confirmed، مدیران
۳۶٬۱۹۳
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' سالها' به ' سالها') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
'''ابومحمد علی بن احمد بن سعید بن حزم آندلسی قرطبی یزیدی ا'''ز موالی [[بنی امیه|بنیامیه]] (384ـ456)بود. وی در قرطبه [[اسپانیا]] در خانوادهای از منشیان به دنیا آمد. ابنحزم نام خاندانی بزرگ از دانشمندان [[اندلس]] محسوب میشود. ابومحمد اصالتاً ایرانی و از خانواده بردگان آزاد شده توسط [[یزید بن معاویه]] بوده است. | '''ابومحمد علی بن احمد بن سعید بن حزم آندلسی قرطبی یزیدی ا'''ز موالی [[بنی امیه|بنیامیه]] (384ـ456)بود. وی در قرطبه [[اسپانیا]] در خانوادهای از منشیان به دنیا آمد. ابنحزم نام خاندانی بزرگ از دانشمندان [[اندلس]] محسوب میشود. ابومحمد اصالتاً ایرانی و از خانواده بردگان آزاد شده توسط [[یزید بن معاویه]] بوده است. | ||
ابنحزم از بزرگترین چهرههای فرهنگ اسلامی در آندلس محسوب میشود. وی در ابتدا از شافعیه بود و سپس از آن روی گردان شده و از زمره ظاهریه ـ پیـروان داوود بن علی بن خلف ظاهری اصفهان (201ـ270هـ ق) ـ گردید. وی به شدت از مبانی این اندیشه دفاع کرده و اهل باطن و مدّعیان حجّیت عقـل را مورد حمله قرار میدهـد. کتاب [[الفصل فی الملل و الاهواء و النحل]] که بعضاً شامل رسالههایی مستقل درباره موضوعات مستقل است، آکنده از اطلاعات دقیق درباره عقاید و [[ادیان]] است. کتاب مذکور که نشانه وسعت اطلاعات وی است، به شدت نسبت به فرقههای پدید آمده در درون اسلام منتقد است. | ابنحزم از بزرگترین چهرههای فرهنگ اسلامی در آندلس محسوب میشود. وی در ابتدا از شافعیه بود و سپس از آن روی گردان شده و از زمره ظاهریه ـ پیـروان داوود بن علی بن خلف ظاهری اصفهان (201ـ270هـ ق) ـ گردید. وی به شدت از مبانی این اندیشه دفاع کرده و اهل باطن و مدّعیان حجّیت عقـل را مورد حمله قرار میدهـد. کتاب [[الفصل فی الملل و الاهواء و النحل]] که بعضاً شامل رسالههایی مستقل درباره موضوعات مستقل است، آکنده از اطلاعات دقیق درباره عقاید و [[ادیان]] است. کتاب مذکور که نشانه وسعت اطلاعات وی است، به شدت نسبت به فرقههای پدید آمده در درون اسلام منتقد است. | ||
=ابنحزم اندلسی کیست= | == ابنحزم اندلسی کیست == | ||
«علی بن احمد بن سعید بن حزم اندلسی» در روز آخر [[رمضان]] سال 384 در شهر «قرطبه» به دنیا آمد و در 28 [[شعبان]] 456 درگذشت. <ref>.شرح حال ابن حزم در منابع کهن را بنگرید در: جذوة المقتبس، ش708؛ مطمح الانفس از فتح بن خاقان، ص 55؛ الذخیرة، ج1، ص140؛ المُغْرب، ش253؛ تذکرة الحفاظ، ج3، ص341؛ لسان المیزان، ج4، ص 724-732. | «علی بن احمد بن سعید بن حزم اندلسی» در روز آخر [[رمضان]] سال 384 در شهر «قرطبه» به دنیا آمد و در 28 [[شعبان]] 456 درگذشت. <ref>.شرح حال ابن حزم در منابع کهن را بنگرید در: جذوة المقتبس، ش708؛ مطمح الانفس از فتح بن خاقان، ص 55؛ الذخیرة، ج1، ص140؛ المُغْرب، ش253؛ تذکرة الحفاظ، ج3، ص341؛ لسان المیزان، ج4، ص 724-732. | ||
2.ابن حزم دراینباره چنین سرود: (سیر اعلام، 18/205): فإن تَحْرِقوا القِرطاس لا تَحْرقوا الذی کذاک النصاری یحرقون اذا علَتْ تضمّنه القرطاس بَل هو فی صدری اکُفهم القرآن فی مُدُنِ الثغر.</ref> بیشتر وی را ایرانی الاصل دانستهاند که جدش از اسرای ایرانی، اسیر [[یزید بن ابی سفیان]] بوده است. <ref>سیر اعلام النبلاء، ج18، ص186</ref> عدهای هم وی را اسپانیایی تبار دانستهاند. وی در اواخر قدرت دولت [[امویان]] اندلس، در ناز و نعمت، فراوانی کتاب، شکوه اشرافیگری و ذهنباز و سیال همراه با ذکاوت و هوش قابل توجه رشد کرد. به گفته ذهبی: نشأ فی تنّعم و رفاهیة، و رُزق ذکاء مفرطاً، و ذهنا سیّالاً و کتباً نفیسة کثیرة. <ref>سیر: 186/18</ref> | 2.ابن حزم دراینباره چنین سرود: (سیر اعلام، 18/205): فإن تَحْرِقوا القِرطاس لا تَحْرقوا الذی کذاک النصاری یحرقون اذا علَتْ تضمّنه القرطاس بَل هو فی صدری اکُفهم القرآن فی مُدُنِ الثغر.</ref> بیشتر وی را ایرانی الاصل دانستهاند که جدش از اسرای ایرانی، اسیر [[یزید بن ابی سفیان]] بوده است. <ref>سیر اعلام النبلاء، ج18، ص186</ref> عدهای هم وی را اسپانیایی تبار دانستهاند. وی در اواخر قدرت دولت [[امویان]] اندلس، در ناز و نعمت، فراوانی کتاب، شکوه اشرافیگری و ذهنباز و سیال همراه با ذکاوت و هوش قابل توجه رشد کرد. به گفته ذهبی: نشأ فی تنّعم و رفاهیة، و رُزق ذکاء مفرطاً، و ذهنا سیّالاً و کتباً نفیسة کثیرة. <ref>سیر: 186/18</ref> | ||
خط ۶۳: | خط ۶۱: | ||
</ref> | </ref> | ||
=ابنحزم و دانش تاریخ= | == ابنحزم و دانش تاریخ == | ||
تاریخ از جمله دانشهایی است که ابنحزم با آن سر و کار دارد و بخشی از مطالعات و تألیفات وی به این دانش مربوط میشود و آنگونه که خود میگوید از طرق مختلف توانسته است مطالعات تاریخی خود را گسترش دهد. <ref>در الفصل، ج1، ص175 مینویسد: و قد شاهدنا الناس و بلغتنا أخبار أهل البلاد البعیدة و کثر بحثنا عما غاب عنا منها، و وصلت الینا التواریخ الکثیرة المجموعة فی أخبار من سلف من عرب و عجم فی کثیر من الاُمَم</ref> | تاریخ از جمله دانشهایی است که ابنحزم با آن سر و کار دارد و بخشی از مطالعات و تألیفات وی به این دانش مربوط میشود و آنگونه که خود میگوید از طرق مختلف توانسته است مطالعات تاریخی خود را گسترش دهد. <ref>در الفصل، ج1، ص175 مینویسد: و قد شاهدنا الناس و بلغتنا أخبار أهل البلاد البعیدة و کثر بحثنا عما غاب عنا منها، و وصلت الینا التواریخ الکثیرة المجموعة فی أخبار من سلف من عرب و عجم فی کثیر من الاُمَم</ref> | ||
وی در رساله مراتب العلوم، ضمن طبقه بندی دانشها در منظومه فکری خود که براساس دین استوار است، برای تاریخ مرتبتی ویژه در پیوند با دانش [[شریعت]] قائل است. | وی در رساله مراتب العلوم، ضمن طبقه بندی دانشها در منظومه فکری خود که براساس دین استوار است، برای تاریخ مرتبتی ویژه در پیوند با دانش [[شریعت]] قائل است. | ||
خط ۹۰: | خط ۸۷: | ||
عنوان این کتاب ابنحزم الاندلسی و جهوده فی البحث التاریخی و الحضاری است که دکتر عبدالحلیم عویس آن را نوشته است. <ref>قاهره، الزهراء للاعلام العربی، 1988</ref> وی در این کتاب، فصلی را با عنوان «قضایا الفکر التاریخی عند ابنحزم» آورده و ذیل بخشی از آن با عنوان «منهج ابنحزم فی البحث التاریخی» به روش تاریخ نویسی او از زاویه نقادی اخبار و پرداختنش به ارزیابی نقلهای تاریخی پرداخته است. | عنوان این کتاب ابنحزم الاندلسی و جهوده فی البحث التاریخی و الحضاری است که دکتر عبدالحلیم عویس آن را نوشته است. <ref>قاهره، الزهراء للاعلام العربی، 1988</ref> وی در این کتاب، فصلی را با عنوان «قضایا الفکر التاریخی عند ابنحزم» آورده و ذیل بخشی از آن با عنوان «منهج ابنحزم فی البحث التاریخی» به روش تاریخ نویسی او از زاویه نقادی اخبار و پرداختنش به ارزیابی نقلهای تاریخی پرداخته است. | ||
=نسبت میان راوی و خبر= | == نسبت میان راوی و خبر == | ||
نکتهای که در ارزیابیهای سندی افزون بر جرح و تعدیل اهمیت بسزائی دارد، «سنجش نسبت میان راوی و کیفیت خبر» است. برای مثال، ابنحزم وقتی روایت [[انس بن مالک|انس بن مالک]] و عبدالله بن عباس را در تعیین روز خروج [[پیامبر]] از [[مدینه]] در سفر [[حجةالوداع]] بحث میکند، به دلیل آن که نمیتواند یکی از این دو [[صحابی]] را جَرْح کند، بررسی سندی را به شکل دیگری دنبال میکند. موقعیت انس در نقل خبر به گونهای است که در آن جا حاضر بوده است، اما در روایت [[ابن عباس|ابنعباس]] به کیفیتی نیست که وی در آنجا حاضر بوده است. در این صورت: و الحاضر أثبت بلاشکّ. <ref>حجة الوداع، ص252</ref> | نکتهای که در ارزیابیهای سندی افزون بر جرح و تعدیل اهمیت بسزائی دارد، «سنجش نسبت میان راوی و کیفیت خبر» است. برای مثال، ابنحزم وقتی روایت [[انس بن مالک|انس بن مالک]] و عبدالله بن عباس را در تعیین روز خروج [[پیامبر]] از [[مدینه]] در سفر [[حجةالوداع]] بحث میکند، به دلیل آن که نمیتواند یکی از این دو [[صحابی]] را جَرْح کند، بررسی سندی را به شکل دیگری دنبال میکند. موقعیت انس در نقل خبر به گونهای است که در آن جا حاضر بوده است، اما در روایت [[ابن عباس|ابنعباس]] به کیفیتی نیست که وی در آنجا حاضر بوده است. در این صورت: و الحاضر أثبت بلاشکّ. <ref>حجة الوداع، ص252</ref> | ||
خط ۱۰۳: | خط ۹۹: | ||
نمونه دیگر درباره نسبت میان راوی و خبر در این مثال قابل توجه است: وقتی ابنحزم عقیده حسن بن صالح بن حیّ همْدانی را در باب امامت شرح میدهد، مینویسد: «گفته شده است که مذهب او چنین بوده است که امامت میتواند برای تمامی فرزندان فهر بن مالک مشروع باشد»، یعنی لزومی به انحصار آن در قریش که تیرهای از فهر بن مالک است، نیست. در اینجا وی نسبت این اعتقاد را به حسن بن صالح نمیپذیرد و به عکس، آن چه را که هشام بن حکم در کتاب المیزان خود درباره او آورده، قبول میکند، چرا که هشام در شهر کوفه، همسایه او بوده، او را درک کرده و عالمترین افراد نسبت به او است. <ref>الفصل، ج4، ص93: لان هشاما کان جاره بالکوفه و أعرف الناس به و أدرکه و شاهده. به جز عبارتی که نقل شده، مجموعاً آن چه ابن حزم در این چند سطر آورده قدری نامفهوم مینماید. (در چاپ دیگر الفصل 157/4- بیروت: دارالجیل- نیز عبارت به همان صورت است). مطالب ابن حزم در نقد شیعه در صفحات بعد، میباید نقد همین کتاب میزان باشد که جملاتی هم از آن نقل کرده است.</ref> | نمونه دیگر درباره نسبت میان راوی و خبر در این مثال قابل توجه است: وقتی ابنحزم عقیده حسن بن صالح بن حیّ همْدانی را در باب امامت شرح میدهد، مینویسد: «گفته شده است که مذهب او چنین بوده است که امامت میتواند برای تمامی فرزندان فهر بن مالک مشروع باشد»، یعنی لزومی به انحصار آن در قریش که تیرهای از فهر بن مالک است، نیست. در اینجا وی نسبت این اعتقاد را به حسن بن صالح نمیپذیرد و به عکس، آن چه را که هشام بن حکم در کتاب المیزان خود درباره او آورده، قبول میکند، چرا که هشام در شهر کوفه، همسایه او بوده، او را درک کرده و عالمترین افراد نسبت به او است. <ref>الفصل، ج4، ص93: لان هشاما کان جاره بالکوفه و أعرف الناس به و أدرکه و شاهده. به جز عبارتی که نقل شده، مجموعاً آن چه ابن حزم در این چند سطر آورده قدری نامفهوم مینماید. (در چاپ دیگر الفصل 157/4- بیروت: دارالجیل- نیز عبارت به همان صورت است). مطالب ابن حزم در نقد شیعه در صفحات بعد، میباید نقد همین کتاب میزان باشد که جملاتی هم از آن نقل کرده است.</ref> | ||
=آثار ابن حزم= | == آثار ابن حزم == | ||
عناوین کتابها و رسایل ابن حزم گواه بر این است که وی نویسندهای بسیار پرکار بوده است. گزارشهای تاریخنگاران نیز نشان میدهد که نوشتههای وی به شمار شگفتانگیزی میرسیده است. مثلاً از پسرش ابورافع فضل (د 479ق/1086م) نقل میشود که شمار نوشتههای پدرش در [[فقه]]، [[حدیث|حدیث]]، [[اصول]]، نحو و لغت، [[ملل]] و [[نحل]]، تاریخ و نیز ردیّههایی که بر مخالفان نوشته به حدود 400 مجلد میرسیده و نزدیک به 80 هزار برگ را در بر میگرفته است، بدین سان وی را از لحاظ کثرت نوشتههایش با [[محمد بن جریر طبری|محمد بن جریر طبری]] نویسنده تاریخ مشهور مقایسه کردهاند. <ref>ابن صاعد، 76-77</ref> اما از همه این نوشتهها اکنون جز چند کتاب و تعدادی رساله باقی نمانده است. ما در اینجا عنوانهای کتب و رسایلی را میآوریم که دستنوشتههایی از آنها بر جای مانده و تاکنون چاپ و منتشر شدهاند. <ref>برای عناوین دیگر نوشتههای او نک: ذهبی، 18/193-197</ref> | عناوین کتابها و رسایل ابن حزم گواه بر این است که وی نویسندهای بسیار پرکار بوده است. گزارشهای تاریخنگاران نیز نشان میدهد که نوشتههای وی به شمار شگفتانگیزی میرسیده است. مثلاً از پسرش ابورافع فضل (د 479ق/1086م) نقل میشود که شمار نوشتههای پدرش در [[فقه]]، [[حدیث|حدیث]]، [[اصول]]، نحو و لغت، [[ملل]] و [[نحل]]، تاریخ و نیز ردیّههایی که بر مخالفان نوشته به حدود 400 مجلد میرسیده و نزدیک به 80 هزار برگ را در بر میگرفته است، بدین سان وی را از لحاظ کثرت نوشتههایش با [[محمد بن جریر طبری|محمد بن جریر طبری]] نویسنده تاریخ مشهور مقایسه کردهاند. <ref>ابن صاعد، 76-77</ref> اما از همه این نوشتهها اکنون جز چند کتاب و تعدادی رساله باقی نمانده است. ما در اینجا عنوانهای کتب و رسایلی را میآوریم که دستنوشتههایی از آنها بر جای مانده و تاکنون چاپ و منتشر شدهاند. <ref>برای عناوین دیگر نوشتههای او نک: ذهبی، 18/193-197</ref> | ||
خط ۱۴۷: | خط ۱۴۲: | ||
20. رسائل ابن حزم (مجموعه چهارم)، به کوشش احسان عباس که در 1984م در بیروت منتشر شده است. | 20. رسائل ابن حزم (مجموعه چهارم)، به کوشش احسان عباس که در 1984م در بیروت منتشر شده است. | ||
=دیدگاههای اقتصادی ابنحزم= | == دیدگاههای اقتصادی ابنحزم == | ||
ابنحزم پیرامون مسائل اقتصادی زمانه خود بهطور کلی به چهار حوزه پرداخته وآنها را مورد بررسی قرار داده است؛ آنها عبارتند از: | ابنحزم پیرامون مسائل اقتصادی زمانه خود بهطور کلی به چهار حوزه پرداخته وآنها را مورد بررسی قرار داده است؛ آنها عبارتند از: | ||
خط ۱۶۰: | خط ۱۵۴: | ||
4. نظریه نظامهای ارضی؛ ابنحزم در میان فقهای بزرگ اسلامی تنها فقیهی است که اجاره دادن زمینهای زراعی را ممنوع دانسته است. <ref>صدیقی، نجاتالله، بررسی کوششهای اخیر پیرامون مطالعه تاریخ تفکر اقتصادی در اسلام، از کتاب عقاید اقتصادی اندیشمندان مسلمان، ترجمه احمد شیبانی، تهران، دانشگاه امام صادق، 1385، چاپ اول، ص87</ref> وی معتقد است کارگری که در زمین زراعی مشغول بهکار است، همانند صاحب ملک مورد احترام است. بهعقیده وی اجاره زمین، بهصورت تعیین سهمی از پیش تعیینشده محصول برای صاحب آن، غیر قانونی و [[حرام]] است و در این مورد، فرقی نمیکند که زمین در مقابل بخشی از محصول یا اینکه درمقابل پول و یا بهروشی مشابه اجاره داده شود. نقل شده است که ابنحزم در جایی گفته است «ضروری است که هر فرد در درجه اول، خود در زمین زراعیش بهکار بپردازد و اگر قادر به این کار نبود، باید آن زمین را بدون اخذ هرگونه اجاره بها و یا پولی به فرد دیگری واگذار کند و در نهایت، اگر انجام این عمل ممکن نبود باید زمین زراعی را بدون استفاده باقی بگذارد». <ref> غفاری، هادی و ابوالحسنی، اصغر؛ پیشین، ص63</ref> | 4. نظریه نظامهای ارضی؛ ابنحزم در میان فقهای بزرگ اسلامی تنها فقیهی است که اجاره دادن زمینهای زراعی را ممنوع دانسته است. <ref>صدیقی، نجاتالله، بررسی کوششهای اخیر پیرامون مطالعه تاریخ تفکر اقتصادی در اسلام، از کتاب عقاید اقتصادی اندیشمندان مسلمان، ترجمه احمد شیبانی، تهران، دانشگاه امام صادق، 1385، چاپ اول، ص87</ref> وی معتقد است کارگری که در زمین زراعی مشغول بهکار است، همانند صاحب ملک مورد احترام است. بهعقیده وی اجاره زمین، بهصورت تعیین سهمی از پیش تعیینشده محصول برای صاحب آن، غیر قانونی و [[حرام]] است و در این مورد، فرقی نمیکند که زمین در مقابل بخشی از محصول یا اینکه درمقابل پول و یا بهروشی مشابه اجاره داده شود. نقل شده است که ابنحزم در جایی گفته است «ضروری است که هر فرد در درجه اول، خود در زمین زراعیش بهکار بپردازد و اگر قادر به این کار نبود، باید آن زمین را بدون اخذ هرگونه اجاره بها و یا پولی به فرد دیگری واگذار کند و در نهایت، اگر انجام این عمل ممکن نبود باید زمین زراعی را بدون استفاده باقی بگذارد». <ref> غفاری، هادی و ابوالحسنی، اصغر؛ پیشین، ص63</ref> | ||
=ابنحزم و سوسیالیسم<ref>غزالی، عیدیت، پیشین؛ ص136 و 137</ref>= | == ابنحزم و سوسیالیسم<ref>غزالی، عیدیت، پیشین؛ ص136 و 137</ref> == | ||
برخی از سوسیالیستها بهخاطر برخی عقاید ابنحزم لقب «سوسیالیسم مسلمان» را به او دادهاند؛ عمدهترین دلایل آنها عبارتند از: | برخی از سوسیالیستها بهخاطر برخی عقاید ابنحزم لقب «سوسیالیسم مسلمان» را به او دادهاند؛ عمدهترین دلایل آنها عبارتند از: | ||
خط ۱۸۰: | خط ۱۷۳: | ||
3. بهعلاوه، شباهتهای موجود بین دیدگاههای ابنحزم و سوسیالیستها از پایه ایدئولوژیکی و فلسفی کاملا متفاوتی نشأت گرفته است. | 3. بهعلاوه، شباهتهای موجود بین دیدگاههای ابنحزم و سوسیالیستها از پایه ایدئولوژیکی و فلسفی کاملا متفاوتی نشأت گرفته است. | ||
=ابنحزم و لیبرالیسم= | == ابنحزم و لیبرالیسم == | ||
همانند سوسیالیستها، لیبرالیستها هم مدعیاند که ابنحزم طرفدار دکترین لیبرالها بوده و دلایل آنها به شرح زیر است: | همانند سوسیالیستها، لیبرالیستها هم مدعیاند که ابنحزم طرفدار دکترین لیبرالها بوده و دلایل آنها به شرح زیر است: | ||
خط ۱۹۱: | خط ۱۸۳: | ||
با دقت در این دلایل میتوان بهراحتی دریافت که چرا اینگونه قضاوتهای نادرست در مورد ابنحزم صورت میگیرد. بهعنوان مثال مخالفتهای ابنحزم با مالیاتها بهدلیل پایبندی وی به مسائل شریعت است؛ نه عقاید لیبرالیستی و روح سرمایهداری. همچنین نگرانیهای وی در مورد رفاه کارگران و صنعتگران و تجار نیز بهدلیل دیدگاه وی در زمینه عدالت است نه اندیشههای لیبرالی. <ref>همان، ص137 و 138</ref> | با دقت در این دلایل میتوان بهراحتی دریافت که چرا اینگونه قضاوتهای نادرست در مورد ابنحزم صورت میگیرد. بهعنوان مثال مخالفتهای ابنحزم با مالیاتها بهدلیل پایبندی وی به مسائل شریعت است؛ نه عقاید لیبرالیستی و روح سرمایهداری. همچنین نگرانیهای وی در مورد رفاه کارگران و صنعتگران و تجار نیز بهدلیل دیدگاه وی در زمینه عدالت است نه اندیشههای لیبرالی. <ref>همان، ص137 و 138</ref> | ||
== پانویس == | |||
{{پانویس}} | |||
== منابع == | == منابع == | ||
خط ۲۰۳: | خط ۱۹۸: | ||
# [http://pajoohe.ir/%D8%A7%D8%A8%D9%86-%D8%AD%D8%B2%D9%85--Ibn-Hazm__a-46103.aspx برگرفته از سایت ابنحزم Ibn Hazm | دانشنامه پژوهه پژوهشکده باقرالعلوم] | # [http://pajoohe.ir/%D8%A7%D8%A8%D9%86-%D8%AD%D8%B2%D9%85--Ibn-Hazm__a-46103.aspx برگرفته از سایت ابنحزم Ibn Hazm | دانشنامه پژوهه پژوهشکده باقرالعلوم] | ||
# | # | ||
[[رده:عالمان]] | [[رده:عالمان]] | ||
[[رده:عالمان اهل سنت]] | [[رده:عالمان اهل سنت]] |