confirmed
۵٬۹۱۷
ویرایش
Mohsenmadani (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
در اينكه منظور از عرش خدا چيست و اين كلمه كنايه از چه معنايى مىباشد؟ مفسران و محدثان و فلاسفه سخن بسيار گفتهاند. گاهى عرش را به معنى" علم بى پايان پروردگار" تفسير كردهاند و گاهی به معنى" مالكيت و حاكميت خدا" اطلاق کردهاند و گاهی به معنى هر يك از صفات كماليه و جلاليه او، چرا كه هر يك از اين اوصاف بيانگر عظمت مقام او مىباشد گفتهاند همانگونه كه تخت سلاطين نشانه عظمت آنها است.آرى خداوند داراى عرش علم، عرش قدرت، عرش رحمانيت و عرش رحيميت است. | در اينكه منظور از عرش خدا چيست و اين كلمه كنايه از چه معنايى مىباشد؟ مفسران و محدثان و فلاسفه سخن بسيار گفتهاند. گاهى عرش را به معنى" علم بى پايان پروردگار" تفسير كردهاند و گاهی به معنى" مالكيت و حاكميت خدا" اطلاق کردهاند و گاهی به معنى هر يك از صفات كماليه و جلاليه او، چرا كه هر يك از اين اوصاف بيانگر عظمت مقام او مىباشد گفتهاند همانگونه كه تخت سلاطين نشانه عظمت آنها است.آرى خداوند داراى عرش علم، عرش قدرت، عرش رحمانيت و عرش رحيميت است. | ||
طبق اين تفسيرهاى سهگانه، مفهوم" عرش" بازگشت به صفات ذات پاك پروردگار دارد، نه يك وجود خارجى ديگر. | طبق اين تفسيرهاى سهگانه، مفهوم" عرش" بازگشت به صفات ذات پاك پروردگار دارد، نه يك وجود خارجى ديگر. | ||
بعضى از رواياتى كه از طرق اهل بيت ع رسيده است نيز همين معنى را تاييد مىنمايد، مانند حديثى كه" حفص بن غياث" از امام صادق ع نقل مىكند كه | بعضى از رواياتى كه از طرق اهل بيت ع رسيده است نيز همين معنى را تاييد مىنمايد، مانند حديثى كه" حفص بن غياث" از امام صادق ع نقل مىكند كه از امام ع در باره تفسير" وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ" سؤال كردند، فرمود:" منظور علم او است" و در حديث ديگرى از همان امام ع" عرش" را به معنى علمى كه انبيا را بر آن واقف كرده، و" كرسى" را به معنى علمى كه هيچكسی را از آن آگاه نكرده است تفسير کرده است، در حالى كه بعضى ديگر از مفسران با الهام گرفتن از روايات ديگرى" عرش" و" كرسى" را به دو موجود عظيم از مخلوقات پروردگار تفسير كردهاند. | ||
از امام ع در باره تفسير" وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ" سؤال كردند، فرمود:" منظور علم او است" و در حديث ديگرى از همان امام ع" عرش" را به معنى علمى كه انبيا را بر آن واقف كرده، و" كرسى" را به معنى علمى كه هيچكسی را از آن آگاه نكرده است تفسير کرده است، در حالى كه بعضى ديگر از مفسران با الهام گرفتن از روايات ديگرى" عرش" و" كرسى" را به دو موجود عظيم از مخلوقات پروردگار تفسير كردهاند. | |||
از جمله بعضى گفتهاند: منظور از عرش مجموعه عالم هستى است. | از جمله بعضى گفتهاند: منظور از عرش مجموعه عالم هستى است. | ||
و گاه گفتهاند مجموعه اين زمين و آسمان در درون كرسى قرار دارد، بلكه آسمان و زمين در برابر كرسى همچون حلقه انگشترى است در يك بيابان پهناور، و كرسى در برابر عرش نيز همچون حلقه انگشترى است در يك بيابان وسيع.و گاه" عرش" را بر قلب انبيا و اوصيا و مؤمنان كامل اطلاق كردهاند، چنان كه در حديث آمده است: ان قلب المؤمن عرش الرحمن:" قلب مؤمن عرش بزرگ خدا است"!و نيز در حديث قدسى نقل شده است: لم يسعنى سمائى و لا ارضى و وسعنى قلب عبدى المؤمن: | و گاه گفتهاند مجموعه اين زمين و آسمان در درون كرسى قرار دارد، بلكه آسمان و زمين در برابر كرسى همچون حلقه انگشترى است در يك بيابان پهناور، و كرسى در برابر عرش نيز همچون حلقه انگشترى است در يك بيابان وسيع.و گاه" عرش" را بر قلب انبيا و اوصيا و مؤمنان كامل اطلاق كردهاند، چنان كه در حديث آمده است: ان قلب المؤمن عرش الرحمن:" قلب مؤمن عرش بزرگ خدا است"!و نيز در حديث قدسى نقل شده است: لم يسعنى سمائى و لا ارضى و وسعنى قلب عبدى المؤمن: | ||
خط ۳۸: | خط ۳۷: | ||
<ref> شیخ صدوق، معانی الأخبار، ترجمه محمدی شاهرودی، ۱۳۷۷ش، ص۶۷.</ref> برخی دیگر نیز آن را کنایه از فرمانروایی، حاکمیت و مالکیت خداوند میدانند.<ref>معرفت، التمهید فی علوم القرآن،۱۴۱۶ق، ج۳، ص۱۲۵.</ref> علامه طباطبایی معتقد است عرش مرحله تکامل یافتهای از عوالم وجود بوده و مرکز فرماندهی جهان و محل صدور دستورات الهی بوده و نشستن خداوند بر عرش نیز کنایه از تدبیر جهان و علم او به تمام امور است. | <ref> شیخ صدوق، معانی الأخبار، ترجمه محمدی شاهرودی، ۱۳۷۷ش، ص۶۷.</ref> برخی دیگر نیز آن را کنایه از فرمانروایی، حاکمیت و مالکیت خداوند میدانند.<ref>معرفت، التمهید فی علوم القرآن،۱۴۱۶ق، ج۳، ص۱۲۵.</ref> علامه طباطبایی معتقد است عرش مرحله تکامل یافتهای از عوالم وجود بوده و مرکز فرماندهی جهان و محل صدور دستورات الهی بوده و نشستن خداوند بر عرش نیز کنایه از تدبیر جهان و علم او به تمام امور است. | ||
<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۷، ص۲۹۸.</ref> | <ref>طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۷، ص۲۹۸.</ref> | ||
==عرش در دیگر ادیان== | |||
نام عرش در دیگر ادیان نیز آمده است و گاهی به معنای آسمان است و بیان شده است که به آسمان قسم یاد نکنید چون آسمان عرش خداوند است. <ref>کتاب مقدس، کتاب متی، باب ۵، آیه۳۵.</ref> و گاهی به معنای تختی آمده است که دارای چرخ است و خداوند روی آن نشسته است. <ref>کتاب مقدس، کتاب حزقیال، باب ۱، آیه ۲۶.</ref> در حالی که عرش و چرخ های آن از آتش ملتهب شدهاند.<ref>کتاب مقدس، کتاب دانیال، باب۷، آیه۹.</ref> در کتاب پادشاهان از تورات نیز از فرشتگانی یاد شده است که در سمت راست و چپ بر سریر(عرش) الهی نشستهاند. <ref>کتاب مقدس، کتاب اول پادشاهان، باب۲۲، آیه۱۹.</ref> علاوه فرشتگان سرافین نیز در اطراف تخت پروردگار به تسبیح پروردگار مشغول هستند. | |||
<ref>کتاب مقدس، کتاب اشعیاء نبى، باب۶، آیه۳.</ref> | |||
==پانویس== | ==پانویس== |