۱٬۷۴۱
ویرایش
Mollahashem (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Mollahashem (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
<div class="wikiInfo"> | <div class="wikiInfo"> | ||
[[Jeld19.jpg|فصلنامه اندیشه تقریب شماره نوزدهم]] | |||
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:right" |+ | | {| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:right" |+ | | ||
!فصلنامه | !فصلنامه | ||
خط ۵۱: | خط ۳۹: | ||
این هدف زمانی محقق میشود که علما و اندیشمندان، اولاً این ایده را کاملاً درک کنند و با آن خو بگیرند؛ ثانیاً تاریخ و پیامدهای آن را بر روند حرکت تاریخی و تمدنی امت بررسی و مطالعه نمایند و ثالثاً تودههای مردم را نسبت به آن و آثاری که در پی دارد، آگاه سازند و ایده را به اقدام عملی ملموس و روزانهای تبدیل نمایند تا آن ملکه را تحقق بخشد و اخلاق مطلوب را فراگیر سازد.<br> | این هدف زمانی محقق میشود که علما و اندیشمندان، اولاً این ایده را کاملاً درک کنند و با آن خو بگیرند؛ ثانیاً تاریخ و پیامدهای آن را بر روند حرکت تاریخی و تمدنی امت بررسی و مطالعه نمایند و ثالثاً تودههای مردم را نسبت به آن و آثاری که در پی دارد، آگاه سازند و ایده را به اقدام عملی ملموس و روزانهای تبدیل نمایند تا آن ملکه را تحقق بخشد و اخلاق مطلوب را فراگیر سازد.<br> | ||
و چه بسا این مسئله نیازمند اجرای طرحهای اجتماعی مشترکی در عرصههای مطالعاتی، اجتماعی و غیره باشد. در این میان باید دو نکته مهم را در نظر داشت: | و چه بسا این مسئله نیازمند اجرای طرحهای اجتماعی مشترکی در عرصههای مطالعاتی، اجتماعی و غیره باشد. در این میان باید دو نکته مهم را در نظر داشت: | ||
الف ـ به کارگیری و بهرهبرداری از انگیزههای دینی و اجتماعی و حتی سیاسی به عنوان مقتضیات حرکت به سوی «تقریب» در اندیشه و وحدت در عمل و بازیابی حالتهایی که در آن همکاری و نزدیکی میان علما در مشترکات ـ که گستره وسیعی هم دارند ـ صورت گرفته است، چنانکه برخیها را بر آن داشت که از اختلاف داشتن در مسایل با دیگران، عذرخواهی کنند؛<br> | * الف ـ به کارگیری و بهرهبرداری از انگیزههای دینی و اجتماعی و حتی سیاسی به عنوان مقتضیات حرکت به سوی «تقریب» در اندیشه و وحدت در عمل و بازیابی حالتهایی که در آن همکاری و نزدیکی میان علما در مشترکات ـ که گستره وسیعی هم دارند ـ صورت گرفته است، چنانکه برخیها را بر آن داشت که از اختلاف داشتن در مسایل با دیگران، عذرخواهی کنند؛<br> | ||
ب ـ شناخت موانع و دشواریهایی که فرا روی این امر قرار میگیرد.<br> | * ب ـ شناخت موانع و دشواریهایی که فرا روی این امر قرار میگیرد.<br> | ||
نکته نخست به رغم اهمیتی که دارد چندان مورد توجه ما نیست و البته میتوان از شیوههای متنوع قرآنی در دستیابی به وحدت با یاری گرفتن از فراخوان مستقیم و تأکید بر برخوردهای عقلانی و گفتوگوی منطقی با دیگران و یادآوری وحدت دشمنان ـ به رغم تناقضها و تضادهایی که با هم دارند ـ در جبهه رویارویی با امت اسلامی و نیز نتایج مثبت وحدت و پیامدهای منفی تفرقه و پراکندگی و امثال آن یاری گرفت. ولی آنچه مورد توجه ماست، نکته دوم، یعنی شناخت موانع و مشکلات موجود بر سر راه این تقریب و همسویی است، هرچند در اینجا نمیتوان به طور مفصل و گسترده به این موضوع پرداخت.<br> | نکته نخست به رغم اهمیتی که دارد چندان مورد توجه ما نیست و البته میتوان از شیوههای متنوع قرآنی در دستیابی به وحدت با یاری گرفتن از فراخوان مستقیم و تأکید بر برخوردهای عقلانی و گفتوگوی منطقی با دیگران و یادآوری وحدت دشمنان ـ به رغم تناقضها و تضادهایی که با هم دارند ـ در جبهه رویارویی با امت اسلامی و نیز نتایج مثبت وحدت و پیامدهای منفی تفرقه و پراکندگی و امثال آن یاری گرفت. ولی آنچه مورد توجه ماست، نکته دوم، یعنی شناخت موانع و مشکلات موجود بر سر راه این تقریب و همسویی است، هرچند در اینجا نمیتوان به طور مفصل و گسترده به این موضوع پرداخت.<br> | ||
خط ۵۹: | خط ۴۷: | ||
==1ـ عامل خارجی:== | ==1ـ عامل خارجی:== | ||
کاملاً روشن است که دشمنان این امت ، شرایطی را ایجاد میکنند که به پراکندگی و تفرقه امت منجر شود و در برابر هر آنچه به وحدت آن بینجامد، میایستند. پیش از این هم مشاهده شد که استعمار غربی طی دوره اشغال جهان اسلام و به ویژه در زمانی که تقریباً همه جهان اسلام را به اشغال خود در آورده بود و در نیمه اول قرن بیستم میلادی، آخرین دولت اسلامی قدرتمند [عثمانی] را از پای درآورد، سیاستی با هدفهای سه گانه زیر را در پیش گرفت:<br> | کاملاً روشن است که دشمنان این امت ، شرایطی را ایجاد میکنند که به پراکندگی و تفرقه امت منجر شود و در برابر هر آنچه به وحدت آن بینجامد، میایستند. پیش از این هم مشاهده شد که استعمار غربی طی دوره اشغال جهان اسلام و به ویژه در زمانی که تقریباً همه جهان اسلام را به اشغال خود در آورده بود و در نیمه اول قرن بیستم میلادی، آخرین دولت اسلامی قدرتمند [عثمانی] را از پای درآورد، سیاستی با هدفهای سه گانه زیر را در پیش گرفت:<br> | ||
1ـ باقی نگاه داشتن امت بر عقبماندگیهای علمی، اقتصادی، فرهنگی، آموزشی و غیره؛<br> | * 1ـ باقی نگاه داشتن امت بر عقبماندگیهای علمی، اقتصادی، فرهنگی، آموزشی و غیره؛<br> | ||
2ـ اشاعه لائیسم غربی و چیره ساختن آن بر روح اسلامی حاکم بر جهان اسلام و تحریک گرایشهای ملی و نژادی که البته این طرح خیلی زود شکست خورد و یکی از نویسندگان معاصر از آن به عنوان: «پیروزی بسیار بیدوام لائیسم (1970-1920)» یاد نمود؛<br> | * 2ـ اشاعه لائیسم غربی و چیره ساختن آن بر روح اسلامی حاکم بر جهان اسلام و تحریک گرایشهای ملی و نژادی که البته این طرح خیلی زود شکست خورد و یکی از نویسندگان معاصر از آن به عنوان: «پیروزی بسیار بیدوام لائیسم (1970-1920)» یاد نمود؛<br> | ||
3ـچند پاره کردن جهان اسلام و تقسیم آنها به کشورها و ملل پراکنده و برانگیختن احساسات مذهبی، جغرافیایی، ملی، نژادی و حتی تاریخی، به طوریکه هر بخش از آن را تشویق کرد تا بر تاریخ پیش از اسلام یا تاریخ پس از اسلام ویژه خویش، تأکید کند و حتی مشاهده گردید که برخی ملتهای آسیای میانه را تشویق کرد تا طاغوتهایی چون «تیمور لنگ» را به عنوان قهرمان ملی مورد ستایش و بزرگداشت قرار دهند و جنایات وحشیانه او را علیه ملل امت اسلامی به فراموشی بسپارند و اینها همه بر اثر هراس از وحدت اسلامی بود که مرتباً از سوی رهبران و اندیشمندان و نویسندگان غربی از آن سخن گفته میشد و برای مبارزه و نبرد دائمی با جهان اسلام تئوریپردازی میگردید و بر این اساس است که نویسنده غربی خانم «شیرین هانتر» در پیشگفتار کتاب خود «آینده اسلام و غرب» چنین میگوید:<br> | * 3ـچند پاره کردن جهان اسلام و تقسیم آنها به کشورها و ملل پراکنده و برانگیختن احساسات مذهبی، جغرافیایی، ملی، نژادی و حتی تاریخی، به طوریکه هر بخش از آن را تشویق کرد تا بر تاریخ پیش از اسلام یا تاریخ پس از اسلام ویژه خویش، تأکید کند و حتی مشاهده گردید که برخی ملتهای آسیای میانه را تشویق کرد تا طاغوتهایی چون «تیمور لنگ» را به عنوان قهرمان ملی مورد ستایش و بزرگداشت قرار دهند و جنایات وحشیانه او را علیه ملل امت اسلامی به فراموشی بسپارند و اینها همه بر اثر هراس از وحدت اسلامی بود که مرتباً از سوی رهبران و اندیشمندان و نویسندگان غربی از آن سخن گفته میشد و برای مبارزه و نبرد دائمی با جهان اسلام تئوریپردازی میگردید و بر این اساس است که نویسنده غربی خانم «شیرین هانتر» در پیشگفتار کتاب خود «آینده اسلام و غرب» چنین میگوید:<br> | ||
«رمانی را که «جان بوشان»ـ که در سال 1916م سرگرد اطلاعات در ارتش بریتانیا بودـ تألیف کرد مبتنی بر فرضیه تحقق یک انقلاب اسلامی بود که میتوانست در صورت بروز، مسیر جنگ جهانی اول را به زیان نیروهای متفق، دگرگون سازد.<br> | «رمانی را که «جان بوشان»ـ که در سال 1916م سرگرد اطلاعات در ارتش بریتانیا بودـ تألیف کرد مبتنی بر فرضیه تحقق یک انقلاب اسلامی بود که میتوانست در صورت بروز، مسیر جنگ جهانی اول را به زیان نیروهای متفق، دگرگون سازد.<br> | ||
«بوشان» در این رمان با عنوان «عبای سبز» (The Green Mantle) نوشت: «اسلام، اعتقادی مبارزه جویانه و جنگی است، چه هنوز هم شیخ یا رهبر دینی آن در محراب میایستد و در یک دست قرآن و در دست دیگر شمشیر مشهور را حمل میکند؛ حال اگر فرض کنیم که امیدی به نجات باشد که به کشاورزان مناطق عقبافتاده دهد و رؤیاهای آنان در مورد بهشت را وسوسه کند، میدانی چه اتفاقی خواهد افتاد دوست من؟ به زودی درهای جهنم در این جهان باز خواهد شد؛ گزارشهایی از علما از همه جا به دستم رسیده است؛ از بازرگانان کوچک در جنوب روسیه، بازرگانان اسب در افغانستان، تجار ترکمن، حجاج در سر راه به مکه و «اشراف» (سادات) شمال آفریقا و پوستین پوشان مغولی و فقرای هند و تجّار یونانی در خلیج و نیز کنسولهای محترمی که از کد استفاده میکنند، همه و همه در روایاتی که برای ما ارسال میکنند، بر همین نکته اتفاق نظر دارند که شرق در انتظار اشارهای الهی است.»<br> | «بوشان» در این رمان با عنوان «عبای سبز» (The Green Mantle) نوشت: «اسلام، اعتقادی مبارزه جویانه و جنگی است، چه هنوز هم شیخ یا رهبر دینی آن در محراب میایستد و در یک دست قرآن و در دست دیگر شمشیر مشهور را حمل میکند؛ حال اگر فرض کنیم که امیدی به نجات باشد که به کشاورزان مناطق عقبافتاده دهد و رؤیاهای آنان در مورد بهشت را وسوسه کند، میدانی چه اتفاقی خواهد افتاد دوست من؟ به زودی درهای جهنم در این جهان باز خواهد شد؛ گزارشهایی از علما از همه جا به دستم رسیده است؛ از بازرگانان کوچک در جنوب روسیه، بازرگانان اسب در افغانستان، تجار ترکمن، حجاج در سر راه به مکه و «اشراف» (سادات) شمال آفریقا و پوستین پوشان مغولی و فقرای هند و تجّار یونانی در خلیج و نیز کنسولهای محترمی که از کد استفاده میکنند، همه و همه در روایاتی که برای ما ارسال میکنند، بر همین نکته اتفاق نظر دارند که شرق در انتظار اشارهای الهی است.»<br> | ||
خط ۹۲: | خط ۸۰: | ||
ولی امام(علیهالسلام) اینگونه به آنها پاسخ داد: «این، هرگز شک به خودم نبود ولی میخواستم منصفانه سخن گویم، خداوند متعال نیز میفرماید: «و انا أو ایاکم لعلی هدی او فی ضلال مبین»[من یا شما بر راه هدایت یا در گمراهی آشکاری هستیم.]و این هرگز شک نبود و خداوند میدانست که پیامبرش بر حق است.» (طبرسی، 1403ق، ج1، ص188).<br> | ولی امام(علیهالسلام) اینگونه به آنها پاسخ داد: «این، هرگز شک به خودم نبود ولی میخواستم منصفانه سخن گویم، خداوند متعال نیز میفرماید: «و انا أو ایاکم لعلی هدی او فی ضلال مبین»[من یا شما بر راه هدایت یا در گمراهی آشکاری هستیم.]و این هرگز شک نبود و خداوند میدانست که پیامبرش بر حق است.» (طبرسی، 1403ق، ج1، ص188).<br> | ||
پس از دوره پیشوایان مذاهب، این حالت، گستردگی بیشتری یافت و در مورد «افزودن صفات بر ذات الهی» و «تحسین و تقییح عقلی» شاهد آن بودیم که طرفین متنازع برآن بودند که دیدگاههای یک طرف، او را به کفر میرساند. ما همچنین این پدیده را در مسایل فراوانی از جمله در «توسل»، «شفاعت» و «بداء» و حتی در مواردی چون: «استحسان»، «قیاس»، «مصالح مرسله» و غیره مییابیم. حال آنکه اگر همگان به گفتوگوی منطقی روی آورند خواهند دید که دستکم طرف دیگر، توجیهاتی برای ایمان به این یا آن مسئله دارد و چهبسا در آن صورت متوجه شوند که این نزاعها لفظی است و حقیقتی ندارد. و چه بسا نزاع درباره مسئلهای فقهی، بدان انجامد که مخالفان به گمراهی و بدعتگذاری متهم شوند؛ برای مثال، مثلاً مسلمانان اتفاق نظر دارند که اسلام، از طلاق زن بالغ همبستر شده ولی غیر حامله در صورتی که پاک نباشد یا در حین پاکی با او نزدیکی شده باشد، نهی کرده است ولی در تأثیر آن بر افساد طلاق اختلاف نظر دارند، برخی معتقدند به مجرّد حصول گناه، طلاق تحقق مییابد و دیگران قایل به بطلان طلاق در این حالت هستند، ولی برخیها اینان را به گمراهی و بدعتگذاری توصیف میکنند. (مغنیه، 1402ق، ص411).<br> | پس از دوره پیشوایان مذاهب، این حالت، گستردگی بیشتری یافت و در مورد «افزودن صفات بر ذات الهی» و «تحسین و تقییح عقلی» شاهد آن بودیم که طرفین متنازع برآن بودند که دیدگاههای یک طرف، او را به کفر میرساند. ما همچنین این پدیده را در مسایل فراوانی از جمله در «توسل»، «شفاعت» و «بداء» و حتی در مواردی چون: «استحسان»، «قیاس»، «مصالح مرسله» و غیره مییابیم. حال آنکه اگر همگان به گفتوگوی منطقی روی آورند خواهند دید که دستکم طرف دیگر، توجیهاتی برای ایمان به این یا آن مسئله دارد و چهبسا در آن صورت متوجه شوند که این نزاعها لفظی است و حقیقتی ندارد. و چه بسا نزاع درباره مسئلهای فقهی، بدان انجامد که مخالفان به گمراهی و بدعتگذاری متهم شوند؛ برای مثال، مثلاً مسلمانان اتفاق نظر دارند که اسلام، از طلاق زن بالغ همبستر شده ولی غیر حامله در صورتی که پاک نباشد یا در حین پاکی با او نزدیکی شده باشد، نهی کرده است ولی در تأثیر آن بر افساد طلاق اختلاف نظر دارند، برخی معتقدند به مجرّد حصول گناه، طلاق تحقق مییابد و دیگران قایل به بطلان طلاق در این حالت هستند، ولی برخیها اینان را به گمراهی و بدعتگذاری توصیف میکنند. (مغنیه، 1402ق، ص411).<br> | ||
حملات متقابل به سطح بسیار عجیبی رسیده است، مثلاً مرحوم «تقی الدین سبکی» در کتاب خود «طبقات الشافعیه الکبری» در حق استاد خویش «الذهبی» که عالم معروفی است، میگوید: این استاد ما «الذهبی»( | حملات متقابل به سطح بسیار عجیبی رسیده است، مثلاً مرحوم «تقی الدین سبکی» در کتاب خود «طبقات الشافعیه الکبری» در حق استاد خویش «الذهبی» که عالم معروفی است، میگوید: این استاد ما «الذهبی»(علیهالسلام) از این قبیل است: علم و دیانت دارد و در مورد اهل سنت (یعنی اشاعره) تحمل مفرطی دارد و بنابراین جایز نیست به وی اعتماد شود... و به چنان حدی از تعصب افراطی رسیده که باعث تمسخر شده است.» (سبکی، بیتا، ج2، ص13ـ15).<br> | ||
و در باره «ابن حزم» میگوید: «کتابش «الملل و النحل» از بدترین کتابهاست.» (پیشین، ج1، ص90).<br> | و در باره «ابن حزم» میگوید: «کتابش «الملل و النحل» از بدترین کتابهاست.» (پیشین، ج1، ص90).<br> | ||
جهل و تعصّب نیز کار را بدتر کرده است، زیرا کسانی وارد عرصه فتوا شدهاند که هرگز شایستگی و اهلیت آن را ندارند و به جز آنچه خداوند نازل فرموده، فتوا میدهند و این چیزی است که در جنبشهای تکفیری دوران ما شاهد آن هستیم و به طور گسترده منجر به ریخته شدن خونهای بیگناه به نام دفاع از دین و امت شده است، حال آنکه دین و امّت از آن، بری هستند.<br> | جهل و تعصّب نیز کار را بدتر کرده است، زیرا کسانی وارد عرصه فتوا شدهاند که هرگز شایستگی و اهلیت آن را ندارند و به جز آنچه خداوند نازل فرموده، فتوا میدهند و این چیزی است که در جنبشهای تکفیری دوران ما شاهد آن هستیم و به طور گسترده منجر به ریخته شدن خونهای بیگناه به نام دفاع از دین و امت شده است، حال آنکه دین و امّت از آن، بری هستند.<br> | ||
خط ۹۸: | خط ۸۶: | ||
==4ـ تردید در نیت شرکتکنندگان در گفتوگو== | ==4ـ تردید در نیت شرکتکنندگان در گفتوگو== | ||
این کار به ایجاد فضای آرام و مطلوب یاری نمیرساند و به نوعی گریز یا تعلل و بهانهگیری و ممانعت از تحقق نتایج مطلوب میانجامد. ما این وضع را در روند گفتوگوی پیروان ادیان با یکدیگر مشاهده نمودیم، چه هر طرف در پی تحمیل رسوبات ذهنی خویش بر طرف دیگر است و مثلاً طرف مسیحی، تمام کینههای صلیبی و الهامات خاورشناسان درباره «بدعت اسلامی» و نگرانیهای خود از خیزش اسلامی را ـ که رقیبی برای طرحهای توسعه و سلطهطلبانه غرب به شمار میرود ـ با خود حمل میکند و طرف اسلامی نیز تمامی سوابق ذهنی سترگ خود از خدمت تبشیر مسیحی به استعمار طی قرنهای متمادی را با خود به همراه دارد.<br> | این کار به ایجاد فضای آرام و مطلوب یاری نمیرساند و به نوعی گریز یا تعلل و بهانهگیری و ممانعت از تحقق نتایج مطلوب میانجامد. ما این وضع را در روند گفتوگوی پیروان ادیان با یکدیگر مشاهده نمودیم، چه هر طرف در پی تحمیل رسوبات ذهنی خویش بر طرف دیگر است و مثلاً طرف مسیحی، تمام کینههای صلیبی و الهامات خاورشناسان درباره «بدعت اسلامی» و نگرانیهای خود از خیزش اسلامی را ـ که رقیبی برای طرحهای توسعه و سلطهطلبانه غرب به شمار میرود ـ با خود حمل میکند و طرف اسلامی نیز تمامی سوابق ذهنی سترگ خود از خدمت تبشیر مسیحی به استعمار طی قرنهای متمادی را با خود به همراه دارد.<br> | ||
ولی کار و تلاش جدی و توجه به آموزههای هدایتگرانه و فراخوان اسلام به خوشگمانی نسبت به برادر مسلمان، مانع از آن میشود که این عامل نقش خود را در منع «تقریب»، | ولی کار و تلاش جدی و توجه به آموزههای هدایتگرانه و فراخوان اسلام به خوشگمانی نسبت به برادر مسلمان، مانع از آن میشود که این عامل نقش خود را در منع «تقریب»، بهویژه اگر در سطح علما باشد، ایفا نماید.<br> | ||
==5ـ جنجال و حمله علیه مقدسات و بی احترامی به یکدیگر== | ==5ـ جنجال و حمله علیه مقدسات و بی احترامی به یکدیگر== | ||
هر کدام از موارد بالا میتواند در حدّ خود مانعی در جهت تحقق گفتوگوی مطلوب و در نتیجه، رسیدن به «تقریب» باشد. متون اسلامی زیادی بر منع این موارد، تأکید دارد: آیه کریمه: « قُلْ إِنَّمَا أَعِظُکم بِوَاحِدَةٍ أَن تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَفُرَادَى ثُمَّ تَتَفَکرُوا مَا بِصَاحِبِکم مِّن جِنَّةٍ؛ بگو: تنها شما را به سخن یگانهای اندرز میدهم و آن اینکه: دو تن دو تن و تک تک برای خداوند قیام کنید، سپس بیندیشید در همنشین شما دیوانگی نیست...» (سبأ/46) منعکننده گفتوگو در فضای انفعالی و ساختگی است.<br> | هر کدام از موارد بالا میتواند در حدّ خود مانعی در جهت تحقق گفتوگوی مطلوب و در نتیجه، رسیدن به «تقریب» باشد. متون اسلامی زیادی بر منع این موارد، تأکید دارد: آیه کریمه: « قُلْ إِنَّمَا أَعِظُکم بِوَاحِدَةٍ أَن تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَفُرَادَى ثُمَّ تَتَفَکرُوا مَا بِصَاحِبِکم مِّن جِنَّةٍ؛ بگو: تنها شما را به سخن یگانهای اندرز میدهم و آن اینکه: دو تن دو تن و تک تک برای خداوند قیام کنید، سپس بیندیشید در همنشین شما دیوانگی نیست...» (سبأ/46) منعکننده گفتوگو در فضای انفعالی و ساختگی است.<br> | ||
و آیه شریفه: «قُل لَّا تُسْأَلُونَ عَمَّا أَجْرَمْنَا وَلَا نُسْأَلُ عَمَّا تَعْمَلُونَ؛ بگو: نه آنچه ما گناه کردهایم از شما میپرسند و نه آنچه شما میکنید، از ما پرسیده میشود» (سبأ/ 25). مانع از درگیر ماندن با گذشته میشود و احترام به دیگری را تحمیل میکند. این امر در آیهای که از دشنام گفتن حتی به خدایان مشرکان نهی میکند نیز کاملاً مشهود و روشن است. | و آیه شریفه: «قُل لَّا تُسْأَلُونَ عَمَّا أَجْرَمْنَا وَلَا نُسْأَلُ عَمَّا تَعْمَلُونَ؛ بگو: نه آنچه ما گناه کردهایم از شما میپرسند و نه آنچه شما میکنید، از ما پرسیده میشود» (سبأ/ 25). مانع از درگیر ماندن با گذشته میشود و احترام به دیگری را تحمیل میکند. این امر در آیهای که از دشنام گفتن حتی به خدایان مشرکان نهی میکند نیز کاملاً مشهود و روشن است. | ||
6==ـ علاوه بر آنچه گفته شد، اختلاف در شیوههای استدلال و راههای استنباط، مانع «تقریب» و نزدیکی در نتایج به دست آمده است،== | |||
1ـ تهی گشتن از فرضیههای قبلی و پیش فرضها، پیش از آغاز روند گفتوگو؛<br> | از این رو باید سعی کرد موارد زیر رعایت گردد:<br> | ||
2ـ توافق بر شیوهای واحد برای استنباط؛<br> | * 1ـ تهی گشتن از فرضیههای قبلی و پیش فرضها، پیش از آغاز روند گفتوگو؛<br> | ||
3ـ تعریف دقیق موضوع گفتوگو، تا هر طرف به مسئله و مفهومی مغایر با دیدگاه طرفدیگر ننگرد.<br> | * 2ـ توافق بر شیوهای واحد برای استنباط؛<br> | ||
* 3ـ تعریف دقیق موضوع گفتوگو، تا هر طرف به مسئله و مفهومی مغایر با دیدگاه طرفدیگر ننگرد.<br> | |||
موانع دیگری بر سر راه «تقریب» وجود دارد که عبارت است از:<br> | موانع دیگری بر سر راه «تقریب» وجود دارد که عبارت است از:<br> | ||
1ـ در نظر گرفتن رأی و نظر نامأنوس در یک مذهب به عنوان نشان و باور اصلی آن مذهب. که البته امری غیر منطقی است؛ برای مثال، یکی از محدثین سخنی را میگوید که محدثان دیگر همان مذهب در طول تاریخ آن را ردّ کردهاند ولی مخالفانشان اصرار دارند که همین سخن را بر کل مذهب تعمیم و به آن نسبت دهند.<br> | * 1ـ در نظر گرفتن رأی و نظر نامأنوس در یک مذهب به عنوان نشان و باور اصلی آن مذهب. که البته امری غیر منطقی است؛ برای مثال، یکی از محدثین سخنی را میگوید که محدثان دیگر همان مذهب در طول تاریخ آن را ردّ کردهاند ولی مخالفانشان اصرار دارند که همین سخن را بر کل مذهب تعمیم و به آن نسبت دهند.<br> | ||
2ـ اطلاع یافتن از دیدگاههای مذهب از زبان دشمنان آن مذهب.<br> | * 2ـ اطلاع یافتن از دیدگاههای مذهب از زبان دشمنان آن مذهب.<br> | ||
که این نیز به دور از منطق است، زیرا دشمنان گاه میکوشند برای محق جلوه دادن مذهب خود، اوهامی را به مذهب مورد نظر نسبت دهند. | که این نیز به دور از منطق است، زیرا دشمنان گاه میکوشند برای محق جلوه دادن مذهب خود، اوهامی را به مذهب مورد نظر نسبت دهند. | ||
3ـ ورود نااهلان به روند گفتوگو.<br> | * 3ـ ورود نااهلان به روند گفتوگو.<br> | ||
قرآن و منطق این عمل را ردّ میکند؛ خداوند متعال در خطاب به اهل کتاب که ادعایی دارند که نسبت به آن بیاطلاع هستند، میفرماید: «هَاأَنتُمْ هَؤُلاء حَاجَجْتُمْ فِیمَا لَکم بِهِ عِلمٌ فَلِمَ تُحَآجُّونَ فِیمَا لَیسَ لَکم بِهِ عِلْمٌ؛ هان! شما همان کسانی هستید که در آنچه بدان دانشی داشتید، چون و چرا کردید، دیگر چرا در آنچه بدان دانشی ندارید چون و چرا میکنید؟ و خداوند میداند و شما نمیدانید» (آلعمران/66).<br> | قرآن و منطق این عمل را ردّ میکند؛ خداوند متعال در خطاب به اهل کتاب که ادعایی دارند که نسبت به آن بیاطلاع هستند، میفرماید: «هَاأَنتُمْ هَؤُلاء حَاجَجْتُمْ فِیمَا لَکم بِهِ عِلمٌ فَلِمَ تُحَآجُّونَ فِیمَا لَیسَ لَکم بِهِ عِلْمٌ؛ هان! شما همان کسانی هستید که در آنچه بدان دانشی داشتید، چون و چرا کردید، دیگر چرا در آنچه بدان دانشی ندارید چون و چرا میکنید؟ و خداوند میداند و شما نمیدانید» (آلعمران/66).<br> | ||
4ـ پیروی از شیوههای پیچ در پیچ برای چیره شدن بر طرف دیگر.<br> | * 4ـ پیروی از شیوههای پیچ در پیچ برای چیره شدن بر طرف دیگر.<br> | ||
کاری که گفتوگو را به بازی بینتیجه تبدیل میکند.<br> | کاری که گفتوگو را به بازی بینتیجه تبدیل میکند.<br> | ||
ویرایش