۱٬۷۴۱
ویرایش
Mollahashem (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Mollahashem (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۵۳: | خط ۱۵۳: | ||
این در حالی است که هیچ شاهد قطعی مبنی بر اینکه هیکل سلیمان دقیقاً در جای مسجدالاقصی قرار داشته است وجود ندارد. در طیّ سالیان اخیر صهیونیستها در زیر و اطراف مسجدالاقصی، این قبلۀ نخستین مسلمانان، به بهانۀ یافتن نشانههایی دلالتکننده بر وجود بنای هیکل در این مکان، تونلهایی بسیار عریض و طویل حفر کردهاند که سستی پایههای مسجد و امکان فرو ریختن آن را سبب شده است؛ با این حال هنوز هیچ نشانهای از بنای هیکل یافت نشده است. آنها در این مدت چندین بار به مسجدالاقصی یورش بردهاند و آن را به آتش کشیدهاند که این نیز میتواند دسیسهای برای ارزیابی میزان واکنش مسلمانان نسبت به تخریب این مکان مقدس باشد تا بدانند که آیا موعد این تخریب شوم فرا رسیده است یا خیر. <br> | این در حالی است که هیچ شاهد قطعی مبنی بر اینکه هیکل سلیمان دقیقاً در جای مسجدالاقصی قرار داشته است وجود ندارد. در طیّ سالیان اخیر صهیونیستها در زیر و اطراف مسجدالاقصی، این قبلۀ نخستین مسلمانان، به بهانۀ یافتن نشانههایی دلالتکننده بر وجود بنای هیکل در این مکان، تونلهایی بسیار عریض و طویل حفر کردهاند که سستی پایههای مسجد و امکان فرو ریختن آن را سبب شده است؛ با این حال هنوز هیچ نشانهای از بنای هیکل یافت نشده است. آنها در این مدت چندین بار به مسجدالاقصی یورش بردهاند و آن را به آتش کشیدهاند که این نیز میتواند دسیسهای برای ارزیابی میزان واکنش مسلمانان نسبت به تخریب این مکان مقدس باشد تا بدانند که آیا موعد این تخریب شوم فرا رسیده است یا خیر. <br> | ||
لازم به یادآوری است که طرح تخریب قبّهالصخره، در نزدیکی مسجدالاقصی و محل معراج نبی مکرم(صلیاللهعلیهوآله) به آسمانها، نیز در دستور کار صهیونیستها قرار دارد و نکتۀ جالب آنکه در طول سالیان اخیر صهیونیسم سعی نموده است قبهالصخره را به جای مسجدالاقصی جا بزند و تصویر آن، که به عنوان عکس مسجدالاقصی در تمام دنیا منتشر شده، سبب شده است مسلمانان قبهالصخره را مسجدالاقصی بپندارند. این دسیسه، که بسیاری آن را صهیونیستی میدانند، برای آن است که چنانچه روزی مسجدالاقصی را تخریب کردند و قبهالصخره باقی ماند، مسلمانان تصور کنند که مسجدالاقصی هنوز سالم است. <br> | لازم به یادآوری است که طرح تخریب قبّهالصخره، در نزدیکی مسجدالاقصی و محل معراج نبی مکرم(صلیاللهعلیهوآله) به آسمانها، نیز در دستور کار صهیونیستها قرار دارد و نکتۀ جالب آنکه در طول سالیان اخیر صهیونیسم سعی نموده است قبهالصخره را به جای مسجدالاقصی جا بزند و تصویر آن، که به عنوان عکس مسجدالاقصی در تمام دنیا منتشر شده، سبب شده است مسلمانان قبهالصخره را مسجدالاقصی بپندارند. این دسیسه، که بسیاری آن را صهیونیستی میدانند، برای آن است که چنانچه روزی مسجدالاقصی را تخریب کردند و قبهالصخره باقی ماند، مسلمانان تصور کنند که مسجدالاقصی هنوز سالم است. <br> | ||
بر پایه آنچه صهیونیستها در سایتهای خود اعلام کردهاند قطعههای پیشساختۀ معبد بزرگ مدتها است که آماده شده است تا پس از تخریب مسجد در کمترین زمان ممکن جایگزین ساختمان مسجد گردد. آنها همچنین اشیای مقدّسی را که قرار است در آن معبد نگهداری کنند آماده کردهاند؛ حتی تابوتی دروغین را به جای تابوت عهد ساختهاند و آن را در فیلمهای تاریخی و شوهای تلویزیونی جذاب به نمایش میگذارند تا کمکم ذهن مردم و بهویژه جوانان آمادۀ پذیرش آن به عنوان تابوت عهد شود و به همراه دیگر اشیای معبد به عنوان شیئی مقدس نگهداری گردد. همچنین در میان آنان مشهور است که سلیمان نبی، پس از اتمام بنای هیکل، گوسالۀ سرخمویی را قربانی کرد و آن را سوزانید و خاکسترش را برای تبرک به اطراف معبد پراکند. صهیونیستها گوسالۀ سرخمویی را نیز به این منظور پرورش دادهاند که قرار است آن را در معبد قربانی کنند. معبد سلیمان در میان یهودیان اهمیت ویژهای دارد و قصد آنان برای تخریب مسجدالاقصی بسیار جدی است. تنها عاملی که سبب شده آنان تا به حال به این کار دست نزنند احتمال واکنش شدید مسلمانان بوده است و بیگمان چنانچه به این نتیجه برسند که مسلمانان در قبال تخریب قبلۀ نخستین خود واکنشی نشان نمیدهند، لحظهای در هتک حرمت و تخریب این مکان مقدس درنگ نخواهند کرد. لازم به یادآوری است که این زمان از نظر صهیونیستها بسیار نزدیک است؛ | بر پایه آنچه صهیونیستها در سایتهای خود اعلام کردهاند قطعههای پیشساختۀ معبد بزرگ مدتها است که آماده شده است تا پس از تخریب مسجد در کمترین زمان ممکن جایگزین ساختمان مسجد گردد. آنها همچنین اشیای مقدّسی را که قرار است در آن معبد نگهداری کنند آماده کردهاند؛ حتی تابوتی دروغین را به جای تابوت عهد ساختهاند و آن را در فیلمهای تاریخی و شوهای تلویزیونی جذاب به نمایش میگذارند تا کمکم ذهن مردم و بهویژه جوانان آمادۀ پذیرش آن به عنوان تابوت عهد شود و به همراه دیگر اشیای معبد به عنوان شیئی مقدس نگهداری گردد. همچنین در میان آنان مشهور است که سلیمان نبی، پس از اتمام بنای هیکل، گوسالۀ سرخمویی را قربانی کرد و آن را سوزانید و خاکسترش را برای تبرک به اطراف معبد پراکند. صهیونیستها گوسالۀ سرخمویی را نیز به این منظور پرورش دادهاند که قرار است آن را در معبد قربانی کنند. معبد سلیمان در میان یهودیان اهمیت ویژهای دارد و قصد آنان برای تخریب [[مسجدالاقصی]] بسیار جدی است. تنها عاملی که سبب شده آنان تا به حال به این کار دست نزنند احتمال واکنش شدید مسلمانان بوده است و بیگمان چنانچه به این نتیجه برسند که مسلمانان در قبال تخریب قبلۀ نخستین خود واکنشی نشان نمیدهند، لحظهای در هتک حرمت و تخریب این مکان مقدس درنگ نخواهند کرد. لازم به یادآوری است که این زمان از نظر صهیونیستها بسیار نزدیک است؛ چنانکه گفته شده است: <br> | ||
«برپایه زمانبندی پروژه پایان جهان، که از سال 2000 م آغاز شده و ما در میانه آن هستیم، صهیونیستها میکوشند تا پیش از سال 2007 م سرزمینهای دیگر میان بابل و اسرائیل ـ یعنی سوریه کنونی ـ را اشغال کنند. آنان باید بتوانند در سال 2007 م مسجدالاقصی و | «برپایه زمانبندی پروژه پایان جهان، که از سال 2000 م آغاز شده و ما در میانه آن هستیم، صهیونیستها میکوشند تا پیش از سال 2007 م سرزمینهای دیگر میان بابل و [[اسرائیل]] ـ یعنی سوریه کنونی ـ را اشغال کنند. آنان باید بتوانند در سال 2007 م مسجدالاقصی و [[قبه الصخره|قبه الصخره]] را ویران و معبد بزرگ یهود را در جای آن برپا کنند تا جنگ آرماگدون به مرحله پایانی وارد شود». (میر محمد، موعود، ش56، ص 65). <br> | ||
بر پایه نگاشتههای اشعیا و سایر نویسندگان کهن، ربانیون بر این باور بودند که اورشلیم به گونه شگفتانگیزی بازسازی خواهد شد؛ از سطح کنونی تا ارتفاع ده فرسنگ بالا خواهد رفت، از هر سو باز خواهد بود و تا دروازههای دمشق گسترش خواهد یافت. (کرینستون، 1377ش، ص 68؛ به نقل از: Cant Rabba vII, | بر پایه نگاشتههای اشعیا و سایر نویسندگان کهن، ربانیون بر این باور بودند که اورشلیم به گونه شگفتانگیزی بازسازی خواهد شد؛ از سطح کنونی تا ارتفاع ده فرسنگ بالا خواهد رفت، از هر سو باز خواهد بود و تا دروازههای دمشق گسترش خواهد یافت. (کرینستون، 1377ش، ص 68؛ به نقل از: Cant Rabba vII,10,Sifri on Deut.1:1; Baba Bathra, 76 a.) معبد در شکوه و بزرگی خود نوسازی میشود (پیشین؛ به نقل از: Yalkut Vol. I,159) و ظروف مقدس خیمۀ اجتماع بازگردانده میشود. هارون و فرزندان او زیر نظر موسی خدمت خواهند کرد. (پیشین؛ به نقل از: Yoma 5 b). <br> | ||
بر پایه فقه یهودی، هیکل باید بازسازی شود؛ از این رو شعائر و آیینهایی که باید در آن برپا شود با وصفی دقیق و با ذکر جزئیات در تلمود آمده است. یهودیان در نمازهای خود برای بازسازی هیکل دعا میکنند؛ با این حال باورها و دیدگاهها پیرامون موعود و نیز کیفیت بازسازی هیکل در آینده گوناگون است. دیدگاه فراگیر فقهی آن است که بر هر یهودی واجب است صبر کند تا روزگار مشیحانی، به مشیت الهی، فرا رسد. آنگاه یهودیان میتوانند بازسازی هیکل را آغاز کنند و از این رو واجب است که عجله نکرده و تا آن زمان بازسازی را شروع ننمایند، زیرا این کار، بدعت و تعجیل (دحیکات هاکتس) است. به باور موسی بن میمون، هیکل به دست بشر ساخته نخواهد شد. راشی نیز بر این باور است که هیکل سوم به طور کامل از آسمان فرو خواهد آمد. از دیدگاه فقیهان یهود، جملگی یهودیان به سبب دست زدن به مردگان یا عبور از قبرها ناپاکاند و باید با خاکستر گوساله سرخ پاک شوند و از آن رو که تطهیر آنان به دلیل نبودن این خاکستر ممکن نیست و نیز از آن رو که زمین هیکل (کوه موریا یا تپه حرم) همواره طاهر است، ورود هر یهودی به آن محل گناه به شمار میآید. افزون بر این، برای همه یهودیان، حتی پاکان آنان، ورود به قدسالاقداس حرام است و چون محل دقیق قدسالاقداس برای کسی روشن نیست و ممکن است کسی [نادانسته] بر آن مکان قدم بگذارد، ورود یهودیان به این مکان به کلی حرام است. در فقه یهودی تقدیم قربانی نیز حرام است، زیرا آیین قربانی باید با بازگشت ماشیح، که به ارادۀ خدا واقع خواهد شد، زنده شود. <br> | بر پایه فقه یهودی، هیکل باید بازسازی شود؛ از این رو شعائر و آیینهایی که باید در آن برپا شود با وصفی دقیق و با ذکر جزئیات در تلمود آمده است. یهودیان در نمازهای خود برای بازسازی هیکل دعا میکنند؛ با این حال باورها و دیدگاهها پیرامون موعود و نیز کیفیت بازسازی هیکل در آینده گوناگون است. دیدگاه فراگیر فقهی آن است که بر هر یهودی واجب است صبر کند تا روزگار مشیحانی، به مشیت الهی، فرا رسد. آنگاه یهودیان میتوانند بازسازی هیکل را آغاز کنند و از این رو واجب است که عجله نکرده و تا آن زمان بازسازی را شروع ننمایند، زیرا این کار، بدعت و تعجیل (دحیکات هاکتس) است. به باور موسی بن میمون، هیکل به دست بشر ساخته نخواهد شد. راشی نیز بر این باور است که هیکل سوم به طور کامل از آسمان فرو خواهد آمد. از دیدگاه فقیهان یهود، جملگی یهودیان به سبب دست زدن به مردگان یا عبور از قبرها ناپاکاند و باید با خاکستر گوساله سرخ پاک شوند و از آن رو که تطهیر آنان به دلیل نبودن این خاکستر ممکن نیست و نیز از آن رو که زمین هیکل (کوه موریا یا تپه حرم) همواره طاهر است، ورود هر یهودی به آن محل گناه به شمار میآید. افزون بر این، برای همه یهودیان، حتی پاکان آنان، ورود به قدسالاقداس حرام است و چون محل دقیق قدسالاقداس برای کسی روشن نیست و ممکن است کسی [نادانسته] بر آن مکان قدم بگذارد، ورود یهودیان به این مکان به کلی حرام است. در فقه یهودی تقدیم قربانی نیز حرام است، زیرا آیین قربانی باید با بازگشت ماشیح، که به ارادۀ خدا واقع خواهد شد، زنده شود. <br> | ||
اما در این مورد نظریۀ فقهی دیگری وجود دارد که برخلاف نظریه قبلی بیانکننده آن است که بر یهودیان واجب است پیش از عصر مشیحانی بنایی موقت برپا کنند و ورود آنان به منطقه کوه موریا حلال است، اما این دیدگاه در اقلیت است و هنوز جزئی از احکام شرع یهود نشده است؛ با این همه، این رأی، به سبب طبیعت چندلایه یهودیت، همچنان مطرح است. صهیونیستها از این تناقض استفاده نموده و حاخامهای ارتدوکس را به منفیبافی متهم کردند و تصمیم گرفتند زمام امور یهودیان را خود به دست گیرند. حاخام شلومو گولن اعلام کرده که محل دقیق قدسالاقداس را مشخص کرده است و در نتیجه یهودیان میتوانند به زیارت کوه موریا بروند. <br> | اما در این مورد نظریۀ فقهی دیگری وجود دارد که برخلاف نظریه قبلی بیانکننده آن است که بر یهودیان واجب است پیش از عصر مشیحانی بنایی موقت برپا کنند و ورود آنان به منطقه کوه موریا حلال است، اما این دیدگاه در اقلیت است و هنوز جزئی از احکام شرع یهود نشده است؛ با این همه، این رأی، به سبب طبیعت چندلایه یهودیت، همچنان مطرح است. صهیونیستها از این تناقض استفاده نموده و حاخامهای ارتدوکس را به منفیبافی متهم کردند و تصمیم گرفتند زمام امور یهودیان را خود به دست گیرند. حاخام شلومو گولن اعلام کرده که محل دقیق قدسالاقداس را مشخص کرده است و در نتیجه یهودیان میتوانند به زیارت کوه موریا بروند. <br> | ||
خط ۲۱۱: | خط ۲۱۱: | ||
=آرماگدون و دولتمردان آمریکا= | =آرماگدون و دولتمردان آمریکا= | ||
راست مسیحی از میان مؤسسههایی سر برآورد که بر ارزشهای اخلاقی مسیحیت تأکید مینمود و مبارزه با کمونیسم آن را به جریانی ملی ـ مردمی تبدیل کرد. (هلال، پیشین، ص 278). با پیدایش جریان احیای مذهبی در دهۀ هفتاد میلادی دیگر مؤسسههای داخلی افراطگرایان مسیحی فعالیتهای خود را به امور اخلاقی ـ سنتی و مسیحی محدود نمیکردند؛ همچنین در بعد خارجی نیز تنها به تبشیر و مبارزه با کمونیسم اکتفا نکردند، بلکه به لابی مسیحی در سیاست خارجی آمریکا تبدیل شدند. (پیشین، ص 279). مهمترین سیاستهای آنها را میتوان در چنین مواردی خلاصه کرد: «سیاست آمریکا در قبال اسرائیل، توقف فعالیتهای تسلیحاتی، توجه به دفاع، وام دادن به صندوق جهانی پول و توجه به سازمان ملل و تجارت جهانی».(پیشین، ص280). در واقع جریان راست مسیحی در همه اجزای دولت ایالات متحده رسوخ کرده است و در مطالعههای جریانشناسانه باید در تمام جهتگیریهای سیاسی، نظامی و فرهنگی آن کشور، افکار و باورهای راست مسیحی را در نظر داشت. این جریان آنچنان قدرت یافته است که میتوان گفت امروز آمریکا با ارادۀ بنیادگرایان انجیلی اداره میشود. به گفتۀ رضا هلال 25% نیروی رأی دهندۀ مؤثر یا ده برابر آرای یهود و چهار برابر آرای لائیکها و سه برابر آرای سیاهپوستان مسیحی از آنِ اوانجیلیهای پروتستانی سفید پوست است و نکتۀ مهم اینکه در جامعۀ آمریکا بالاترین سطح آموزش، تحصیلات، درآمد و اشتغال از آنِ ایشان است و در انتخابات سال 1994، 31 کرسی حزب جمهوریخواه را از آنِ خود کردند. (پیشین، ص 281؛ به نقل از: New York Times, Nov. | راست مسیحی از میان مؤسسههایی سر برآورد که بر ارزشهای اخلاقی مسیحیت تأکید مینمود و مبارزه با کمونیسم آن را به جریانی ملی ـ مردمی تبدیل کرد. (هلال، پیشین، ص 278). با پیدایش جریان احیای مذهبی در دهۀ هفتاد میلادی دیگر مؤسسههای داخلی افراطگرایان مسیحی فعالیتهای خود را به امور اخلاقی ـ سنتی و مسیحی محدود نمیکردند؛ همچنین در بعد خارجی نیز تنها به تبشیر و مبارزه با کمونیسم اکتفا نکردند، بلکه به لابی مسیحی در سیاست خارجی آمریکا تبدیل شدند. (پیشین، ص 279). مهمترین سیاستهای آنها را میتوان در چنین مواردی خلاصه کرد: «سیاست آمریکا در قبال اسرائیل، توقف فعالیتهای تسلیحاتی، توجه به دفاع، وام دادن به صندوق جهانی پول و توجه به سازمان ملل و تجارت جهانی».(پیشین، ص280). در واقع جریان راست مسیحی در همه اجزای دولت ایالات متحده رسوخ کرده است و در مطالعههای جریانشناسانه باید در تمام جهتگیریهای سیاسی، نظامی و فرهنگی آن کشور، افکار و باورهای راست مسیحی را در نظر داشت. این جریان آنچنان قدرت یافته است که میتوان گفت امروز آمریکا با ارادۀ بنیادگرایان انجیلی اداره میشود. به گفتۀ رضا هلال 25% نیروی رأی دهندۀ مؤثر یا ده برابر آرای یهود و چهار برابر آرای لائیکها و سه برابر آرای سیاهپوستان مسیحی از آنِ اوانجیلیهای پروتستانی سفید پوست است و نکتۀ مهم اینکه در جامعۀ آمریکا بالاترین سطح آموزش، تحصیلات، درآمد و اشتغال از آنِ ایشان است و در انتخابات سال 1994، 31 کرسی حزب جمهوریخواه را از آنِ خود کردند. (پیشین، ص 281؛ به نقل از: New York Times, Nov. 12, 1994).<br> | ||
راست مسیحی پا را از این هم فراتر گذاشته است و سعی میکند به همه ارکان و اجزای حکومت دست یابد. پیشتر رابرتسون، رئیس ائتلاف مسیحی، گفته بود: «اکنون وقت پاکسازی کاخ سفید فرا رسیده است و ما به لیبرالیستها اجازه نمیدهیم با پیروزی در انتخابات سال 1998 بر کنگره حاکم شوند.» (پیشین، ص 297). <br> | راست مسیحی پا را از این هم فراتر گذاشته است و سعی میکند به همه ارکان و اجزای حکومت دست یابد. پیشتر رابرتسون، رئیس ائتلاف مسیحی، گفته بود: «اکنون وقت پاکسازی کاخ سفید فرا رسیده است و ما به لیبرالیستها اجازه نمیدهیم با پیروزی در انتخابات سال 1998 بر کنگره حاکم شوند.» (پیشین، ص 297). <br> | ||
حمایت از اسرائیل مهمترین سیاست راست مسیحی است و هر امری که متوجه منافع اسرائیل باشد در رأس امور مسیحیان صهیونیست است و به این تعبیر میتوان گفت اسرائیل تصمیم گیرندۀ اصلی دولت آمریکاست. این در حالی است که یهودیان صهیونیست نیز به نوبه خود سهم مهمی در سیاست، اقتصاد و فرهنگ ایالات متحده دارند و بسیاری از بازوهای اجرایی حکومت این کشور، مستقیم یا غیر مستقیم، با ارادۀ یهودیان به حرکت در میآید. <br> | حمایت از اسرائیل مهمترین سیاست راست مسیحی است و هر امری که متوجه منافع اسرائیل باشد در رأس امور مسیحیان صهیونیست است و به این تعبیر میتوان گفت اسرائیل تصمیم گیرندۀ اصلی دولت آمریکاست. این در حالی است که یهودیان صهیونیست نیز به نوبه خود سهم مهمی در سیاست، اقتصاد و فرهنگ ایالات متحده دارند و بسیاری از بازوهای اجرایی حکومت این کشور، مستقیم یا غیر مستقیم، با ارادۀ یهودیان به حرکت در میآید. <br> | ||
خط ۲۱۸: | خط ۲۱۸: | ||
مسیحیان صهیونیست در هر جای جهان که باشند در درون حکومت کشور خود گروههای نفوذ (لابی) تشکیل میدهند تا آن گروهها حافظ منافع اسرائیل در دولتها باشند و از گرفتن تصمیمهای ضدّ اسرائیلی جلوگیری کنند؛ برای نمونه، لابی موجود در کنگرۀ آمریکا آن اندازه در این زمینه کارآمد است که به واسطه آن هر ساله دولت آمریکا 5/5 میلیارد دلار به اسرائیل پرداخت میکند. (صاحب خلق، پیشین، ص 88؛ به نقل از: www.Yurtdisi.mgv.org.tr). ادوارد تیونان(Edward Tivnan Forign Policy) در کتاب خود «لابی: قدرت سیاسی یهودیان و سیاست خارجی آمریکا» (The Labby: Jewsh Political Power and American) مینویسد: <br> | مسیحیان صهیونیست در هر جای جهان که باشند در درون حکومت کشور خود گروههای نفوذ (لابی) تشکیل میدهند تا آن گروهها حافظ منافع اسرائیل در دولتها باشند و از گرفتن تصمیمهای ضدّ اسرائیلی جلوگیری کنند؛ برای نمونه، لابی موجود در کنگرۀ آمریکا آن اندازه در این زمینه کارآمد است که به واسطه آن هر ساله دولت آمریکا 5/5 میلیارد دلار به اسرائیل پرداخت میکند. (صاحب خلق، پیشین، ص 88؛ به نقل از: www.Yurtdisi.mgv.org.tr). ادوارد تیونان(Edward Tivnan Forign Policy) در کتاب خود «لابی: قدرت سیاسی یهودیان و سیاست خارجی آمریکا» (The Labby: Jewsh Political Power and American) مینویسد: <br> | ||
«براندیس(Brandeis)، رهبر حرکت صهیونیستی آمریکا، هنگامی که مشغول توسعۀ فعالیتهای سازمان خود بود، به ناگاه صاحب دوستی در کاخ سفید شد. این دوست ویلسون، رئیس جمهور (آمریکا) بود. ویلسون نه تنها براندیس را در سال 1916 م به ریاست دادگاه قانون اساسی آمریکا منسوب نمود، بلکه همزمان با آن از تئوری صهیونیسم مطرح شده توسط این دوست جوان خود نیز حمایت به عمل آورد... این موضع ویلسون بسیار فراتر از تصمیمگیری سیاسی عملگرایانه بود. ویلسون که خود فرزند یک کشیش پرس بیترین بود و به طور مدام کتاب مقدس را مطالعه میکرد نسبت به یهودیان و سرنوشت آنان احساس علاقه مینمود. در پروتستانتیسم آمریکایی نسبت به آرمان صهیون گرایش بزرگ و قابل توجهی وجود دارد. گروس همچنین این اظهارات ویلسون را نیز که «من خود به عنوان یک فرزند کشیش پروتستان در مقابل سرزمینهای مقدس و بازگردانیدن آن به صاحبان اصلی آن احساس وظیفه مینمایم» نقل میکند.» (پیشین، ص 83ـ84؛ به نقل از: <br> | «براندیس(Brandeis)، رهبر حرکت صهیونیستی آمریکا، هنگامی که مشغول توسعۀ فعالیتهای سازمان خود بود، به ناگاه صاحب دوستی در کاخ سفید شد. این دوست ویلسون، رئیس جمهور (آمریکا) بود. ویلسون نه تنها براندیس را در سال 1916 م به ریاست دادگاه قانون اساسی آمریکا منسوب نمود، بلکه همزمان با آن از تئوری صهیونیسم مطرح شده توسط این دوست جوان خود نیز حمایت به عمل آورد... این موضع ویلسون بسیار فراتر از تصمیمگیری سیاسی عملگرایانه بود. ویلسون که خود فرزند یک کشیش پرس بیترین بود و به طور مدام کتاب مقدس را مطالعه میکرد نسبت به یهودیان و سرنوشت آنان احساس علاقه مینمود. در پروتستانتیسم آمریکایی نسبت به آرمان صهیون گرایش بزرگ و قابل توجهی وجود دارد. گروس همچنین این اظهارات ویلسون را نیز که «من خود به عنوان یک فرزند کشیش پروتستان در مقابل سرزمینهای مقدس و بازگردانیدن آن به صاحبان اصلی آن احساس وظیفه مینمایم» نقل میکند.» (پیشین، ص 83ـ84؛ به نقل از: <br> | ||
Edward Tivnan, the labby: Jewsh Political Power and American Foreign Policy, Simon & Schuster, Newyork, | Edward Tivnan, the labby: Jewsh Political Power and American Foreign Policy, Simon & Schuster, Newyork, 1987, PP.17-18.).<br> | ||
افزون بر برخی فرماندهان محلی، اعضای کنگره و وزیران چندین رئیس جمهور در آمریکا همچون جیمی کارتر، رونالد ریگان و جرج بوش نیز افکار بنیادگرایی دارند. چنان که ریگان در دوران ریاست جمهوریاش مهمترین تصمیمهای سیاسی خود را بر اساس پیشگوییهای کتاب مقدس (عهد قدیم) میگرفت. (عمرو سلمان، پیشین، ص 158). وی به آرماگدون اعتقاد جدّی داشت، چنان که به کشیش انجیلی، جیم بکر گفته بود: «بی شک ما نسلی هستیم که آرماگدون را خواهد دید». (هالسل، 1384ش، ص 30). او در دوران حکومتش تا توانست آمریکا را از نظر سلاحهای هستهای مجهز نمود و به دلیل آنکه تصور میکرد لیبی از مخالفان آرماگدون است در سال 1986 م بهآن کشور حمله کرد. (نجیری، پیشین، ص 18). شاید بتوان گفت اساساً مخالفت آمریکا و اسرائیل با مجهز شدن ایران و برخی دیگر از کشورها به انرژی هستهای و حمله کردن آمریکا به عراق به بهانۀ خلع سلاح آن کشور از بمبهای اتمی در باورهای بنیادگرایان انجیلی ریشه دارد؛ از آن رو که آنان به وقوع آرماگدون و هستهای بودن آن و اینکه کشورهایی چون ایران و عراق در آن نبرد دشمنان اصلی مسیحاند اعتقاد دارند؛ بنابراین برای اینکه آنها پیروز میدان باشند لازم میدانند که تا میتوانند خود را از نظر انرژی هستهای تقویت و دشمنان خود را تضعیف کنند. <br> | افزون بر برخی فرماندهان محلی، اعضای کنگره و وزیران چندین رئیس جمهور در آمریکا همچون جیمی کارتر، رونالد ریگان و جرج بوش نیز افکار بنیادگرایی دارند. چنان که ریگان در دوران ریاست جمهوریاش مهمترین تصمیمهای سیاسی خود را بر اساس پیشگوییهای کتاب مقدس (عهد قدیم) میگرفت. (عمرو سلمان، پیشین، ص 158). وی به آرماگدون اعتقاد جدّی داشت، چنان که به کشیش انجیلی، جیم بکر گفته بود: «بی شک ما نسلی هستیم که آرماگدون را خواهد دید». (هالسل، 1384ش، ص 30). او در دوران حکومتش تا توانست آمریکا را از نظر سلاحهای هستهای مجهز نمود و به دلیل آنکه تصور میکرد لیبی از مخالفان آرماگدون است در سال 1986 م بهآن کشور حمله کرد. (نجیری، پیشین، ص 18). شاید بتوان گفت اساساً مخالفت آمریکا و اسرائیل با مجهز شدن ایران و برخی دیگر از کشورها به انرژی هستهای و حمله کردن آمریکا به عراق به بهانۀ خلع سلاح آن کشور از بمبهای اتمی در باورهای بنیادگرایان انجیلی ریشه دارد؛ از آن رو که آنان به وقوع آرماگدون و هستهای بودن آن و اینکه کشورهایی چون ایران و عراق در آن نبرد دشمنان اصلی مسیحاند اعتقاد دارند؛ بنابراین برای اینکه آنها پیروز میدان باشند لازم میدانند که تا میتوانند خود را از نظر انرژی هستهای تقویت و دشمنان خود را تضعیف کنند. <br> | ||
دربارۀ رونالد ریگان گفته شده است: <br> | دربارۀ رونالد ریگان گفته شده است: <br> |
ویرایش