نقد شهید مطهری بر دیدگاه مخالفین وحدت اسلامی
مقاله نقد شهید مطهری بر دیدگاه مخالفین وحدت اسلامی با ادله عقلی و نقلی امکان بلکه ضرورت و لزوم وحدت اسلامی را اثبات کرده است.
طرح مسئله
براى برخى این تصور پیش آمده که مذاهبى که تنها در فروع با یکدیگر اختلاف دارند. مانند شافعى و حنفى مى توانند با هم برادر باشند و با یکدیگر در یک صف قرار گیرند. اما مذاهبى که در اصول با یکدیگر اختلاف نظر دارند به هیچ وجه نمى توانند با یکدیگر برادر باشند.
از نظراین دسته، اصول مذهبى مجموعه اى بهم پیوسته است و به اصطلاح اصولیون از نوع «اقل و اکثر ارتباطى» است، آسیب دیدن یکى عین آسیب دیدن همه است.
بنابر این - آنجا که مثلًا اصل «امامت» آسیب مى پذیرد و قربانى مى شود، از نظر معتقدین به این اصل، موضوع وحدت و اخوّت منتفى است؛
به همین دلیل شیعه و سنى به هیچ وجه نمى توانند دست یکدیگر را به عنوان دو برادر مسلمان بفشارند و در یک جبهه قرار گیرند، دشمن هرکه باشد.
نقد دیدگاه مذکور
در پاسخ اینان باید گفت:
دلیلی ندارد ما اصول – عقیدتی - را در حکم یک مجموعه به هم پیوسته بشماریم و از اصل «همه یا هیچ» در اینجا پیروی کنیم.
اینجا جای قاعدة «المیسورُ لایسقُطُ بالمعسور» و «ما لایُدرکُ کُلُهُ لایُترکُ کُلُه» است-
یعنی اگر بدلیل اختلافات عقیدتی وحدت در حد مطلوب ممکن نیست – نظیر وحدت بین پیروان یک مذهب - لااقل بمقداری که میسور و ممکن است در برابر دشمنان مشترک متحد گردیم.
سیره وحدوی امام علی علیهالسلام
2- سیره و روش شخص امیرالمؤمنین علی علیهالسلام برای ما بهترین و آموزندهترین درسهاست.
علی در برابر ربایندگان حقش قیام نکرد و قیام نکردنش اضطراری نبود، بلکه کاری حسابشده و انتخاب شده بود.
او از مرگ بیم نداشت، چرا قیام نکرد؟ حد اکثر این بود که کشته شود. کشته شدن در راه خدا منتهاى آرزوى او بود. او همواره در آرزوى شهادت بود و با آن از کودک به پستان مادر مأنوستر بود.
على در محاسبه صحیحش بدین نکته رسیده بود که مصلحت اسلام در آن شرایط، ترک قیام و بلکه همگامى و همکارى است.
خود کراراً به این مطلب تصریح میکند.
در یکى از نامههاى خود به مالک اشتر (نامه 62 از نامههای نهجالبلاغه) مینویسد:
فأمْسَکْتُ یَدى حَتّى رَأیْتُ راجِعَةَ النّاسِ قَدْ رَجَعَتْ عَنِ الْاسْلامِ، یَدْعونَ الی مَحْقِ دینِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، فَخَشیتُ انْ لَمْ انْصُرِ الْاسْلامَ وَ اهْلَهُ انْ اری فیهِ ثَلْماً اوْ هَدْماً تَکونُ الْمُصِیْبَةُ بِهِ عَلَىَّ اعْظَمَ مِنْ فَوْتِ وِلایَتِکُمُ الَّتى انَّما هِىَ مَتاعُ ایّامٍ قَلائِلَ.
من اول دست خود را - از بیعت نمودن - پس کشیدم، تا دیدم گروهى از مردم از اسلام بازگشتند و مردم را به نابودى دین محمد صلى الله علیه و آله دعوت میکنند.
پس ترسیدم که اگر به یارى اسلام و مسلمین برنخیزم شکاف یا انهدامى در اسلام خواهم دید که مصیبت آن از فوت خلافت چندروزه بسى بیشتر است.
3- مسلمانان از نظر اختلافات مذهبى طورى نیستند که نتوانند وحدت داشته باشند، نتوانند با یکدیگر برادر و مصداق «انَّما الْمُؤْمِنون اخْوَةٌ» بوده باشند زیرا: خدایى که همه پرستش میکنند یکى است، همه میگویند: لااله الّا اللّه،
همه به رسالت محمد صلى الله علیه و آله ایمان دارند و نبوت را به او پایان یافته میدانند و دین او را خاتم ادیان میشناسند،
همه، قرآن را کتاب مقدس آسمانى خود میدانند و آن را تلاوت میکنند و قانون اساسى همه مسلمین میشناسند،
حتى همه - شیعه و سنی- خاندان نبوت را دوست میدارند و به آنها احترام میگزارند.
اینها کافى است که دلهاى آنها را به یکدیگر پیوند دهد و احساسات برادرى و اخوت اسلامى را در آنها برانگیزد. ولى امان از سوءتفاهمات،
امان از توهمات و تصورات غلطى که فرق مختلف درباره یکدیگر دارند
و امان از عواملى که کارى جز تیرهتر کردن روابط مسلمانان ندارند.
تهدیدى که از ناحیه سوءتفاهمات بیجا و خوب درک نکردن یکدیگر متوجه مسلمین است بیش از آن است که از ناحیه خود اختلافات مذهبى متوجه آنهاست.
-نتیجه آنکه دیدگاه مخالفان وحدت اسلامی مخالف با قرآن، سیره سیاسی امام علی و حکم قطعی عقل خواهد بود. -
پانویس
منابع
مجموعه آثار استاد شهید مطهرى («الغدیر» و وحدت اسلامى(شش مقاله))، ج25، ص: 29-26؛ ص 39-38- با تلخیص و ویرایش جزئی-