پرش به محتوا

عمر بن سعد بن‌ ابی‌ وقاص: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۰: خط ۱۰:
|در 65 یا 66 یا 67ق • [[قیام مختار]]
|در 65 یا 66 یا 67ق • [[قیام مختار]]
|-
|-
|[[دین]] و [[مذهب]]
|دین
|[[اسلام]]
|[[اسلام]]
|-
|-
خط ۱۹: خط ۱۹:
</div>
</div>


'''عمر بن سعد''' معروف به‌ '''ابن سعد'''، فرزند سعد بن‌ ابی‌وقاص از سرداران صدر [[اسلام]] بود. او در زمان [[پیامبر اکرم]] (و به قولى در دوران عمر) به دنیا آمد، و در نوجوانی همراه پدرش در فتح [[عراق]] شرکت داشت. ابن سعد، فرمانده سپاه [[ابن زیاد]] در [[کربلا]] بود که با [[امام حسین(ع)]] جنگید و دستور داد پس از [[شهادت]] آن حضرت، اسب بر بدن او تاختند و [[اهل بیت]] او را [[اسیر]] کرده‌ به [[کوفه]] بردند.  
'''عمر بن سعد''' معروف به‌ '''ابن سعد'''، فرزند یکی از سرداران صدر [[اسلام]] به نام سعد بن‌ ابی‌وقاص بود. او به نقلی در زمان [[پیامبر اکرم]] و به نقل از یحیى بن معین در روز وفات خلیفه اول به دنیا آمده است. در نوجوانی همراه پدرش در فتح [[عراق]] شرکت داشت. ابن سعد، فرمانده سپاه [[ابن زیاد]] در [[کربلا]] بود که با [[امام حسین(ع)]] جنگید و او را به شهادت رساند.  


=عمربن سعد کیست=


عمر بن سعد، پسر ابی وقاص بود. پدر عمر، از مشاهیر [[اصحاب]] [[پیامبر اسلام(ص)]]، و از سرداران [[صدر اسلام]] و امرای عرب بود. او جزو اولین افرادی بود که اسلام آورد و در زمان [[پیامبر(ص)]] در جنگ‌‌های زیادی شرکت کرد.
=نسب=
به نقل از خلیفة بن خیاط نسب عمر بن سعد از این قرار است: عمر بن سعد بن مالك بن أهیب بن عبد مناف بن زهرة بن كلاب بن مرة بن كعب بن لؤی بن غالب أبو حفص القرشی الزهری.


سعد بن ابی وقاص از طایفه بنی زهره و [[قریش]] بود و با مادر [[پیامبر اکرم(ص)]] خویشاوندی قبیله‌‌ای داشت. مدت سه سال حاکم [[کوفه]] شد. و از اعضای شورای شش نفره‌ای بود که برای تعیین [[خلیفه]] از جانب عمر انتخاب شده بودند.
و مادرش: ماریة بنت قیس بن معدیكرب بن الحارث بن السمط بن امرئ القیس بن عمرو بن معاویة، از قبیله كندة است.


مورخان سال تولد عمر بن سعد را سال مرگ [[عمر بن خطاب]] و یا در دوران پیامبراکرم(ص) دانسته‌اند. عمر بن سعد بعد از کشته شدن [[عثمان]]، پدرش را تشویق کرد تا ادعای [[خلافت]] کند، اما پدرش این پیشنهاد را رد کرد. او از جمله اشراف کوفه بود که علیه [[حجر بن عدی]] گواهی داد. و این گواهی زمینه‌ ساز [[شهادت]] حجر به ‌دست [[معاویه]] شد.
کنیه او أبا حفص است و مختار بن ابی عبید در سال 65 هجری قمری به خونخواهی امام حسین(ع) او را به قتل رساند.


=گزارش ورود امام حسین(ع) به مکه=
=ولادت=
قال : ولد عمر بن سعد عام مات عمر بن الخطاب.


[[خوارزمی]] به نقل از [[ابن اعثم کوفی]] می‌گوید هنگامی که [[حسین بن علی(ع)]] به علت خودداری از بیعت با [[یزید بن معاویه]] از [[مدینه]] مهاجرت کرد و به مکه پناه برد، عمر بن سعد، امیر(یا شاید امیر الحاج) مکه بود.
=مواجهه با امام حسین(ع)=
چون تمایل و استقبال حجاج [[خانه خدا]] را از حسین(ع) مشاهده کرد به مدینه رفت و برای یزید نامه نوشت و او را از آمدن حسین(ع) به مکه آگاه ساخت.
عمر سعد بیشتر با موضوع واقعه کربلا و شهادت امام حسین(ع) شناخته شده است. او به طمع حکومت ری که عبیدالله بن زیاد به او داد تصمیم به پیکار با امام حسین گرفت و هیچ نصیحت و منعی بر او کارگر نشد.  
او به دستور ابن زیاد مأموریت یافت که حسین بن علی و همراهانش را وادار به بیعت با یزید کند اما مذاکرات با حسین به نتیجه نرسید و وی حاضر به بیعت با یزید نشد. لشکر عمر سعد در ۱۰ محرم سال ۶۱ هجری قمری به حسین و خانواده‌اش حمله کرد و بیش از هفتاد تن از یاران او را کشت.


=خیانت به سفیر امام(ع)=
=خیانت به مسلم بن عقیل=
 
هنگامی که[[مسلم بن عقیل]] نماینده امام حسین(ع) به کوفه رفت تا از مردم به نفع امام بیعت بگیرد، ابن سعد نیز چون برخی از اشراف کوفه به یزید نامه نوشت و توصیه کرد که اگر می‌خواهد کوفه از دستش خارج نشود، [[نعمان بن بشیر]] حاکم وقت کوفه را برکنار سازد.
[[مسلم بن عقیل]] نماینده امام حسین(ع) به کوفه رفت تا از مردم به نفع امام بیعت بگیرد، ابن سعد نیز چون برخی از اشراف کوفه به یزید نامه نوشت و توصیه کرد که اگر می‌خواهد کوفه از دستش خارج نشود، [[نعمان بن بشیر]] حاکم وقت کوفه را برکنار سازد.
مسلم بن عقیل پس از آنکه به دستور [[عبیدالله بن زیاد]] دستگیر شد در مجلس عبیدالله، پنهان از دیگران به عمر بن سعد [[وصیت]] کرد، اما ابن سعد وصیت مسلم را برای عبیدالله بازگو کرده و به مسلم خیانت ورزید.
مسلم بن عقیل پس از آنکه به دستور [[عبیدالله بن زیاد]] دستگیر شد در مجلس عبیدالله، پنهان از دیگران به عمر بن سعد [[وصیت]] کرد، اما ابن سعد وصیت مسلم را برای عبیدالله بازگو کرده و به مسلم خیانت ورزید.
یکی از وصیت‌های مسلم به ابن سعد این بود که پیکی را به سوی امام حسین(ع) بفرستد تا او را از پیمان­ شکنی مردم کوفه باخبر ساخته و از میانه راه برگرداند.
پس از شهادت مسلم، ابن‌ سعد بنا بر وصیت او پیکی را به سوی امام حسین(ع) روانه کرد تا اوضاع کوفه را به امام(ع) خبر دهد.
برخی دیگر از منابع بر این اعتقادند که مسلم بن عقیل از محمد بن اشعث خواسته بود تا فردی را به سوی امام حسین(ع) بفرستد و ایشان را از پیمان شکنی کوفیان باخبر سازد.


=آرزوی حکومت ری=
=آرزوی حکومت ری=
در زمان واقعه کربلا عمر بن سعد، جوانی جویای مقام بود طبق آنچه که در کتب روایی نقل شده او در گیر و دار توسعۀ حکومت اسلام در سراسر جهان آن روز و گسترش قلمرو حکومت در [[ایران]]، بسیار مشتاق حکومت در نواحی مرکزی ایران به مرکزیت [[ری]] آن زمان بوده است.


در زمان واقعه کربلا عمر بن سعد، جوانی جویای مقام بود طبق آنچه که در کتب روایی نقل شده او در گیر و دار توسعۀ حکومت اسلام در سراسر جهان آن روز و گسترش قلمرو حکومت در [[ایران]]، بسیار مشتاق حکومت در نواحی مرکزی ایران به مرکزیت [[ری]] آن زمان بوده است.
منطقه‌‌ای وسیع و خوش آب و هوا و متنعم و برخوردار از مواهب طبیعی و انسانی. مطابق آنچه [[سید محمد صحفی]] در ترجمۀ کتاب شریف «اللهوف علی قتل الطفوف» یا همان [[مقتل لهوف]] [[سید ابن طاوس]] می‌­نویسد آرزوی عمر سعد در حکومت بر ری در حال تحقق بود.
منطقه‌‌ای وسیع و خوش آب و هوا و متنعم و برخوردار از مواهب طبیعی و انسانی. مطابق آنچه [[سید محمد صحفی]] در ترجمۀ کتاب شریف «اللهوف علی قتل الطفوف» یا همان [[مقتل لهوف]] [[سید ابن طاوس]] می­نویسد آرزوی عمر سعد در حکومت بر ری در حال تحقق بود.


همزمان با ورود امام حسین(ع) به [[عراق]]، یزید خلیفۀ تازه بر تخت نشسته، حکم ولایت او بر ری را به همراه ۴۰۰۰ نفر سواره نظام جنگی، برای عزیمت به ری به وی می‌سپارد.
همزمان با ورود امام حسین(ع) به [[عراق]]، یزید خلیفۀ تازه بر تخت نشسته، حکم ولایت او بر ری را به همراه ۴۰۰۰ نفر سواره نظام جنگی، برای عزیمت به ری به وی می‌سپارد.
او عازم سفر می­‌شود که خبر حرکت امام حسین(ع) به سوی کوفه، عبیدالله بن زیاد را وامی‌دارد تا ابن سعد را برای مقابله با امام بفرستد. وی ابتدا از این کار سرباز می‌زند، اما عبیدالله بن زیاد او را تهدید می‌کند که یا باید به مقابله با حسین (ع) برود و یا فرمان حکومت ری را پس دهد.
او عازم سفر می­‌شود که خبر حرکت امام حسین(ع) به سوی کوفه، عبیدالله بن زیاد را وامی‌دارد تا ابن سعد را برای مقابله با امام بفرستد. وی ابتدا از این کار سرباز می‌زند، اما [[عبیدالله بن زیاد]] او را تهدید می‌کند که یا باید به مقابله با حسین (ع) برود و یا فرمان حکومت ری را پس دهد.


=تردید عمر سعد=
عمر بن سعد از علمای اسلامی بود و می­‌دانست کشتن فرزند پیغمبر و ارتکاب این جنایت گناهی نابخشودنی است به همین خاطر یک شب را از یزید مهلت گرفت تا تصمیم بگیرد. همۀ خردمندان قوم او را از مقابلۀ با [[سید الشهداء]] بر حذر داشتند ولی عشق بی­ انتها به قدرت چنان قلب او را تسخیر کرده بود که هیچ نصیحتی اثرگذار نبود.
عمر بن سعد از علمای اسلامی بود و می­‌دانست کشتن فرزند پیغمبر و ارتکاب این جنایت گناهی نابخشودنی است به همین خاطر یک شب را از یزید مهلت گرفت تا تصمیم بگیرد. همۀ خردمندان قوم او را از مقابلۀ با [[سید الشهداء]] بر حذر داشتند ولی عشق بی­ انتها به قدرت چنان قلب او را تسخیر کرده بود که هیچ نصیحتی اثرگذار نبود.
فردای آن روز عمر بن سعد برخلاف نظر دوستان و آشنایان، راه کربلا را در پیش گرفت و با چهار هزار نفر سپاهی، عازم نبرد با امام(ع) گردید.
فردای آن روز عمر بن سعد برخلاف نظر دوستان و آشنایان، راه کربلا را در پیش گرفت و با چهار هزار نفر سپاهی، عازم نبرد با امام(ع) گردید.


=ارسال پیک نزد امام حسین(ع)=
=ارسال پیک نزد امام حسین(ع)=
عمر سعد جمعه، دوم یا ۳ محرم ۶۱ ق /۶۸۰ م وارد کربلا شد و قره بن قیس حنظلی را به نزد [[امام حسین(ع)]] فرستاد تا از امام بپرسد که برای چه به عراق آمده است؟ امام در جواب پاسخ داد که مردم کوفه از من دعوت کرده‌اند، از این روی به عراق آمده‌ام، حال اگر نمی‌خواهند برمی‌گردم.


عمر سعد جمعه، دوم یا ۳ محرم ۶۱ ق /۶۸۰ م وارد کربلا شد و قره بن قیس حنظلی را به نزد امام حسین(ع) فرستاد تا از امام بپرسد که برای چه به عراق آمده است؟ امام در جواب پاسخ داد که مردم کوفه از من دعوت کرده‌اند، از این روی به عراق آمده‌ام، حال اگر نمی‌خواهند برمی‌گردم.
ابن سعد پاسخ امام را به عبیدالله نوشت، اما اطرافیان عبیدالله مانند [[شمر بن ذی الجوشن]] و دیگران که طرفدار جنگ با امام حسین(ع) بودند، عبیدالله را از نشان دادن نرمش در مقابل امام منع کردند.
ابن سعد پاسخ امام را به عبیدالله نوشت، اما اطرافیان عبیدالله مانند [[شمر بن ذی الجوشن]] و دیگران که طرفدار جنگ با امام حسین(ع) بودند، عبیدالله را از نشان دادن نرمش در مقابل امام منع کردند.