۱٬۷۴۱
ویرایش
Mollahashem (بحث | مشارکتها) (صفحهای تازه حاوی « <div class="references" style="margin: 0px 0px 10px 0px; max-height: 300px; overflow: auto; padding: 3px; font-size:95%; background: #FFA5...» ایجاد کرد) |
Mollahashem (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
{{پانویس رنگی}} | {{پانویس رنگی}} | ||
'''شیخ محمدبخیت مطیعی؛ عالم و نویسندهای تقریبی''' عنوان مقالهای از بخش اندیشه [[اندیشه تقریب (فصلنامه)|فصلنامه اندیشه تقریب]] در شماره بیستم میباشد که به قلم ع.ر.امیردهی تدوین و به اهتمام [[مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی]] منتشر شدهاست. این مقاله در مجله فصل پاییز سال 1388 منتشر شده است.</div> | '''شیخ محمدبخیت مطیعی؛ عالم و نویسندهای تقریبی''' عنوان مقالهای از بخش اندیشه [[اندیشه تقریب (فصلنامه)|فصلنامه اندیشه تقریب]] در شماره بیستم میباشد که به قلم ع.ر.امیردهی تدوین و به اهتمام [[مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی]] منتشر شدهاست. این مقاله در مجله فصل پاییز سال 1388 منتشر شده است.</div> | ||
=چکیده:= | |||
شیخ محمد بخیت مطیعی (1271 ـ 1354 هـ .ق) پس از تحصیلات ابتدایی و حفظ قرآن کریم، وارد دانشگاه الازهر شد و دروس مختلف اسلامی را با موفقیت به پایان برد. از آنجا که وی به شغل قضاوت علاقهمند بود، به آموختن فقه حنفی روی آورد و بعد از فارغالتحصیلی، در شهرهای متعدد به سمت قاضی منسوب شد و پس از چندی ریاست عالیه قضاوت در کشور مصر را عهدهدار گردید. وی در ربع آخر عمرش به تدریس و تألیف پرداخت و علاوه بر تربیت شاگردان، دهها کتاب و اثر علمی از خود به جای گذاشت. مهمترین دستاورد زندگی علمی ـ فرهنگی مطیعی را میتوان اندیشه اصلاحگری و تقریب مذاهب اسلامی و تبیین آرای فقهی مذاهب گوناگون و عدم تعصب مذهبی وی برشمرد. نمونههایی از تلاش وحدتگرایانه و اندیشه انسجام مذهبی وی در این نوشتار بیان شده است. <br> | |||
کلیدواژهها: شیخ محمد بخیت مطیعی، الازهر، تلاشهای وحدتگرایانه، مفتی مصر. <br> | |||
=ولادت و تحصیلات= | |||
در شهر «المطیعه» از نواحی استان «اسیوط» در خانوادهای مسلمان و مالکی مذهب، در دهم محرم سال 1271 هجری قمری (1856 میلادی) پسری به دنیا آمد که نام وی را محمد گذاشتند. پدرش، حسین، وی را از زمان طفولیت با آموزههای دینی رشد داد. محمد را در سن چهار سالگی به خواندن و نوشتن وادار کردند، سپس به حفظ قرآن کریم پرداخت و قرائت و تجوید و حفظ را قبل از ده سالگی به پایان برد و بعد از آن در سال 1822 هجری قمری به عنوان دانشجو وارد «الازهر» شد و یادگیری آموزههای مذهب مالکی (در فقه) را آغاز کرد. <br> | |||
مذهب مالکی در منطقه و روستای محل تولد وی رواج داشت. معلمان ابتدایی و امام جماعت مسجد، به ترویج آن میپرداختند. از این رو، وی بعد از ورود به «ازهر» به مطالعه و آموزش کتابهای متعلق به مذهب مالکی پرداخت. از این میان، کتاب «مختصر خلیل» را حفظ نمود. این کتاب مورد اهتمام علمای متأخر مذهب مالکی است که برخی از فقهای مالکی مذهب از جمله: محمد بن عبدالله بن علی خرشی (..... ـ 1101 هـ .ق) در «الشرح الکبیر علی متن خلیل»، محمد بن احمد بن محمد علیش (.... ـ 1299 هـ .ق) در کتاب «منح الجلیل في شرح مختصر خلیل»، محمد بن محمد بن عبدالرحمان حطّاب (....ـ954 هـ .ق) در کتاب «مواهب الجلیل بشرح مختصر خلیل» و محمد بن یوسف عبدری مواق (... ـ 897 هـ .ق) در کتاب «التاج و الإکلیل في شرح مختصر العلامه خلیل» و دیگران، آن را شرح کردهاند. <br> | |||
از سوی دیگر، بروز علمی و تواناییهای دیگر وی در فهم و ارائه مذهب حنفی بود. در این که وی چگونه از مذهب مالکی به مذهب حنفی رو آورد، آرایی مطرح است که یکی از آنها چنین است: <br> | |||
روزی یکی از دوستانش از وی پرسید: «پس از فارغالتحصیلی از الازهر، دوست داری چه کاره شوی»؟ شیخ محمد در پاسخ دوستش اظهار داشت: «میخواهم قاضی شوم»! دوستش، با رد این آرزو، به وی گفت: «برای قضاوت، تحصیل و آموزش در مذهب حنفی شرط است». شیخ محمد برای دستیابی به شغل مورد نظرش، از تحصیل مذهب مالکی دست برداشت و به آموختن مذهب حنفی پرداخت. <br> | |||
لازم به یادآوری است که در محدوده حکومت عثمانی، بر اساس دستورالعمل رسمی، در همه مناطق از جمله در مصر، مسئولیت قضاوت شرعی بر عهده عالمان حنفی مذهب بود و عالمان سایر مذاهب حق نداشتند بر کرسی قضاوت بنشینند. <br> | |||
به گفته دکتر محمد دسوقی، جریان روآوری شیخ محمد بخیت به مذهب حنفی، به جای مذهب مالکی، را جناب استاد دکتر علی جمعه مفتی کشور مصر هم گزارش کرده است. <br> | |||
و نیز در شیوه تحصیلی شیخ محمد بخیت آوردهاند که وی برای آموختن شرح کتاب «مراقی الفلاح» تألیف حسن بن عمّار حنفی (994ـ1069 هـ .ق) نزد دو استاد حاضر میشد. از وی پرسیدند چرا برای آموختن یک متن، در درس دو استاد حاضر میشوی؟ در پاسخ گفت: «هر یک از اساتید شیوه مخصوص در شرح کتاب دارند».<br> | |||
=استادان و مشایخ شیخ محمد بخیت= | |||
شیخ محمد بخیت بر اساس منویات خویش، علاوه بر آموختن فقه و اصول مذهب حنفی جهت رسیدن به شغل قضاوت، به کسب اطلاع و آگاهی بیشتر از مبانی فقه و اصول سایر مذاهب اسلامی هم پرداخت. در همین راستا، غیر از علوم و ادبیات عربی، به دروسی همانند علوم تفسیر و حدیث، علم توحید، علم نحو و صرف، و علم بلاغت و منطق اهتمام ورزید. وی افتخار داشت که شاگردی برخی علمای برجسته الازهر را داشته باشد؛ استادان بزرگی همانند: <br> | |||
* ـ شیخ [[محمد دمنهوری]] شافعی (..... ـ 1288 هـ .ق) از متخصصان علم عروض و بلاغت؛ | |||
* ـ [[شیخ محمد مهدی عباسی]] (1243 ـ 1315 هـ .ق) اولین عالم حنفی مذهب که سرپرستی الازهر را بر عهده گرفت و به صدور فتاوی مشهور شده که مهمترین مؤلفاتش «الفتاوی المهدیه» در هفت جلد است؛ | |||
* ـ شیخ [[عبدالرحمان بن محمد شربینی]] (.... ـ 1326 هـ .ق) از فقهای شافعی که از سال 1322 تا سال 1324 ق مسئولیت استادی الازهر را به عهده داشت؛ | |||
* ـ شیخ [[عبدالغنی ملوانی]]؛ | |||
* ـ شیخ [[احمد بن محجوب فیومی رفاعی]] (.... ـ 1325 هـ .ق) از فقهای مالکی مذهب و متخصص در علم نحو؛ | |||
* ـ شیخ [[عبدالرحمان بحراوی]]؛ | |||
* ـ شیخ [[محمد البسیونی]]؛ | |||
* ـ شیخ [[محمد إنباجی]]؛ | |||
* ـ شیخ [[محمد عنتر]]؛ | |||
* ـ [[شیخ درستاوی]]؛ | |||
* ـ [[سید جمال الدین اسد آبادی|سید جمال الدین أفغانی]] (1254ـ 1315 هـ .ق) استاد بخش علوم فلسفی و عقلی؛ | |||
* ـ [[شیخ حسن طویل]] (1250 ـ 1317 هـ .ق) از عالمان مالکی مذهب و متبحر در معقول و منقول. | |||
استفاده از استادان بزرگ در کنار تلاش و کوشش شبانهروزی، شیخ محمد بخیت را در مرتبه بالاترین درجه علمی آن روز الازهر قرار داد به گونهای که گواهی درجه یک «عالم» را اخذ و لباس استادی را بر تن کرد. <br> | |||
پس از دریافت گواهی «عالم»، به تدریس علوم فقه و توحید و منطق در الازهر پرداخت و پس از دو سال به منصب قضاوت شرعی دست یافت. وی در شهرها و مناطق مختلف همانند قیلوبیه، منیا، بورسعید، سویس، فیّوم، أسیوط، و اسکندریه به قضاوت پرداخت و پس از آن در سال 1315 هـ .ق/ 1897م. به عنوان عضو اول دادگاه عالی مصر برگزیده شد و بالاخره در اواخر سال 1905 میلادی از کار در ادارات دولتی کنارهگیری کرد. <br> | |||
با روی کار آمدن شاه حسین در مصر، شیخ بخیت به عنوان مفتی کشور مصر برگزیده شد. وی از نهم صفر سال 1333 / 21 دسامبر 1914 م، سمت افتا در مصر را بر عهده گرفت و این منصب علمی تا زمان بازنشستگی وی در سال 1921 م. ادامه داشت و در مدت این چند سال حدود 2028 فتوا از وی صادر گردید. در این اثنا، او همچنان به تدریس، تألیف، سخنرانی و مناظرات علمی اشتغال داشت. <br> | |||
وی با تدریس کتابهای مفصل در علوم تفسیر و حدیث، فقه و اصول فقه، توحید، فلسفه و منطق، توانست شاگردانی برجسته در دانشگاه الازهر پرورش دهد که بعدها، نقش به سزایی در نشر فرهنگ اسلامی داشتند. از میان شاگردان ممتازش میتوان از شیخ حسنین محمد مخلوف عدوی مالکی، (1890ـ1990م) نام برد. وی که از مفتیان مصر، فقیه، محدّث و اصولی صوفی مسلک بود، چندین کتاب در موضوعات گوناگون تألیف کرده و پس از شیخ عبدالمجید سلیم عهدهدار منصب مفتی کشور مصر گردیده است. <br> | |||
با آن که شیخ محمد بخیت مدتی از عمر خود را در شغل قضاوت و سر و سامان دادن به وضعیت دادگاههای کشورش گذراند، اما دست از تألیف برنداشت و حدود سی جلد کتاب در موضوعات متنوع از وی به یادگار مانده است. <br> | |||
=وفات شیخ بخیت= | |||
شیخ محمد بخیت کمی قبل از نماز عصر روز جمعه بیستم ماه رجب المرجب سال 1354 ق (مطابق با 18 اکتبر 1935 م) دعوت حق را لبیک گفت و به دیار باقی شتافت. <br> | |||
با پخش خبر درگذشت شیخ بخیت، اقشار مختلف مردم ضمن ابراز همدردی، خود را برای تشییع جنازه آماده کردند. ساعت 3 بعد از ظهر روز شنبه 21 رجب، جنازهاش از «کوبری اللیمون» تشییع شد. در این مراسم، نیروها و مسئولان دولتی، طلاب و علمای بزرگ الازهر که پیشاپیش آنها استاد برجسته، شیخ محمد مصطفی مراغی، رئیس دانشگاه الازهر، قرار داشت، به همراه بسیاری از کارمندان حکومتی و شخصیتهای مختلف شرکت داشتند و پس از اقامه نماز میت، جنازهاش بر دوش ارادتمندانش حمل شد و در «قرافه المجاورین» دفن گردید. پس از دفن، مراسم گوناگونی برای بزرگداشت او برگزار گردید. <br> | |||
یکی از مهمترین مجالس فاتحه و بزرگداشت، مجلسی بود که عدهای از علما و ادبا به ریاست امیر عمر بن طوسون (1872 ـ 1944 م) در روز جمعه 19 ذی الحجه سال 1354 هـ .ق (مطابق با 13 مارس 1936 م) در «دار المرکز عمومی جوانان مسلمان» در قاهره برگزار کردند. در این مراسم رئیس انجمن و بسیاری از علما و بزرگان و در رأس آنها شیخ مراغی و محمد صدقی باشا و استادانی همانند شیخ فحام، عبدالمجید لبّان، شناوی و ... شرکت نموده بودند و تعداد حاضران در آن مجلس بیش از دو هزار نفر بود. <br> | |||
ویرایش