۸٬۱۵۰
ویرایش
M.r.nastooh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Mohsenmadani (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
[[شمس الدین محمد مهدی شمس الدین]] در سال۱۹۳۶ میلادی،مصادف با۱۳۵۴ ه.ق در [[خانواده]] شیخ عبد الکریم در [[نجف اشرف]] به دنیا آمد. پدرش از لبنانیهای مقیم عراق و از روحانیان سرشناس و [[مدرس علوم دینی]] بود. سلسله خاندان او به [[شمس الدین محمد مکی]] معروف به [[شهید اول]] میرسد. دوازده ساله بود که پدرش عزم بازگشت به [[لبنان]] (۱۹۴۸) نمود. وی محمد مهدی را به رفتن از نجف یا ماندن در آن مخیرکرد. اما از آنجا که شیفته فراگیری علوم اسلامی بود، با وجود همهٔ دشواریهای زندگی و فقر شدید، اقامت در نجف را ترجیح داد و ۳۵ سال به تحصیل و پژوهش پرداخت. | [[شمس الدین محمد مهدی شمس الدین]] در سال۱۹۳۶ میلادی،مصادف با۱۳۵۴ ه.ق در [[خانواده]] شیخ عبد الکریم در [[نجف اشرف]] به دنیا آمد. پدرش از لبنانیهای مقیم عراق و از روحانیان سرشناس و [[مدرس علوم دینی]] بود. سلسله خاندان او به [[شمس الدین محمد مکی]] معروف به [[شهید اول]] میرسد. دوازده ساله بود که پدرش عزم بازگشت به [[لبنان]] (۱۹۴۸) نمود. وی محمد مهدی را به رفتن از نجف یا ماندن در آن مخیرکرد. اما از آنجا که شیفته فراگیری علوم اسلامی بود، با وجود همهٔ دشواریهای زندگی و فقر شدید، اقامت در نجف را ترجیح داد و ۳۵ سال به تحصیل و پژوهش پرداخت. | ||
با سختکوشی در کسب معرفت و دانش, سریعاً به درجهٔ [[اجتهاد]] رسید و در مقام یکی از استادان [[سطح عالی حوزه]] علمیه نجف قرار گرفت. شمس الدین به عنوان متفکر و پژوهشگر در میان حوزویان شناخته شده بود. از سوی دیگر وی ملازم مرجع تقلید مطلق آن زمان؛ یعنی آیت الله سید محسن حکیم بود. این موقعیت، زمینه مناسبی را فراهم میآورد تا وی بتواند استعدادهای ذاتی خود را به شکوفایی برساند و در کوران حوادث مختلف آبدیده گردد. بعلاوه حضورش در بیت [[مرجعیت]] موجب آشنایی او با شخصیتهایی همچون سید موسی صدر, سید محمد باقر صدر, سید محمد باقر حکیم, سید مهدی حکیم, سید محمد تقی حکیم ـ که همگی به خانه [[ حکیم|آیت الله سید محسن حکیم]] رفت و آمد داشتند ـ گردید. | با سختکوشی در کسب معرفت و دانش, سریعاً به درجهٔ [[اجتهاد]] رسید و در مقام یکی از استادان [[سطح عالی حوزه]] علمیه نجف قرار گرفت. شمس الدین به عنوان متفکر و پژوهشگر در میان حوزویان شناخته شده بود. از سوی دیگر وی ملازم مرجع تقلید مطلق آن زمان؛ یعنی آیت الله سید محسن حکیم بود. این موقعیت، زمینه مناسبی را فراهم میآورد تا وی بتواند استعدادهای ذاتی خود را به شکوفایی برساند و در کوران حوادث مختلف آبدیده گردد. بعلاوه حضورش در بیت [[مرجعیت]] موجب آشنایی او با شخصیتهایی همچون سید موسی صدر, سید محمد باقر صدر, سید محمد باقر حکیم, سید مهدی حکیم, سید محمد تقی حکیم ـ که همگی به خانه [[ حکیم|آیت الله سید محسن حکیم]] رفت و آمد داشتند ـ گردید. | ||
پیوستن او به تشکیلات مرجعیت [[خوئی|آیت الله سید ابوالقاسم خوئی]] پس از رحلت آیت الله [[سید محسن حکیم]], از وی شخصیت بارزتری ساخت. در نجف اشرف، جدا از تدریس و نویسندگی، در انتشار [[مجله الاضواء]] همکاری داشت. خودش بعدها آن مجله را همانند مجلههای مکتب اسلام و حوزه, نشریات ویژهٔ حوزهٔ علمیه میدانست و از آنها به نیکی یاد میکرد. شمس الدین ساختار و عملکرد موجود حوزه را مطلوب و کارآمد نمیدانست؛ از این رو به اصلاح ساختار آموزشی و پرورشی حوزه میاندیشید و در جهت اصلاح شیوه تدریس و متون آموزشی طلّاب اقداماتی انجام داد. شکی وجود ندارد که نظام حوزههای علمیه تا زمانهای متأخر، نظامی قاصر و به دور از هر گونه تجدد و پیشرفت و نوآوری بوده، به طوری که از پاسخ به نیازهای دینی امروز جوامع عاجز مانده است. | پیوستن او به تشکیلات مرجعیت [[خوئی|آیت الله سید ابوالقاسم خوئی]] پس از رحلت آیت الله [[سید محسن حکیم]], از وی شخصیت بارزتری ساخت. در نجف اشرف، جدا از تدریس و نویسندگی، در انتشار [[مجله الاضواء]] همکاری داشت. خودش بعدها آن مجله را همانند مجلههای مکتب اسلام و حوزه, نشریات ویژهٔ حوزهٔ علمیه میدانست و از آنها به نیکی یاد میکرد. شمس الدین ساختار و عملکرد موجود حوزه را مطلوب و کارآمد نمیدانست؛ از این رو به اصلاح ساختار آموزشی و پرورشی حوزه میاندیشید و در جهت اصلاح شیوه تدریس و متون آموزشی طلّاب اقداماتی انجام داد. شکی وجود ندارد که نظام حوزههای علمیه تا زمانهای متأخر، نظامی قاصر و به دور از هر گونه تجدد و پیشرفت و نوآوری بوده، به طوری که از پاسخ به نیازهای دینی امروز جوامع عاجز مانده است. | ||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
او همراه با دیگر عالمان دینی نجف اشرف در جریان این حوداث قرار داشت. او با توجه به تجربه پیشتاز در قاهره و نیز تجربه روابط مستحکم مرحوم «[[حسن البنا]]» با علمای شیعه، از گفتمان وحدت در اعتقادات و شریعت سخن به میان می آورد و تأکید می کند فراخوان به حذف دیگری، فراخوانی غیر طبیعی است و خدمتی به روند وحدت نمیکند. سپس بر این نکته تأکید میکند که ما باید تحقق «تقریب» میان همه مذاهب اسلامی را آن چنان که میان مذاهب مختلف اشعری صورت گرفت، هدف قرار دهیم.از جمله سیاست هایی که وی مطرح می سازد، مسئله منع تبشیر و تبلیغ در میان مسلمانان و واداشتن پیروان یک مذهب به ترک مذهب خویش و پیروی از مذهب دیگر به شیوه تبشیری است. | او همراه با دیگر عالمان دینی نجف اشرف در جریان این حوداث قرار داشت. او با توجه به تجربه پیشتاز در قاهره و نیز تجربه روابط مستحکم مرحوم «[[حسن البنا]]» با علمای شیعه، از گفتمان وحدت در اعتقادات و شریعت سخن به میان می آورد و تأکید می کند فراخوان به حذف دیگری، فراخوانی غیر طبیعی است و خدمتی به روند وحدت نمیکند. سپس بر این نکته تأکید میکند که ما باید تحقق «تقریب» میان همه مذاهب اسلامی را آن چنان که میان مذاهب مختلف اشعری صورت گرفت، هدف قرار دهیم.از جمله سیاست هایی که وی مطرح می سازد، مسئله منع تبشیر و تبلیغ در میان مسلمانان و واداشتن پیروان یک مذهب به ترک مذهب خویش و پیروی از مذهب دیگر به شیوه تبشیری است. | ||
=ویژگی های فکری و اندیشه ای= | =ویژگی های فکری و اندیشه ای= | ||
اندیشههای شیخ محمد شمسالدین از نخستین روزهای حیات علمی و سیاسی تا آخرین لحظات وجود ایشان، شاهد تحولات چشمگیری بوده است. بااینحال، عامل مشترک میان همه این اندیشهها، مطالعات و پژوهشها، برخورداری آنها از ثبات، استحکام علمی و روشمندی است که ناشی از دریافتی آگاهانه و بینش دقیق و ژرفاندیشی ایشان نسبت به مسائل بود. ویژگی قابلتحسین دیگر مرحوم شمسالدین که هر آشنای با افکار وی بدان اذعان دارد، تلاش پیوسته ایشان در نواندیشی، نوآوری و خلق ایدهها و اندیشههای بدیع بود. سومین ویژگی، تکیه وی بر نوعی عقلانیت اصولی که شامل رویکرد فلسفی است در نگاه به امور و ارزیابیها بود، بهطوریکه در بررسی هر معنا و مفهومی، همواره ذهن اصولی و حوزوی خویش را به کار میگیرد و از عقل فلسفی نقاد خود بهره میبرد. میتوان ویژگی دیگری را برای او شمرد و آن «بهروز بودن» است. او هنگام بررسی یک مسئلهی اجتماعی یا هر اندیشهی دیگر، همواره تلاش میکند اندیشهی اسلامی و هویت اسلامی را در قالب و پوشش بهروز ارائه کند که برآمده از عقلانیت پویا و مطابق با نیاز روز و معاصر مسلمان است. | اندیشههای شیخ محمد شمسالدین از نخستین روزهای حیات علمی و سیاسی تا آخرین لحظات وجود ایشان، شاهد تحولات چشمگیری بوده است. بااینحال، عامل مشترک میان همه این اندیشهها، مطالعات و پژوهشها، برخورداری آنها از ثبات، استحکام علمی و روشمندی است که ناشی از دریافتی آگاهانه و بینش دقیق و ژرفاندیشی ایشان نسبت به مسائل بود. ویژگی قابلتحسین دیگر مرحوم شمسالدین که هر آشنای با افکار وی بدان اذعان دارد، تلاش پیوسته ایشان در نواندیشی، نوآوری و خلق ایدهها و اندیشههای بدیع بود. سومین ویژگی، تکیه وی بر نوعی عقلانیت اصولی که شامل رویکرد فلسفی است در نگاه به امور و ارزیابیها بود، بهطوریکه در بررسی هر معنا و مفهومی، همواره ذهن اصولی و حوزوی خویش را به کار میگیرد و از عقل فلسفی نقاد خود بهره میبرد. میتوان ویژگی دیگری را برای او شمرد و آن «بهروز بودن» است. او هنگام بررسی یک مسئلهی اجتماعی یا هر اندیشهی دیگر، همواره تلاش میکند اندیشهی اسلامی و هویت اسلامی را در قالب و پوشش بهروز ارائه کند که برآمده از عقلانیت پویا و مطابق با نیاز روز و معاصر مسلمان است. |