است.2.گروهی معتقدند که پس از مرگ ابوهاشم، امامت او به وصیت به علی بن محمد حنفیه و بعد از او به پسرش حسن انتقال یافته و امامت از بنیحنفیه خارج نمی شود.3. گروهی معتقدند که ابوهاشم امامت را به وصیت به عبدالله بن عمرو بن حرب كندی سپرد و از آن پس امامت از بنی هاشم بیرون رفت و روح ابوهاشم در عبدالله حلول كرد و پس از او امامت به عبدالله بن معاویه بن عبدالله بن جعفر بن أبیطالب رسید.<ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ اول، ص 463 با ویرایش و اصلاح عبارات.</ref> | ||
==فرقههای منتسب به هاشمیه== | ==فرقههای منتسب به هاشمیه== | ||
در منابع ملل و نحل و نیز مصادر | در منابع ملل و نحل و نیز مصادر فرقهشناسی، گروههایی به ابوهاشم منتسب شده است که البته نمیتواند گزارش دقیقی باشد. | ||
===کیسانیه=== | ===کیسانیه=== | ||
کیسانیه معتقد بودند که ابوهاشم امامت را به برادر خود علی بن محمد حنفیه سپرد و به او وصیت کرد. همچنین معتقد بودند که علی بن محمد به پسرش حسن و او به فرزندش علی و علی به فرزندش حسن وصیت کرد و اینان یکی پس از دیگری امام بودند.به اعتقاد ایشان، امامت همواره در فرزندان محمد حنفیه باقی خواهد بود تا مهدی قائم ظهور کند. سعد اشعری ایشان را کیسانیه خُلّص یا خالص مینامد.<ref>ابوحاتم رازی، احمد، الزینة، ج۳،ص 297</ref> | کیسانیه معتقد بودند که ابوهاشم امامت را به برادر خود علی بن محمد حنفیه سپرد و به او وصیت کرد. همچنین معتقد بودند که علی بن محمد به پسرش حسن و او به فرزندش علی و علی به فرزندش حسن وصیت کرد و اینان یکی پس از دیگری امام بودند. به اعتقاد ایشان، امامت همواره در فرزندان محمد حنفیه باقی خواهد بود تا مهدی قائم ظهور کند. سعد اشعری ایشان را کیسانیه خُلّص یا خالص مینامد.<ref>ابوحاتم رازی، احمد، الزینة، ج۳،ص 297</ref> | ||
===جناحیه یا طیاریه=== | ===جناحیه یا طیاریه=== | ||
این فرقه پس از ابوهاشم به وصیت و امامت عبدالله بن معاویة بن عبدالله بن جعفر طیار معتقد شدند و گفتند عبدالله بهعنوان امام، وصی ابوهاشم شد. معتقد بودند که آن روح الهی که در تمامی پیامبران تا [[حضرت محمد]](ص)، یکی پس از دیگری حلول کرده و از [[نبی اکرم]] (ص) به حضرت علی (ع) رسیده و پس از آن در محمد حنفیه و سپس | این فرقه پس از ابوهاشم به وصیت و امامت عبدالله بن معاویة بن عبدالله بن جعفر طیار معتقد شدند و گفتند عبدالله بهعنوان امام، وصی ابوهاشم شد. معتقد بودند که آن روح الهی که در تمامی پیامبران تا [[حضرت محمد]](ص)، یکی پس از دیگری حلول کرده و از [[نبی اکرم]] (ص) به حضرت علی (ع) رسیده و پس از آن در محمد حنفیه و سپس در ابوهاشم و سر انجام در عبدالله بن معاویه حلول کرده است.<ref>قاضی نعمان، الارجوزه، ص۲۳۲،</ref><ref>ابوحاتم رازی، احمد، «الزینة»، ج۳،ص 298</ref> | ||
===بنیعباس=== | ===بنیعباس=== | ||
بنیعباس و طرفداران آنان معتقد بودند که ابوهاشم در سال ۹۸ ق پس از بازگشت از نزد سلیمان بن عبداللملک خلیفه مروانی در شام و اطلاع از مسموم شدن خود؛ به حمیمه نزد محمدبنعلی نوه ابنعباس رفت | بنیعباس و طرفداران آنان معتقد بودند که ابوهاشم در سال ۹۸ ق پس از بازگشت از نزد سلیمان بن عبداللملک خلیفه مروانی در شام و اطلاع از مسموم شدن خود؛ به حمیمه نزد محمدبنعلی نوه ابنعباس رفت و او را وصی خود و امام بنیهاشم قرار داد. <ref>بلاذری، انساب الاشراف، ص۸۰</ref> <ref>یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۲۹۷.</ref> | ||
===حربیه=== | ===حربیه=== | ||
گروهی دیگر پس از ابوهاشم به امامت عبدالله بن عمرو بن حرب کِندی معتقد و به [[حربیه]] معروف شدند. اینان قائل به تناسخ بوده و معتقد بودند که امامت برای [[علی(ع)]]، سپس [[حسن(ع)]]، آنگاه برای [[حسین (ع)]] و پس از آن برای محمد حنفیه است و روح خداوند در وجود هریک از ایشان | گروهی دیگر پس از ابوهاشم به امامت عبدالله بن عمرو بن حرب کِندی معتقد و به [[حربیه]] معروف شدند. اینان قائل به تناسخ بوده و معتقد بودند که امامت برای [[علی(ع)]]، سپس [[حسن(ع)]]، آنگاه برای [[حسین (ع)]] و پس از آن برای محمد حنفیه است و روح خداوند در وجود هریک از ایشان حلول کرده و سپس به ابوهاشم فرزند محمد حنفیه، رسیده است و ابوهاشم به عبدالله بن عمرو وصیت کرده و روح او در عبدالله حلول کرده است تا آن که محمد حنفیه قیام کند.<ref>قاضی عبدالجبار، المغنی، ج۲۰(۲)، ص۱۷۸</ref> <ref>بغدادی عبدالقاهر، ص۱۴۹.</ref> | ||
===بیانیه=== | ===بیانیه=== | ||
این گروه؛ از غالیان مشهور شیعی بوده و به شخصی به نام بیان بن سمعان نَهدی وابستگی داشتند. بنابر گزارش سعد اشعری، گروهی از آنان به امامت ابوهاشم باور داشتند زیرا معتقد بودند که پدر ابوهاشم بعد از غیبت منصب امامت را به فرزندش ابوهاشم سپرده است و بعد از آن هر گاه ابوهاشم وفات کند، امامت به اصل یعنی محمد بن حنفیه باز میگردد. ابوهاشم امام صامت و محمد حنفیه امام ناطق است در حالی که سعد اشعری این عقیده را به پیروان ابوعمره از مختاریه منسوب میدارد.<ref>اشعری، سعد، ص۲۳.</ref> | این گروه؛ از غالیان مشهور شیعی بوده و به شخصی به نام بیان بن سمعان نَهدی وابستگی داشتند. بنابر گزارش سعد اشعری، گروهی از آنان به امامت ابوهاشم باور داشتند زیرا معتقد بودند که پدر ابوهاشم بعد از غیبت منصب امامت را به فرزندش ابوهاشم سپرده است و بعد از آن هر گاه ابوهاشم وفات کند، امامت به اصل یعنی محمد بن حنفیه باز میگردد. ابوهاشم امام صامت و محمد حنفیه امام ناطق است در حالی که سعد اشعری این عقیده را به پیروان ابوعمره از مختاریه منسوب میدارد.<ref>اشعری، سعد، ص۲۳.</ref> | ||
در عین حال سعد اشعری گزارش میکند که بیان بن سمعان، خود مدعی بود که ابوهاشم به او وصیت کرده و از این رو گروهی از کیسانیان به وی گرویدند.<ref>اشعری، سعد، ص۳۴-۳۵</ref>.وی اضافه | در عین حال سعد اشعری گزارش میکند که بیان بن سمعان، خود مدعی بود که ابوهاشم به او وصیت کرده و از این رو گروهی از کیسانیان به وی گرویدند.<ref>اشعری، سعد، ص۳۴-۳۵</ref>.وی اضافه میکند که گروهی از بیانیه، چنین باور داشتند که مهدی قائم، همان ابوهاشم است که وفات کرده است، اما باز میگردد و قیام میکند و مالک زمین میشود. اینان معتقد بودند که ابوهاشم، بیان بن سمعان را به عنوان نبی معرفی کرده و چنین عقیده داشتند که بیان پس از وفات ابوهاشم، ادعای نبوت کرد.<ref>اشعری، سعد، ص۳۷.</ref> | ||
===امامت علیبنحسین(ع)=== | ===امامت علیبنحسین(ع)=== | ||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
</ref> | </ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
<references /> | <references /> | ||
[[رده: فرق و مذاهب]] | [[رده: فرق و مذاهب]] |