پرش به محتوا

عبدالرحمن القدری: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۲: خط ۲۲:


=تولد و تربیت=
=تولد و تربیت=
او در سال ۱۱۵۵ هجری قمری / ۱۷۴۲ پس از میلاد در ناحیه ماتان، که اکنون کتاپانگ ، استان کالیمانتان غربی در جزیره بورنئو نامیده می‌شود ، در خانواده نیای توآ، دختر سلطان ماتان به دنیا آمد . پدرش به جزایر اندونزی مهاجرت کرد و از حضرموت برای تبلیغ و نشر اسلام آمد، از این رو اقامت گزید و به مناطق متعددی سفر کرد و در سال 1145 هجری قمری به متان رسید و سلطان خود را به ازدواج دخترش درآورد و سپس به شهر ممفاوه نقل مکان کرد. و در سال 1184 هجری قمری در آنجا وفات یافت.  
او در سال ۱۱۵۵ هجری قمری / ۱۷۴۲ پس از میلاد در ناحیه ماتان، که اکنون کتاپانگ ، استان کالیمانتان غربی در جزیره بورنئو نامیده می‌شود ، در خانواده نیای توآ، از دختر سلطان ماتان به دنیا آمد . پدرش به جزایر اندونزی مهاجرت کرد و از حضرموت برای تبلیغ و نشر اسلام آمد، از این رو اقامت گزید و به مناطق متعددی سفر کرد و در سال 1145 هجری قمری به متان رسید و سلطان خود را به ازدواج دخترش درآورد و سپس به شهر ممفاوه نقل مکان کرد. و در سال 1184 هجری قمری در آنجا وفات یافت.  


او شانزده ساله بود که پدرش به ممپاوا مهاجرت کرد و در هجده سالگی با شاهزاده خانم اوتین جندار میدی، دختر سلطانش ازدواج کرد و قاسم و عبدالرحمن از او صاحب دو فرزند شدند. در سال 1178 هجری قمری به برخی از الجزایر سفر کرد و دو ماه در آنجا ماند و سپس به ولیمباغ و یازده ماه در آنجا ماند و به ممفاوه بازگشت. پس از اقامت در Mmvawah سه ماه به سفر Valimbag ، سپس بانجارماسین و ایجاد شده توسط چهار ماه و ازدواج suzerainty شاهزاده خانم دختر پاتون و دو سال بعد به Mmvawah باردار بازگشت با عنوان از "Vngeran کلانتر عبد - نور رحمان از جهان" و گرفتن لحظه ای تردید به بنجرماسین و رزق و روزی خود و دو پسرش علوی و سلمه، ربیع الاول 1185 هجری قمری را به ممفاوه برگرداند و پدرش از دنیا رفت، پس با برادرانش و شریف حمید بابود ملاقات کرد و تصمیم به هجرت گرفت.
او شانزده ساله بود که پدرش به ممپاوا مهاجرت کرد و در هجده سالگی با شاهزاده خانم اوتین جندار میدی، دختر سلطانش ازدواج کرد و قاسم و عبدالرحمن از او صاحب دو فرزند شدند. در سال 1178 هجری قمری به برخی از الجزایر سفر کرد و دو ماه در آنجا ماند و سپس به ولیمباغ و یازده ماه در آنجا ماند و به ممفاوه بازگشت. پس از اقامت در Mmvawah سه ماه به سفر Valimbag ، سپس بانجارماسین و ایجاد شده توسط چهار ماه و ازدواج suzerainty شاهزاده خانم دختر پاتون و دو سال بعد به Mmvawah باردار بازگشت با عنوان از "Vngeran کلانتر عبد - نور رحمان از جهان" و گرفتن لحظه ای تردید به بنجرماسین و رزق و روزی خود و دو پسرش علوی و سلمه، ربیع الاول 1185 هجری قمری را به ممفاوه برگرداند و پدرش از دنیا رفت، پس با برادرانش و شریف حمید بابود ملاقات کرد و تصمیم به هجرت گرفت.