۸۷٬۹۱۱
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'آنها' به 'آنها') |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
==تاریخچه== | ==تاریخچه== | ||
نخستین زندیقان از موالیان ایرانی در [[کوفه]] و حیره بودند که خود را به قبایل عرب نسبت داده و عقاید کفرآمیز خویش را اشاعه میدادند. اولین کسی که اظهار زندقه کرد، جعد بن درهم در عراق بود (مقتول در 125 ه)، سپس بشّار بن برد و صالح بن عبدالقدوس و ابنراوندی و ابنالمقفع اظهار زندقه کردند.<ref>محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی،مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 خورشیدی، چاپ دوم، ص 211</ref> | نخستین زندیقان از موالیان ایرانی در [[کوفه]] و حیره بودند که خود را به قبایل عرب نسبت داده و عقاید کفرآمیز خویش را اشاعه میدادند. اولین کسی که اظهار زندقه کرد، جعد بن درهم در عراق بود (مقتول در 125 ه)، سپس بشّار بن برد و صالح بن عبدالقدوس و ابنراوندی و ابنالمقفع اظهار زندقه کردند.<ref>محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی،مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 خورشیدی، چاپ دوم، ص 211</ref> | ||
زنادقه طبقه متجدد و تحصیلکرده آن عصر بودند. طبقهای که با زبانهای زنده آن روز دنیا آشنا و زبان سُریانی را که در آن زمان بیشتر زبان علمی بود میدانستند. بسیاری از | زنادقه طبقه متجدد و تحصیلکرده آن عصر بودند. طبقهای که با زبانهای زنده آن روز دنیا آشنا و زبان سُریانی را که در آن زمان بیشتر زبان علمی بود میدانستند. بسیاری از آنها زبان یونانی میدانستند. بسیاریشان ایرانی بودند و زبان فارسی میدانستند. بعضی زبان هندی میدانستند و زندقه را از هند آورده بودند، که این هم یک بحثی است که اصلاً ریشة زندقه در دنیای اسلام از کجا پیدا شد؟ | ||
بیشتر معتقدند که ریشه زندقه از مانویها است.زنادقه از اساس منکر خدا و ادیان بودند و این طبقه ـ حال روی هر حسابی بود ـ آزادی داشتند. حتی در حرمین [[مکه]] و [[مدینه]] و حتی در [[مسجدالحرام]] و مسجدالنبی مینشستند و حرفهایشان را میزدند، البته به عنوان اینکه بالاخره فکر یا شبههای است که برای ما پیدا شده و باید آن را بیان کنیم.<ref>مرتضی مطهری، سیری در سیره ائمه اطهار(ع) صفحه71 ـ 72. با ویرایش واصلاح عبارات</ref> زنادقه سخت مورد تعقیب [[خلفاى عباسى|خلفای عباسی]] بودند، و علمای اسلام گناه زندقه را قابل بخشش نمیدانستند چنانکه [[غزالى|غزالی]] در کتاب «فیصل التفرقه بین الاسلام و الزندقه» در تأویل حدیث تفرقه درباره نجات فرق اسلام قایل به تسامح شده مینویسد: «کلها فی الجنة الا الزنادقه». این گروه غالبا قائل به اباحه و شک در دین و نوعی آزاداندیشی و اغلب «ثنوی» بودند. مانند صالح بن عبدالقدوس که قائل به دو اصل قدیم «نور» و «ظلمت» بود. در سال 163 هجری مهدی خلیفه عباسی شدیدا به تعقیب زنادقه پرداخت و به محتسب معروف آن زمان عبدالجبار که او را صاحب الزنادقه میگفتند مأموریت داد که در بلاد اسلام جستجو کند و هرجا به این طایفه برخورد، آنان را تعقیب و به قتل رساند. | بیشتر معتقدند که ریشه زندقه از مانویها است.زنادقه از اساس منکر خدا و ادیان بودند و این طبقه ـ حال روی هر حسابی بود ـ آزادی داشتند. حتی در حرمین [[مکه]] و [[مدینه]] و حتی در [[مسجدالحرام]] و مسجدالنبی مینشستند و حرفهایشان را میزدند، البته به عنوان اینکه بالاخره فکر یا شبههای است که برای ما پیدا شده و باید آن را بیان کنیم.<ref>مرتضی مطهری، سیری در سیره ائمه اطهار(ع) صفحه71 ـ 72. با ویرایش واصلاح عبارات</ref> زنادقه سخت مورد تعقیب [[خلفاى عباسى|خلفای عباسی]] بودند، و علمای اسلام گناه زندقه را قابل بخشش نمیدانستند چنانکه [[غزالى|غزالی]] در کتاب «فیصل التفرقه بین الاسلام و الزندقه» در تأویل حدیث تفرقه درباره نجات فرق اسلام قایل به تسامح شده مینویسد: «کلها فی الجنة الا الزنادقه». این گروه غالبا قائل به اباحه و شک در دین و نوعی آزاداندیشی و اغلب «ثنوی» بودند. مانند صالح بن عبدالقدوس که قائل به دو اصل قدیم «نور» و «ظلمت» بود. در سال 163 هجری مهدی خلیفه عباسی شدیدا به تعقیب زنادقه پرداخت و به محتسب معروف آن زمان عبدالجبار که او را صاحب الزنادقه میگفتند مأموریت داد که در بلاد اسلام جستجو کند و هرجا به این طایفه برخورد، آنان را تعقیب و به قتل رساند. |