۸۷٬۱۹۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ى' به 'ی') |
جز (جایگزینی متن - 'زمینه ساز' به 'زمینهساز') |
||
(۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
<div class="wikiInfo"> | <div class="wikiInfo"> | ||
[[پرونده: | [[پرونده: صلاحالدین ایوبی.jpg|جایگزین=|بندانگشتی|]] | ||
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ | | {| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ | | ||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
نجمالدین ایوب پدر پادشاهان ایوبی در تکریت زندگی میکرد و صلاحالدین نیز در همان شهر به دنیا آمد. در این شهر قوم کُرد زندگی میکردند و خاندان ایوبی نیز جزو قوم کرد بودند. <ref>الأعلام، ج3، ص 183.</ref> البته به جهت غلبهای که عربی بودن در آن زمان یافته بود آنها کمتر به کرد بودن شناخته شده بودند و این به این سبب بوده که در آن زمان نژاد غیر عرب کمتر به عنوان نژاد خاص خود قدرت ترکتازی داشته است. | نجمالدین ایوب پدر پادشاهان ایوبی در تکریت زندگی میکرد و صلاحالدین نیز در همان شهر به دنیا آمد. در این شهر قوم کُرد زندگی میکردند و خاندان ایوبی نیز جزو قوم کرد بودند. <ref>الأعلام، ج3، ص 183.</ref> البته به جهت غلبهای که عربی بودن در آن زمان یافته بود آنها کمتر به کرد بودن شناخته شده بودند و این به این سبب بوده که در آن زمان نژاد غیر عرب کمتر به عنوان نژاد خاص خود قدرت ترکتازی داشته است. | ||
نجمالدین ایوب در زمان عمادالدین زنگی حاکم شهر بعلبک بود. <ref>کاظم پور، داوود، وضعیت شیعیان مصر در عصر | نجمالدین ایوب در زمان عمادالدین زنگی حاکم شهر بعلبک بود. <ref>کاظم پور، داوود، وضعیت شیعیان مصر در عصر صلاحالدین ایوبی، ص 143، فصلنامه تاریخ در آینه پژوهش، سال پنجم، شماره دوم، تابستان 1387.</ref> صلاحالدین از همان اوان کودکی علاقه شدیدی به یادگیری فنون جنگی به ویژه شمشیر بازی و جنگ با خنجر داشت و بالاخره در این فنون مهارتهایی را به دست آورد. او به احتمال زیاد از همان کودکی با [[فقه]] [[شافعی]] آشنا شده باشد؛ فقهی که بعدها در ترویجش تلاش بسیاری کرد. <ref>وضعیت شیعیان مصر در عصر صلاحالدین ایوبی، ص 143.</ref> | ||
صلاحالدین بدون شک یک [[سنی]] متعصب و شافعی تمام عیار بود و وقتی که در مصر به قدرت رسید تمام سعی خود را در نشر این مذهب و جایگزین کردن آن به جای مذهب شیعه به کار گرفت که در قسمتهای بعدی این مطلب را بیشتر توضیح میدهیم. <ref>همان، ص 144.</ref> | صلاحالدین بدون شک یک [[سنی]] متعصب و شافعی تمام عیار بود و وقتی که در مصر به قدرت رسید تمام سعی خود را در نشر این مذهب و جایگزین کردن آن به جای مذهب شیعه به کار گرفت که در قسمتهای بعدی این مطلب را بیشتر توضیح میدهیم. <ref>همان، ص 144.</ref> | ||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
[[مسیحیان]] در سالهای ابتدایی [[جنگ صلیبی]] توانسته بودند شهرهای مسلماننشین بسیاری را فتح کنند و این فتوحات به آنان روحیه بسیار داد تا این که طمع فتح [[قاهره]] مرکز [[دولت فاطمی]] را در سر بپرورانند. «ارتش بزرگ مسیحی به سمت [[قاهره]] حرکت کرد و شهرهایی که در میان راه بود از جمله شهر بزرگ بلبیس را فتح و آنجا را غارت کرده و مردمان را نیز کشتند». <ref>أبوالفداء اسماعیل بن عمر بن کثیر الدمشقی، البدایة و النهایة، ج 12، ص 255، بیروت، دار الفکر، 1407/1986.</ref> در نهایت آنها به [[قاهره]] رسیدند و آنجا را به محاصره خود در آوردند. اما مردم [[قاهره]] که بیم آن داشتند فرنگیها در قاهره نیز چنان کنند که در بلبیس کرده بودند به دفاع از شهر برخاستند. | [[مسیحیان]] در سالهای ابتدایی [[جنگ صلیبی]] توانسته بودند شهرهای مسلماننشین بسیاری را فتح کنند و این فتوحات به آنان روحیه بسیار داد تا این که طمع فتح [[قاهره]] مرکز [[دولت فاطمی]] را در سر بپرورانند. «ارتش بزرگ مسیحی به سمت [[قاهره]] حرکت کرد و شهرهایی که در میان راه بود از جمله شهر بزرگ بلبیس را فتح و آنجا را غارت کرده و مردمان را نیز کشتند». <ref>أبوالفداء اسماعیل بن عمر بن کثیر الدمشقی، البدایة و النهایة، ج 12، ص 255، بیروت، دار الفکر، 1407/1986.</ref> در نهایت آنها به [[قاهره]] رسیدند و آنجا را به محاصره خود در آوردند. اما مردم [[قاهره]] که بیم آن داشتند فرنگیها در قاهره نیز چنان کنند که در بلبیس کرده بودند به دفاع از شهر برخاستند. | ||
العاضد که به عنوان [[خلیفه فاطمی]] در آنجا حکومت میکرد از حکومت عباسی درخواست کمک کرده و از آنها تقاضا کرد برای رفع مشکل صلیبیون نیروی نظامی به آنجا بفرستند. او که خوب میدانست بدون کمک قدرتی برای مقابله با غربیها ندارد خواستار | العاضد که به عنوان [[خلیفه فاطمی]] در آنجا حکومت میکرد از حکومت عباسی درخواست کمک کرده و از آنها تقاضا کرد برای رفع مشکل صلیبیون نیروی نظامی به آنجا بفرستند. او که خوب میدانست بدون کمک قدرتی برای مقابله با غربیها ندارد خواستار لشکرکشی اسدالدین شیرکوه فرمانده بزرگ که عموی صلاحالدین بود شد. | ||
«اسدالدین با شش هزار سپاهی عازم [[مصر]] شد و پیش از حرکت نیازهای سپاهیان را رفع نمود و هر سواری را بیست دینار عطا کرد. جماعتی از امرا نیز در خدمت او بودند و صلاحالدین یوسف بن ایوب به همراه پدرش ایوب برادر شیرکوه او را همراهی میکردند. چون نزدیک قاهره شد فرنگیها عقبنشینی کرده و به شهرهای خود بازگشتند. او نیز در اواسط همان سال وارد [[قاهره]] شد. "العاضد لدین الله" خلیفه فاطمی او را خلعت داد و برای او و لشکریانش مقرری معین نمود». <ref>تاریخ ابن خلدون، ج 5، ص 330.</ref> | «اسدالدین با شش هزار سپاهی عازم [[مصر]] شد و پیش از حرکت نیازهای سپاهیان را رفع نمود و هر سواری را بیست دینار عطا کرد. جماعتی از امرا نیز در خدمت او بودند و صلاحالدین یوسف بن ایوب به همراه پدرش ایوب برادر شیرکوه او را همراهی میکردند. چون نزدیک قاهره شد فرنگیها عقبنشینی کرده و به شهرهای خود بازگشتند. او نیز در اواسط همان سال وارد [[قاهره]] شد. "العاضد لدین الله" خلیفه فاطمی او را خلعت داد و برای او و لشکریانش مقرری معین نمود». <ref>تاریخ ابن خلدون، ج 5، ص 330.</ref> | ||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
افول فاطمیها به دلیل دو ویژگی بود که آنها در اواخر دوره خود داشتند: | افول فاطمیها به دلیل دو ویژگی بود که آنها در اواخر دوره خود داشتند: | ||
1. وزیران فاطمی قدرت | 1. وزیران فاطمی قدرت فوقالعادهای پیدا کردند که این قدرت وزراء با تضعیف خلفای فاطمی همراه بود. | ||
2. سست شدن پایههای حکومت؛ بدین ترتیب که وزیران قدرت یافته، بر سر تصاحب قدرت به کشمکش و نزاع با هم پرداختند و این درگیریهای داخلی قدرت حکومت را به شدت تضعیف کرد. | 2. سست شدن پایههای حکومت؛ بدین ترتیب که وزیران قدرت یافته، بر سر تصاحب قدرت به کشمکش و نزاع با هم پرداختند و این درگیریهای داخلی قدرت حکومت را به شدت تضعیف کرد. | ||
خط ۷۳: | خط ۷۳: | ||
العاضد آخرین حاکم فاطمیون بود که در حکمرانیش سن زیادی نداشت از این باب بیشتر امور دولتی به دست وزیران افتاد که یکی از مهمترین و قدرتمندترین آنها شخصی به نام شاور بود که به دست اسدالدین شیرکوهی کشته شد. <ref>وضعیت شیعیان | العاضد آخرین حاکم فاطمیون بود که در حکمرانیش سن زیادی نداشت از این باب بیشتر امور دولتی به دست وزیران افتاد که یکی از مهمترین و قدرتمندترین آنها شخصی به نام شاور بود که به دست اسدالدین شیرکوهی کشته شد. <ref>وضعیت شیعیان | ||
پس از مرگ شاور، اسدالدین امور [[مصر]] را در دست گرفت. اسدالدین که یک سنی [[مذهب]] و | پس از مرگ شاور، اسدالدین امور [[مصر]] را در دست گرفت. اسدالدین که یک سنی [[مذهب]] و همپیمان [[خلیفه]] بغداد به حساب میآمد، وزارت حکومتی را در دست گرفت که از مروجان [[شیعه]] بوده و خود را در مقابل حکومت بغداد میدانست و این خود نشان از وضع اسف بار حکومت فاطمیها میدهد. وزارت اسدالدین به همراه سستی حاکم، موجب زمینهسازی برای پایان حکومت فاطمیها شد. بعد از اسدالدین «صلاح الدّین بر دولت تسلّط یافت، و به هر یک از خویشان خود که نزدش آمده بودند قطعه زمینهایی با ارزش بخشید، و دست اطرافیان عاضد را کوتاه کرد و خود شخصاً امور حکومت را در دست گرفت. پس از چندی عاضد بیمار شد، و بیماریش رو به فزونی نهاد، و در سال 567 درگذشت. در این وقت مردم درباره شخصی که باید نامش در بالای منابر به عنوان [[خلافت]] برده شود بی رغبتی نشان دادند، تا آن که روز جمعه فرا رسید و مردی بالای منبر رفته خطبه خواند، و نام المستضی ء (خلیفه عباسی) را به [[خلافت]] برد و کسی به گفته او اعتراضی ننمود. از آن پس همچنان در مصر خطبه به نام عباسیان خوانده شد، و دولت فاطمیها یکباره از سرزمین [[مصر]] برافتاد، و صلاح الدّین یوسف بن ایوب با استقلال و بدون وجود رقیب و منازع به حکومت مصر پرداخت». <nowiki><ref>الفخری، ص 257 – 258.</nowiki></ref> <ref>البته قول دیگری نیز وجود دارد به این که در حین مریضی عاضد، اسم او از خطبهها حذف شد و او بعد از خلع از خلافت مرد. | ||
برای مطالعات بیشتر رجوع کنید به تاریخ ابن خلدون، ج 4، ص 105.</ref> و این گونه حکومت فاطمیان پایان یافت و صلاحالدین ایوبی حاکم بلا منازع [[مصر]] شد. | برای مطالعات بیشتر رجوع کنید به تاریخ ابن خلدون، ج 4، ص 105.</ref> و این گونه حکومت فاطمیان پایان یافت و صلاحالدین ایوبی حاکم بلا منازع [[مصر]] شد. | ||
== صلاحالدین ایوبی و شیعیان == | == صلاحالدین ایوبی و شیعیان == | ||
[[پرونده: مسیر فتوحات | [[پرونده: مسیر فتوحات صلاحالدین ایوبی.jpg|جایگزین=|بندانگشتی|مسیر فتوحات صلاحالدین ایوبی]] | ||
حکومتهای سنی مذهب غالباً رابطه خوبی با [[شیعیان]] نداشته و معمولاً با تمام تلاش سعی در از بین بردن [[شیعیان]] میکردند. حتی در بسیاری از موارد، حاکمان [[سنی]] مذهب با اقلیتهای دینی همچون [[یهودیان]] و [[مسیحیان]]، رفتاری مناسب داشتند و حتی مقامهایی را به آنها میدادند اما هرگز این احترامات را برای شیعیان قائل نبوده و با سختترین شکل ممکن با آنها به مبارزه میپرداختند. برای این امر میتوان ادله و شواهد بسیاری را ذکر کرد که خود مجالی دیگر میطلبد و از وظیفه این نوشتار خارج است. | حکومتهای سنی مذهب غالباً رابطه خوبی با [[شیعیان]] نداشته و معمولاً با تمام تلاش سعی در از بین بردن [[شیعیان]] میکردند. حتی در بسیاری از موارد، حاکمان [[سنی]] مذهب با اقلیتهای دینی همچون [[یهودیان]] و [[مسیحیان]]، رفتاری مناسب داشتند و حتی مقامهایی را به آنها میدادند اما هرگز این احترامات را برای شیعیان قائل نبوده و با سختترین شکل ممکن با آنها به مبارزه میپرداختند. برای این امر میتوان ادله و شواهد بسیاری را ذکر کرد که خود مجالی دیگر میطلبد و از وظیفه این نوشتار خارج است. | ||
خط ۸۵: | خط ۸۵: | ||
اما او به دلیل جنگهای بسیاری که در خارج مصر داشت، تلاش میکرد نیروی نظامی کمتری را در مصر مشغول کند، از این باب بیشتر تلاش میکرد که مبارزه فرهنگی را در رأس امور خود قرار دهد. ما در این جا به اختصار تعدادی از مبارزات و گاه ناجوانمردیهای صلاحالدین در مورد [[شیعیان]] را ذکر میکنیم: | اما او به دلیل جنگهای بسیاری که در خارج مصر داشت، تلاش میکرد نیروی نظامی کمتری را در مصر مشغول کند، از این باب بیشتر تلاش میکرد که مبارزه فرهنگی را در رأس امور خود قرار دهد. ما در این جا به اختصار تعدادی از مبارزات و گاه ناجوانمردیهای صلاحالدین در مورد [[شیعیان]] را ذکر میکنیم: | ||
1. مبارزه با آموزهها و نمادهای شیعی: صلاحالدین علمای شیعی را به انزوا کشانده و مدارس آنها را تخریب و یا تبدیل به مدارس علمیه [[سنی]] کرد. او همچنین دستور داد کتابخانه بزرگ فاطمیها را آتش بزنند. از همه مهمتر این که دستور داد تا شعائر شیعی تعطیل شود، از جمله روز عاشورا را به عنوان روز سرور و شادی اعلام کرد و با این کار مانع برگزاری مراسم عاشورا توسط [[شیعیان]] شد. <ref>وضعیت شیعیان مصر در عصر | 1. مبارزه با آموزهها و نمادهای شیعی: صلاحالدین علمای شیعی را به انزوا کشانده و مدارس آنها را تخریب و یا تبدیل به مدارس علمیه [[سنی]] کرد. او همچنین دستور داد کتابخانه بزرگ فاطمیها را آتش بزنند. از همه مهمتر این که دستور داد تا شعائر شیعی تعطیل شود، از جمله روز عاشورا را به عنوان روز سرور و شادی اعلام کرد و با این کار مانع برگزاری مراسم عاشورا توسط [[شیعیان]] شد. <ref>وضعیت شیعیان مصر در عصر صلاحالدین ایوبی، ص 155.</ref> او همچنین عبارت "حی علی خیر العمل" را که به عنوان یک شعار برای مذهب شیعه مطرح بود، از اذان حذف کرد. این حادثه در دهم ذی الحجه سال 565 اتفاق افتاد. <ref>همان، ص 144.</ref> | ||
2. او دستور داد تا نام خلفای راشدین که نمادی از اهلسنت هستند، در هرخطبه برده شود. <ref>همان، ص 144.</ref> | 2. او دستور داد تا نام خلفای راشدین که نمادی از اهلسنت هستند، در هرخطبه برده شود. <ref>همان، ص 144.</ref> | ||
خط ۹۹: | خط ۹۹: | ||
== جنگهای صلیبی و صلاحالدین == | == جنگهای صلیبی و صلاحالدین == | ||
جنگهای صلیبی، به جنگهایی که [[مسیحیان]] علیه مسلمانان | جنگهای صلیبی، به جنگهایی که [[مسیحیان]] علیه مسلمانان بهراه انداختند گفته میشود که از سال 1096 م. شروع و تا دو قرن ادامه یافت <ref>خیری، حسن، تاراج تمدن شرق، ص 51، مجله معرفت، پاییز 72.</ref> و در چندین مرحله انجام شد. این دوره تاریخی به صورت مفصل توسط مورخان مورد بحث و بررسی قرار گرفته که یکی از مفصلترین منابع در این بحث کتاب الکامل ابن اثیر است که تقریباً از نیمه جلد 22 تا نیمه جلد 24 این کتاب نزدیک به هفتاد درصد مطالب مربوط به [[جنگهای صلیبی]] و صلاحالدین است. | ||
در خلال این جنگها، صلاحالدین مردان توانایی را در شهرهای مختلف گماشت و استحکامات شهرها را تقویت کرد تا فرنگیان نتوانند بدان نواحی دست یابند. از سوی دیگر به شهرهایی که در [[شام]] به دست فرنگیان افتاده بود، حمله میبرد و آنها را میگشود و فرنگیان را اسیر میکرد یا از آن نقاط میراند. او ظرف مدتی کمتر از پنج سال شهرهای بسیاری را تصرف کرد، اما بالاتر از همه اینها فتح [[بیتالمقدس]] بود. | در خلال این جنگها، صلاحالدین مردان توانایی را در شهرهای مختلف گماشت و استحکامات شهرها را تقویت کرد تا فرنگیان نتوانند بدان نواحی دست یابند. از سوی دیگر به شهرهایی که در [[شام]] به دست فرنگیان افتاده بود، حمله میبرد و آنها را میگشود و فرنگیان را اسیر میکرد یا از آن نقاط میراند. او ظرف مدتی کمتر از پنج سال شهرهای بسیاری را تصرف کرد، اما بالاتر از همه اینها فتح [[بیتالمقدس]] بود. | ||
خط ۱۱۰: | خط ۱۱۰: | ||
«... صلاحالدین در نهر اسود اردو زد و در شهرهای اطراف به غارت و کشتار پرداخت». <ref>ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ترجمه: آیتی، عبدالمحمد، ج4، ص 449، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، 1363 ش.</ref> | «... صلاحالدین در نهر اسود اردو زد و در شهرهای اطراف به غارت و کشتار پرداخت». <ref>ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ترجمه: آیتی، عبدالمحمد، ج4، ص 449، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، 1363 ش.</ref> | ||
[[پرونده: مقبره | [[پرونده: مقبره صلاحالدین ایوبی.jpg|جایگزین=|بندانگشتی|مقبره صلاحالدین ایوبی]] | ||
«صلاحالدین خود به رأس عین راند و جمعیت آن جا را پراکنده ساخت، آنگاه لشکر به ماردین برد و در آن نواحی دست به غارت و کشتار زد و باز گردید». <ref>همان، ج4، ص 285.</ref> | «صلاحالدین خود به رأس عین راند و جمعیت آن جا را پراکنده ساخت، آنگاه لشکر به ماردین برد و در آن نواحی دست به غارت و کشتار زد و باز گردید». <ref>همان، ج4، ص 285.</ref> | ||
خط ۱۱۶: | خط ۱۱۶: | ||
== مرگ صلاحالدین == | == مرگ صلاحالدین == | ||
در ماه صفر سال 589، صلاحالدین یوسف بن ایوب بن شاذی فرمانروای [[مصر]] و [[شام]] و جزیره و شهرهای دیگر، در [[دمشق]] از جهان رخت بربست. سبب بیماری او آن بود که برای دیدار حاجیان از شهر بیرون رفته و همان روز مریض شد و دچار بیماری حاد گردید. هشت روز بیمار بود و سپس درگذشت. <ref>همان، ج 12، ص 96.</ref><ref>[http://hajj.ir/fa/86666 | در ماه صفر سال 589، صلاحالدین یوسف بن ایوب بن شاذی فرمانروای [[مصر]] و [[شام]] و جزیره و شهرهای دیگر، در [[دمشق]] از جهان رخت بربست. سبب بیماری او آن بود که برای دیدار حاجیان از شهر بیرون رفته و همان روز مریض شد و دچار بیماری حاد گردید. هشت روز بیمار بود و سپس درگذشت. <ref>همان، ج 12، ص 96.</ref><ref>[http://hajj.ir/fa/86666 صلاحالدین ایوبی]</ref> | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده:تاریخ]] | [[رده:تاریخ]] | ||
[[رده:شخصیتها]] | [[رده:شخصیتها]] |