۸۷٬۱۹۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' انها ' به ' آنها ') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۱۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
مبنا و اساس تفکرات جریانهای تکفیری که آنان را در برابر اکثریت مسلمانان قرار داده است به مساله بسیار مهم و محوری دین یعنی [[توحید|توحید]] و [[شرک]] بر میگردد. از اینرو شایسته است قبل از بیان عقائد آنان در بخشهای مختلف به تبیین دیدگاه | مبنا و اساس تفکرات جریانهای تکفیری که آنان را در برابر اکثریت مسلمانان قرار داده است به مساله بسیار مهم و محوری دین یعنی [[توحید|توحید]] و [[شرک]] بر میگردد. از اینرو شایسته است قبل از بیان عقائد آنان در بخشهای مختلف به تبیین دیدگاه آنان در این مساله اساسی که زیربنای همه عقائد اسلامی است پرداخته شود. | ||
<div class="wikiInfo"></div> | <div class="wikiInfo"></div> | ||
خط ۶: | خط ۶: | ||
== توحید و شرک == | == توحید و شرک == | ||
در یک تحلیل جامع باید گفت: مبنا و اساس تفکرات جریانهای تکفیری که آنان را در برابر اکثریت مسلمانان قرار داده است به مساله بسیار مهم و محوری دین یعنی توحید و شرک بر میگردد. از اینرو شایسته است قبل از بیان عقائد | در یک تحلیل جامع باید گفت: مبنا و اساس تفکرات جریانهای تکفیری که آنان را در برابر اکثریت مسلمانان قرار داده است به مساله بسیار مهم و محوری دین یعنی توحید و شرک بر میگردد. از اینرو شایسته است قبل از بیان عقائد آنان در بخشهای مختلف به تبیین دیدگاه آنان در این مساله اساسی که زیربنای همه عقائد اسلامی است پرداخته شود. | ||
== توحید و شرک از منظر | == توحید و شرک از منظر شخصیتها و جریانهای تکفیری == | ||
در یک نگاه کلی باید گفت بررسی گفتار و | در یک نگاه کلی باید گفت بررسی گفتار و آثار جریانها و شخصیتهای تکفیری بخوبی گویای این است که بین آنان و سایر مسلمانان در مباحث نظری و فکری توحید و شرک تفاوت چندانی نیست. همه مسلمانان معتقدند که توحید محوریترین مساله دینی بوده و لازم است این اصل اساسی در همه ابعاد مختلف زندگی مسلمانان حاکم باشد. همه معتقدند که خداوند متعال در ذات و صفات بی همتا بوده و مسبب الاسباب حقیقی همه حرکات و افعال در نظام هستی اوست. همه معتقدند تنها ذات اقدس الهی است که شایستگی عبودیت داشته و شایسته نیست بندگان جز او معبود و مقصودی را طلب کنند. | ||
سوالی که در اینجا مطرح میگردد این است اگر همگان در مساله توحید و شرک اتفاق نظر دارند پس چگونه جریانهای تکفیری حکم به کفر و شرک بسیاری از مسلمانان میکنند. | سوالی که در اینجا مطرح میگردد این است اگر همگان در مساله توحید و شرک اتفاق نظر دارند پس چگونه جریانهای تکفیری حکم به کفر و شرک بسیاری از مسلمانان میکنند. | ||
در پاسخ باید گفت اختلاف بین | در پاسخ باید گفت اختلاف بین تکفیریها و سایر مسلمانان در مصادیق توحید در عبادت است بعبارت دیگر نزاع بین جریانهای تکفیری و مسلمانان دیگر صغروی است نه کبروی. از اینرو لازم است بعد از تبیین کلیات مساله توحید و شرک از منظر فریقین، به مصادیق ایندو وبه نقد و بررسی دیدگاه تکفیریها در آنها پرداخته شود. | ||
== توحید و شرک از دیدگاه ابن تیمیه:== | == توحید و شرک از دیدگاه ابن تیمیه:== | ||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
ج – خواستن فقط از خداوند در ادعیه | ج – خواستن فقط از خداوند در ادعیه | ||
از | از آنجا که معبود و مقصود فقط خداست بنابراین خواستهها و مسئلتها و غیر خداوند نمیتواند مخاطب در دعاها قرار گیرد چون دعا از عبادات است و عبادات توقیقی است. | ||
د- قدرت اجابت فقط از ان خداست | د- قدرت اجابت فقط از ان خداست | ||
اجابت دعا فقط از ناحیه خداوند ممکن است چون غیر او فاقد چنین قدرتی است اوست که | اجابت دعا فقط از ناحیه خداوند ممکن است چون غیر او فاقد چنین قدرتی است اوست که آگاه به ضمائر بوده و قادر بر انجام آنها است. | ||
ذ – مسبب الاسباب فقط الله است | ذ – مسبب الاسباب فقط الله است | ||
فقط الله است که خالق همه اسباب و موجودات بوده و همه مخلوقات در | فقط الله است که خالق همه اسباب و موجودات بوده و همه مخلوقات در آسمانها و زمین اورا میخوانند. <ref>مجموعه الفتاوی ج 1ص 80-81</ref> | ||
ر – انبیا فقط واسطه اخذ و اعلام احکام الهی به بندگان هستند<ref>همان ص 307</ref> | ر – انبیا فقط واسطه اخذ و اعلام احکام الهی به بندگان هستند<ref>همان ص 307</ref> | ||
ز- دلیل بر لزوم توحید و اخلاص و نفی شرک در دعاها | ز- دلیل بر لزوم توحید و اخلاص و نفی شرک در دعاها | ||
ایشان در لزوم منع قرار دادن نام غیر خدا – اعم ازانبیا و اولیای الهی و دیگران - در کنار خداوند میگوید عبادت خالصانه الهی حق خداوند بر بندگان است که هیچکس در ان سهیم نیست و | ایشان در لزوم منع قرار دادن نام غیر خدا – اعم ازانبیا و اولیای الهی و دیگران - در کنار خداوند میگوید عبادت خالصانه الهی حق خداوند بر بندگان است که هیچکس در ان سهیم نیست و بزرگترین گناه شرکت دادن دیگران در این حق الهی است. ایشان در اثبات این نکته به آیات و احادیث متعددی استناد میکند که برخی از این آیات عبارتند از: | ||
{ إنَّ اللَّهَ لَا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ وَیَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِکَ لِمَنْ یَشَاءُ } وَقَالَ تَعَالَی: { فَلَا تَجْعَلُوا لِلَّهِ أَنْدَاداً وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ } { وَقَالَ اللَّهُ لَا تَتَّخِذُوا إلَهَیْنِ اثْنَیْنِ إنَّمَا هُوَ إلَهٌ وَاحِدٌ فَإِیَّایَ فَارْهَبُونِ } { فَإِیَّایَ فَاعْبُدُونِ } وَقَالَ تَعَالَی: { فَإِذَا فَرَغْتَ فَانْصَبْ } { وَإِلَی رَبِّکَ فَارْغَبْ } وَقَالَ تَعَالَی فِی فَاتِحَةِ الْکِتَابِ الَّتِی هِیَ أُمُّ الْقُرْآنِ { إیَّاکَ نَعْبُدُ وَإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ } وَقَالَ تَعَالَی: { وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْدَاداً یُحِبُّونَهُمْ کَحُبِّ اللَّهِ وَالَّذِینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبّاً لِلَّهِ } وَقَالَ تَعَالَی: { فَلَا تَخْشَوُا النَّاسَ وَاخْشَوْنِ } وَقَالَ تَعَالَی: { الَّذِینَ یُبَلِّغُونَ رِسَالَاتِ اللَّهِ وَیَخْشَوْنَهُ وَلَا یَخْشَوْنَ أَحَداً إلَّا اللَّهَ }.<ref>همان ص 304</ref> | { إنَّ اللَّهَ لَا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ وَیَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِکَ لِمَنْ یَشَاءُ } وَقَالَ تَعَالَی: { فَلَا تَجْعَلُوا لِلَّهِ أَنْدَاداً وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ } { وَقَالَ اللَّهُ لَا تَتَّخِذُوا إلَهَیْنِ اثْنَیْنِ إنَّمَا هُوَ إلَهٌ وَاحِدٌ فَإِیَّایَ فَارْهَبُونِ } { فَإِیَّایَ فَاعْبُدُونِ } وَقَالَ تَعَالَی: { فَإِذَا فَرَغْتَ فَانْصَبْ } { وَإِلَی رَبِّکَ فَارْغَبْ } وَقَالَ تَعَالَی فِی فَاتِحَةِ الْکِتَابِ الَّتِی هِیَ أُمُّ الْقُرْآنِ { إیَّاکَ نَعْبُدُ وَإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ } وَقَالَ تَعَالَی: { وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْدَاداً یُحِبُّونَهُمْ کَحُبِّ اللَّهِ وَالَّذِینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبّاً لِلَّهِ } وَقَالَ تَعَالَی: { فَلَا تَخْشَوُا النَّاسَ وَاخْشَوْنِ } وَقَالَ تَعَالَی: { الَّذِینَ یُبَلِّغُونَ رِسَالَاتِ اللَّهِ وَیَخْشَوْنَهُ وَلَا یَخْشَوْنَ أَحَداً إلَّا اللَّهَ }.<ref>همان ص 304</ref> | ||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
ایشان میگوید: | ایشان میگوید: | ||
از منظر ابن تیمیه وحدانیت در عبادت بمعنای عبادت خالصانه برای خداوند بگونهای که شرع تعیین نموده است میباشد. بنابراین اگر انسان بین خالق و مخلوق حتی بمقدار جزئی در عبادت شریک قائل شود وارد در حریم شرک شده است هرچند قائل به وحدانیت خداوند در خلقت و ذات و صفات باشد و از | از منظر ابن تیمیه وحدانیت در عبادت بمعنای عبادت خالصانه برای خداوند بگونهای که شرع تعیین نموده است میباشد. بنابراین اگر انسان بین خالق و مخلوق حتی بمقدار جزئی در عبادت شریک قائل شود وارد در حریم شرک شده است هرچند قائل به وحدانیت خداوند در خلقت و ذات و صفات باشد و از آنجا که دعا از جمله عبادات است بنابراین باید بر اساس دستور شرع انجام گیرد و شریعت اجازه نمیدهد بهمراه نام خداوند نام دیگری در دعا برده شود.<ref>محمدابوزهره، ابن تیمیه ص 268-269: و الوحدانیه فی العباده تقتضی امرین: | ||
احدهما ان لا یعبدالا الله وحده ....و من سوی بین المخلوق و الخالق فی شیی من العباده فقد جعل مع الله الهه اخری و ان کان یعتقد بوحدانیه الخالق فی الخلق و الذات و الصفات...الامرالثانی مما یقتضیه التوحید فی الالوهیه و العباده ان نعبدالله سبحانه بما شرعه علی السنه رسله و لانعبده الا بواجب او مستحب او مباح قصد به الطاعه و شکر الله تعالی و یقول ابن تیمیه: والدعاء من جمله العبادات فمن دعا المخلوقین من الموتی و الغائبین و استغاث بهم کان مبتدعا فی الدین مشرکا برب العالمین متبعا غیر سبیل المومنین و من سال الله بالمخلوقین او اقسم علیه بالمخلوقین کان مبتدعا بدعه ما انزل الله بها من سلطان – انتهی</ref> | احدهما ان لا یعبدالا الله وحده ....و من سوی بین المخلوق و الخالق فی شیی من العباده فقد جعل مع الله الهه اخری و ان کان یعتقد بوحدانیه الخالق فی الخلق و الذات و الصفات...الامرالثانی مما یقتضیه التوحید فی الالوهیه و العباده ان نعبدالله سبحانه بما شرعه علی السنه رسله و لانعبده الا بواجب او مستحب او مباح قصد به الطاعه و شکر الله تعالی و یقول ابن تیمیه: والدعاء من جمله العبادات فمن دعا المخلوقین من الموتی و الغائبین و استغاث بهم کان مبتدعا فی الدین مشرکا برب العالمین متبعا غیر سبیل المومنین و من سال الله بالمخلوقین او اقسم علیه بالمخلوقین کان مبتدعا بدعه ما انزل الله بها من سلطان – انتهی</ref> | ||
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
اصل جامع درعبادت خالصانه الهی عبارتست از: اطاعت از اوامر و نواهی الهی <ref>الشیخ محمدبن عبدالوهاب ص 65-70</ref> | اصل جامع درعبادت خالصانه الهی عبارتست از: اطاعت از اوامر و نواهی الهی <ref>الشیخ محمدبن عبدالوهاب ص 65-70</ref> | ||
3- حکم به کفر شخصی که مشرکین را کافر ندانسته یا در کفر | 3- حکم به کفر شخصی که مشرکین را کافر ندانسته یا در کفر آنان شک نماید.<ref>همان ص 68-70</ref> | ||
4-اساس دعوت انبیاء بر عبادت الهی و اجتناب از طاغوت و شرک بوده است.<ref>همان ص 105-106</ref> | 4-اساس دعوت انبیاء بر عبادت الهی و اجتناب از طاغوت و شرک بوده است.<ref>همان ص 105-106</ref> | ||
خط ۶۸: | خط ۶۸: | ||
ایشان معتقد است:توحید دو نوع است توحید ربوبی و توحید الوهی و ملاک در موحد بودن توحید عبودی است و توحید در عبودیت ان است که در خواستههای بندگان فقط خداوند مورد سوال و دعا قرار گیرد.<ref>همان</ref> | ایشان معتقد است:توحید دو نوع است توحید ربوبی و توحید الوهی و ملاک در موحد بودن توحید عبودی است و توحید در عبودیت ان است که در خواستههای بندگان فقط خداوند مورد سوال و دعا قرار گیرد.<ref>همان</ref> | ||
در کتاب کشف الشبهات فی التوحید امده است: عظیمترین | در کتاب کشف الشبهات فی التوحید امده است: عظیمترین آموزههای دینی توحید در عبادت و اجتناب از شرک است بدلیل آیه شریفه قرآن:و ان المساجد لله فلاتدعوامع الله احدا <ref>کشف الشبهات ص 42: ان اعظم ما جاءبه هذاالرسول ان لا یشرک مع الله فی عبادته احد و الدلیل قوله تعالی:و ان المساجد لله فلاتدعوامع الله احدا</ref> | ||
6- مرز بین شرک و توحید: | 6- مرز بین شرک و توحید: | ||
خط ۷۸: | خط ۷۸: | ||
1 - مراتب و درجات توحید:ایشان میفرماید از قرآن کریم بدست میآید که توحید و شرک هر یک دارای مراتبی است: | 1 - مراتب و درجات توحید:ایشان میفرماید از قرآن کریم بدست میآید که توحید و شرک هر یک دارای مراتبی است: | ||
توحید، درجات و مراتب دارد، همچنان که شرک نیز که مقابل توحید است مراتب و درجات دارد. تا انسان همه مراحل توحید را طی نکند، موحّد واقعی نیست. | توحید، درجات و مراتب دارد، همچنان که شرک نیز که مقابل توحید است مراتب و درجات دارد. تا انسان همه مراحل توحید را طی نکند، موحّد واقعی نیست. آنگاه در تبیین مراتب توحید پرداخته و میفرماید: | ||
1- توحید ذاتی | 1- توحید ذاتی | ||
خط ۹۲: | خط ۹۲: | ||
4 توحید در عبادت | 4 توحید در عبادت | ||
ایشان در معنای توحید در عبادت مینویسد: | ایشان در معنای توحید در عبادت مینویسد: | ||
ایشان در ذیل تفسیر | ایشان در ذیل تفسیر آیه ایاک نعبدکه بیانگر توحید عبادی است مینویسد: و اما توحید در عبدبودن و در عبادت به معنی این است که در مقابل هیچ موجود دیگر و هیچ فرمان دیگری این حالت را نداشته باشد، بلکه نسبت به غیر خدا حالت عصیان و تمرد داشته باشد. | ||
پس همواره انسان باید دو حالت متضاد داشته باشد: تسلیم محض خدا، و عصیان محض غیر خدا. این است معنی ایّاکَ نَعْبُدُ خدایا تنها تو را میپرستیم و غیر تو را نمیپرستیم. <ref>مجموعه آثاراستادشهیدمطهری، ج26، ص:101- 102</ref> | پس همواره انسان باید دو حالت متضاد داشته باشد: تسلیم محض خدا، و عصیان محض غیر خدا. این است معنی ایّاکَ نَعْبُدُ خدایا تنها تو را میپرستیم و غیر تو را نمیپرستیم. <ref>مجموعه آثاراستادشهیدمطهری، ج26، ص:101- 102</ref> | ||
خط ۱۰۷: | خط ۱۰۷: | ||
4- قرآن کریم تأکید و اصرار زیاد دارد بر اینکه عبادت و پرستش باید مخصوص خدا باشد، هیچ گناهی مانند شرک به خدا نیست.<ref>همان</ref> | 4- قرآن کریم تأکید و اصرار زیاد دارد بر اینکه عبادت و پرستش باید مخصوص خدا باشد، هیچ گناهی مانند شرک به خدا نیست.<ref>همان</ref> | ||
5- از منظر ایشان توحید در عبادت | 5- از منظر ایشان توحید در عبادت آنگاه محقق میگردد که انسان عبادتگر بداند: ...جز او کامل مطلق نیست، جز او هیچ ذاتی منزّه از نقص نیست، جز او کسی منعم اصلی و منشأ اصلی نعمتها که همه سپاسها به او برگردد نیست، جز او هیچ موجودی استحقاق مطاع محض بودن و تسلیم محض در برابر او شدن را ندارد. | ||
ایشان در توسعه معنای توحید عبادی میفرماید: هر اطاعتی مانند اطاعت پیامبر و امام و حاکم شرعی اسلامی و پدر و مادر یا معلّم باید به اطاعت از او و رضای او منتهی شود وگرنه جایز نیست. این است عکسالعملی که شایسته یک بنده در مقابل خدای بزرگ است و جز در مورد خدای یگانه در مورد هیچ موجودی دیگر نه صادق است نه جایز.<ref>همان ص 98-99</ref> | ایشان در توسعه معنای توحید عبادی میفرماید: هر اطاعتی مانند اطاعت پیامبر و امام و حاکم شرعی اسلامی و پدر و مادر یا معلّم باید به اطاعت از او و رضای او منتهی شود وگرنه جایز نیست. این است عکسالعملی که شایسته یک بنده در مقابل خدای بزرگ است و جز در مورد خدای یگانه در مورد هیچ موجودی دیگر نه صادق است نه جایز.<ref>همان ص 98-99</ref> | ||
خط ۱۳۸: | خط ۱۳۸: | ||
د. شرک در پرستش | د. شرک در پرستش | ||
این نوع شرک در برابر توحید عبادی قرار دارد و به دو نوع شرک جلی و شرک خفی تقسیم میشود. شرک جلی همان | این نوع شرک در برابر توحید عبادی قرار دارد و به دو نوع شرک جلی و شرک خفی تقسیم میشود. شرک جلی همان بتپرستیهای رائج است که در شکل پرستش خورشید یا ماه یا ستاره و نظائر ان در گذشته وجود داشته و اکنون نیز در برخی مناطق جهان وجود دارد. | ||
ایشان در فرق مرتبه شرک در پرستش با سه نوع دیگر میفرماید: | ایشان در فرق مرتبه شرک در پرستش با سه نوع دیگر میفرماید: | ||
سایر مراتب شرک (شرک ذاتی شرک در خالقیت و شرک صفاتی) شرک نظری و از نوع شناخت دروغین است، امّا این نوع شرک، شرک عملی و از نوع «بودن» و «شدن» دروغین است. | سایر مراتب شرک (شرک ذاتی شرک در خالقیت و شرک صفاتی) شرک نظری و از نوع شناخت دروغین است، امّا این نوع شرک، شرک عملی و از نوع «بودن» و «شدن» دروغین است. | ||
خط ۱۵۶: | خط ۱۵۶: | ||
در زبان عربی وقتی که چیزی رام، نرم، مطیع بشود به طوری که هیچ گونه عصیان و تعدی و مقاومتی نداشته باشد، این حالت را «تعبد» میگویند. | در زبان عربی وقتی که چیزی رام، نرم، مطیع بشود به طوری که هیچ گونه عصیان و تعدی و مقاومتی نداشته باشد، این حالت را «تعبد» میگویند. | ||
ایشان در ادامه مینویسد: در قدیم | ایشان در ادامه مینویسد: در قدیم راهها و جادهها این طور نبود که مانند امروز به وسیله ماشینهای راهسازی اول راه را بسازند بعد روی آن راه بروند، بلکه راهها با رفتن ساخته میشد و لذا در روزهای اول به طوری بود که سنگ و خارها مانع رفت و آمد بودند ولی در اثر عبور و مرور کمکم سنگریزهها خرد و نرم میشدندو مقاومتی در مقابل عابرین نداشتند، پای انسانها و حیوانها را آزار نمیدادند بلکه رام و آرام بودند، در حالی که راهی که بیراهه بود سنگها زیر پا ناآرام و عاصی بودند. این طریق را، یعنی راهی که نرم و رام شده بود میگفتند: طریق مُعَبَّد. | ||
انسان عبدو معبّد یعنی کسی که رام و تسلیم و مطیع است و هیچ گونه عصیانی ندارد. | انسان عبدو معبّد یعنی کسی که رام و تسلیم و مطیع است و هیچ گونه عصیانی ندارد. | ||
ایشان در تطبیق معنای لغوی عبادت بر معنای اصطلاحی آن مینویسد: | ایشان در تطبیق معنای لغوی عبادت بر معنای اصطلاحی آن مینویسد: | ||
اینگونه بودن یعنی رام و مطیع بودن، یک ذره عاصی نبودن، حالتی است که انسان باید فقط نسبت به خداوند داشته باشد. عبدخدا بودن یعنی این حالت را نسبت به ذات حق و فرمانهای ذات حق داشتن.<ref>مجموعه | اینگونه بودن یعنی رام و مطیع بودن، یک ذره عاصی نبودن، حالتی است که انسان باید فقط نسبت به خداوند داشته باشد. عبدخدا بودن یعنی این حالت را نسبت به ذات حق و فرمانهای ذات حق داشتن.<ref>مجموعه آثار شهید مطهری ج 26ص 101 | ||
</ref> | </ref> | ||
خط ۱۷۶: | خط ۱۷۶: | ||
امر به عبادت به همراه نهی از اطاعت طاغوت: نحل 36: ان اعبدوالله و اجتنبوا الطاغوت | امر به عبادت به همراه نهی از اطاعت طاغوت: نحل 36: ان اعبدوالله و اجتنبوا الطاغوت | ||
از این | از این آیه استفاده میشود که: | ||
اولا در مفهوم عبادت، اطاعت و انقیاد وجود دارد ثانیا عبادت الله مستلزم اجتناب از طاغوت – هر چیزی که در برابر اراده الهی باشد- | اولا در مفهوم عبادت، اطاعت و انقیاد وجود دارد ثانیا عبادت الله مستلزم اجتناب از طاغوت – هر چیزی که در برابر اراده الهی باشد- | ||
خط ۱۸۹: | خط ۱۸۹: | ||
نهی از عبادت غیر خداوند: یونس /104: فلا اعبدالذین تعبدون من دون الله و لکن اعبدالله الذی یتوفاکم | نهی از عبادت غیر خداوند: یونس /104: فلا اعبدالذین تعبدون من دون الله و لکن اعبدالله الذی یتوفاکم | ||
از | از آنجا که عبادت همیشه یا غالبا با دعا همراه است از اینرو میتوان گفت بین تعبدون من دون الله در آیه شریفه سوره یونس و تدعون من دون الله در سوره غافر و انعام تنافی نیست: | ||
غافر /66:قل انی نهیت ان اعبدالذین تدعون من دون الله و سوره انعام /56:نهیت ان اعبدالذین تدعون من دون الله قل لا اتبع اهواءکم | غافر /66:قل انی نهیت ان اعبدالذین تدعون من دون الله و سوره انعام /56:نهیت ان اعبدالذین تدعون من دون الله قل لا اتبع اهواءکم | ||
خط ۱۹۵: | خط ۱۹۵: | ||
امر به عبادت معبود واحد – اله واحد – توبه 31: اتخذوا احبارهم و رهبانهم اربابا من دون الله و المسیح بن مریم و ما امروا الا لیعبدوا الها واحدا | امر به عبادت معبود واحد – اله واحد – توبه 31: اتخذوا احبارهم و رهبانهم اربابا من دون الله و المسیح بن مریم و ما امروا الا لیعبدوا الها واحدا | ||
از این | از این آیه استفاده میشود که: | ||
اولا تبعیت و اطاعت نمودن از غیر خداوند حتی از عالمان دین اگر مستند به اوامر الهی نباشد خلاف عبادت الهی است یعنی عبادت و اطاعت منحصرا حق الهی است و غیر خداوند را نمیتوان در ان دخالت داد. | اولا تبعیت و اطاعت نمودن از غیر خداوند حتی از عالمان دین اگر مستند به اوامر الهی نباشد خلاف عبادت الهی است یعنی عبادت و اطاعت منحصرا حق الهی است و غیر خداوند را نمیتوان در ان دخالت داد. | ||
خط ۲۴۰: | خط ۲۴۰: | ||
به هر حال عنوان فرمانبری به عقیده ما ملاک عبادت به آن معنی که در مقابل شرک و بتپرستی واقعی صورت میگیرد نیست، هرچند به معنی خفی شرک است. <ref>یادداشتهای استاد مطهری، ج8، ص: 180</ref> | به هر حال عنوان فرمانبری به عقیده ما ملاک عبادت به آن معنی که در مقابل شرک و بتپرستی واقعی صورت میگیرد نیست، هرچند به معنی خفی شرک است. <ref>یادداشتهای استاد مطهری، ج8، ص: 180</ref> | ||
به عقیده ما عمل آنگاه عبادت است که احترام و تعظیم باشد با قصد و اعتقاد به الوهیت معبود. الوهیت معبود به معنی این است که شخص معتقد باشد که معبود تسلط باطنی و تکوینی بر او و جهان دارد و در این تسلط خود مستقل است. به عقیده ما صرف اعتقاد به تسلط معنوی و ماوراء الطبیعی موجودی شرک نیست، زیرا قرآن از | به عقیده ما عمل آنگاه عبادت است که احترام و تعظیم باشد با قصد و اعتقاد به الوهیت معبود. الوهیت معبود به معنی این است که شخص معتقد باشد که معبود تسلط باطنی و تکوینی بر او و جهان دارد و در این تسلط خود مستقل است. به عقیده ما صرف اعتقاد به تسلط معنوی و ماوراء الطبیعی موجودی شرک نیست، زیرا قرآن از قدرتهای ماوراء الطبیعی در افراد بشر یاد میکند مثل آنچه که درباره یکی از نزدیکان سلیمان یاد میکند: قالَ الَّذِی عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْکِتابِ ... | ||
قرآن با این تعبیر میگوید او به موجب علمی از لوح محفوظ این قدرت ماوراء الطبیعی را پیدا کرد. | قرآن با این تعبیر میگوید او به موجب علمی از لوح محفوظ این قدرت ماوراء الطبیعی را پیدا کرد. | ||
اعتقاد به این گونه | اعتقاد به این گونه قدرتها اگر مقرون به این اعتقاد باشد که به ارادة اللَّه و مشیة اللَّه و اذن اللَّه کار میکنند، شرک نیست ولی اگر چنین فرض شود که از خود استقلال دارند، نفس اعتقاد نوعی شرک است و تعظیم و احترام و قربانی برای آنها نیز شرک است <ref>و به عبارت دیگر اگر آنها را رب النوع- آنچنان که مشرکین قائل بودند- بدانند و خداوند را فقط خالق بدانند و ربوبیت را از آنِ ستاره یا خورشید یا بت که مظهر و هیکل و طلسم رب النوع است بدانند، شرک است ولی اگر قائل به رب العالمین باشند و همه چیز را مجری قضا و قدر رب العالمین بدانند، این اعتقاد شرک نیست. اما اینکه در عمل حتی با این گونه اعتقاد نباید سجود یا قربانی یا دعا یا تسمیه را برای غیر خدا کرد، تکلیف فرعی است و عقیدهای نیست.</ref> | ||
=== صدرالمتالهین در تفسیر القرآن الکریم:=== | === صدرالمتالهین در تفسیر القرآن الکریم:=== | ||
عبادت عالیترین مرتبه خضوع در برابر خداوندی است که مالک و خالق و قادر به امورات هستی بوده بگونهای که دیگران از انجام آنها عاجز هستند. بنابراین عبادت بغیر خداوند جائز نیست هر چند اطاعت از دیگران معقول است. بنابراین سخن | عبادت عالیترین مرتبه خضوع در برابر خداوندی است که مالک و خالق و قادر به امورات هستی بوده بگونهای که دیگران از انجام آنها عاجز هستند. بنابراین عبادت بغیر خداوند جائز نیست هر چند اطاعت از دیگران معقول است. بنابراین سخن آنان که عبادت را بمعنای اطاعت اوامرونواهی الهی میدانند خطاست چون اطاعت همان موافقت نمودن به امر صادر توسط امر کننده است و این در موالی عرفی نظیر اطاعت فرزند از پدر عبداز مولا صدق میکند؛ از طرفی به بتپرستانی که در عصر جاهلیت بتها را میپرستیدند مطیع اطلاق نمیگردد. بنابراین عبادت همان نهایت خضوع و شکر گزاری در برابر خداوند متعال خواهد بود. <ref>تفسیر القرآن الکریم ص105: و العبادة ضرب من الشکر و غایة فیه لأنها الخضوع و التذلل یدل علی أعلی مراتب التعظیم و لا یستحقها أحد إلا بإعطاء اصول النعم الذی هو خلق الحیوة و القدرة و الحس و الشهوة و لا یقدر علیه أحد إلا الله فلذلک اختص سبحانه بأن یعبد، و لا یجوز العبادة لغیره بخلاف الطاعة فإنها قد تحسن لغیره کطاعة الأب و المولی و السلطان و الزوج، فمن قال: إن العبادة هی الطاعة فقد أخطأ لأنها غایة التذلل دون الطاعة فإنها مجرد موافقة الأمر، ألا تری إن العبدیطیع مولاه و لا یکون عابدا له؟ و الکفار یعبدون الأصنام و لا یکونون مطیعین لهم؟ إذ لا یتصور من جهتهم الأمر. | ||
</ref> | </ref> | ||
خط ۲۵۳: | خط ۲۵۳: | ||
عبادت از ماده «عبد» است. تعبدتذلل است. آنچه در عبادت و عبودیت افراد بشر وجود دارد رابطه مالکیت و مملوکیت به مفهوم اقتصادی آن است. مملوک و برده از خود اراده و اختیاری ندارد، برای خود در قبال مالک مالکیتی قائل نیست، خودش و هرچه در اختیار دارد از آنِ مولی است: العبدو ما فی یده کان لمولاه .. | عبادت از ماده «عبد» است. تعبدتذلل است. آنچه در عبادت و عبودیت افراد بشر وجود دارد رابطه مالکیت و مملوکیت به مفهوم اقتصادی آن است. مملوک و برده از خود اراده و اختیاری ندارد، برای خود در قبال مالک مالکیتی قائل نیست، خودش و هرچه در اختیار دارد از آنِ مولی است: العبدو ما فی یده کان لمولاه .. | ||
ایشان | ایشان آنگاه به مفهوم عبادت در قرآن پرداخته و میگوید: | ||
در قرآن کریم در مواردی که فردی بر فرد دیگر حکومت مطلقه و مستبده دارد و برای او هیچ گونه آزادی قائل نیست، عملًا با او معامله برده و مملوک میکند، عبادت و تعبید به کار برده شده آنچنان که درباره فرعون و بنی اسرائیل از زبان موسی نقل میکند: وَ تِلْکَ نِعْمَةٌ تَمُنُّها عَلَیَّ أَنْ عَبَّدْتَ بَنِی إِسْرائِیلَ، یا از زبان فرعون نقل میکند: وَ قَوْمُهُما لَنا عابِدُونَ ولی مسلماً این گونه رابطه که صرفاً اطاعت مطلقه است، خواه آنکه اختیاری و به صورت مشروع باشد و خواه غیر اختیاری، شرک به خدا نامیده نمیشود. عبادت خدا که باید خالصاً برای خدا باشد و اگر نه شرک و خروج از توحید و منافی با لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ* است به معنی این نیست که انسان مطاعی غیر از خدا نداشته باشد. | در قرآن کریم در مواردی که فردی بر فرد دیگر حکومت مطلقه و مستبده دارد و برای او هیچ گونه آزادی قائل نیست، عملًا با او معامله برده و مملوک میکند، عبادت و تعبید به کار برده شده آنچنان که درباره فرعون و بنی اسرائیل از زبان موسی نقل میکند: وَ تِلْکَ نِعْمَةٌ تَمُنُّها عَلَیَّ أَنْ عَبَّدْتَ بَنِی إِسْرائِیلَ، یا از زبان فرعون نقل میکند: وَ قَوْمُهُما لَنا عابِدُونَ ولی مسلماً این گونه رابطه که صرفاً اطاعت مطلقه است، خواه آنکه اختیاری و به صورت مشروع باشد و خواه غیر اختیاری، شرک به خدا نامیده نمیشود. عبادت خدا که باید خالصاً برای خدا باشد و اگر نه شرک و خروج از توحید و منافی با لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ* است به معنی این نیست که انسان مطاعی غیر از خدا نداشته باشد. | ||
خط ۲۷۲: | خط ۲۷۲: | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
{{پانویس}}{{پانویس|2}} | |||
{{پانویس|2}} | |||
== پانویس == | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده: | [[رده:مقالهها]] | ||
[[رده:جریانشناسی]] | [[رده:جریانشناسی]] |