۱٬۷۴۱
ویرایش
Mollahashem (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Mollahashem (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
<div class="wikiInfo"> | <div class="wikiInfo"> | ||
[[پرونده:Jeld19.jpg|بندانگشتی|فصلنامه اندیشه تقریب شماره نوزدهم]] | [[پرونده:Jeld19.jpg|بندانگشتی|فصلنامه اندیشه تقریب شماره نوزدهم]] | ||
خط ۲۳: | خط ۱۲: | ||
|- | |- | ||
|نویسنده | |نویسنده | ||
| | |ع.م. | ||
|- | |- | ||
|تعداد صفحات | |تعداد صفحات | ||
خط ۵۱: | خط ۴۰: | ||
امام خمینی(رحمةالله) در مورد شکلگیری اسرائیل میگوید: «تبانی و همفکری دولتهای استعماری موجب پیدایش اسرائیل به منظور سرکوبی و استعمار ملل اسلامی شد. مقصود دول بزرگ استعمار از ایجاد اسرائیل تنها اشغال فلسطین نیست، بلکه اگر به آنان فرصت داده شود تمام کشورهای عربی به سرنوشت فلسطین دچار خواهند شد». (امام خمینی، ج 2، ص 461). | امام خمینی(رحمةالله) در مورد شکلگیری اسرائیل میگوید: «تبانی و همفکری دولتهای استعماری موجب پیدایش اسرائیل به منظور سرکوبی و استعمار ملل اسلامی شد. مقصود دول بزرگ استعمار از ایجاد اسرائیل تنها اشغال فلسطین نیست، بلکه اگر به آنان فرصت داده شود تمام کشورهای عربی به سرنوشت فلسطین دچار خواهند شد». (امام خمینی، ج 2، ص 461). | ||
صهیونیزم <ref>(Zionism) صهیونیسم نام یک جنبش ناسیونالیستی یهودی است.</ref> اقتصادی ابتدا با فکر افرادی مانند «روچیلد» تشکیل شد. مکتب فیزیوپراتیسم، مرکانتیلیسم و لیبرالیسم همان صهیونیزم اقتصادی است. صهیونیزم اقتصادی کانونهای سرمایه را شناسایی کرد که مهمترین آنها خاورمیانه بود، زیرا خاورمیانه ویژگیهای منحصر به فرد دارد و اگر چند سال به حال خود رها شود حرف اول دنیا را خواهد زد و کشورهایی که امروزه جهان سومی محسوب میشوند به کشورهای برتر دنیا تبدیل خواهند شد. این کشورها امکانات بالقوه را در اختیار دارند ولی از داشتن امکاناتی که به فعلیت دربیاید محروم میباشند. برای این که خاورمیانه به پیروزی برسد سه اصل لازم است: <br> | صهیونیزم <ref>(Zionism) صهیونیسم نام یک جنبش ناسیونالیستی یهودی است.</ref> اقتصادی ابتدا با فکر افرادی مانند «روچیلد» تشکیل شد. مکتب فیزیوپراتیسم، مرکانتیلیسم و لیبرالیسم همان صهیونیزم اقتصادی است. صهیونیزم اقتصادی کانونهای سرمایه را شناسایی کرد که مهمترین آنها خاورمیانه بود، زیرا خاورمیانه ویژگیهای منحصر به فرد دارد و اگر چند سال به حال خود رها شود حرف اول دنیا را خواهد زد و کشورهایی که امروزه جهان سومی محسوب میشوند به کشورهای برتر دنیا تبدیل خواهند شد. این کشورها امکانات بالقوه را در اختیار دارند ولی از داشتن امکاناتی که به فعلیت دربیاید محروم میباشند. برای این که خاورمیانه به پیروزی برسد سه اصل لازم است: <br> | ||
# دانایی؛ | |||
# توانایی؛ | |||
# خواهانی. | |||
به همین دلیل اینک کارکرد رژیم صهیونیستی این است که دانایی، توانایی و خواهانی کشورهای مسلمان را تضعیف کند. طبیعتاً وظیفۀ مسلمانان هم این است که این سه اصل را تقویت نمایند. میتوان گفت بیداری اسلامی حوزۀ خواهانی مسلمانان را تربیت نموده و مینماید.<br> وطیفۀ طبقۀ روشنفکر متعهد هم این است که حوزۀ دانایی واقعی همراه با حقیقت را در کودکان، نوجوانان و جوانان شکل داده و تقویت کنند. تا توانایی بر عملیات را احساس کنند و انگیزه بر توانایی در آنها به وجود بیاید. از این رو کارکردهای مدرسان و مبلغان، در عرصۀ تعلیم و تربیت دانایی، توانایی و خواهانی کودکان، نوجوانان و جوانان درست در مقابل کارکرد پست صهیونیستهاست، زیرا آنها چون نمیتوانند به طور مستقیم در بزرگان ملتهای مسلمان تأثیر بگذارند، میخواهند دانایی، توانایی و خواهانی کودکان، نوجوانان و جوانان ملتهای مسلمان را به تسخیر خود در آورند. پس مبارزان اصلی در مقابل پست صهیونیستها، مدرسان، مبلغان و روشنفکران متعهد میباشند. | به همین دلیل اینک کارکرد رژیم صهیونیستی این است که دانایی، توانایی و خواهانی کشورهای مسلمان را تضعیف کند. طبیعتاً وظیفۀ مسلمانان هم این است که این سه اصل را تقویت نمایند. میتوان گفت بیداری اسلامی حوزۀ خواهانی مسلمانان را تربیت نموده و مینماید.<br> وطیفۀ طبقۀ روشنفکر متعهد هم این است که حوزۀ دانایی واقعی همراه با حقیقت را در کودکان، نوجوانان و جوانان شکل داده و تقویت کنند. تا توانایی بر عملیات را احساس کنند و انگیزه بر توانایی در آنها به وجود بیاید. از این رو کارکردهای مدرسان و مبلغان، در عرصۀ تعلیم و تربیت دانایی، توانایی و خواهانی کودکان، نوجوانان و جوانان درست در مقابل کارکرد پست صهیونیستهاست، زیرا آنها چون نمیتوانند به طور مستقیم در بزرگان ملتهای مسلمان تأثیر بگذارند، میخواهند دانایی، توانایی و خواهانی کودکان، نوجوانان و جوانان ملتهای مسلمان را به تسخیر خود در آورند. پس مبارزان اصلی در مقابل پست صهیونیستها، مدرسان، مبلغان و روشنفکران متعهد میباشند.<br> | ||
در نتیجة صهیونیزم اقتصادی، صهیونیزم سیاسی به وجود آمد. صهیونیزم سیاسی برای تشکیل دولت، نیازمند به ملت بود و برای جمعآوری ملت یهود، صهیونیزم مذهبی را به وجود آورد. صهیونیزم مذهبی یک پیشنیاز را به نیاز تبدیل کرد؛ یعنی به جای اینکه ماشی بیاید بعد ما برویم، این باور را به این صورت تغییر داد که اول یهودیها باید بروند مقدمات ظهور را فراهم کنند تا بعد ماشی بیاید و دولت تشکیل شود. وقتی دولت تشکیل شد صهیونیزم فرهنگی در عمل کار قدرتمند تبلیغی خویش را شروع نمود و به برنامههای خود جامۀ عمل پوشانید. (عطاری، 1373، ص 20ـ40). <br> | در نتیجة صهیونیزم اقتصادی، صهیونیزم سیاسی به وجود آمد. صهیونیزم سیاسی برای تشکیل دولت، نیازمند به ملت بود و برای جمعآوری ملت یهود، صهیونیزم مذهبی را به وجود آورد. صهیونیزم مذهبی یک پیشنیاز را به نیاز تبدیل کرد؛ یعنی به جای اینکه ماشی بیاید بعد ما برویم، این باور را به این صورت تغییر داد که اول یهودیها باید بروند مقدمات ظهور را فراهم کنند تا بعد ماشی بیاید و دولت تشکیل شود. وقتی دولت تشکیل شد صهیونیزم فرهنگی در عمل کار قدرتمند تبلیغی خویش را شروع نمود و به برنامههای خود جامۀ عمل پوشانید. (عطاری، 1373، ص 20ـ40). <br> | ||
الآن کل آمار یهودیهای جهان قریب به هفده میلیون نفر است. امروزه یهود تمام معیارهای اولویت را در اختیار دارد: 1- قدرت؛ 2- آموزش؛ 3ـ پول. از این رو مسلمانان باید بیش از پیش بیدار باشند. امام خمینی در مورد آشتی بین ملت فلسطین و اسرائیل معتقد است میانجی بین ظالم و مظلوم منطقی نیست بلکه خود ظلمی بزرگ است و تنها دفاع از مظلوم، یعنی دفاع از مبارزات حقطلبانه فلسطینیها در مقابل اسرائیل، منطقی است. (امام خمینی، پیشین، ج 11، ص 159).<br> | الآن کل آمار یهودیهای جهان قریب به هفده میلیون نفر است. امروزه یهود تمام معیارهای اولویت را در اختیار دارد: 1- قدرت؛ 2- آموزش؛ 3ـ پول. از این رو مسلمانان باید بیش از پیش بیدار باشند. امام خمینی در مورد آشتی بین ملت فلسطین و اسرائیل معتقد است میانجی بین ظالم و مظلوم منطقی نیست بلکه خود ظلمی بزرگ است و تنها دفاع از مظلوم، یعنی دفاع از مبارزات حقطلبانه فلسطینیها در مقابل اسرائیل، منطقی است. (امام خمینی، پیشین، ج 11، ص 159).<br> | ||
خط ۶۳: | خط ۵۲: | ||
=چهار وجهه صهیونیزم از آغاز تا تشکیل اسرائیل= | =چهار وجهه صهیونیزم از آغاز تا تشکیل اسرائیل= | ||
صهیونیزم چهار وجه دارد که عبارت است از: | صهیونیزم چهار وجه دارد که عبارت است از:<br> | ||
# وجهه اقتصادی؛ | # وجهه اقتصادی؛ | ||
# وجهه سیاسی؛ | # وجهه سیاسی؛ | ||
خط ۷۱: | خط ۶۰: | ||
یکی از این یهودیها شخصی است به نام «لرد روچیلد» (Lord Rothschild). این شخص کارهای عجیب و غریب انجام میداد. وی در قرن هفدهم در اروپا حرکتی را شروع میکند و در قرن هیجده و نوزده کل اروپا را از لحاظ پولی و مالی قبضه میکند، به طوری که هر جنگی در اروپا میخواهد شروع بشود، هر دو طرف منازعه به او مراجعه میکنند و از او وام میگیرند؛ یعنی مورد قبول هر دو طرف جنگ است! <br> | یکی از این یهودیها شخصی است به نام «لرد روچیلد» (Lord Rothschild). این شخص کارهای عجیب و غریب انجام میداد. وی در قرن هفدهم در اروپا حرکتی را شروع میکند و در قرن هیجده و نوزده کل اروپا را از لحاظ پولی و مالی قبضه میکند، به طوری که هر جنگی در اروپا میخواهد شروع بشود، هر دو طرف منازعه به او مراجعه میکنند و از او وام میگیرند؛ یعنی مورد قبول هر دو طرف جنگ است! <br> | ||
=اهمیت یافتن خاورمیانه در نظر لرد روچیلد= | =اهمیت یافتن خاورمیانه در نظر لرد روچیلد= | ||
روچیلد در یک برههای به اهمیت ژئوپلتیک خاورمیانه پی میبرد.<ref>اصطلاح ژئوپلتیک یا جغرافیای سیاسی برای نخستین بار توسط جغرافیدان سوئدی «رودلف کلین» به کار گرفته شد. در این رشته نقش عوامل جغرافیایی و اقلیمی در تعیین سیاستهای حکومتها بررسی میگردد.</ref> این اهمیت به خاطر وجود کانال «سوئز» به طول 170 تا 180 کیلومتر است که شرق عالم را به غرب عالم وصل میکند. | روچیلد در یک برههای به اهمیت ژئوپلتیک خاورمیانه پی میبرد.<ref>اصطلاح ژئوپلتیک یا جغرافیای سیاسی برای نخستین بار توسط جغرافیدان سوئدی «رودلف کلین» به کار گرفته شد. در این رشته نقش عوامل جغرافیایی و اقلیمی در تعیین سیاستهای حکومتها بررسی میگردد.</ref> این اهمیت به خاطر وجود کانال «سوئز» به طول 170 تا 180 کیلومتر است که شرق عالم را به غرب عالم وصل میکند. <br> | ||
مزیتهای مختلف کانال سوئز برای غرب عبارت بود از: | مزیتهای مختلف کانال سوئز برای غرب عبارت بود از: | ||
# کالاهای غربیها ارزانتر تمام میشد؛ | # کالاهای غربیها ارزانتر تمام میشد؛ | ||
خط ۷۹: | خط ۶۸: | ||
# کالاها و مواد اولیهشان که از شرق تهیه میشد، سریعتر به غرب میرسید.H. Əliyev, Fələstin məsələsi və sionizm, səh 12)) | # کالاها و مواد اولیهشان که از شرق تهیه میشد، سریعتر به غرب میرسید.H. Əliyev, Fələstin məsələsi və sionizm, səh 12)) | ||
روچیلد بعد از اینکه به این ویژگیهای خاورمیانه پی برد، به نخست وزیر یهودی انگلیس «بالفور» Arthur James Balfour)) نوشت: «من به شما پول میدهم شما کانال سوئز را و سهامش را از رهبر مصر بخرید». | روچیلد بعد از اینکه به این ویژگیهای خاورمیانه پی برد، به نخست وزیر یهودی انگلیس «بالفور» Arthur James Balfour)) نوشت: «من به شما پول میدهم شما کانال سوئز را و سهامش را از رهبر مصر بخرید». | ||
نخست وزیر یهودی انگلیس در یک نامۀ رسمی به روچیلد مینویسد که سهام کانال سوئز خیلی گران است، در صورتی که همۀ پولش را بدهید این کانال را میخریم. روچیلد در پاسخ مینویسد: «بله، ولی به شرطی من پول به دولت انگلیس میدهم که قول بدهد در منطقهای به نام فلسطین یک دولت یهودی تشکیل بشود». بعدها این کار آنجام میشود و از همان موقع هم شیطنت آنجام میشود. آقای روچیلد به ناپلئون که یک مسیحی بود کمک میکند، ناپلئون وقتی در سال 1797 به فلسطین میرسد، یعنی درست صد سال قبل از 1897 که ادعا شده است صهیونیزم در این سال به وجود آمده است، اولین بار یک اعلامیۀ رسمی میدهد و اعلام میکند که از همۀ یهودیان کل دنیا دعوت میشود بر اساس آرزویی که دارند بیایند در اینجا کشور یهودی تشکیل بدهند، و به منظور اعادۀ عظمت از دست رفته و تشکیل مجدد «مملکت کهن قدس» و معرفی یهودیان به عنوان وارثان قانونی | نخست وزیر یهودی انگلیس در یک نامۀ رسمی به روچیلد مینویسد که سهام کانال سوئز خیلی گران است، در صورتی که همۀ پولش را بدهید این کانال را میخریم. روچیلد در پاسخ مینویسد: «بله، ولی به شرطی من پول به دولت انگلیس میدهم که قول بدهد در منطقهای به نام فلسطین یک دولت یهودی تشکیل بشود». بعدها این کار آنجام میشود و از همان موقع هم شیطنت آنجام میشود. آقای روچیلد به ناپلئون که یک مسیحی بود کمک میکند، ناپلئون وقتی در سال 1797 به فلسطین میرسد، یعنی درست صد سال قبل از 1897 که ادعا شده است صهیونیزم در این سال به وجود آمده است، اولین بار یک اعلامیۀ رسمی میدهد و اعلام میکند که از همۀ یهودیان کل دنیا دعوت میشود بر اساس آرزویی که دارند بیایند در اینجا کشور یهودی تشکیل بدهند، و به منظور اعادۀ عظمت از دست رفته و تشکیل مجدد «مملکت کهن قدس» و معرفی یهودیان به عنوان وارثان قانونی بیتالمقدس کارهایی را تدارک میبیند. (فلسطین سرزمین تاریخ و مقاومت، 1379، ص 4). این یک تفکر قدرتمند قدیمی است، اما جنبۀ اقتصادی بیشتر تأثیر داشته است.<br> | ||
وجود نفت و گاز، که هفتاد درصد انرژی جهان را تأمین میکند، در خاورمیانه، دلیلی دیگر بر حضور استعمارگران در این منطقه است. کشورهایی که از این انرژی ارزشمند کالاهای مختلف تولید میکنند و سپس آنها را به ده برابر قیمت به این کشورها میفروشند، هیچ وقت تمایل ندارند که این منطقه به حال خود رها شود. این یک چیز عقلی است. اگر اینجا به حال خود رها شود، مردم این سرزمین که دارای حوزۀ تمدنی دیرینه میباشند این آمادگی را دارند که یک تمدن جدید در عرصۀ استفاده از این منابع بسازند.<br> | وجود نفت و گاز، که هفتاد درصد انرژی جهان را تأمین میکند، در خاورمیانه، دلیلی دیگر بر حضور استعمارگران در این منطقه است. کشورهایی که از این انرژی ارزشمند کالاهای مختلف تولید میکنند و سپس آنها را به ده برابر قیمت به این کشورها میفروشند، هیچ وقت تمایل ندارند که این منطقه به حال خود رها شود. این یک چیز عقلی است. اگر اینجا به حال خود رها شود، مردم این سرزمین که دارای حوزۀ تمدنی دیرینه میباشند این آمادگی را دارند که یک تمدن جدید در عرصۀ استفاده از این منابع بسازند.<br> | ||
بعد دیگری که برای صهیونیزم اقتصادی مهم بود، بعد سرمایهگذاری بود؛ یعنی وقتی اینجا ناامن باشد، طبیعتاً کسی در آن سرمایهگذاری نمیکند. در نتیجه، صهیونیزم اقتصادی به دلایل مختلفی میبایست در راستای اصالت سود و اصالت لذت، این کانون سرمایه را ناامن نگه میداشت؛ به این منظور، به فکر ایجاد پادگانی به نام اسرائیل در این منطقه افتادند. این فکر از سال 1797 وجود داشت ولی در سال 1897 آن را به طور رسمی اعلام کردند. ناپلئون به جلوهای از این فکر شوم اشاره کرده است. روچیلد نیز در سال 1877 به دولت عثمانی مینویسد: «من میخواهم بیایم در فلسطین زمین بخرم، امکانات بخرم. به یهودیان دیگر هم اجازه بدهید همکاری کنند». دولت عثمانی در ابتدا اجازه این کار را نداد. در سال 1876 و 1877 اولین جلسۀ مجلس عثمانی در استانبول برگزار شد و اولین نمایندگان فلسطین از شهر بیتالمقدس برای این مجلس انتخاب گردیدند. در نوامبر 1881 دولت عثمانی اعلام کرد که حق اقامت یهودیان خارجی (غیر عثمانی) را در سراسر نقاط امپراطوری عثمانی به جز فلسطین میپذیرد. باز در نوامبر 1892 حکومت عثمانی فروش اراضی را به یهودیان خارجی ممنوع کرد. بعد در سال 1896 عبدالحمید دوم پیشنهاد سازمان یهودیان جهان مبنی بر اعطای فلسطین به یهودیان را رد کرد و گفت: «من نمیتوانم از هیچ قسمتی از امپراطوری عثمانی چشمپوشی کنم. من نمیتوانم با کالبد شکافی موجود زنده موافقت کنم». در سال 1897 در واکنش به کنگرۀ اول صهیونیستها عبدالحمید دوم عدهای از افراد دربار خویش را جهت حکومت در استان بیتالمقدس به این مکان اعزام نمود. (Fitrət jurnalı, say 5, səh 7 ) سپس در ژوئن1914 با شروع جنگ جهانی اول که تا سال 1918 ادامه داشت و در نهایت به تجزیه حکومت عثمانی منجر شد، پیمان سری سایکس– پیکو در می سال 1916 امضا شد. بر اساس این پیمان، استانهای عربی امپراطوری عثمانی بین بریتانیا و فرانسه تقسیم شد. بعدها عدهای به فلسطین رفتند و در آنجا زمین خریدند. اینکه میگویند فلسطینیها زمینهای خود را به یهودیان فروختند، درست نیست، بلکه عدهای در چارچوب آن قوانین مقدار محدودی از زمینهای خود را فروختند ولی نه با این نیت که یهودیها بیایند در آنجا دولت یهودی تشکیل بدهند. روچیلد در آن زمینهای خریداری شده، چند شرکت تأسیس نمود که اولین آنها شرکت تولید مشروبات الکلی بود، سپس شرکت کشت و صنعت کشاورزی و پس از آن نیز شرکت کالاهای فرهنگی و مدنی را پایهگذاری کرد. وی برای این کار نمایندگانی یهودی از آلمان، آمریکا، روسیه، مجارستان و لهستان در آنجا مستقر کرد. روند کار خیلی طبیعی پیش میرفت. <br> | بعد دیگری که برای صهیونیزم اقتصادی مهم بود، بعد سرمایهگذاری بود؛ یعنی وقتی اینجا ناامن باشد، طبیعتاً کسی در آن سرمایهگذاری نمیکند. در نتیجه، صهیونیزم اقتصادی به دلایل مختلفی میبایست در راستای اصالت سود و اصالت لذت، این کانون سرمایه را ناامن نگه میداشت؛ به این منظور، به فکر ایجاد پادگانی به نام اسرائیل در این منطقه افتادند. این فکر از سال 1797 وجود داشت ولی در سال 1897 آن را به طور رسمی اعلام کردند. ناپلئون به جلوهای از این فکر شوم اشاره کرده است. روچیلد نیز در سال 1877 به دولت عثمانی مینویسد: «من میخواهم بیایم در فلسطین زمین بخرم، امکانات بخرم. به یهودیان دیگر هم اجازه بدهید همکاری کنند». دولت عثمانی در ابتدا اجازه این کار را نداد. در سال 1876 و 1877 اولین جلسۀ مجلس عثمانی در استانبول برگزار شد و اولین نمایندگان فلسطین از شهر بیتالمقدس برای این مجلس انتخاب گردیدند. در نوامبر 1881 دولت عثمانی اعلام کرد که حق اقامت یهودیان خارجی (غیر عثمانی) را در سراسر نقاط امپراطوری عثمانی به جز فلسطین میپذیرد. باز در نوامبر 1892 حکومت عثمانی فروش اراضی را به یهودیان خارجی ممنوع کرد. بعد در سال 1896 عبدالحمید دوم پیشنهاد سازمان یهودیان جهان مبنی بر اعطای فلسطین به یهودیان را رد کرد و گفت: «من نمیتوانم از هیچ قسمتی از امپراطوری عثمانی چشمپوشی کنم. من نمیتوانم با کالبد شکافی موجود زنده موافقت کنم». در سال 1897 در واکنش به کنگرۀ اول صهیونیستها عبدالحمید دوم عدهای از افراد دربار خویش را جهت حکومت در استان بیتالمقدس به این مکان اعزام نمود. (Fitrət jurnalı, say 5, səh 7 ) سپس در ژوئن1914 با شروع جنگ جهانی اول که تا سال 1918 ادامه داشت و در نهایت به تجزیه حکومت عثمانی منجر شد، پیمان سری سایکس– پیکو در می سال 1916 امضا شد. بر اساس این پیمان، استانهای عربی امپراطوری عثمانی بین بریتانیا و فرانسه تقسیم شد. بعدها عدهای به فلسطین رفتند و در آنجا زمین خریدند. اینکه میگویند فلسطینیها زمینهای خود را به یهودیان فروختند، درست نیست، بلکه عدهای در چارچوب آن قوانین مقدار محدودی از زمینهای خود را فروختند ولی نه با این نیت که یهودیها بیایند در آنجا دولت یهودی تشکیل بدهند. روچیلد در آن زمینهای خریداری شده، چند شرکت تأسیس نمود که اولین آنها شرکت تولید مشروبات الکلی بود، سپس شرکت کشت و صنعت کشاورزی و پس از آن نیز شرکت کالاهای فرهنگی و مدنی را پایهگذاری کرد. وی برای این کار نمایندگانی یهودی از آلمان، آمریکا، روسیه، مجارستان و لهستان در آنجا مستقر کرد. روند کار خیلی طبیعی پیش میرفت. <br> | ||
خط ۸۵: | خط ۷۴: | ||
=تشکیل مقدمات لازم برای حکومت یهودی= | =تشکیل مقدمات لازم برای حکومت یهودی= | ||
از این رو بعدها به فکر افتادند که دولت یهودی تشکیل بدهند، زیرا میدانستند تشکیل یک حکومت یهودی آسان نیست بلکه به لوازم مختلفی نیاز دارد، از جمله اینکه باید آدمهای مقامطلبی را پیدا نموده و آنها را تربیت و آماده کنند تا طالب و تشنۀ حکومت و قدرت بشوند و سپس به آنها بگویند در فلسطین حکومت تشکیل بدهید و ما پشتوانۀ اقتصادی شما را تأمین خواهیم نمود. در اینجا بود که صهیونیزم فرهنگی کار خودش را شروع نمود. روش فرهنگسازی در صهیونیزم فرهنگی این طور بود که یک موضوع را ابتدا تعریف میکردند، سپس آن را خلق میکردند، بعد آن را نهادینه میکردند، بعد از نهادینه کردن تثبیت میکردند و بعد از تثبیت، ارتباط رفلکسی میگرفتند؛ یعنی ارتباط معکوس ایجاد میکردند؛ به عبارت دیگر، آن چیزی که خودشان به آنها گفته بودند، به عنوان تقاضای آنها از خودشان منعکس میشد. این روند را طراحی کردند و بعد از مدت کمی عدهای زیادی از یهودیان آموزش دیدند. دوستداران صهیون در روسیه، مجارستان، سوئیس، انگلستان، آمریکا و آلمان پیدا شدند که یکی شیمیدان، یکی ارتشی، دیگری روانشناس و ... بود. آنها را یک جمع کردند و گفتند ما میخواهیم دولت یهود تشکیل دهیم. کارل مارکس (Karl Marx (1818- 1883) ) که سیستم مارکسیسم را به وجود آورد، قبل از هر چیز یک یهودی است.<ref>مارکس در سال 1844 کتابی با عنوان «دربارۀ یهود» یا «مسائل یهود» را نوشت.</ref> اینها از همان موقع بر روی این موضوع که «ما میخواهیم دولت داشته باشیم» کار کردند. در سال 1860 شعار «ما باید دولت داشته باشیم» به سؤال چگونه باید دولت داشته باشیم تبدیل شد؛ یعنی در واقع «ما باید دولت داشته باشیم» نهادینه شد. در سال 1897 «چگونه دولت داشته باشیم» هم ترسیم شد. بعد گفتند دولتمان را چگونه عملیاتی کنیم. این روند به خوبی پیش میرفت. در سال 1897 آن رفلکس را گرفتند؛ یعنی یهودیها فشار میآوردند که ما میخواهیم دولت تشکیل بدهیم. بعدها وزیر امور خارجۀ انگلیس نامه مینویسد: «آقای روچیلد! میخواهم به شما اطلاع بدهم که ارادۀمان بر این تعلق گرفت که دولت یهودی تشکیل بشود. به شما اعلام کردم که به جنبش صهیونیزم اعلام کنید که ما خواستۀ آنها را اجرا خواهیم نمود». این همان رفلکس است؛ یعنی سردمدار اصلی که روچیلد است دولت انگلیس را وادار نمود که بگوید: آنها از ما تقاضا نمودند، از این رو ما هم خواستۀ آنها را برآورده میکنیم. سپس در سال 1947 دولت یهودی تشکیل شد. | از این رو بعدها به فکر افتادند که دولت یهودی تشکیل بدهند، زیرا میدانستند تشکیل یک حکومت یهودی آسان نیست بلکه به لوازم مختلفی نیاز دارد، از جمله اینکه باید آدمهای مقامطلبی را پیدا نموده و آنها را تربیت و آماده کنند تا طالب و تشنۀ حکومت و قدرت بشوند و سپس به آنها بگویند در فلسطین حکومت تشکیل بدهید و ما پشتوانۀ اقتصادی شما را تأمین خواهیم نمود. در اینجا بود که صهیونیزم فرهنگی کار خودش را شروع نمود. روش فرهنگسازی در صهیونیزم فرهنگی این طور بود که یک موضوع را ابتدا تعریف میکردند، سپس آن را خلق میکردند، بعد آن را نهادینه میکردند، بعد از نهادینه کردن تثبیت میکردند و بعد از تثبیت، ارتباط رفلکسی میگرفتند؛ یعنی ارتباط معکوس ایجاد میکردند؛ به عبارت دیگر، آن چیزی که خودشان به آنها گفته بودند، به عنوان تقاضای آنها از خودشان منعکس میشد. این روند را طراحی کردند و بعد از مدت کمی عدهای زیادی از یهودیان آموزش دیدند. دوستداران صهیون در روسیه، مجارستان، سوئیس، انگلستان، آمریکا و آلمان پیدا شدند که یکی شیمیدان، یکی ارتشی، دیگری روانشناس و ... بود. آنها را یک جمع کردند و گفتند ما میخواهیم دولت یهود تشکیل دهیم. کارل مارکس (Karl Marx (1818- 1883) ) که سیستم مارکسیسم را به وجود آورد، قبل از هر چیز یک یهودی است.<ref>مارکس در سال 1844 کتابی با عنوان «دربارۀ یهود» یا «مسائل یهود» را نوشت.</ref> اینها از همان موقع بر روی این موضوع که «ما میخواهیم دولت داشته باشیم» کار کردند. در سال 1860 شعار «ما باید دولت داشته باشیم» به سؤال چگونه باید دولت داشته باشیم تبدیل شد؛ یعنی در واقع «ما باید دولت داشته باشیم» نهادینه شد. در سال 1897 «چگونه دولت داشته باشیم» هم ترسیم شد. بعد گفتند دولتمان را چگونه عملیاتی کنیم. این روند به خوبی پیش میرفت. در سال 1897 آن رفلکس را گرفتند؛ یعنی یهودیها فشار میآوردند که ما میخواهیم دولت تشکیل بدهیم. بعدها وزیر امور خارجۀ انگلیس نامه مینویسد: «آقای روچیلد! میخواهم به شما اطلاع بدهم که ارادۀمان بر این تعلق گرفت که دولت یهودی تشکیل بشود. به شما اعلام کردم که به جنبش صهیونیزم اعلام کنید که ما خواستۀ آنها را اجرا خواهیم نمود». این همان رفلکس است؛ یعنی سردمدار اصلی که روچیلد است دولت انگلیس را وادار نمود که بگوید: آنها از ما تقاضا نمودند، از این رو ما هم خواستۀ آنها را برآورده میکنیم. سپس در سال 1947 دولت یهودی تشکیل شد. <br> | ||
جالب اینجاست که «تئودور هرتصل» را بنیانگذار صهیونیزم میدانند، در حالی که او در سال 1904 در 45 سالگی از دنیا رفته است. وی یک کتاب و یک مجله تألیف نموده است: | جالب اینجاست که «تئودور هرتصل» را بنیانگذار صهیونیزم میدانند، در حالی که او در سال 1904 در 45 سالگی از دنیا رفته است. وی یک کتاب و یک مجله تألیف نموده است: <br> | ||
# کتاب دولت یهود. (Juden state) | # کتاب دولت یهود. (Juden state) | ||
# مجله خاطرات هرتصل. | # مجله خاطرات هرتصل. | ||
وی خاطرات خویش مینویسد: «من با دین یهود چه کار دارم. برای من سیاست و حکومت مهم است و من با دولت کار دارم». به نظر میرسد آن موقع هرتصل راست میگفت، زیرا هنوز دکور صهیونیزم مذهبی باز نشده بود و فعلاً میخواستند شاکلۀ یک حکومت را بچینند. صهیونیزم مذهبی را بعد از این دوران به وجود آوردند؛ یعنی دورۀ صهیونیزم مذهبی بعد از دورۀ شکلگیری دولت یهود است. بعد وقتی که میخواستند جای حکومت را مشخص کنند، آقای هرتصل گفت: «بهترین جا برای حکومت اوگانداست، زیرا نفت دارد، آب و هوا دارد، دریا دارد، امکانات دارد و مشکل خاصی هم ندارد». در آن مجلس هم همه این پیشنهاد را پذیرفتند، روچیلد که مکانیابی پروژۀ اقتصادی، به خصوص اقتصاد خاورمیانهای، داشت به اوگاندا راضی نشد و پروتوکل پذیرفته نشد ولی طرفداران تشکیل حکومت در اوگاندا میگفتند: فلسطین فاقد منابع زیرزمینی و روی زمینی است و از نظر اقتصادی جایگاه خیلی مهمی ندارد. بالأخره هرتصل که از سال 1897 در سه دوره با تشکیل حکومت اسرائیل در فلسطین قدرتمندانه مخالفت میکرد، به طرز مشکوکی از دنیا رفت و پس از او با تشکیل دولت اسرائیل در سرزمین فلسطین موافقت شد. (سوکولوف، 1377، ص 45). جالب اینکه یهودیها که در مسائل اقتصادی و سیاسی خیلی زیرکاند، مقر حکومت خود را در جایی قرار میدهند که برای حکومت شایستگی و بایستگی لازم را ندارد! بعد از اینکه مکان حکومت را مشخص کردند، گفتند این حکومت ملت لازم دارد. برای اینکه برای دولت اسرائیل ملت درست کنند، یک سری مطالعات فرهنگی قوی آنجام دادند. اولین مطالعه را دولت انگلیس در دپارتمانهای شرقشناسی و یهودشناسی آنجام داد. شخصی به نام «لورد سین دای» اولین کسی بود که از طرف دولت انگلیس مأمور شد در این مورد یک مطالعۀ فرهنگی عمیق آنجام بدهد و تقریباً در سال 1890 وی به صورت محرمانه نتیجة مطالعات خود را به وزارت خارجۀ انگلیس اعلام نمود. وی نتیجۀ مطالعاتش را چنین بیان میکند: «من در باب یهودیها مطالعات زیادی نمودم. در کشورهای مختلف یهودیها دو گروهاند: | وی خاطرات خویش مینویسد: «من با دین یهود چه کار دارم. برای من سیاست و حکومت مهم است و من با دولت کار دارم». به نظر میرسد آن موقع هرتصل راست میگفت، زیرا هنوز دکور صهیونیزم مذهبی باز نشده بود و فعلاً میخواستند شاکلۀ یک حکومت را بچینند. صهیونیزم مذهبی را بعد از این دوران به وجود آوردند؛ یعنی دورۀ صهیونیزم مذهبی بعد از دورۀ شکلگیری دولت یهود است. بعد وقتی که میخواستند جای حکومت را مشخص کنند، آقای هرتصل گفت: «بهترین جا برای حکومت اوگانداست، زیرا نفت دارد، آب و هوا دارد، دریا دارد، امکانات دارد و مشکل خاصی هم ندارد». در آن مجلس هم همه این پیشنهاد را پذیرفتند، روچیلد که مکانیابی پروژۀ اقتصادی، به خصوص اقتصاد خاورمیانهای، داشت به اوگاندا راضی نشد و پروتوکل پذیرفته نشد ولی طرفداران تشکیل حکومت در اوگاندا میگفتند: فلسطین فاقد منابع زیرزمینی و روی زمینی است و از نظر اقتصادی جایگاه خیلی مهمی ندارد. بالأخره هرتصل که از سال 1897 در سه دوره با تشکیل حکومت اسرائیل در فلسطین قدرتمندانه مخالفت میکرد، به طرز مشکوکی از دنیا رفت و پس از او با تشکیل دولت اسرائیل در سرزمین فلسطین موافقت شد. (سوکولوف، 1377، ص 45). جالب اینکه یهودیها که در مسائل اقتصادی و سیاسی خیلی زیرکاند، مقر حکومت خود را در جایی قرار میدهند که برای حکومت شایستگی و بایستگی لازم را ندارد! بعد از اینکه مکان حکومت را مشخص کردند، گفتند این حکومت ملت لازم دارد. برای اینکه برای دولت اسرائیل ملت درست کنند، یک سری مطالعات فرهنگی قوی آنجام دادند. اولین مطالعه را دولت انگلیس در دپارتمانهای شرقشناسی و یهودشناسی آنجام داد. شخصی به نام «لورد سین دای» اولین کسی بود که از طرف دولت انگلیس مأمور شد در این مورد یک مطالعۀ فرهنگی عمیق آنجام بدهد و تقریباً در سال 1890 وی به صورت محرمانه نتیجة مطالعات خود را به وزارت خارجۀ انگلیس اعلام نمود. وی نتیجۀ مطالعاتش را چنین بیان میکند: «من در باب یهودیها مطالعات زیادی نمودم. در کشورهای مختلف یهودیها دو گروهاند: <br> | ||
1- گروهی پیرمردهایشان هستند که میگویند ما منتظر ظهوریم. ظهور هم در فلسطین واقع میشود. «ماشی» یا نجاتدهندۀ بزرگ در فلسطین و در بیتالمقدس ظهور میکند و میگویند: خدایا! ما را توفیق ده سال آینده آنجا باشیم. ولی مقصودشان به کار بردن یک لفظ است و معنایش این است که خدایا در طول حیات ما کاری بکن که آن منجی ظهور کند و ما در رکاب منجی در آنجا باشیم و معنایش این نیست که قبل از ظهور ماشی ما در آن سرزمین (فلسطین) باشیم، زیرا اینگونه دعا میکنند. ما نمیتوانیم به آنها بگوییم شما قبل از ظهور ماشی برخیزید و به آنجا بروید. همچنین در بین اینها افراد خیلی زیادی هستند که میگویند ما به دلیل گناهمان و بتپرستیمان و... به امر خداوند از این سرزمین رانده و نفرین شدهایم. در تورات هم هست که تا زمانی که منجی عالم و عدالت نیامده به آن سرزمین نرویم. ولی بعد از ظهورش میتوانیم برویم. ما با این یهودیها چگونه میخواهیم صحبت کنیم که حکومت تشکیل بدهید و بیایید در داخل این حکومت مردم این حکومت بشوید و به این سرزمین مهاجرت کنید. <br> | * 1- گروهی پیرمردهایشان هستند که میگویند ما منتظر ظهوریم. ظهور هم در فلسطین واقع میشود. «ماشی» یا نجاتدهندۀ بزرگ در فلسطین و در بیتالمقدس ظهور میکند و میگویند: خدایا! ما را توفیق ده سال آینده آنجا باشیم. ولی مقصودشان به کار بردن یک لفظ است و معنایش این است که خدایا در طول حیات ما کاری بکن که آن منجی ظهور کند و ما در رکاب منجی در آنجا باشیم و معنایش این نیست که قبل از ظهور ماشی ما در آن سرزمین (فلسطین) باشیم، زیرا اینگونه دعا میکنند. ما نمیتوانیم به آنها بگوییم شما قبل از ظهور ماشی برخیزید و به آنجا بروید. همچنین در بین اینها افراد خیلی زیادی هستند که میگویند ما به دلیل گناهمان و بتپرستیمان و... به امر خداوند از این سرزمین رانده و نفرین شدهایم. در تورات هم هست که تا زمانی که منجی عالم و عدالت نیامده به آن سرزمین نرویم. ولی بعد از ظهورش میتوانیم برویم. ما با این یهودیها چگونه میخواهیم صحبت کنیم که حکومت تشکیل بدهید و بیایید در داخل این حکومت مردم این حکومت بشوید و به این سرزمین مهاجرت کنید. <br> | ||
2- گروه دوم جوانهایشان هستند که دورۀ گریز و گذر از دین را گذراندهاند و به دورهای وارد شدهاند که در این دوره تنها و تنها فکرشان این است که دین از سیاست جداست و آن ملیتی که داریم آن را حفظ کنیم، کافی است، دین را ولش کن. جالب اینجاست که لیبرالیسم که اصالت سود را در پیوستگی و تلفیق دین و سیاست میداند، در اینجا یک ترجمان جدیدی آنجام میدهد و میگوید: چرا دین از سیاست جدا باشد؟ اصلاً دین عین سیاست است و سیاست عین دین است؛ همان چیزی که در کشورهای اسلامی عکسش را به مردم تلقین میکنند. برای یهودیها میگفتند: دین عین سیاست است و سیاست عین دین است. البته روی این مسئله کار کردند، چون در مقابل صهیونیزم، در جامعۀ یهودیان اروپا جریان عمدهای قرار داشت که متأثر از جنبش روشنفکری یهودی با نام Haskala بود. این جنبش که در قرن 17 و 18 شکل گرفته بود میکوشید تا یهودیان را که به طور سنّتی از جامعه و فرهنگ اروپایی منزوی بودند با فرهنگ و تمدّن غربی آشنا سازد، و زمینۀ ادغام آنان را در فرهنگ و جامعه اروپایی فراهم آورد. به همین دلیل این جریان در مسائل غیر فردی، آموزشهای غیر دینی و فرهنگ سکولار را در میان یهودیان ترویج میکرد. هدف این گروه به طور کلی ایجاد یک فرهنگ گستردۀ یهودی با تأکید بر فرهنگ مدرن و ویژگیهای معنوی یهودیّت بود». <br> | * 2- گروه دوم جوانهایشان هستند که دورۀ گریز و گذر از دین را گذراندهاند و به دورهای وارد شدهاند که در این دوره تنها و تنها فکرشان این است که دین از سیاست جداست و آن ملیتی که داریم آن را حفظ کنیم، کافی است، دین را ولش کن. جالب اینجاست که لیبرالیسم که اصالت سود را در پیوستگی و تلفیق دین و سیاست میداند، در اینجا یک ترجمان جدیدی آنجام میدهد و میگوید: چرا دین از سیاست جدا باشد؟ اصلاً دین عین سیاست است و سیاست عین دین است؛ همان چیزی که در کشورهای اسلامی عکسش را به مردم تلقین میکنند. برای یهودیها میگفتند: دین عین سیاست است و سیاست عین دین است. البته روی این مسئله کار کردند، چون در مقابل صهیونیزم، در جامعۀ یهودیان اروپا جریان عمدهای قرار داشت که متأثر از جنبش روشنفکری یهودی با نام Haskala بود. این جنبش که در قرن 17 و 18 شکل گرفته بود میکوشید تا یهودیان را که به طور سنّتی از جامعه و فرهنگ اروپایی منزوی بودند با فرهنگ و تمدّن غربی آشنا سازد، و زمینۀ ادغام آنان را در فرهنگ و جامعه اروپایی فراهم آورد. به همین دلیل این جریان در مسائل غیر فردی، آموزشهای غیر دینی و فرهنگ سکولار را در میان یهودیان ترویج میکرد. هدف این گروه به طور کلی ایجاد یک فرهنگ گستردۀ یهودی با تأکید بر فرهنگ مدرن و ویژگیهای معنوی یهودیّت بود». <br> | ||
وجه فرهنگی صهیونیزم از اینجا شروع میشود؛ یعنی بعد از مطالعات «لورد سین دای» تصمیم گرفتند فرهنگسازی کنند. فرهنگسازی در ابتدا مخفیانه بود و بعد کمکم شفافتر شد در اواخر کاملاً علنی گردید. در جریان جنگ جهانی اول، عدهای از یهودیها را که در اردوگاهها و جاهای دیگر بودند و مشکل داشتند، جمع کردند و با وعده شغل و امکانات و ... به فلسطین آوردند و ملت اولیه در آنجا تشکیل شد و بعدها با وعده و وعید، افراد دیگری را هم به آنجا کشاندند. از همین زمان بود که صهیونیزم مذهبی هم تشکیل شد و یک پیشنیاز را به نیاز و یک نیاز را به پیشنیاز تبدیل کرد؛ یعنی این عقیده را که ابتدا ماشی باید ظهور کند بعد ما در رکاب او به فلسطین برویم را تغییر داده و گفتند: ما وظیفه داریم در فلسطین جمع بشویم تا مقدمه برای ظهور ماشی ایجاد شود، و وقتی این مسئله نهادینه شد از آن رابطۀ رفلکسی گرفتند. الآن نیز آنها میگویند: نیل تا فرات را شما باید آزاد کنید. پس صهیونیزم مذهبی دو پیشنیاز را به نیاز تبدیل کرد: یکی حضور یهودیها در فلسطین و دیگری آزادسازی نیل تا فرات.<br> | وجه فرهنگی صهیونیزم از اینجا شروع میشود؛ یعنی بعد از مطالعات «لورد سین دای» تصمیم گرفتند فرهنگسازی کنند. فرهنگسازی در ابتدا مخفیانه بود و بعد کمکم شفافتر شد در اواخر کاملاً علنی گردید. در جریان جنگ جهانی اول، عدهای از یهودیها را که در اردوگاهها و جاهای دیگر بودند و مشکل داشتند، جمع کردند و با وعده شغل و امکانات و ... به فلسطین آوردند و ملت اولیه در آنجا تشکیل شد و بعدها با وعده و وعید، افراد دیگری را هم به آنجا کشاندند. از همین زمان بود که صهیونیزم مذهبی هم تشکیل شد و یک پیشنیاز را به نیاز و یک نیاز را به پیشنیاز تبدیل کرد؛ یعنی این عقیده را که ابتدا ماشی باید ظهور کند بعد ما در رکاب او به فلسطین برویم را تغییر داده و گفتند: ما وظیفه داریم در فلسطین جمع بشویم تا مقدمه برای ظهور ماشی ایجاد شود، و وقتی این مسئله نهادینه شد از آن رابطۀ رفلکسی گرفتند. الآن نیز آنها میگویند: نیل تا فرات را شما باید آزاد کنید. پس صهیونیزم مذهبی دو پیشنیاز را به نیاز تبدیل کرد: یکی حضور یهودیها در فلسطین و دیگری آزادسازی نیل تا فرات.<br> | ||
علت اینکه این حرفها را به یهودیها میگفتند این بود که عزم و همت بلندی داشته باشند، در مقابل مشکلات نهراسند، روحیۀ جنگطلبی داشته باشند، در حالت دفاعی قرار نگیرند و در آدمکشی جسور و با شهامت باشند. حتی به آنها آموزش دادند که شما اگر کودک یا زنی را کشتید و... عین ثواب و از مقدرات الهی است. این مسائل را آهسته بیان نمیکردند. بلکه به صورت علنی در قاموس و در مکتبشان گفته میشود. به صورت علنی میگفتند شما یهودیها باید کل خاورمیانه، نیل تا فرات را پاکسازی کنید و آماده نمایید تا ماشی بیاید. از میان هفده میلیون یهودی کل جهان، تا سال 1916 فقط پانزده هزار نفر عضو صهیونیزم شدند. جمعیت کمی آمده بودند. بعد از تلاش بسیار، در حال حاضر نزدیک به چهار میلیون یهودی در فلسطین جمع شدهاند؛ یعنی آنها خیلی هم موفق نبودند و با اینکه روی این هفده میلیون یهودی بمباران تبلیغاتی عجیبی انجام دادند، ولی موفق نشدند همه را جمع کنند. آنهایی هم آمدند، همه با انگیزههای مذهبی نیامدند، بلکه خیلی از آنها میدانستند که این مسائل گزاف است. از همۀ زبانها، از همۀ قومیتها در اسرائیل یافت میشود. ما از یهودیها بیشتر جنبۀ دفاع نمادین را میبینیم ولی جنبۀ دفاع حقیقی را از آنها ندیدهایم. در جنگهای مختلف هم اگر واقعاً دولت آمریکا و انگلیس به صورت مستقیم یا غیر مستقیم به آنها کمک نمیکرد، اسرائیل نابود شده بود، چون مردمان بزدل و ترسویی هستند اصلاً قدرت مقابله ندارند. نمونۀ آن را در تاریخ شاهد هستیم؛ آنها حضرت موسی را چهل سال برای ورود به سرزمین فلسطین پشت درهای این سرزمین نگه داشتند. به او میگفتند: تو با خدای خود برو آزاد کن، بعداً ما میآییم! این ملت الآن هم همان ملت است، با همان خصوصیات و ویژگیها، بلکه بدتر و بیدینتر هم شده است. <br> | علت اینکه این حرفها را به یهودیها میگفتند این بود که عزم و همت بلندی داشته باشند، در مقابل مشکلات نهراسند، روحیۀ جنگطلبی داشته باشند، در حالت دفاعی قرار نگیرند و در آدمکشی جسور و با شهامت باشند. حتی به آنها آموزش دادند که شما اگر کودک یا زنی را کشتید و... عین ثواب و از مقدرات الهی است. این مسائل را آهسته بیان نمیکردند. بلکه به صورت علنی در قاموس و در مکتبشان گفته میشود. به صورت علنی میگفتند شما یهودیها باید کل خاورمیانه، نیل تا فرات را پاکسازی کنید و آماده نمایید تا ماشی بیاید. از میان هفده میلیون یهودی کل جهان، تا سال 1916 فقط پانزده هزار نفر عضو صهیونیزم شدند. جمعیت کمی آمده بودند. بعد از تلاش بسیار، در حال حاضر نزدیک به چهار میلیون یهودی در فلسطین جمع شدهاند؛ یعنی آنها خیلی هم موفق نبودند و با اینکه روی این هفده میلیون یهودی بمباران تبلیغاتی عجیبی انجام دادند، ولی موفق نشدند همه را جمع کنند. آنهایی هم آمدند، همه با انگیزههای مذهبی نیامدند، بلکه خیلی از آنها میدانستند که این مسائل گزاف است. از همۀ زبانها، از همۀ قومیتها در اسرائیل یافت میشود. ما از یهودیها بیشتر جنبۀ دفاع نمادین را میبینیم ولی جنبۀ دفاع حقیقی را از آنها ندیدهایم. در جنگهای مختلف هم اگر واقعاً دولت آمریکا و انگلیس به صورت مستقیم یا غیر مستقیم به آنها کمک نمیکرد، اسرائیل نابود شده بود، چون مردمان بزدل و ترسویی هستند اصلاً قدرت مقابله ندارند. نمونۀ آن را در تاریخ شاهد هستیم؛ آنها حضرت موسی را چهل سال برای ورود به سرزمین فلسطین پشت درهای این سرزمین نگه داشتند. به او میگفتند: تو با خدای خود برو آزاد کن، بعداً ما میآییم! این ملت الآن هم همان ملت است، با همان خصوصیات و ویژگیها، بلکه بدتر و بیدینتر هم شده است. <br> | ||
خط ۱۰۴: | خط ۹۳: | ||
=مشکلات پست صهیونیزم= | =مشکلات پست صهیونیزم= | ||
پست صهیونیزم الآن با دو تا مشکل عمده روبهرو است: | پست صهیونیزم الآن با دو تا مشکل عمده روبهرو است: <br> | ||
# مشکل اول آنها وجود تندروها در میان آنان است که به هیچ وجه زیر بار نمیروند. بعضی از آنها میگویند: تکهتکه کردن تکتک افراد موجود در خاورمیانه از عبادات است؛ منفجر کردن مسجدالأقصی از عبادات است. | # مشکل اول آنها وجود تندروها در میان آنان است که به هیچ وجه زیر بار نمیروند. بعضی از آنها میگویند: تکهتکه کردن تکتک افراد موجود در خاورمیانه از عبادات است؛ منفجر کردن مسجدالأقصی از عبادات است. | ||
# مشکل دیگر آنها هم کل دنیای اسلام و افراد آزاد اندیش است که روشنفکرانه به وقایع نگاه میکنند و اندیشۀ بسیار منجمد و دوگم صهیونیزم را برنمیتابند. (Z. Abdullayev, R. İsmayılov, Sionizm imperializmə xidmət edir, səh 15) | # مشکل دیگر آنها هم کل دنیای اسلام و افراد آزاد اندیش است که روشنفکرانه به وقایع نگاه میکنند و اندیشۀ بسیار منجمد و دوگم صهیونیزم را برنمیتابند. (Z. Abdullayev, R. İsmayılov, Sionizm imperializmə xidmət edir, səh 15) | ||
خط ۱۱۹: | خط ۱۰۸: | ||
# جزوۀ تلمود، سند نژادپرستی یهود. | # جزوۀ تلمود، سند نژادپرستی یهود. | ||
# حسینی شیرازی، سید محمد، دنیا بازیچۀ یهود، ترجمۀ سید هادی مدرسی، انتشارات سلسله، تهران، چاپ اول، 1382. | # حسینی شیرازی، سید محمد، دنیا بازیچۀ یهود، ترجمۀ سید هادی مدرسی، انتشارات سلسله، تهران، چاپ اول، 1382. | ||
# رفسنجانی، علی اکبر، اسرائیل و فلسطین، | # رفسنجانی، علی اکبر، اسرائیل و فلسطین، بیتا، بینا. | ||
# سوکولوف، ناهوم، تاریخ صهیونیزم،(The History of Zionism) ترجمۀ داود حیدری، انتشارات مؤسسۀ مطالعات تاریخ معاصر ایران، تهران، چاپ اول، 1377. | # سوکولوف، ناهوم، تاریخ صهیونیزم،(The History of Zionism) ترجمۀ داود حیدری، انتشارات مؤسسۀ مطالعات تاریخ معاصر ایران، تهران، چاپ اول، 1377. | ||
# عطاری، عادل توصیف، تعلیم و تربیت صهیونیستی در فلسطین اشغالی و دیاسپورا، ترجمۀ مجتبی بردبار، انتشارات مؤسسۀ زیتون، تهران، چاپ دوم، 1373. | # عطاری، عادل توصیف، تعلیم و تربیت صهیونیستی در فلسطین اشغالی و دیاسپورا، ترجمۀ مجتبی بردبار، انتشارات مؤسسۀ زیتون، تهران، چاپ دوم، 1373. |
ویرایش