پرش به محتوا

چالش های فراروی تقریب (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷۴: خط ۷۴:
در حدیثی به نقل از «عباده بن صامت» آمده است که رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمود: «هر کس شهادت «لا اله الا الله وحده لا شریک له و محمداً عبده و رسوله و عیسی عبدالله و رسوله و کلمه القاها الی مریم و روح منه» دهد و اذعان کند که بهشت حق است و آتش دوزخ حق است، با هر کاری که کرده باشد خداوند او را وارد بهشت می‌کند.»
در حدیثی به نقل از «عباده بن صامت» آمده است که رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمود: «هر کس شهادت «لا اله الا الله وحده لا شریک له و محمداً عبده و رسوله و عیسی عبدالله و رسوله و کلمه القاها الی مریم و روح منه» دهد و اذعان کند که بهشت حق است و آتش دوزخ حق است، با هر کاری که کرده باشد خداوند او را وارد بهشت می‌کند.»
و در روایتی دیگر آمده است که: خداوند او را از درهای هشتگانه بهشت ـ هر کدام را بخواهد ـ وارد بهشت می‌سازد و «ترمذی» روایت کرده‌ است: «هر کس شهادت «لا اله الّا الله و محمداً رسول الله» گوید، خداوند آتش دوزخ را بر وی حرام می‌سازد».<br>
و در روایتی دیگر آمده است که: خداوند او را از درهای هشتگانه بهشت ـ هر کدام را بخواهد ـ وارد بهشت می‌سازد و «ترمذی» روایت کرده‌ است: «هر کس شهادت «لا اله الّا الله و محمداً رسول الله» گوید، خداوند آتش دوزخ را بر وی حرام می‌سازد».<br>
و از امام صادق‌(علیه ‌السلام) شنیده شده که فرمود: «اسلام شهادت «لا اله الّا الله و تصدیق پیامبری خداست و با آن از ریختن خون‌ها پیش‌گیری شده و نکاح‌ها و ارث‌ها، جاری شده است و بر ظاهر آن، جماعت مردم شکل گرفته است.» (کلینی، 1388ق، ج2، ص25).<br>
و از امام صادق‌(علیه‌السلام) شنیده شده که فرمود: «اسلام شهادت «لا اله الّا الله و تصدیق پیامبری خداست و با آن از ریختن خون‌ها پیش‌گیری شده و نکاح‌ها و ارث‌ها، جاری شده است و بر ظاهر آن، جماعت مردم شکل گرفته است.» (کلینی، 1388ق، ج2، ص25).<br>
قرآن کریم و پیامبر خدا(صلی‌اله‌الله علیه وآله) نیز مسلمانان را به برخورد عقلانی، گفت‌وگوی منطقی و پذیرش تعدّد اجتهادی در صورت پی‌ریزی بر پایه‌های منضبط شرعی، فراخوانده‌اند، ولی با این حال این پدیده در پرتو شرایط تعصب‌آمیزی، ابتدا در مسئله خوارج رخ نمود و به رغم این‌که امت، این حالت را سپری کرد و در دوران پیشوایان مذاهب، اوضاع به روال منطقی خود بازگشت و این پیشوایان با شکوه‌ترین چهره منطقی را ارایه و پیروان خود را بر اساس آن پرورش دادند، عوامل فراوانی باعث بازگشت مجدّد این نغمه شوم شد.<br>
قرآن کریم و پیامبر خدا(صلی‌اله‌الله علیه وآله) نیز مسلمانان را به برخورد عقلانی، گفت‌وگوی منطقی و پذیرش تعدّد اجتهادی در صورت پی‌ریزی بر پایه‌های منضبط شرعی، فراخوانده‌اند، ولی با این حال این پدیده در پرتو شرایط تعصب‌آمیزی، ابتدا در مسئله خوارج رخ نمود و به رغم این‌که امت، این حالت را سپری کرد و در دوران پیشوایان مذاهب، اوضاع به روال منطقی خود بازگشت و این پیشوایان با شکوه‌ترین چهره منطقی را ارایه و پیروان خود را بر اساس آن پرورش دادند، عوامل فراوانی باعث بازگشت مجدّد این نغمه شوم شد.<br>
به نظر می‌رسد مهم‌ترین چیزی که ما را با این پدیده روبه‌رو ساخت نکوهش دیگران نسبت به پیامدهای سخن ایشان به رغم عدم باور مطلق آنان به چنین پیامد یا ملازمتی است.
به نظر می‌رسد مهم‌ترین چیزی که ما را با این پدیده روبه‌رو ساخت نکوهش دیگران نسبت به پیامدهای سخن ایشان به رغم عدم باور مطلق آنان به چنین پیامد یا ملازمتی است.
مثلاً در گذشته، خوارج «حضرت علی»(علیه‌السلام) را تکفیر کردند چون معتقد بودند لازمه موضع‌گیری وی در برابر داوری ـ العیاذ بالله ـ کفر آن حضرت است. آنها یادآور شدند که وقتی آن حضرت(علیه ‌السلام) به هر دو داور گفت: «ببینید اگر معاویه بر حق بود او را تثبیت کنید و چنان‌چه من به حق بودم، مرا تثبیت کنید» به خود شک کرد؛ «و بنابر این او به خودش شک کرد چون نمی‌دانست که او یا معاویه بر حق است و ما نسبت به او شک و تردید جدی‌تری داریم.»<br>
مثلاً در گذشته، خوارج «حضرت علی»(علیه‌السلام) را تکفیر کردند چون معتقد بودند لازمه موضع‌گیری وی در برابر داوری ـ العیاذ بالله ـ کفر آن حضرت است. آنها یادآور شدند که وقتی آن حضرت(علیه‌السلام) به هر دو داور گفت: «ببینید اگر معاویه بر حق بود او را تثبیت کنید و چنان‌چه من به حق بودم، مرا تثبیت کنید» به خود شک کرد؛ «و بنابر این او به خودش شک کرد چون نمی‌دانست که او یا معاویه بر حق است و ما نسبت به او شک و تردید جدی‌تری داریم.»<br>
ولی امام(علیه‌السلام) این‌گونه به آنها پاسخ داد: «این، هرگز شک به خودم نبود ولی می‌خواستم منصفانه سخن گویم، خداوند متعال نیز می‌فرماید: «و انا أو ایاکم لعلی هدی او فی ضلال مبین»[من یا شما بر راه هدایت یا در گمراهی آشکاری هستیم.]و این هرگز شک نبود و خداوند می‌دانست که پیامبرش بر حق است.» (طبرسی، 1403ق، ج1، ص188).<br>
ولی امام(علیه‌السلام) این‌گونه به آنها پاسخ داد: «این، هرگز شک به خودم نبود ولی می‌خواستم منصفانه سخن گویم، خداوند متعال نیز می‌فرماید: «و انا أو ایاکم لعلی هدی او فی ضلال مبین»[من یا شما بر راه هدایت یا در گمراهی آشکاری هستیم.]و این هرگز شک نبود و خداوند می‌دانست که پیامبرش بر حق است.» (طبرسی، 1403ق، ج1، ص188).<br>
پس از دوره پیشوایان مذاهب، این حالت، گستردگی بیشتری یافت و در مورد «افزودن صفات بر ذات الهی» و «تحسین و تقییح عقلی» شاهد آن بودیم که طرفین متنازع برآن بودند که دیدگاه‌های یک طرف، او را به کفر می‌رساند. ما هم‌چنین این پدیده را در مسایل فراوانی از جمله در «توسل»، «شفاعت» و «بداء» و حتی در مواردی چون: «استحسان»، «قیاس»، «مصالح مرسله» و غیره می‌یابیم. حال آن‌که اگر همگان به گفت‌وگوی منطقی روی آورند خواهند دید که دست‌کم طرف دیگر، توجیهاتی برای ایمان به این یا آن مسئله دارد و چه‌‌بسا در آن صورت متوجه شوند که این نزاع‌ها لفظی است و حقیقتی ندارد. و چه‌ بسا نزاع درباره مسئله‌ای فقهی، بدان انجامد که مخالفان به گمراهی و بدعت‌گذاری متهم شوند؛ برای مثال، مثلاً مسلمانان اتفاق نظر دارند که اسلام، از طلاق زن بالغ همبستر شده ولی غیر حامله در صورتی که پاک نباشد یا در حین پاکی با او نزدیکی شده باشد، نهی کرده است ولی در تأثیر آن بر افساد طلاق اختلاف نظر دارند، برخی معتقدند به مجرّد حصول گناه، طلاق تحقق می‌یابد و دیگران قایل به بطلان طلاق در این حالت هستند، ولی برخی‌ها اینان را به گمراهی و بدعت‌گذاری توصیف می‌کنند. (مغنیه، 1402ق، ص411).<br>
پس از دوره پیشوایان مذاهب، این حالت، گستردگی بیشتری یافت و در مورد «افزودن صفات بر ذات الهی» و «تحسین و تقییح عقلی» شاهد آن بودیم که طرفین متنازع برآن بودند که دیدگاه‌های یک طرف، او را به کفر می‌رساند. ما هم‌چنین این پدیده را در مسایل فراوانی از جمله در «توسل»، «شفاعت» و «بداء» و حتی در مواردی چون: «استحسان»، «قیاس»، «مصالح مرسله» و غیره می‌یابیم. حال آن‌که اگر همگان به گفت‌وگوی منطقی روی آورند خواهند دید که دست‌کم طرف دیگر، توجیهاتی برای ایمان به این یا آن مسئله دارد و چه‌‌بسا در آن صورت متوجه شوند که این نزاع‌ها لفظی است و حقیقتی ندارد. و چه‌ بسا نزاع درباره مسئله‌ای فقهی، بدان انجامد که مخالفان به گمراهی و بدعت‌گذاری متهم شوند؛ برای مثال، مثلاً مسلمانان اتفاق نظر دارند که اسلام، از طلاق زن بالغ همبستر شده ولی غیر حامله در صورتی که پاک نباشد یا در حین پاکی با او نزدیکی شده باشد، نهی کرده است ولی در تأثیر آن بر افساد طلاق اختلاف نظر دارند، برخی معتقدند به مجرّد حصول گناه، طلاق تحقق می‌یابد و دیگران قایل به بطلان طلاق در این حالت هستند، ولی برخی‌ها اینان را به گمراهی و بدعت‌گذاری توصیف می‌کنند. (مغنیه، 1402ق، ص411).<br>
۱٬۷۴۱

ویرایش