۸۷٬۹۰۶
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ك' به 'ک') |
جز (جایگزینی متن - 'ي' به 'ی') |
||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
'''محمد بن زاهد کوثری''' با نام کامل شیخ محمد بن زاهد بن حسن حلمی کوثری در روز 27 شوال 1296 قمری در روستایی بهنام «[[دُوزجه]]» در کشور [[ترکیه]] به دنیا آمد. بهخاطر انتساب خاندان او به قبیلهای از «[[چِرکِس]]» بهنام «کوثر»، نام «کوثری» بر آنان نهاده شد.<ref>کوثری، محمد زاهد، مَحقُ التقوّل | '''محمد بن زاهد کوثری''' با نام کامل شیخ محمد بن زاهد بن حسن حلمی کوثری در روز 27 شوال 1296 قمری در روستایی بهنام «[[دُوزجه]]» در کشور [[ترکیه]] به دنیا آمد. بهخاطر انتساب خاندان او به قبیلهای از «[[چِرکِس]]» بهنام «کوثر»، نام «کوثری» بر آنان نهاده شد.<ref>کوثری، محمد زاهد، مَحقُ التقوّل فی مسألة التوسل، با مقدمۀ: وهبی سلیمان غاوجی، ص27.</ref> وی محدث، فقیه، علامه و مورخ و یکی از علمای بزرگ اهل سنت و مخالف و منتقد [[وهابیت]] بود. | ||
=زندگی علمی= | =زندگی علمی= | ||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
بعد از فروپاشیِ خلافت اسلامی محمد زاهد در برابر جریانهای بهوجودآمده برای دفاع از دین اسلام اقداماتی انجام میدهد که بهموجب آنها به اعدام محکوم میشود. در این شرایط او مهاجرت میکند و در سال 1341 قمری وارد مصر میشود. در این بین،چندین بار به شام سفر میکند تا بتواند از نسخههای خطیِ «[[کتابخانۀ ظاهریه]]» بهرهمند شود؛ اما در نهایت به مصر بازمیگردد و تا آخر عمرِ خود یعنی 19 ذیالعقدۀ 1371ق در همین کشور زندگی میکند. | بعد از فروپاشیِ خلافت اسلامی محمد زاهد در برابر جریانهای بهوجودآمده برای دفاع از دین اسلام اقداماتی انجام میدهد که بهموجب آنها به اعدام محکوم میشود. در این شرایط او مهاجرت میکند و در سال 1341 قمری وارد مصر میشود. در این بین،چندین بار به شام سفر میکند تا بتواند از نسخههای خطیِ «[[کتابخانۀ ظاهریه]]» بهرهمند شود؛ اما در نهایت به مصر بازمیگردد و تا آخر عمرِ خود یعنی 19 ذیالعقدۀ 1371ق در همین کشور زندگی میکند. | ||
دربارۀ زندگیِ علمیِ محمد زاهد کوثری برخی اندیشمندان ترجمههایی را نگاشتهاند که از جملۀ آنها میتوان به ترجمۀ نفیسِ «سید عزت عطار» که در ابتدای کتاب تأنیب الخطیب چاپ شده است و همچنین ترجمۀ استاد السراوی که در ابتدای کتاب الطبقات الکبری لابن سعد چاپ شده است،<ref>خیری، احمد، الفقه و أصول الفقه من أعمال الإمام محمد زاهد | دربارۀ زندگیِ علمیِ محمد زاهد کوثری برخی اندیشمندان ترجمههایی را نگاشتهاند که از جملۀ آنها میتوان به ترجمۀ نفیسِ «سید عزت عطار» که در ابتدای کتاب تأنیب الخطیب چاپ شده است و همچنین ترجمۀ استاد السراوی که در ابتدای کتاب الطبقات الکبری لابن سعد چاپ شده است،<ref>خیری، احمد، الفقه و أصول الفقه من أعمال الإمام محمد زاهد الکوثری، ص50.</ref> اشاره کرد. همچنین استاد احمد خیری، از شاگردان محمد زاهد کوثری، دربارۀ ایشان حدود صد صفحه با عنوان «الإمام الکوثری» نگاشته است که این ترجمه در کتاب مقالات الکوثری به چاپ رسیده است.<ref>کوثری، محمد زاهد، فقه أهل العراق و حدیثهم، با مقدمۀ: عبدالفتاح ابوغُده، ص6.</ref> محمد ابوزهره نیز در ابتدای کتاب الفقه و أصول الفقه من أعمال محمد زاهد الکوثری، ترجمهای کوتاه از زندگیِ محمد زاهد کوثری با عنوانِ «الإمام الکوثری» نگاشته است که برای آگاهیِ بیشتر از زندگیِ علمی و عملی ایشان میتوان به چنین آثاری مراجعه کرد. | ||
=جایگاه علمی= | =جایگاه علمی= | ||
محمد ابوزهره دربارۀ جایگاه علمیِ کوثری چنین میگوید که در سالهای اخیر، جز امام کوثری، دانشمندی را نمیشناسم که با مرگ او جای خالیاش پُر شده باشد.<ref>کوثری، محمد زاهد، مَحقُ التقوّل | محمد ابوزهره دربارۀ جایگاه علمیِ کوثری چنین میگوید که در سالهای اخیر، جز امام کوثری، دانشمندی را نمیشناسم که با مرگ او جای خالیاش پُر شده باشد.<ref>کوثری، محمد زاهد، مَحقُ التقوّل فی مسألة التوسل، با مقدمۀ: وهبی سلیمان غاوجی، ص29.</ref> عبدالله بن صدیق غماری، کوثری را «عالم به فقه و اصول» و «عالم به علم کلام و رجال» دانسته است و میگوید که تواناییِ او در علم حدیث بهحدی است که میداند راجع به حدیث چگونه بحث کند و تخصصِ او در علم جرح و تعدیل بهحدی است که بهخوبی میتواند دربارۀ راویان اظهارنظر کند.<ref>غماری، عبدالله بن محمد، سبیل التوفیق، ص38.</ref> گفته شده است که توان وی در علم حدیث بهحدی است که برخی مخالفانِ فکریِ او لب به اعتراف گشودهاند و معتقدند که او در علم حدیث و علم رجال بهرۀ علمیِ وافری برده است.<ref>ابن ابیالعز، علی بن علی، شرح العقیدة الطحاویة، تحقیق: محمد ناصرالدین البانی، ص50.</ref> | ||
=معروفترین شاگردان= | =معروفترین شاگردان= | ||
«شیخ عبدالفتاح ابوغُده» را میتوان معروفترین شاگرد او معرفی کرد که از دانشآموختگانِ [[جامع الازهر|دانشگاه الأزهرِ مصر]] بود و بسیار دیده میشد که نزد محمد زاهد کوثری رفتوآمد میکرد و به او تمایل شدیدی داشت؛ بهحدی که نَسَب خود را با نام استادش همراه میکرد و خود را بهصورت «عبدالفتاح ابوغدۀ حنفیِ کوثری» معرفی میکرد.<ref>خیری، احمد، الفقه و أصول الفقه من أعمال الإمام محمد زاهد | «شیخ عبدالفتاح ابوغُده» را میتوان معروفترین شاگرد او معرفی کرد که از دانشآموختگانِ [[جامع الازهر|دانشگاه الأزهرِ مصر]] بود و بسیار دیده میشد که نزد محمد زاهد کوثری رفتوآمد میکرد و به او تمایل شدیدی داشت؛ بهحدی که نَسَب خود را با نام استادش همراه میکرد و خود را بهصورت «عبدالفتاح ابوغدۀ حنفیِ کوثری» معرفی میکرد.<ref>خیری، احمد، الفقه و أصول الفقه من أعمال الإمام محمد زاهد الکوثری، ص65.</ref> | ||
از ابوغُده تعلیقات زیادی بر جای مانده است و آرای محمد زاهد کوثری بهخوبی در آثار عبدالفتاح مشهود است و همین امر، دلیل واضحی بر تأثیرِ بسزای کوثری بر عبدالفتاح بوده است؛ بهطوری که میتوان او را «کوثریُ المَشرَب» خواند.<ref>ابن ابیالعز، علی بن علی، شرح العقیدة الطحاویة، تحقیق: محمد ناصرالدین البانی، ص51.</ref> عشق و علاقۀ او به استادش بهحدی بود که نام فرزند بزرگش را از باب تبرک و زنده نگهداشتنِ نامِ استادِ خویش، همنامِ او قرار داد. | از ابوغُده تعلیقات زیادی بر جای مانده است و آرای محمد زاهد کوثری بهخوبی در آثار عبدالفتاح مشهود است و همین امر، دلیل واضحی بر تأثیرِ بسزای کوثری بر عبدالفتاح بوده است؛ بهطوری که میتوان او را «کوثریُ المَشرَب» خواند.<ref>ابن ابیالعز، علی بن علی، شرح العقیدة الطحاویة، تحقیق: محمد ناصرالدین البانی، ص51.</ref> عشق و علاقۀ او به استادش بهحدی بود که نام فرزند بزرگش را از باب تبرک و زنده نگهداشتنِ نامِ استادِ خویش، همنامِ او قرار داد. | ||
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
=رویکردهای مذهبی= | =رویکردهای مذهبی= | ||
محمد زاهد کوثری حنفیمذهب بود و تعصب زیادی به [[ابوحنیفه]] داشت؛ بهحدی که او را «مجنون ابوحنیفه» خواندند.<ref>غماری، عبدالله بن محمد، بدع التفاسیر، ص179.</ref> همچنین در پاسداری از آرا و افکار دینیِ خود، که بر اساس آرای ابوحنیفه و شاگردانش بود، حساسیت نشان میداد؛ لذا با هر فرقه، گروه یا شخصی که آرا و نظریههای او را در تنافی با معتقدات اسلام میدید تقابل جدی داشت. بر این اساس، حتی وی با برخی علمای زمانِ خود همچون مراغی، عبدالمجید سلیم و شلتوت، که پیروِ رویکرد اصلاحیِ «محمد عبده» بودند، به تقابل فکری پرداخت و در آثارِ خود همواره آرا و افکارِ محمد عبده را نقد میکرد.<ref>کوثری، محمد زاهد، مقدمات الإمام | محمد زاهد کوثری حنفیمذهب بود و تعصب زیادی به [[ابوحنیفه]] داشت؛ بهحدی که او را «مجنون ابوحنیفه» خواندند.<ref>غماری، عبدالله بن محمد، بدع التفاسیر، ص179.</ref> همچنین در پاسداری از آرا و افکار دینیِ خود، که بر اساس آرای ابوحنیفه و شاگردانش بود، حساسیت نشان میداد؛ لذا با هر فرقه، گروه یا شخصی که آرا و نظریههای او را در تنافی با معتقدات اسلام میدید تقابل جدی داشت. بر این اساس، حتی وی با برخی علمای زمانِ خود همچون مراغی، عبدالمجید سلیم و شلتوت، که پیروِ رویکرد اصلاحیِ «محمد عبده» بودند، به تقابل فکری پرداخت و در آثارِ خود همواره آرا و افکارِ محمد عبده را نقد میکرد.<ref>کوثری، محمد زاهد، مقدمات الإمام الکوثری، ص26.</ref> در آن دوران، یکی از استادان معروفِ دانشگاه الأزهر بهنام شیخ یوسف دجوی، شیخ محمد زاهد را یاری و همراهی میکرد. | ||
=تقابل با اندیشۀ سلفیت= | =تقابل با اندیشۀ سلفیت= | ||
همان طور که قبلاً گفته شد، کوثری تعصب ویژهای به مذهب حنفیِ خود داشت؛ بر این اساس، با آرا و افکار اکثر اهلحدیث، چه متقدمان و چه متأخرانِ آنان، سرسختانه مبارزه میکرد.<ref>ابن ابیالعز، علی بن علی، شرح العقیدة الطحاویة، تحقیق: محمد ناصرالدین البانی، ص50.</ref> او معتقد بود از حیث عمل و اعتقاد نمیتوان به احمد بن حنبل خرده گرفت؛ اما شاگردان فکریِ ابنحنبل چیزهایی را به احمد و مذهب او نسبت دادند که با اندیشۀ او سازگاری نداشت. برای نمونه، فرزندش عبدالله در کتاب خود بهنام السنة، تحتتأثیر جریان حشویه مطالبی را در کتابِ خود نگاشت که با دین خدا در تنافی بود؛ به همین دلیل، علمای اسلام بهخاطر فضاحتهایی که کتاب عبدالله بن احمد داشت، هیچگاه درصدد اظهار آن بر نمیآمدند.<ref>کوثری، محمد زاهد، مقالات | همان طور که قبلاً گفته شد، کوثری تعصب ویژهای به مذهب حنفیِ خود داشت؛ بر این اساس، با آرا و افکار اکثر اهلحدیث، چه متقدمان و چه متأخرانِ آنان، سرسختانه مبارزه میکرد.<ref>ابن ابیالعز، علی بن علی، شرح العقیدة الطحاویة، تحقیق: محمد ناصرالدین البانی، ص50.</ref> او معتقد بود از حیث عمل و اعتقاد نمیتوان به احمد بن حنبل خرده گرفت؛ اما شاگردان فکریِ ابنحنبل چیزهایی را به احمد و مذهب او نسبت دادند که با اندیشۀ او سازگاری نداشت. برای نمونه، فرزندش عبدالله در کتاب خود بهنام السنة، تحتتأثیر جریان حشویه مطالبی را در کتابِ خود نگاشت که با دین خدا در تنافی بود؛ به همین دلیل، علمای اسلام بهخاطر فضاحتهایی که کتاب عبدالله بن احمد داشت، هیچگاه درصدد اظهار آن بر نمیآمدند.<ref>کوثری، محمد زاهد، مقالات الکوثری، ص296.</ref> | ||
کوثری در بحث توحید به اهلحدیث خرده میگرفت و برخی از آنان را مُشَبِّه و مُجَسِّم میخواند. برای نمونه، او ابنخزیمه را مجسّم و جاهل به اصول دین میدانست و کتاب التوحیدِ او را «کتاب الشرک» میخوانْد.<ref>ابن ابیالعز، علی بن علی، شرح العقیدة الطحاویة، تحقیق: محمد ناصرالدین البانی، ص50؛ کوثری، محمد زاهد، مقالات | کوثری در بحث توحید به اهلحدیث خرده میگرفت و برخی از آنان را مُشَبِّه و مُجَسِّم میخواند. برای نمونه، او ابنخزیمه را مجسّم و جاهل به اصول دین میدانست و کتاب التوحیدِ او را «کتاب الشرک» میخوانْد.<ref>ابن ابیالعز، علی بن علی، شرح العقیدة الطحاویة، تحقیق: محمد ناصرالدین البانی، ص50؛ کوثری، محمد زاهد، مقالات الکوثری، ص301.</ref> | ||
=تقابل با ابنتیمیه= | =تقابل با ابنتیمیه= | ||
در میان تقابلات کوثری با جماعت اهلحدیث، مبارزات فکریِ او با «اندیشۀ ابنتیمیه و شاگردان فکریِ او» رنگوبوی دیگری داشت. کوثری در طول زندگانیِ علمیِ خود به مبارزه علیه ابنتیمیه پرداخت و چنین رویکردی در بسیاری از آثار نگاشتهشدۀ او و تعلیقههایش بر کتابهای متعدد، مشهود است.<ref>خیری، احمد، الفقه و أصول الفقه من أعمال الإمام محمد زاهد | در میان تقابلات کوثری با جماعت اهلحدیث، مبارزات فکریِ او با «اندیشۀ ابنتیمیه و شاگردان فکریِ او» رنگوبوی دیگری داشت. کوثری در طول زندگانیِ علمیِ خود به مبارزه علیه ابنتیمیه پرداخت و چنین رویکردی در بسیاری از آثار نگاشتهشدۀ او و تعلیقههایش بر کتابهای متعدد، مشهود است.<ref>خیری، احمد، الفقه و أصول الفقه من أعمال الإمام محمد زاهد الکوثری، ص29.</ref> بهنظرِ او، اسلام در دوران اخیر بهخاطر تفرقۀ بین مسلمانان بهدلیل افکارِ ابنتیمیه، صدمات زیادی دیده است؛ بهطوری که ابنتیمه با یهود و نصاری مسامحه کرده است ولی حملات شدیدی بر فِرَق اسلامی، بهویژه شیعه، روا داشته است.<ref>کوثری، محمد زاهد، الإشفاق علی أحکام الطلاق، ص68.</ref> | ||
کوثری معتقد است که ابنتیمیه در آثار خود دروغهای زیادی را به کار بسته و مطالب بسیاری را بهدروغ از دیگران نقل کرده است؛ لذا بههیچوجه در نقل اقوال از دیگران قابلاطمینان نیست. کوثری در کتاب الإشفاق علی أحکام الطلاق، آرا و معتقدات ابنتیمیه را بهمناسبتْ ذکر میکند و بعد از آن میگوید: «اگر چنین شخصی را که دارای چنین عقایدی است، «شیخالاسلام» بخوانیم، باید فاتحۀ اسلام را بخوانیم». | کوثری معتقد است که ابنتیمیه در آثار خود دروغهای زیادی را به کار بسته و مطالب بسیاری را بهدروغ از دیگران نقل کرده است؛ لذا بههیچوجه در نقل اقوال از دیگران قابلاطمینان نیست. کوثری در کتاب الإشفاق علی أحکام الطلاق، آرا و معتقدات ابنتیمیه را بهمناسبتْ ذکر میکند و بعد از آن میگوید: «اگر چنین شخصی را که دارای چنین عقایدی است، «شیخالاسلام» بخوانیم، باید فاتحۀ اسلام را بخوانیم». | ||
بهنظر کوثری علمای اسلام در همان قرن هفتم توانستند با تقابلهای جدیِ خود با اندیشههای ابنتیمیه، جلوی حرکت فکریِ او را با برهان و حجت قاطع بگیرند؛ اما در عصر حاضر ضعف علمیِ مسلمانان موجب شده است که این اندیشه دوباره احیا شود و ظهور و بروز داشته باشد.<ref> حمیری، عیسى بن عبدالله، التأمل | بهنظر کوثری علمای اسلام در همان قرن هفتم توانستند با تقابلهای جدیِ خود با اندیشههای ابنتیمیه، جلوی حرکت فکریِ او را با برهان و حجت قاطع بگیرند؛ اما در عصر حاضر ضعف علمیِ مسلمانان موجب شده است که این اندیشه دوباره احیا شود و ظهور و بروز داشته باشد.<ref> حمیری، عیسى بن عبدالله، التأمل فی حقیقة التوسل، ص48.</ref> | ||
=تقابل با ابنقیم= | =تقابل با ابنقیم= | ||
خط ۷۵: | خط ۷۵: | ||
=علامه کوثری از نظر علما= | =علامه کوثری از نظر علما= | ||
شیخ محمد ابوزهره می گوید: من در سال های اخیر جز امام کوثری دانشمندی نمی شناسم که با مرگ او، جای خالی اش پر نشود. ایشان مصداق روایت «دانشمندان میراث داران پیامبران می باشند» بود. این دانشمند بزرگوار، نه پیرو مذهبی جدید و نه مبلغ امری نو پیدا و نه از شمار کسانی بود که مردم آنها را مجدّد می خوانند؛ بلکه ایشان از چنین افرادی بیزار بود و به جای اینکه بدعت آور باشد، پیرو بود. اما با این حال، ایشان مجدّد به معنای واقعی کلمه بود. چون نوگرایی برخلاف تصور مردم، کنار گذاشتن همه چیز و رد کردن عهد نبوت نیست؛ بلکه نوگرایی به معنای رونق بخشی دوباره به دین و زدودن پیرایه های آن می باشد تا دین، با زلالی خود و آن گونه که هست، برای مردم تبیین شود<ref>کوثری، محمد زاهد، | شیخ محمد ابوزهره می گوید: من در سال های اخیر جز امام کوثری دانشمندی نمی شناسم که با مرگ او، جای خالی اش پر نشود. ایشان مصداق روایت «دانشمندان میراث داران پیامبران می باشند» بود. این دانشمند بزرگوار، نه پیرو مذهبی جدید و نه مبلغ امری نو پیدا و نه از شمار کسانی بود که مردم آنها را مجدّد می خوانند؛ بلکه ایشان از چنین افرادی بیزار بود و به جای اینکه بدعت آور باشد، پیرو بود. اما با این حال، ایشان مجدّد به معنای واقعی کلمه بود. چون نوگرایی برخلاف تصور مردم، کنار گذاشتن همه چیز و رد کردن عهد نبوت نیست؛ بلکه نوگرایی به معنای رونق بخشی دوباره به دین و زدودن پیرایه های آن می باشد تا دین، با زلالی خود و آن گونه که هست، برای مردم تبیین شود<ref>کوثری، محمد زاهد، تأنیب الخطیب علی ما ساقه فی ترجمة ابی حنیفة من الأکاذیب، 1410 ق. ص: ج، د</ref>. | ||
شیخ محمد اسماعیل عبده، واعظ قاهره می گوید: در روز یکشنبه، نوزدهم ذیقعده سال 1371 هجری قمری در کوی العباسیه مصر، دانشمندی جهانی، پژوهشگری تیزهوش و محققی زبردست و بلندنظر، مفسری نابغه و مناظره کننده ای که هرگز کسی بر وی چیره نگشت، شمشیری نهاده شده بر گردن ملحدان و فرقه های گمراه، تواناترین فرد و بهترین یاری رسان سنت نبوی، برجسته ترین مدافع باورهای صحیح دینی و صاحب تألیفات ارزشمند و سودمند در هر علمی و همچنین فردی صاحب نظر در فنون و علوم مختلف به رحمت خدا پیوست<ref>کوثری، محمد زاهد، مَحقُ التقوّل | شیخ محمد اسماعیل عبده، واعظ قاهره می گوید: در روز یکشنبه، نوزدهم ذیقعده سال 1371 هجری قمری در کوی العباسیه مصر، دانشمندی جهانی، پژوهشگری تیزهوش و محققی زبردست و بلندنظر، مفسری نابغه و مناظره کننده ای که هرگز کسی بر وی چیره نگشت، شمشیری نهاده شده بر گردن ملحدان و فرقه های گمراه، تواناترین فرد و بهترین یاری رسان سنت نبوی، برجسته ترین مدافع باورهای صحیح دینی و صاحب تألیفات ارزشمند و سودمند در هر علمی و همچنین فردی صاحب نظر در فنون و علوم مختلف به رحمت خدا پیوست<ref>کوثری، محمد زاهد، مَحقُ التقوّل فی مسألة التوسل، ص 30.</ref>. | ||
عبدالله بن صدیق غماری، کوثری را «عالم به فقه و اصول» و «عالم به علم کلام و رجال» دانسته است و میگوید که تواناییِ او در علم حدیث بهحدی است که میداند راجع به حدیث چگونه بحث کند و تخصصِ او در علم جرح و تعدیل بهحدی است که بهخوبی میتواند دربارۀ راویان اظهارنظر کند<ref>غماری، عبدالله بن محمد، سبیل التوفیق؛ | عبدالله بن صدیق غماری، کوثری را «عالم به فقه و اصول» و «عالم به علم کلام و رجال» دانسته است و میگوید که تواناییِ او در علم حدیث بهحدی است که میداند راجع به حدیث چگونه بحث کند و تخصصِ او در علم جرح و تعدیل بهحدی است که بهخوبی میتواند دربارۀ راویان اظهارنظر کند<ref>غماری، عبدالله بن محمد، سبیل التوفیق؛ فی ترجمة عبد الله بن الصدیق الغماری، قاهره: نشر مکتبة القاهرة، چاپسوم، 1433ق. ص 38.</ref>. | ||
=دیدگاهها= | =دیدگاهها= | ||
جواز سفر برای زیارت قبر پیامبر ص: از این رو علامه کوثری معتقد بود ابن تیمیه در اکثر فتاوایش تابع هوای نفس خویش بود و دین خداوند را به بازیچه گرفت<ref>الفقه و أصول الفقه من أعمال محمد زاهد | جواز سفر برای زیارت قبر پیامبر ص: از این رو علامه کوثری معتقد بود ابن تیمیه در اکثر فتاوایش تابع هوای نفس خویش بود و دین خداوند را به بازیچه گرفت<ref>الفقه و أصول الفقه من أعمال محمد زاهد الکوثری، الامام الکوثری، احمد خیری، ص 29.</ref>. | ||
جواز توسل به پیامبر (ص) چه در زمان حیات و چه در زمان ممات: لذا وی کتابی به نام محق التقول فی مسألة التوسل در این باره نوشت. | جواز توسل به پیامبر (ص) چه در زمان حیات و چه در زمان ممات: لذا وی کتابی به نام محق التقول فی مسألة التوسل در این باره نوشت. | ||
سماع موتی: علامه کوثری قائل است که مردگان دارای شنوایی و درک هستند<ref>کوثری، محمد زاهد، مَحقُ التقوّل | سماع موتی: علامه کوثری قائل است که مردگان دارای شنوایی و درک هستند<ref>کوثری، محمد زاهد، مَحقُ التقوّل فی مسألة التوسل، ص 22.</ref>. | ||
علامه کوثری معتقد است ابن تیمیه مضر ترین شخص به اسلام و مسلمین است به طوری که اسلام در طول دوران اخیر ضرر رسانده تر از ابن تیمیه در تفرقه بین مسلمانان ندیده است<ref>کوثری، محمد زاهد، الأشفاق على أحکام الطلاق، ص 67.</ref>. در جای دیگر می آورد: اگر ابن تیمیه همچنان شیخ الاسلام شمرده شود باید با اسلام خداحافظی کرد (یعنی فاتحه اسلام باید خوانده شود)<ref>همان، ص 70.</ref>. | علامه کوثری معتقد است ابن تیمیه مضر ترین شخص به اسلام و مسلمین است به طوری که اسلام در طول دوران اخیر ضرر رسانده تر از ابن تیمیه در تفرقه بین مسلمانان ندیده است<ref>کوثری، محمد زاهد، الأشفاق على أحکام الطلاق، ص 67.</ref>. در جای دیگر می آورد: اگر ابن تیمیه همچنان شیخ الاسلام شمرده شود باید با اسلام خداحافظی کرد (یعنی فاتحه اسلام باید خوانده شود)<ref>همان، ص 70.</ref>. | ||
علامه کوثری معتقد است اگر کسی مثل ابن قیم، الگو و پیشوا برای اهل علم و علما باشد، بر علم سلام است (یعنی فاتحه علم باید خوانده شود)<ref>همان، ص 70.</ref>. | علامه کوثری معتقد است اگر کسی مثل ابن قیم، الگو و پیشوا برای اهل علم و علما باشد، بر علم سلام است (یعنی فاتحه علم باید خوانده شود)<ref>همان، ص 70.</ref>. | ||
بی مذهبی پل بی دینی: علامه کوثری ضد بی مذهب بود و اعتقاد داشت مذاهب اسلامی موجب سعادت دنیا و رسیدن به بهشت می شود<ref>الفقه و أصول الفقه من أعمال محمد زاهد | بی مذهبی پل بی دینی: علامه کوثری ضد بی مذهب بود و اعتقاد داشت مذاهب اسلامی موجب سعادت دنیا و رسیدن به بهشت می شود<ref>الفقه و أصول الفقه من أعمال محمد زاهد الکوثری، الامام الکوثری، احمد خیری، ص 60.</ref>. | ||
عقیده تنزیه: علامه کوثری در بحث توحید به اهلحدیث خرده میگرفت و برخی از آنان را مُشَبِّه و مُجَسِّم میخواند. برای نمونه، او ابنخزیمه را مجسّم و جاهل به اصول دین میدانست و کتاب التوحید او را «کتاب الشرک» میخواند<ref>کوثری، محمد زاهد، مقالات | عقیده تنزیه: علامه کوثری در بحث توحید به اهلحدیث خرده میگرفت و برخی از آنان را مُشَبِّه و مُجَسِّم میخواند. برای نمونه، او ابنخزیمه را مجسّم و جاهل به اصول دین میدانست و کتاب التوحید او را «کتاب الشرک» میخواند<ref>کوثری، محمد زاهد، مقالات الکوثری، قاهره: مکتبة التوفیقیة، بیتا. ص 301- ابن ابیالعز، علی بن علی، شرح العقیدة الطحاویة، تحقیق: محمد ناصرالدین البانی، ص50</ref>. | ||
انتقادات تند علامه کوثری بر شاه ولی الله دهلوی: علامه کوثری درباره شاه ولی الله دهلوی می نویسد: آگاهی های او از کتابهای متقدمین کم است و کمیت او در شناخت رجال احادیث و تاریخ علوم و مذاهب می لنگد تا جایی که در بسیاری از مباحث علمی دچار لغزش می گردد<ref>محمد زاهد الکوثری، حسن التقاضی فی سیره الامام ابی یوسف القاضی، مکتبه الازهریه للتراث، ص96.</ref>. در ادامه می نویسد: وی در اعتقادات و فقه پیرو حنفیان پیشین بود، اما از زمانی که به حجاز سفر کرد و حلقه شاگردان شیخ ابوطاهر بن ابراهیم کورانی شافعی درآمد، از راه صحیح حنفیان خارج شد و در توحید ازدیدگاه صحیح استادش در هند شیخ احمد بن عبد الأحد سرهندى معروف به امام ربّانى ( توحید شهودی ) متمایل به وحدت وجود از طریق نظریه تجلی گردید. کوثری می گوید که این نظریه منجر به اتحاد و حلول می شود و این دیدگاه در نزد اندیشمندان باطل است. وی در ادامه دهلوی را متهم به لامذهبیت می کند که تقلید را رها کرده و گونه ای از حشویه حنفیه نادر و منحرف را در اعتقادات و فقه تبلیغ می نماید که منجر به گسترش لامذهبیت در شبه قاره گردید<ref>همان، ص 97 و 98.</ref>. | انتقادات تند علامه کوثری بر شاه ولی الله دهلوی: علامه کوثری درباره شاه ولی الله دهلوی می نویسد: آگاهی های او از کتابهای متقدمین کم است و کمیت او در شناخت رجال احادیث و تاریخ علوم و مذاهب می لنگد تا جایی که در بسیاری از مباحث علمی دچار لغزش می گردد<ref>محمد زاهد الکوثری، حسن التقاضی فی سیره الامام ابی یوسف القاضی، مکتبه الازهریه للتراث، ص96.</ref>. در ادامه می نویسد: وی در اعتقادات و فقه پیرو حنفیان پیشین بود، اما از زمانی که به حجاز سفر کرد و حلقه شاگردان شیخ ابوطاهر بن ابراهیم کورانی شافعی درآمد، از راه صحیح حنفیان خارج شد و در توحید ازدیدگاه صحیح استادش در هند شیخ احمد بن عبد الأحد سرهندى معروف به امام ربّانى ( توحید شهودی ) متمایل به وحدت وجود از طریق نظریه تجلی گردید. کوثری می گوید که این نظریه منجر به اتحاد و حلول می شود و این دیدگاه در نزد اندیشمندان باطل است. وی در ادامه دهلوی را متهم به لامذهبیت می کند که تقلید را رها کرده و گونه ای از حشویه حنفیه نادر و منحرف را در اعتقادات و فقه تبلیغ می نماید که منجر به گسترش لامذهبیت در شبه قاره گردید<ref>همان، ص 97 و 98.</ref>. | ||
=فعالیتهای سیاسی و اجتماعی= | =فعالیتهای سیاسی و اجتماعی= | ||
مقابله با نفوذ یهودیان: با نفوذ یهودیان «دونمه»<ref>بر | مقابله با نفوذ یهودیان: با نفوذ یهودیان «دونمه»<ref>بر گروهی از یهودیان مهاجر که در مناطقی نزدیک به قلمرو حکومت عثمانی (ترکیه) ساکن شدند و در ظاهر به اسلام گرویدند اطلاق می شود. آنان پس از نفوذ در ارکان امپراتوری عثمانی و به دست گرفتن پست های کلیدی، نقش مهمی در تضعیف و براندازی امپراتوری عثمانی ایفا کرده اند.</ref> و دیگران (نصرانی ها و ارمنی ها) در ارتش اسلامی ترکیه و نیز در حوزه های تربیتی و مطبوعات و همچنین خرید عناصر ترک، علوم دینی را محدود و ستم نسبت به دانشمندان را آغاز کردند و سرانجام حکومت خلافت اسلامی را به فروپاشی کشاندند. علامه کوثری در برابر این جریان از اسلام دفاع می کرد. به همین دلیل او را از سمت خود برکنار کردند و حکم به اعدام وی دادند. در نتیجه وی این سرزمین را ترک کرد و بستگان و دارایی خود را رها کرد<ref>کوثری، محمد زاهد، مَحقُ التقوّل فی مسألة التوسل، ص 28.</ref>. | ||
وکیل مشیخۀ عثمانی (نمایندۀ مجلس بزرگان عثمانی): وظیفه او اشراف بر علم و مدارس و علما بود و سمت وی هم تراز «شیخ الازهر» در مصر بود<ref>کوثری، محمد زاهد، | وکیل مشیخۀ عثمانی (نمایندۀ مجلس بزرگان عثمانی): وظیفه او اشراف بر علم و مدارس و علما بود و سمت وی هم تراز «شیخ الازهر» در مصر بود<ref>کوثری، محمد زاهد، تأنیب الخطیب علی ما ساقه فی ترجمة ابی حنیفة من الأکاذیب، 1410 ق. ص: و- الفقه و أصول الفقه من أعمال محمد زاهد الکوثری، الامام الکوثری، احمد خیری، ص 25.</ref>. | ||
رئیس تحقیقات شرعیه: وظیفه او تعیین قضات و برکناری آنها و اشراف بر قاضیان بود<ref>الفقه و أصول الفقه من أعمال محمد زاهد | رئیس تحقیقات شرعیه: وظیفه او تعیین قضات و برکناری آنها و اشراف بر قاضیان بود<ref>الفقه و أصول الفقه من أعمال محمد زاهد الکوثری، الامام الکوثری، احمد خیری، ص 25.</ref>. | ||
=تالیفات بر علیه سلفیت و وهابیت= | =تالیفات بر علیه سلفیت و وهابیت= | ||
خط ۱۰۲: | خط ۱۰۲: | ||
<big>قسمت اول:</big> تألیفاتی که تا قبل از زمان هجرتِ او از شهر «آستانه» نگاشته شده است.<br> | <big>قسمت اول:</big> تألیفاتی که تا قبل از زمان هجرتِ او از شهر «آستانه» نگاشته شده است.<br> | ||
<big>قسمت دوم:</big> تألیفاتی که مربوط به دوران بعد از هجرت او از شهر آستانه است. <br> | <big>قسمت دوم:</big> تألیفاتی که مربوط به دوران بعد از هجرت او از شهر آستانه است. <br> | ||
برخلاف آثارِ قسمت دوم از تألیفاتی وی، بیشترِ آثارِ قسمت اول هنوز بهصورت خطی باقی ماندهاند<ref>کوثری، محمد زاهد، مَحقُ التقوّل | برخلاف آثارِ قسمت دوم از تألیفاتی وی، بیشترِ آثارِ قسمت اول هنوز بهصورت خطی باقی ماندهاند<ref>کوثری، محمد زاهد، مَحقُ التقوّل فی مسألة التوسل، ص 35- الفقه و أصول الفقه من أعمال محمد زاهد الکوثری، الامام الکوثری، احمد خیری، ص 40.</ref>. علامه کوثری از علمای بزرگ اهل سنت کتاب هایی علیه سلفیه و وهابیت نوشت که در ضمن نام بردن آثار و تالیفات وی به آن اشاره می شود. <br> | ||
اما آثار و تالیفات وی عبارتند از:<br> | اما آثار و تالیفات وی عبارتند از:<br> | ||
<big>محق التقول فی مسألة التوسل:</big> علامه کوثری در این کتاب اتهام شرک ورزی به توسل جویندگان به رسول خدا و خاندان پاکش را ردّ کرد و آنها را واسطه حقیقی ارتباط با خداوند می داند<ref>همان، ص 44.</ref>. وی در این کتاب می نویسد: برخی از حشویه بخاطر زیارت قبور و توسل مسلمانان را متهم به شرک می کنند و با تبیین ادلۀ توسل از کتاب و سنت و عقل و سیرۀ مسلمانان (اعم از صحابه و تابعین و علما)، جواز آن را اثبات می کند؛<br> | <big>محق التقول فی مسألة التوسل:</big> علامه کوثری در این کتاب اتهام شرک ورزی به توسل جویندگان به رسول خدا و خاندان پاکش را ردّ کرد و آنها را واسطه حقیقی ارتباط با خداوند می داند<ref>همان، ص 44.</ref>. وی در این کتاب می نویسد: برخی از حشویه بخاطر زیارت قبور و توسل مسلمانان را متهم به شرک می کنند و با تبیین ادلۀ توسل از کتاب و سنت و عقل و سیرۀ مسلمانان (اعم از صحابه و تابعین و علما)، جواز آن را اثبات می کند؛<br> | ||
<big>التعقب الحثیث لما ینفیه ابن تیمیة من الحدیث (خطی):</big> ابن تیمیه در کتاب "منهاج السنة" ورود برخی روایت ها در برخی موضوعات را رد کرده است. کوثری در این کتاب نقدی بر نوشته های ابن تیمیه نگاشته است<ref>همان، ص 41.</ref>. این کتاب جزو تألیفاتی که تا قبل از زمان هجرتِ او از شهر «آستانه» نگاشته شده است و به صورت خطی است و هنوز چاب نشد. سعید ممدوح می نویسد: احتمال دارد این کتاب مفقود شده است<ref>ممدوح، محمود سعید، رفع المنارة، ص22.</ref>.<br> | <big>التعقب الحثیث لما ینفیه ابن تیمیة من الحدیث (خطی):</big> ابن تیمیه در کتاب "منهاج السنة" ورود برخی روایت ها در برخی موضوعات را رد کرده است. کوثری در این کتاب نقدی بر نوشته های ابن تیمیه نگاشته است<ref>همان، ص 41.</ref>. این کتاب جزو تألیفاتی که تا قبل از زمان هجرتِ او از شهر «آستانه» نگاشته شده است و به صورت خطی است و هنوز چاب نشد. سعید ممدوح می نویسد: احتمال دارد این کتاب مفقود شده است<ref>ممدوح، محمود سعید، رفع المنارة، ص22.</ref>.<br> | ||
<big>الإشفاق علی أحکام الطلاق:</big> چاپخانه «مجلة الاسلام» این اثر را چاپ کرد. و این کتاب پاسخ به کتاب "نظام الطلاق"، اثر شیخ احمد شاکر است<ref>کوثری، محمد زاهد، مَحقُ التقوّل | <big>الإشفاق علی أحکام الطلاق:</big> چاپخانه «مجلة الاسلام» این اثر را چاپ کرد. و این کتاب پاسخ به کتاب "نظام الطلاق"، اثر شیخ احمد شاکر است<ref>کوثری، محمد زاهد، مَحقُ التقوّل فی مسألة التوسل، ص 38- الفقه و أصول الفقه من أعمال محمد زاهد الکوثری، الامام الکوثری، احمد خیری، ص 42.</ref>. وی در این کتاب به نقد اندیشۀ ابنتیمیه و ابنقیم جوزی و ادله آنها میپردازد.<br> | ||
<big>تبدید الظلام المخیم من نونیة ابن القیم:</big> این اثر نیز مقدمه و تعلیقه بر کتاب «السیف الصقیل فی الرد علی ابن زفیل للسبکی الکبیر» است. علامه کوثری در این کتاب می نویسد ابن تیمیه به مذهب حشویه دعوت کرد و ابن قیم مقلد ابن تیمیه است<ref>تقی الدین سبکی، | <big>تبدید الظلام المخیم من نونیة ابن القیم:</big> این اثر نیز مقدمه و تعلیقه بر کتاب «السیف الصقیل فی الرد علی ابن زفیل للسبکی الکبیر» است. علامه کوثری در این کتاب می نویسد ابن تیمیه به مذهب حشویه دعوت کرد و ابن قیم مقلد ابن تیمیه است<ref>تقی الدین سبکی، السیف الصقیل فی الرَّدِّ عَلَى ابنِ زَنجفِیل، علامه کوثری، ص 4 و 6.</ref>.<br> | ||
<big>البحوث الوفیة فی مفردات ابن تیمیة (خطی):</big> این کتاب نیز از آثاری است که محمد زاهد کوثری قبل از سفر خود به شهر آستانه، در نقد آرای ابنتیمیه نگاشته است و هنوز بهصورت خطی باقی مانده و به چاپ نرسیده است<ref>کوثری، محمد زاهد، مَحقُ التقوّل | <big>البحوث الوفیة فی مفردات ابن تیمیة (خطی):</big> این کتاب نیز از آثاری است که محمد زاهد کوثری قبل از سفر خود به شهر آستانه، در نقد آرای ابنتیمیه نگاشته است و هنوز بهصورت خطی باقی مانده و به چاپ نرسیده است<ref>کوثری، محمد زاهد، مَحقُ التقوّل فی مسألة التوسل، ص 37- الفقه و أصول الفقه من أعمال محمد زاهد الکوثری، الامام الکوثری، احمد خیری، ص 41.</ref>. | ||
=تالیفات دیگر= | =تالیفات دیگر= | ||
خط ۲۱۲: | خط ۲۱۲: | ||
=مقالات= | =مقالات= | ||
کوثری در زمینههای گوناگون مقالههای فراوانی نوشته است. هر یک از این مقالهها به مخاطبان خود، درس های سودمندی می آموزد. این مقاله ها بیشتر در مجله هایی منتشر می شدند که با خط مشی مقالات همسو بودند. مجله «الاسلام» و پس از آن، مجله «الشرق العربی» بیشترین مقالات ایشان را منتشر کرده اند. برخی از شاگردان فاضل ایشان نیز اقدام به گردآوری مقالات در مجموعه ای جداگانه کرده اند و این شرح زندگی نامه را در سرآغاز آن به چاپ رسانده اند. در اینجا یادآور می شوم که محمد زاهد کوثری رساله های علمی فراوانی دارند که به دلیل پراکنده بودن در جهان، جمع آوری آنها آسان نیست. این رساله ها در پاسخ به پرسش گران نگاشته و برای شان ارسال می شد<ref>کوثری، محمد زاهد، مَحقُ التقوّل | کوثری در زمینههای گوناگون مقالههای فراوانی نوشته است. هر یک از این مقالهها به مخاطبان خود، درس های سودمندی می آموزد. این مقاله ها بیشتر در مجله هایی منتشر می شدند که با خط مشی مقالات همسو بودند. مجله «الاسلام» و پس از آن، مجله «الشرق العربی» بیشترین مقالات ایشان را منتشر کرده اند. برخی از شاگردان فاضل ایشان نیز اقدام به گردآوری مقالات در مجموعه ای جداگانه کرده اند و این شرح زندگی نامه را در سرآغاز آن به چاپ رسانده اند. در اینجا یادآور می شوم که محمد زاهد کوثری رساله های علمی فراوانی دارند که به دلیل پراکنده بودن در جهان، جمع آوری آنها آسان نیست. این رساله ها در پاسخ به پرسش گران نگاشته و برای شان ارسال می شد<ref>کوثری، محمد زاهد، مَحقُ التقوّل فی مسألة التوسل، ص 49 و 50- الفقه و أصول الفقه من أعمال محمد زاهد الکوثری، الامام الکوثری، احمد خیری، ص 49 و 50.</ref>. مقالاتی در این المقالات وجود دارد که در تضاد با اندیشۀ وهابیت و سلفیت است که به برخی از آنها عبارتنداز: | ||
1. اللامذهبیة قنطرة اللادینیة؛<br> | 1. اللامذهبیة قنطرة اللادینیة؛<br> | ||
خط ۲۲۱: | خط ۲۲۱: | ||
=وفات= | =وفات= | ||
علامه کوثری اواخر عمرش را در شهر [[قاهره]] گذراند. وی در عصر روز یک شنبه نوزدهم ذیقعده سال 1371 در سن هفتاد و پنج سالگی، در حالی که هنوز از حواس پنج گانه و عقل و هوشیاری کامل برخوردار بود، از دنیا رفت و کنار قبر [[ابوالعباس طوسی]] متکلم مشهور، دفن گردید<ref>کوثری، محمد زاهد، | علامه کوثری اواخر عمرش را در شهر [[قاهره]] گذراند. وی در عصر روز یک شنبه نوزدهم ذیقعده سال 1371 در سن هفتاد و پنج سالگی، در حالی که هنوز از حواس پنج گانه و عقل و هوشیاری کامل برخوردار بود، از دنیا رفت و کنار قبر [[ابوالعباس طوسی]] متکلم مشهور، دفن گردید<ref>کوثری، محمد زاهد، تأنیب الخطیب علی ما ساقه فی ترجمة ابی حنیفة من الأکاذیب، 1410 ق. ص ب- کوثری، محمد زاهد، مَحقُ التقوّل فی مسألة التوسل، ص 28- الفقه و أصول الفقه من أعمال محمد زاهد الکوثری، الامام الکوثری، احمد خیری، ص 15- کوثری، محمد زاهد، التحریر الوجیز فیما یبتغیه المستجیز، ص 22.</ref>. احمد خیری می نویسد: علامه کوثری در آخرین دیدار من با او به من گفت این شعر را روی قبر من بنویس<ref>الفقه و أصول الفقه من أعمال محمد زاهد الکوثری، الامام الکوثری، احمد خیری، ص 22.</ref>: | ||
یا واقفا بشفیر اللحد معتبرا *** قد صار زائر أمس الیوم قد قبرا | یا واقفا بشفیر اللحد معتبرا *** قد صار زائر أمس الیوم قد قبرا | ||
فالموت حتم فلا تغفل وکن حذرا***من الفجاءة وادع للذی عبرا | فالموت حتم فلا تغفل وکن حذرا***من الفجاءة وادع للذی عبرا |