اهل حق: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۰ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۵ اکتبر ۲۰۲۲
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'آن‌ها' به 'آنها')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''اهل حق''' یا فرقه علی اللهی یکی از فرق [[غلاة (فرقه)|غلاة]] شیعه هستند. مشهور است که این فرقه [[امام علی ‌علیه‌السلام]] را خدا می‌دانند و می‌گویند ما آن حضرت را مظهر حق می‌دانیم، زیرا که او مظهر تجلی تام و تمام حق است. این فرقه بر همین اساس خود را اهل حق می‌نامند.
'''اهل حق''' یا فرقه علی‌اللهی یکی از فرق [[غلاة (فرقه)|غلاة]] شیعه هستند. مشهور است که این فرقه [[امام علی ‌علیه‌السلام]] را خدا می‌دانند و می‌گویند ما آن حضرت را مظهر حق می‌دانیم، زیرا که او مظهر تجلی تام و تمام حق است. این فرقه بر همین اساس خود را اهل حق می‌نامند.


==پیشینه==
==پیشینه==
خط ۱۲: خط ۱۲:


==دامنه جغرافیایی==
==دامنه جغرافیایی==
مرکز اصلی طوایف اهل حق تا قرن هفتم هجری در لرستان بود، سپس این مرکزیت به مناطق غربی کردستان و کرمانشاهان منتقل گردید. امروز تمام طوایف کرد گوران و قل خانی و اکثر طوایف سنجابی و شاخه ‏هایی از طایفه کلهر و زنگنه و ایلات عثمانه‏ وند و جلال ‏وند که در شهرهای غربی ایران از جمله قصر شیرین، سر پل ذهاب، کرند، صحنه و هلیلان ساکن‌اند، از اهل حق‌اند. علاوه، گروهی در لرستان و در مناطق دلفان و پشت کوه، در میان ایلات لکستان و سک وند زندگی می‌کنند و گروهی در آذربایجان و تبریز به خصوص در محله چرنداب و در قریه ایلخچی در نزدیکی تبریز، مراغه هستند و بخشی در حوالی قزوین و تهران مثل بومهن، شهر آباد، گلخندان، سیاه بند شمیرانات، رودهن، دماوند، هشتگرد، ورامین سکونت دارند و عده دیگر در شمال و در منطقه کلاردشت مازندران بسر می‌برند. با این حال اهل حق در مناطق فارس و خراسان یافت می‏ شوند. اما در بیرون از مرزهای ایران گروه فراوانی از اهل حق، در شهرهای‏ سلیمانیه، کرکوک، موصل، خانقین و در نواحی کردنشین ترکیه و نیز [[قفقاز]] و [[آذربایجان شوروی]] و [[سوریه]] حضور دارند. پیروان اهل حق، غالبا چادرنشین و ده‏ نشین‏‌اند. <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی،ص 79 با ویرایش و اصلاح گسترده عبارات</ref>
مرکز اصلی طوایف اهل حق تا قرن هفتم هجری در لرستان بود، سپس این مرکزیت به مناطق غربی کردستان و کرمانشاهان منتقل گردید. امروز تمام طوایف کرد گوران و قل خانی و اکثر طوایف سنجابی و شاخه ‏هایی از طایفه کلهر و زنگنه و ایلات عثمانه‏ وند و جلال ‏وند که در شهرهای غربی ایران از جمله قصر شیرین، سر پل ذهاب، کرند، صحنه و هلیلان ساکن‌اند، از اهل حق‌اند. علاوه، گروهی در لرستان و در مناطق دلفان و پشت کوه، در میان ایلات لکستان و سک وند زندگی می‌کنند و گروهی در آذربایجان و تبریز به خصوص در محله چرنداب و در قریه ایلخچی در نزدیکی تبریز، مراغه هستند و بخشی در حوالی قزوین و تهران مثل بومهن، شهر آباد، گلخندان، سیاه بند شمیرانات، رودهن، دماوند، هشتگرد، ورامین سکونت دارند و عده دیگر در شمال و در منطقه کلاردشت مازندران بسر می‌برند. با این حال اهل حق در مناطق فارس و خراسان یافت می‏‌شوند. اما در بیرون از مرزهای ایران گروه فراوانی از اهل حق، در شهرهای‏ سلیمانیه، کرکوک، موصل، خانقین و در نواحی کردنشین ترکیه و نیز [[قفقاز]] و [[آذربایجان شوروی]] و [[سوریه]] حضور دارند. پیروان اهل حق، غالبا چادرنشین و ده‏ نشین‏‌اند. <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی،ص 79 با ویرایش و اصلاح گسترده عبارات</ref>


==اعتقادات==
==اعتقادات==
اساس مذهب اهل حق بر اقوال غلاة شیعه و [[اسماعیلیه]] و فرقه امامیه اثنی ‏عشریه و فرقه دروز و نصیریه است. آنان مانند دراویش، دارای حلقات ذکر و سر سپردن هستند و مقداری از عقاید خود را از اساطیر عوام فراگرفته‏‌اند. این سخن که می‌گویند خداوند در ازل در «درّی» پنهان بود، برگرفته از [[عقاید مانوی|عقاید مانوی]] است. اهل حق عقیده «تناسخ» توسط اسماعیلیان و آنها از هندیان گرفته ‏اند و تحت تاثیر دین زرتشتی، عالم را به دو قسمت «الهی» و «اهریمنی» تقسیم می‌کنند و کشتن خروس را از عادات یهود گرفته ‏اند.  
اساس مذهب اهل حق بر اقوال غلاة شیعه و [[اسماعیلیه]] و فرقه امامیه اثنی ‏عشریه و فرقه دروز و نصیریه است. آنان مانند دراویش، دارای حلقات ذکر و سر سپردن هستند و مقداری از عقاید خود را از اساطیر عوام فراگرفته‏‌اند. این سخن که می‌گویند خداوند در ازل در «درّی» پنهان بود، برگرفته از [[عقاید مانوی|عقاید مانوی]] است. اهل حق عقیده «تناسخ» توسط اسماعیلیان و آنها از هندیان گرفته‌‏اند و تحت تاثیر دین زرتشتی، عالم را به دو قسمت «الهی» و «اهریمنی» تقسیم می‌کنند و کشتن خروس را از عادات یهود گرفته ‏اند.  
به عقیده این جماعت، اساس مذهب شان حقیقتی است که سبب و علت خلقت موجودات شده است. دین آنان آکنده از اسرار است. سرّی که خداوند به پیامبران گفته و آن سر «نبوت» است که از [[آدم ابوالبشر]] آغاز شده است و به [[حضرت محمد]] (ص) که خاتم پیامبران است ختم می‌شود. از آن پس، این سرّ به نام سرّ «امامت» که حضرت محمد (ص) به علی (ع) گفته است و از او تا دوازدهمین امام که [[مهدی آل محمد|مهدی آل محمد]] (ص) باشد، امتداد دارد. پس از غیبت امام دوازدهم، این سر به پیروان و اقطاب ایشان که یکی پس از دیگری می‏ آیند، گفته می‌‏شود.مذهب ایشان مجموعه ‏ای است از آراء و عقایدی که تحت تأثیر افکار اسلامی، زردشتی، یهودی، مسیحی، مهرپرستی، مانوی، هندی و افکار فلاسفه قرار گرفته است. در دستورهای دینی اهل حق، اجرای سه بوخت یا سه اصل اخلاقی زرتشتی، که «پندار نیک» و «گفتار نیک» و «کردار نیک» می‌باشد، از واجبات است. تناسخ و حلول «تناسخ» یعنی حلول روح از قالبی به قالب دیگر در مذهب اهل حق، سنگ بنای عقاید ایشان است. حلول ذات را «دونادون» گویند. به عقیده ایشان، در تن هر کسی ذره‏ ای از ذرات الهی موجود است و ظهور روحانی حق در صورت جسمانی پاکان و برگزیدگان، همیشه در گردش می‌‏باشد و آن را گردش مظهر به مظهر می‌نامند. در‌این‌باره آنان معتقد به هفت جلوه پیاپی‌اند و می‌‏گویند هر بار خداوند با چند تن از فرشتگان مقربش به صورت اتحاد در بدن‌های خاکی «حلول» می‏ نماید. این «حلول» به منزله لباس پوشیدن و کندن است که آن را به فارسی جامه و به ترکی «دون» می‌گویند و همان است که در فلسفه برهمایی هندوئی «کارما» آمده است. چنان که در کتاب «سرانجام» آمده است «خداوند در ازل درون درّی می‏ زیست و سپس برای نخستین بار تجسم یافت و به صورت شخصی به نام خاوندگار یا کردگار جهان مجسم شد و بار دوم به صورت علی (ع) ظاهر گشت.»
به عقیده این جماعت، اساس مذهب‌شان حقیقتی است که سبب و علت خلقت موجودات شده است. دین آنان آکنده از اسرار است. سرّی که خداوند به پیامبران گفته و آن سر «نبوت» است که از [[آدم ابوالبشر]] آغاز شده است و به [[حضرت محمد]] (ص) که خاتم پیامبران است ختم می‌شود. از آن‌پس، این سرّ به نام سرّ «امامت» که حضرت محمد (ص) به علی (ع) گفته است و از او تا دوازدهمین امام که [[مهدی آل محمد|مهدی آل محمد]] (ص) باشد، امتداد دارد. پس از غیبت امام دوازدهم، این سر به پیروان و اقطاب ایشان که یکی پس از دیگری می‏ آیند، گفته می‌‏شود.مذهب ایشان مجموعه ‏ای است از آراء و عقایدی که تحت تأثیر افکار اسلامی، زردشتی، یهودی، مسیحی، مهرپرستی، مانوی، هندی و افکار فلاسفه قرار گرفته است. در دستورهای دینی اهل حق، اجرای سه بوخت یا سه اصل اخلاقی زرتشتی، که «پندار نیک» و «گفتار نیک» و «کردار نیک» می‌باشد، از واجبات است. تناسخ و حلول «تناسخ» یعنی حلول روح از قالبی به قالب دیگر در مذهب اهل حق، سنگ بنای عقاید ایشان است. حلول ذات را «دونادون» گویند. به عقیده ایشان، در تن هر کسی ذره‏ ای از ذرات الهی موجود است و ظهور روحانی حق در صورت جسمانی پاکان و برگزیدگان، همیشه در گردش می‌‏باشد و آن را گردش مظهر به مظهر می‌نامند. در‌این‌باره آنان معتقد به هفت جلوه پیاپی‌اند و می‌‏گویند هر بار خداوند با چند تن از فرشتگان مقربش به صورت اتحاد در بدن‌های خاکی «حلول» می‏ نماید. این «حلول» به منزله لباس پوشیدن و کندن است که آن را به فارسی جامه و به ترکی «دون» می‌گویند و همان است که در فلسفه برهمایی هندوئی «کارما» آمده است. چنان که در کتاب «سرانجام» آمده است «خداوند در ازل درون درّی می‏ زیست و سپس برای نخستین بار تجسم یافت و به صورت شخصی به نام خاوندگار یا کردگار جهان مجسم شد و بار دوم به صورت علی (ع) ظاهر گشت.»
در کتب مذهبی ایشان آمده است که از رنج مرگ نهراسید و باکی از مرگ نیست، زیرا مرگ آدمی، شبیه به پنهان شدن مرغابی زیر آب است. یعنی در جایی پنهان می‏ شود و در جای دیگر سر بر می‏ دارد. منظور از این «تناسخ» و جا به جا شدن و از بدنی به بدن دیگر رفتن، پاک شدن آدمی از گناهان است. هرگاه خداوند به صورت بشر برجسته‏ ای ظاهر شود، چهار یا پنج فرشته که آنها را چهار ملک می‌گویند، در ابدان دیگران تجسم می‏ پذیرد. همان طور که خداوند در هفت صورت تجلی می‌‏کند، فرشتگان نیز در هفت صورت تجلی می‌نمایند. چنان که در کتاب عهد سلطان سهاک فرشته ‏ای به صورت سلمان و در عهد خاوندگار فرشته‏ ای به صورت بنیامین در آمد. در کتاب «سرانجام» آمده است که فرشتگان صادر از خداوند هستند. سر سپردن، یعنی سر تسلیم و رضا به درگاه حق فرود آوردن و در پیش پیر، دلیل عهد و میثاق بستن از آئین اهل حق است.
در کتب مذهبی ایشان آمده است که از رنج مرگ نهراسید و باکی از مرگ نیست، زیرا مرگ آدمی، شبیه به پنهان شدن مرغابی زیر آب است. یعنی در جایی پنهان می‏ شود و در جای دیگر سر بر می‏ دارد. منظور از این «تناسخ» و جا به جا شدن و از بدنی به بدن دیگر رفتن، پاک شدن آدمی از گناهان است. هرگاه خداوند به صورت بشر برجسته‏ ای ظاهر شود، چهار یا پنج فرشته که آنها را چهار ملک می‌گویند، در ابدان دیگران تجسم می‏ پذیرد. همان طور که خداوند در هفت صورت تجلی می‌‏کند، فرشتگان نیز در هفت صورت تجلی می‌نمایند. چنان که در کتاب عهد سلطان سهاک فرشته ‏ای به صورت سلمان و در عهد خاوندگار فرشته‏ ای به صورت بنیامین در آمد. در کتاب «سرانجام» آمده است که فرشتگان صادر از خداوند هستند. سر سپردن، یعنی سر تسلیم و رضا به درگاه حق فرود آوردن و در پیش پیر، دلیل عهد و میثاق بستن از آئین اهل حق است.
هر کودکی اعم از پسر یا دختر باید در نزد پیر دلیل سر بسپرد. از اصول سرسپردن، شکستن یک عدد جوز هندی است و برای شکستن جوز، تشریفات خاصی در «جمخانه» برگزار می‌‏شود. نذر و نیاز از واجبات مذهب اهل حق است که باید در ظرف هفته یا ماه یا فصل یا سال یک بار به جای آورده شود. مراسم دیگر، قربانی کردن است که در اصطلاح خود آن را کردار می‌خوانند. قربانی باید از حیوانات نر مانند گاو نر یا گوسفند یا خروس باشد که آنها را برای این امر پرورش داده باشند. اهل حق به گرفتن [[روزه]] سخت پای بندند، ولی روزه واجب ایشان از سه روز تجاوز نمی‌کند و فصل آن زمستان است و پس از آن عید می‌گیرند. دشمنان ایشان برای تحقیر و اهانت، آنان را چراغ سوندران (چراغ ‏کشان) و خروس ‏کشان خوانند. <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی،ص 79 با ویرایش.</ref>
هر کودکی اعم از پسر یا دختر باید در نزد پیر دلیل سر بسپرد. از اصول سرسپردن، شکستن یک عدد جوز هندی است و برای شکستن جوز، تشریفات خاصی در «جمخانه» برگزار می‌‏شود. نذر و نیاز از واجبات مذهب اهل حق است که باید در ظرف هفته یا ماه یا فصل یا سال یک بار به جای آورده شود. مراسم دیگر، قربانی کردن است که در اصطلاح خود آن را کردار می‌خوانند. قربانی باید از حیوانات نر مانند گاو نر یا گوسفند یا خروس باشد که آنها را برای این امر پرورش داده باشند. اهل حق به گرفتن [[روزه]] سخت پای بندند، ولی روزه واجب ایشان از سه روز تجاوز نمی‌کند و فصل آن زمستان است و پس از آن عید می‌گیرند. دشمنان ایشان برای تحقیر و اهانت، آنان را چراغ سوندران (چراغ ‏کشان) و خروس‌کشان خوانند.<ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی،ص 79 با ویرایش.</ref>


==منابع اهل حق==  
==منابع اهل حق==  
اهل حق دارای کتاب‌های مذهبی هستند. یکی از کتاب‌های مذهبی ایشان «[[فرقان الاخبار]]» است به نثر، که مؤلف آن حاج نعمت الله جیحون ‏آبادی متخلص به مجرم است. وی پسر میرزا بهرام مکری بود که در سال 1288 هجری قمری در دیه جیحون ‏آباد واقع در بخش دینور از ناحیه کرمانشاهان زاده شد و پس از سیر و سلوک، در 1338 هجری قمری در جیحون ‏آباد در گذشت. حاج نعمت الله جیحون‏ آبادی کتابی دیگر به بحر متقارب به نام «شاهنامه حقیقت» دارد که در اسرار مذهب اهل حق، به زبان شعر سخن گفته است. یکی دیگر از کتاب‌های اهل حق، کتاب «سرانجام» است. این کتاب را سرانجام یا کلام خزانه می‌گویند که هنگام نیاز با آهنگ خاصی همراه با طنبور خوانده می‌‏شود. این کلام‌ها به گویش کردی گورانی است. <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی،ص 79 با ویرایش.</ref>
اهل حق دارای کتاب‌های مذهبی هستند. یکی از کتاب‌های مذهبی ایشان «[[فرقان الاخبار]]» است به نثر، که مؤلف آن حاج نعمت الله جیحون ‏آبادی متخلص به مجرم است. وی پسر میرزا بهرام مکری بود که در سال 1288 هجری قمری در دیه جیحون ‏آباد واقع در بخش دینور از ناحیه کرمانشاهان زاده شد و پس از سیر و سلوک، در 1338 هجری قمری در جیحون ‏آباد در گذشت. حاج نعمت‌الله جیحون‏ آبادی کتابی دیگر به بحر متقارب به نام «شاهنامه حقیقت» دارد که در اسرار مذهب اهل حق، به زبان شعر سخن گفته است. یکی دیگر از کتاب‌های اهل حق، کتاب «سرانجام» است. این کتاب را سرانجام یا کلام خزانه می‌گویند که هنگام نیاز با آهنگ خاصی همراه با طنبور خوانده می‌‏شود. این کلام‌ها به گویش کردی گورانی است. <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی،ص 79 با ویرایش.</ref>


==پانویس==
==پانویس==
Writers، confirmed، مدیران
۸۶٬۲۵۵

ویرایش