۸۷٬۸۱۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'آنها' به 'آنها') |
||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
=ماهیت تصوف= | =ماهیت تصوف= | ||
درباره ماهیت تصوف نیز متجاوز از هزار تعریف از عرفای بزرگ نقل شده است که گرچه در ظاهر با هم متفاوت اند، مفهومی که از | درباره ماهیت تصوف نیز متجاوز از هزار تعریف از عرفای بزرگ نقل شده است که گرچه در ظاهر با هم متفاوت اند، مفهومی که از آنها استنباط میشود، یکی است<ref>عمربن محمد سهروردی، کتاب عوارف المعارف، ج۱، ص۵۷، بیروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳</ref> مثلاً از معروف کرخی (متوفی ۲۰۰) نقل شده که تصوف عبارت است از دستیابی به حقیقت و دل کندن از آنچه در دست مردم است، بنابراین تا کسی به حقیقت فقر نرسد به تصوف نایل نمیشود و حقیقت فقر نیز چیزی نیست جز بی نیازی جستن از غیرحق. | ||
از ذوالنون مصری (متوفی ۲۴۵) روایت شده است که صوفی کسی است که در طلب امور دنیوی خود را به رنج نیفکند و چون چیزی را از دست داد، بی تابی نکند.<ref>عمربن محمد سهروردی، کتاب عوارف المعارف، ج۱، ص۵۶، بیروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳</ref> | از ذوالنون مصری (متوفی ۲۴۵) روایت شده است که صوفی کسی است که در طلب امور دنیوی خود را به رنج نیفکند و چون چیزی را از دست داد، بی تابی نکند.<ref>عمربن محمد سهروردی، کتاب عوارف المعارف، ج۱، ص۵۶، بیروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳</ref> | ||
جنید بغدادی (متوفی ۲۹۷ یا ۲۹۸) صوفی شدن را در پیوند با حق تعالی و قطع وابستگی به غیر او میجست<ref>ابونصر سرّاج، کتاب اللمع فی التصوف، ج۱، ص۲۵، چاپ رینولد آلن نیکلسون، لیدن ۱۹۱۴، چاپ افست تهران (بی تا)</ref> و ابوالحسین نوری (متوفی ۲۹۵) تصوف را ترک کلیه لذایذ نفسانی میدانست.<ref>ابوبکر محمدبن ابراهیم کلاباذی، متن و ترجمه کتاب تعرف، ج۱، ص۲۵، چاپ محمدجواد شریعت، تهران ۱۳۷۱ ش</ref> | جنید بغدادی (متوفی ۲۹۷ یا ۲۹۸) صوفی شدن را در پیوند با حق تعالی و قطع وابستگی به غیر او میجست<ref>ابونصر سرّاج، کتاب اللمع فی التصوف، ج۱، ص۲۵، چاپ رینولد آلن نیکلسون، لیدن ۱۹۱۴، چاپ افست تهران (بی تا)</ref> و ابوالحسین نوری (متوفی ۲۹۵) تصوف را ترک کلیه لذایذ نفسانی میدانست.<ref>ابوبکر محمدبن ابراهیم کلاباذی، متن و ترجمه کتاب تعرف، ج۱، ص۲۵، چاپ محمدجواد شریعت، تهران ۱۳۷۱ ش</ref> | ||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
درباره معنی «تصوف» و این که به چه کسی «صوفی» میگویند، باید اعتراف کرد که یک تعریف جامع که طریقه و روش صوفیه را که در برگرفته و مورد قبول همگان باشد، یافت نمیگردد. | درباره معنی «تصوف» و این که به چه کسی «صوفی» میگویند، باید اعتراف کرد که یک تعریف جامع که طریقه و روش صوفیه را که در برگرفته و مورد قبول همگان باشد، یافت نمیگردد. | ||
گویند: «ابومنصور عبدالقادر» (متوفی 429 هـ ق) در بغداد بر حسب حروف ابجد و با توجه به تالیفات بزرگان صوفیه، در حدود یک هزار تعریف درباره تصوف و صوفیه و نظریات آنان، جمع آوری کرده است،<ref>نفحات الانس، مقدمه مصحح، ص 15</ref> البته مشایخ صوفیه صدها تعریف برای تصوف و معنی «صوفی» ذکر کردهاند و از هر کدام از اقطاب و رؤسای این فرقه چند تعریف درباره تصوف نقل شده است;<ref>عبارت عوارف المعارف سهروردی چنین است: «و اقوال المشایخ فی ماهیة التصوف تزید علی الف قول، اقوال مشایخ صوفیه در تعریف تصوف بیش از هزار قول است».</ref> از این مطلب آشکار میگردد که تا چه اندازه تباین و اختلاف در فروع نظریه تصوف وجود دارد و به قول «ابوسعید بن اعرابی صوفی» (م. 340 هـ.ق) صوفیه قائل به جمع بودند; اما صورت این جمع نزد هر دسته از آنان بر خلاف آن چه بوده که در نزد دیگری است و با این ترتیب در اسماء متفق و در معانی مختلف بودند.<ref>مقدمه نفحات الانس، ص 16</ref> | گویند: «ابومنصور عبدالقادر» (متوفی 429 هـ ق) در بغداد بر حسب حروف ابجد و با توجه به تالیفات بزرگان صوفیه، در حدود یک هزار تعریف درباره تصوف و صوفیه و نظریات آنان، جمع آوری کرده است،<ref>نفحات الانس، مقدمه مصحح، ص 15</ref> البته مشایخ صوفیه صدها تعریف برای تصوف و معنی «صوفی» ذکر کردهاند و از هر کدام از اقطاب و رؤسای این فرقه چند تعریف درباره تصوف نقل شده است;<ref>عبارت عوارف المعارف سهروردی چنین است: «و اقوال المشایخ فی ماهیة التصوف تزید علی الف قول، اقوال مشایخ صوفیه در تعریف تصوف بیش از هزار قول است».</ref> از این مطلب آشکار میگردد که تا چه اندازه تباین و اختلاف در فروع نظریه تصوف وجود دارد و به قول «ابوسعید بن اعرابی صوفی» (م. 340 هـ.ق) صوفیه قائل به جمع بودند; اما صورت این جمع نزد هر دسته از آنان بر خلاف آن چه بوده که در نزد دیگری است و با این ترتیب در اسماء متفق و در معانی مختلف بودند.<ref>مقدمه نفحات الانس، ص 16</ref> | ||
با وجود همه این تعریفات، تا به حال نتوانسته اند یک تعریف جامع برای «تصوف» بیان کنند و خود این همه اختلاف و مغایرت که در تعاریف | با وجود همه این تعریفات، تا به حال نتوانسته اند یک تعریف جامع برای «تصوف» بیان کنند و خود این همه اختلاف و مغایرت که در تعاریف آنها وجود دارد، کاشف از این است که هر کدام، مفهوم جداگانهای برای تصوف و صوفی قائل بودهاند<ref>دشتی، علی، در دیار صوفیان، چاپ جاویدان، ص 9</ref> و لذا باید گفت: تصوف یک مذهب خاص و منظم و محدود نیست. بلکه یک طریقه التقاطی است که از به هم آمیخن عقاید و افکار گوناگون به وجود آمده است. به همین جهت حد و حصاری ندارد و در طی قرون و اعصار با مقتضیات و شرایط و افکار هر دوره تغییر شکل میدهد.<ref>زنجانی، عمید، تاریخ تصوف، ص159</ref> | ||
=نتیجه= | =نتیجه= |