۸۷٬۸۹۴
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳: | خط ۳: | ||
'''نهضت مشروطه''' قیام ملت [[جمهوری اسلامی ایران|ایران]] علیه استبداد سلطنتی [[قاجاریه|قاجار]] است که در سال ۱۲۸۵ ش، به وقوع پیوست. مشروطیت ناظر بر نوعی از حکومت است که قانون در آن حاکم باشد. به عبارت دیگر حکومت مشروطه به رژیم سیاسی یا حکومتی گفته میشود که میزان اعمال قدرت در آن در حیطه قانون تعریف شده باشد و در برابر حکومت استبدادی قرار میگیرد. | '''نهضت مشروطه''' قیام ملت [[جمهوری اسلامی ایران|ایران]] علیه استبداد سلطنتی [[قاجاریه|قاجار]] است که در سال ۱۲۸۵ ش، به وقوع پیوست. مشروطیت ناظر بر نوعی از حکومت است که قانون در آن حاکم باشد. به عبارت دیگر حکومت مشروطه به رژیم سیاسی یا حکومتی گفته میشود که میزان اعمال قدرت در آن در حیطه قانون تعریف شده باشد و در برابر حکومت استبدادی قرار میگیرد. | ||
فرمان مشروطیت و دستور تشکیل مجلسی مرکب از تمام طبقات، در چهاردهم جمادیالثانی۱۳۲۴ ق به دست [[مظفرالدین شاه قاجار|مظفرالدینشاه]] صادر شد.هدف اصلی نهضت مشروطه، تبدیل قدرت سیاسی خودکامه به قدرت مقید به قانون بود. | فرمان مشروطیت و دستور تشکیل مجلسی مرکب از تمام طبقات، در چهاردهم جمادیالثانی۱۳۲۴ ق به دست [[مظفرالدین شاه قاجار|مظفرالدینشاه]] صادر شد. هدف اصلی نهضت مشروطه، تبدیل قدرت سیاسی خودکامه به قدرت مقید به قانون بود. | ||
[[سید روح الله موسوی خمینی|امامخمینی]] نقش علما، روشنفکران و توده مردم و عملکرد مثبت یا منفی هر یک را در موفقیت یا شکست نهضت مشروطه مهم ارزیابی کرده است. ایشان با تأکید بر عبرتآموز بودن نهضت مشروطه، عوامل شکست و انحراف این نهضت را که تنها با هدف محدودشدن قدرت سلطنت و برقراری قانون و نه تغییر رژیم سلطنتی اتفاق افتاد، ۱. نفوذ اندیشهها و افکار غربی، ۲. نفوذ افکار استبدادی، ۳. تضعیف روند اسلامی، ۴. بروز تفرقه میان رهبران نهضت و ۵. دخالت اجانب میدانست. | [[سید روح الله موسوی خمینی|امامخمینی]] نقش علما، روشنفکران و توده مردم و عملکرد مثبت یا منفی هر یک را در موفقیت یا شکست نهضت مشروطه مهم ارزیابی کرده است. ایشان با تأکید بر عبرتآموز بودن نهضت مشروطه، عوامل شکست و انحراف این نهضت را که تنها با هدف محدودشدن قدرت سلطنت و برقراری قانون و نه تغییر رژیم سلطنتی اتفاق افتاد، ۱. نفوذ اندیشهها و افکار غربی، ۲. نفوذ افکار استبدادی، ۳. تضعیف روند اسلامی، ۴. بروز تفرقه میان رهبران نهضت و ۵. دخالت اجانب میدانست. | ||
== معنای لغوی و اصطلاحی == | == معنای لغوی و اصطلاحی == | ||
واژه نهضت از ریشه «نهض» به معنای قیام، خیزش، بیداری است<ref>آذرنوش، فرهنگ معاصر عربی ـ فارسی، ۷۱۸–۷۱۹.</ref> و واژه «انقلاب» که گاه دربارهٔ جنبش مشروطه به کار میرود، به معنای دگرگونی بنیادی در نظام اجتماعی، سیاسی یا فرهنگی است<ref>آشوری، دانشنامه سیاسی، ۴۷.</ref>. دولت مشروطه و نظریه مشروطیت دستاورد قرن هجدهم میلادی است و نخستین تعبیرات از نظریه دولت مشروطه، در [[آمریکا]]، [[فرانسه]] و [[انگلستان]] عنوان شد؛ هرچند سابقه بسیاری از اجزا و استدلالات عمده آن به قرون وسطا بازمیگردد<ref>وینسنت، نظریههای دولت، ۱۲۳، ۱۲۶–۱۲۷ و ۱۳۱.</ref>. واژه مشروطه در نیمههای دوره سلطنت [[ناصرالدینشاه قاجار]] در [[جمهوری اسلامی ایران|ایران]] بهکار گرفته شد<ref>هدایت، طلوع مشروطیت، ۱۵.</ref> و سیدمحمد طباطبایی دوازده سال پیش از امضای فرمان مشروطیت به دست مظفرالدینشاه، از مشروطیت و مجلس شورای ملی سخن گفت<ref>کسروی، تاریخ مشروطه ایران، ۴۹–۵۱؛ حائری، عبدالهادی، تشیع، ۱۰۴–۱۰۵.</ref>. حتی برخی از رهبران نهضت مشروطه، مانند طباطبایی، به عقاید | واژه نهضت از ریشه «نهض» به معنای قیام، خیزش، بیداری است<ref>آذرنوش، فرهنگ معاصر عربی ـ فارسی، ۷۱۸–۷۱۹.</ref> و واژه «انقلاب» که گاه دربارهٔ جنبش مشروطه به کار میرود، به معنای دگرگونی بنیادی در نظام اجتماعی، سیاسی یا فرهنگی است<ref>آشوری، دانشنامه سیاسی، ۴۷.</ref>. دولت مشروطه و نظریه مشروطیت دستاورد قرن هجدهم میلادی است و نخستین تعبیرات از نظریه دولت مشروطه، در [[آمریکا]]، [[فرانسه]] و [[انگلستان]] عنوان شد؛ هرچند سابقه بسیاری از اجزا و استدلالات عمده آن به قرون وسطا بازمیگردد<ref>وینسنت، نظریههای دولت، ۱۲۳، ۱۲۶–۱۲۷ و ۱۳۱.</ref>. واژه مشروطه در نیمههای دوره سلطنت [[ناصرالدین شاه|ناصرالدینشاه قاجار]] در [[جمهوری اسلامی ایران|ایران]] بهکار گرفته شد<ref>هدایت، طلوع مشروطیت، ۱۵.</ref> و سیدمحمد طباطبایی دوازده سال پیش از امضای فرمان مشروطیت به دست مظفرالدینشاه، از مشروطیت و مجلس شورای ملی سخن گفت<ref>کسروی، تاریخ مشروطه ایران، ۴۹–۵۱؛ حائری، عبدالهادی، تشیع، ۱۰۴–۱۰۵.</ref>. حتی برخی از رهبران نهضت مشروطه، مانند طباطبایی، به عقاید ضدسلطنتی و جمهوریخواهانه مشهور بودند؛ اما با درک اوضاع اجتماعی روز، عامدانه از طرح جمهوریخواهی پرهیز میکردند<ref>ناظمالاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، ۴۹؛ کریمی، جمهوریخواهی ایرانی، ۴۰.</ref>. هدف اصلی نهضت مشروطه ایران نیز تبدیل قدرت سیاسی خودکامه به قدرت مقید به قانون بود و نهادهای برآمده از جنبش مشروطه یعنی قانون اساسی و مجلس شورای ملی نیز چنین وظیفهای بر عهده داشتند<ref>بشیریه، موانع توسعه، ۶۳.</ref>. | ||
== زمینهها و آغاز مشروطهخواهی == | == زمینهها و آغاز مشروطهخواهی == | ||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
پس از این اتفاق، برای پیشگیری از درگیری و دودستگی در شهر و به پیشنهاد طباطبایی، گروهی از علما مانند [[سیدعبدالله بهبهانی]]، شیخمرتضی آشتیانی، محمدجعفر صدرالعلما و سیدجمالالدین افجهای، با همراهی گروهی از مردم از شهر هجرت کردند و در شانزدهم شوال ۱۳۲۳ق/ ۲۳/۹/۱۲۸۴ش، در صحن [[عبدالعظیم حسنی|عبدالعظیم حسنی (علیهالسلام)]] شهر ری متحصن شدند<ref>ناظمالاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، ۲۸۱–۲۸۴.</ref>. پس از موفقنشدن عینالدوله در حل مسئله از راه تطمیع و تهدید، سرانجام مظفرالدینشاه در مذاکره با نمایندگان علما، به تأسیس عدالتخانه و اجرای احکام [[شریعت]] متعهد شد و این تحصن که به «مهاجرت صغرا» معروف شد، در شانزدهم ذیالقعده ۱۳۲۳ق پایان یافت<ref>دولتآبادی، حیات یحیی، ۲/۲۹–۳۳؛ ناظمالاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، ۲۸۳–۳۰۶؛ کسروی، تاریخ مشروطه ایران، ۷۱–۷۲.</ref>. بر همین اساس کمیسیونی از علما و رجال دولت برای تدوین مقررات لازم جهت تأسیس عدالت خانه تشکیل شد؛ اما به دلیل توجهنکردن دولت به اجرای مفاد دستور شاه و تعارض موجود میان اعضای کمیسیون در موضوعاتی چون تأسیس مجلس ملی، انتخاب نمایندگان و قانون اساسی، فعالیت جدی در زمینه تشکیل عدالت خانه صورت نگرفت<ref>آدمیت، ایدئولوژی نهضت، ۱۵۸؛ دولتآبادی، حیات یحیی، ۲/۵۰–۵۶.</ref>. | پس از این اتفاق، برای پیشگیری از درگیری و دودستگی در شهر و به پیشنهاد طباطبایی، گروهی از علما مانند [[سیدعبدالله بهبهانی]]، شیخمرتضی آشتیانی، محمدجعفر صدرالعلما و سیدجمالالدین افجهای، با همراهی گروهی از مردم از شهر هجرت کردند و در شانزدهم شوال ۱۳۲۳ق/ ۲۳/۹/۱۲۸۴ش، در صحن [[عبدالعظیم حسنی|عبدالعظیم حسنی (علیهالسلام)]] شهر ری متحصن شدند<ref>ناظمالاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، ۲۸۱–۲۸۴.</ref>. پس از موفقنشدن عینالدوله در حل مسئله از راه تطمیع و تهدید، سرانجام مظفرالدینشاه در مذاکره با نمایندگان علما، به تأسیس عدالتخانه و اجرای احکام [[شریعت]] متعهد شد و این تحصن که به «مهاجرت صغرا» معروف شد، در شانزدهم ذیالقعده ۱۳۲۳ق پایان یافت<ref>دولتآبادی، حیات یحیی، ۲/۲۹–۳۳؛ ناظمالاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، ۲۸۳–۳۰۶؛ کسروی، تاریخ مشروطه ایران، ۷۱–۷۲.</ref>. بر همین اساس کمیسیونی از علما و رجال دولت برای تدوین مقررات لازم جهت تأسیس عدالت خانه تشکیل شد؛ اما به دلیل توجهنکردن دولت به اجرای مفاد دستور شاه و تعارض موجود میان اعضای کمیسیون در موضوعاتی چون تأسیس مجلس ملی، انتخاب نمایندگان و قانون اساسی، فعالیت جدی در زمینه تشکیل عدالت خانه صورت نگرفت<ref>آدمیت، ایدئولوژی نهضت، ۱۵۸؛ دولتآبادی، حیات یحیی، ۲/۵۰–۵۶.</ref>. | ||
عملینشدن وعده مظفرالدینشاه و پیگیری مردم و علما برای تأسیس عدالتخانه<ref>ناظمالاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، ۳۱۷–۳۹۹.</ref>، بازداشت شیخمحمد واعظ به دستور عینالدوله و اعتراض طلاب به این امر که موجب درگیری و کشتهشدن طلبه جوانی به نام سیدعبدالحمید شد<ref>همان، ۴۰۳–۴۰۵؛ دولتآبادی، حیات یحیی، ۲/۶۸.</ref>، به اجتماع مردم خشمگین و علما در مسجد جامع و پس از آن، تصمیم علما برای هجرت به عتبات منجر شد<ref>دولتآبادی، حیات یحیی، ۲/۶۸–۷۰؛ ناظمالاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، ۴۰۶–۴۲۳.</ref>. این مهاجرت که از نظر هدف هجرت و تعداد مهاجران و صدمات واردشده، بزرگتر بود، به «مهاجرت کبرا» معروف شد<ref>همان، ۴۲۶.</ref>. برخی از علما مانند [[ | عملینشدن وعده مظفرالدینشاه و پیگیری مردم و علما برای تأسیس عدالتخانه<ref>ناظمالاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، ۳۱۷–۳۹۹.</ref>، بازداشت شیخمحمد واعظ به دستور عینالدوله و اعتراض طلاب به این امر که موجب درگیری و کشتهشدن طلبه جوانی به نام سیدعبدالحمید شد<ref>همان، ۴۰۳–۴۰۵؛ دولتآبادی، حیات یحیی، ۲/۶۸.</ref>، به اجتماع مردم خشمگین و علما در مسجد جامع و پس از آن، تصمیم علما برای هجرت به عتبات منجر شد<ref>دولتآبادی، حیات یحیی، ۲/۶۸–۷۰؛ ناظمالاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، ۴۰۶–۴۲۳.</ref>. این مهاجرت که از نظر هدف هجرت و تعداد مهاجران و صدمات واردشده، بزرگتر بود، به «مهاجرت کبرا» معروف شد<ref>همان، ۴۲۶.</ref>. برخی از علما مانند [[فضلالله نوری|شیخفضلالله نوری]]، [[سید حسین طباطبایی قمی|سیدحسین قمی]] و سیداسدالله طباطبایی که در مهاجرت صغری نبودند نیز در این سفر به مهاجران پیوستند<ref>ناظمالاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، ۴۲۴؛ آبراهامیان، ایران، ۱۰۷.</ref>. | ||
پس از خروج علما از شهر، برخی از تاجران و گروههای مختلف مردم از ترس واکنش دولت، به سفارت انگلستان پناه بردند و در آنجا تحصن کردند<ref>کسروی، تاریخ مشروطه ایران، ۱۰۷–۱۰۹.</ref>. افزایش تحصنکنندگان در سفارت، حمایت دولت انگلستان از آنان، همچنین اعلام حمایت علما و روحانیان شهرهای تبریز، [[اصفهان]]، شیراز و [[نجف اشرف]] از تحصنکنندگان، به استعفای عینالدوله از صدارت و تلگرافِ درخواست مظفرالدینشاه به علما برای بازگشت به تهران و دیدار حضوری با آنان منجر شد<ref>جعفریان، بررسی و تحقیق، ۱۰۵–۱۵۱؛ شمیم، ایران، ۴۴۱؛ ناظمالاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، ۱۴۵۸–۴۶۱.</ref>. مظفرالدینشاه عضدالملک را مأمور کرد تا برای بازگرداندن علما به [[قم]] سفر کند<ref>دولتآبادی، حیات یحیی، ۲/۸۱؛ ناظمالاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، ۴۵۸.</ref>. در جریان رویدادهای گفتهشده، درخواستِ رهبران تحصنکنندگان در سفارت، برای تشکیل مجلس شورای ملی، روند حوادث را تغییر داد<ref>آبراهامیان، ایران، ۱۰۸–۱۰۹؛ جعفریان، بررسی و تحقیق، ۲۶۴–۲۶۵.</ref>؛ چنانکه ده روز پس از آغاز تحصن، بستنشینان خواستههای خود را تأسیس مجلس شورای ملی، بازگشت محترمانه علما از [[قم]] و مجازات عوامل سرکوب مردم اعلام کردند<ref>آدمیت، ایدئولوژی نهضت، ۱/۱۶۸–۱۷۰؛ کسروی، تاریخ مشروطه ایران، ۱۱۲–۱۱۳.</ref>. | پس از خروج علما از شهر، برخی از تاجران و گروههای مختلف مردم از ترس واکنش دولت، به سفارت انگلستان پناه بردند و در آنجا تحصن کردند<ref>کسروی، تاریخ مشروطه ایران، ۱۰۷–۱۰۹.</ref>. افزایش تحصنکنندگان در سفارت، حمایت دولت انگلستان از آنان، همچنین اعلام حمایت علما و روحانیان شهرهای تبریز، [[اصفهان]]، شیراز و [[نجف اشرف]] از تحصنکنندگان، به استعفای عینالدوله از صدارت و تلگرافِ درخواست مظفرالدینشاه به علما برای بازگشت به تهران و دیدار حضوری با آنان منجر شد<ref>جعفریان، بررسی و تحقیق، ۱۰۵–۱۵۱؛ شمیم، ایران، ۴۴۱؛ ناظمالاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، ۱۴۵۸–۴۶۱.</ref>. مظفرالدینشاه عضدالملک را مأمور کرد تا برای بازگرداندن علما به [[قم]] سفر کند<ref>دولتآبادی، حیات یحیی، ۲/۸۱؛ ناظمالاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، ۴۵۸.</ref>. در جریان رویدادهای گفتهشده، درخواستِ رهبران تحصنکنندگان در سفارت، برای تشکیل مجلس شورای ملی، روند حوادث را تغییر داد<ref>آبراهامیان، ایران، ۱۰۸–۱۰۹؛ جعفریان، بررسی و تحقیق، ۲۶۴–۲۶۵.</ref>؛ چنانکه ده روز پس از آغاز تحصن، بستنشینان خواستههای خود را تأسیس مجلس شورای ملی، بازگشت محترمانه علما از [[قم]] و مجازات عوامل سرکوب مردم اعلام کردند<ref>آدمیت، ایدئولوژی نهضت، ۱/۱۶۸–۱۷۰؛ کسروی، تاریخ مشروطه ایران، ۱۱۲–۱۱۳.</ref>. |