ابوحمزه بغدادی بزاز

از ویکی‌وحدت
أبوحمزه البغدادی البزاز
تصوف وطریقت.jpg
نام‌های دیگرشیخ الشیوخ
اطلاعات شخصی
سال درگذشت269 ق، ۲۶۱ ش‌، ۸۸۳ م
فعالیت‌هااز علمای برجسته اهل‌سنت و برجستگان تصوف در قرن سوم هجری

أبوحمزه البغدادی البزاز از علمای برجسته اهل‌سنت و برجستگان تصوف در قرن سوم هجری بوده است[۱].

زندگی

ذهبی او را به نام شیخ الشیوخ یاد کرده است. او با سری سقطی و بشر حافی همنشین بوده است و از دوستان ابوتراب نخشبی به شمار می‌آمد که در سفرهایش او را همراهی می‌کرد. او در مسجد مدینه و بعد از آن در مسجد رصاصه بغداد تدریس می‌کرد.

گفتار

محال است خدا را دوست داشته باشید ولی او را در خاطر نیاورید و یادی از او نکنید و یا او را یاد کنید حلاوت یاد او را نچشید که اگر چنین شد به غیر او مشغول می‌شوید.

نشانه صوفی واقعی این است که او پس از ثروت فقیر می‌شود. پس از جلال ذلیل می‌شود و پس از شهرت پنهان می‌شود.

هرکس راه خدای متعال را بشناسد طی سلوک برایش آسان می‌شود و هیچ راهی برای راه رسیدن به خداوند متعال وجود ندارد مگر پیروی از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در شرایط و اعمال و گفته‌هایش.

کسی که سه چیز را خداوند روزیش کند از آفات نجات یافته است: شکم خالی با قلبی قانع، فقر همراه با زهد و صبری همیشگی همراه با یاد خدا در همه حال[۲].

وفات

او در هنگام تدریس که بر روی صندلی نشسته بود حالش دگرگون و بر روی زمین افتاد و چند روز بعد درگذشت و در روز جمعه بعد از نماز در محله باب الکوفه بغداد به خاک سپرده شد. در تاریخ دقیق وفات او اختلاف وجود دارد. خطیب بغدادی او را متوفی 269 هجری[۳] و أبو عبدالرحمن السلمی او را درگذشته 289 و ذهبی تاریخ وفات او را به سال 269 تایید کرده است.

روایت ابن‌عربی از وفات ابوحمزه بغدادی

ابن عربی می‌گوید: مراسم تشییع جنازه او با حضور علما و زهاد بود و گروهی از هاشمیون او را غسل دادند. از جنید بغدادی خواستند که بر او نماز بخواند ولی امتناع کرد پس پسرش بر پدر نماز گذارد او اهل شب‌زنده‌داری بود و در علم قرائت قرآن به ویژه به شیوه ابوعمرو پیشگام بود و اهل‌سنت آن را از او روایت می‌کنند. او اولین کسی بود که در مورد خلوص در ذکر، جمع اراده و محبت، اشتیاق، قرب وانس برای مردم توضیح داد.

پانویس

  1. طبقات الصوفیة، أبو عبدالرحمن السلمی، ص227-229، دار الکتب العلمیة، ط2003
  2. أبو حمزة البغدادی البزاز
  3. تاریخ بغداد، الخطیب البغدادی، ج1، ص307-410