کاربر:Hoosinrasooli/صفحه تمرین

از ویکی‌وحدت
جریان سنی التیار السلفی کویت(جنبش سلفی در کویت)
سلفی در کویت.jpg
نام حزبجریان سنی التیار السلفی کویت
تاریخ تأسیس1920 م، ۱۲۹۸ ش‌، ۱۳۳۸ ق
رهبران
  • عبدالله خلف الدحیان
  • شیخ عبدالعزیز الرشید

جریان سنی التیار السلفی کویت، عرصه سیاسی کویت شاهد بحث‌های سیاسی، رسانه‌ای و اجتماعی درباره آینده جنبش اسلام سیاسی در این کشور خلیج‌فارس است، به‌ویژه با توجه به نتایج کیفی آنچه به «انقلاب‌های بهار عربی» معروف شد و بر آن سایه افکند. وضعیت کلی استراتژیک، داخلی و خارجی، در کشورهای مختلف منطقه خاورمیانه، با کشورهای شورای همکاری خلیج فارس. جنبش سلفی با همه مکاتب سنتی خود، پس از آن که وزن زیادی در صحنه اسلام در تعدادی از کشورهای عربی ایجاد کرد، یکی از برجسته ترین جنبش‌هایی است‌که اخیراً زیر ذره بین قرار گرفته است. در عمل شاهد انقلاب نبودیم، اما شاهد یک حرکت اجتماعی و حرکت سیاسی بی‌سابقه بودیم، همانطور که در مورد کویت در خلیج فارس اتفاق افتاد.

با توجه به شکل‌گیری متفاوت و مسالمت‌آمیز کویت، خصوصیات شخصی حاکمان آل‌صباح، وجود تهدیدهای داخلی و خارجی، و همچنین ترکیب جمعیتی این کشور، همگی در پیدایش چنین سیاست متفاوتی نقش داشته‌اند. به نظر می‌رسد کشوری با این اوصاف، بستر مناسبی برای رشد وهابی‌گری نباشد. این در حالی است‌که امروزه وهابی‌های کویت، جایگاه ویژه‌ای در فعالیت‌های تروریستی این جریان در عرصۀ بین‌المللی دارند. سلفی‌ها از بیشترین آزادی در این شیخ‌نشین بهره می‌برند و در کنار عربستان از اصلی‌ترین حامیان مالی جریان تروریست‌های مسلح محسوب می‌شوند.

پیدایش وهابی‌گری

پیدایش وهابی‌گری(جنبش سلفی) در کویت به اوایل سال 1920م باز می‌گردد. در آن دوره، برخی مشایخ مانند عبدالله خلف الدحیان و شیخ عبدالعزیز الرشید نزد علمای سعودی تحصیل می‌کردند و پس از بازگشت از آنجا، در کویت به ترویج مکتب وهابی پرداختند. از آن زمان به بعد، ارتباط محکم و عمیقی بین آنها و علمای سعودی برقرار شد که همچنان نیز ادامه دارد[۱].

سه جریان وهابی کویت

وهابی‌های کویت مدت‌ها مواضع سنتی خود را داشتند تا اینکه تحولات و حوادث مختلفی آنها را به چند دسته تقسیم کرد:

گروه «التجمع الإسلامی السلفی»

گروه «التجمع الإسلامی السلفی» در سال 1981م، و به‌ریاست خالد سلطان بن عیسی تأسیس شد[۲]. این گروه بر اخلاق اجتماعی متمرکز بود و دستورالعمل پارلمانی آن عمدتاً به اسلامی‌سازی قوانین و لحاظ‌کردن شریعت به‌عنوان تنها منبع قانون‌گذاری، و همچنین ممنوعیت مفاسدی مانند الکل و کنسرت‌های موسیقی مربوط است[۳]. این تجمع، بزرگ‌ترین گروه سلفی در پارلمان است و اعضای آن موقعیت خود را به‌عنوان وسیله‌ای برای تبلیغ دین و حفظ جایگاه اسلام در جامعه کویت می‌دانند[۴]. همیشه بر ضرورت اطاعت از امیر کویت تأکید می‌کنند[۵]. این جریان در سال 1991م، تحت رهبری شیخ عبدالله السبت قرار گرفت[۶]. آنها با علمای عربستان ارتباط نزدیکی داشتند تا جایی که گاه از آنها باعنوان «عروسک ریاض» یا «عامل نفوذی استخبارات سعودی» تعبیر می‌شد[۷].

شاخۀ المدخلی(جریان سلفی محافظه‌کار یا منفعل)

دیگر گروه سلفی کویت، یعنی شاخه المدخلی، بسیار منفعل هستند و جمعیت احیاء التراث را به‌دلیل داشتن ساختاری سازمانی و شرکت در انتخابات، به نقض اصول سلفی متهم می‌کنند[۸]. آنها مشارکت در سیاست و ایجاد سازمان‌های رسمی را موجب فساد می‌دانند؛ زیرا این اقدامات، مردم را به‌جای وفاداری به خداوند، به سازمان‌ها و رهبران آنها وفادار می‌سازد[۹].

گروه «الحرکة السلفیة»

طیف سوم، «جنبش سلفی» است که در سال 1996م، به‌رهبریِ شیخ عبدالرحمن عبدالخالق از گروه «التجمع الإسلامی السلفی» جدا شد. این جدایی عمدتاً به‌دلیل عدم‌رضایتِ آنها از سلفی‌های سنتی بود و آنها را از ابزار توطئۀ امریکایی ـ سعودی برای خاموش کردنِ مطالبات سیاسی در خلیج‌فارس به شمار می‌آوردند[۱۰]. بسیاری از این فعالان، خواهانِ اصلاح سیستم سیاسیِ کویت بودند تا اینکه مشارکت سیاسیِ بیشتری را، به‌ویژه در انتصاب وزیران دولت، و همچنین استفاده از شریعت به‌عنوان تنها منبع قانون‌گذاری به دست آورند[۱۱]. این جنبش، از منتقدان حکومت است و به‌طور فزاینده‌ای چهره‌های قبیله‌ایِ جدید (بدو)[۱۲] بر آن مسلط می‌شوند. آنها معتقدند که این جنبش می‌تواند جایگزین «الحرکة الدستوری الإسلامیه»‌ای باشد[۱۳] که در میان طبقۀ شهرنشین نفوذ دارد[۱۴].

عوامل جنبش سلفی

چند عامل در گسترش جریان سلفی در کویت دخیل بود که در ادامه به بررسیآنها خواهیم پرداخت:

  • اول: ترویج گسترده تفکر وهابی در کویت که با حضور و فعالیت شیخ عبدالرحمن عبدالخالق، شخصیت مشهور وهابی، و بازگشت کویتی‌های فارغ‌التحصیلِ مراکز دینی سعودی، به وقوع پیوست. عبدالرحمن عبدالخالق شخصیت اصلی جریان وهابی در کویت بود[۱۵].
  • دوم: تمرکز وهابی‌ها بر مبارزه با بدعت‌ها و خرافات در ابتدای امر، و هم‌چنین اجتناب آنان از سیاست، به گسترش این تفکر در شرایطی‌که کویتی‌ها از شرکت در تجمعات و گروه‌های سیاسی ابا داشتند[۱۶]، کمک کرد. به‌طور خاص، بعد از شکست 1976م، فعالیت حرکت‌های غیراسلامی و لیبرال به مقبولیت بیشتر تفکر سلفی انجامید[۱۷].
  • سوم: آمدن بدوی‌های[۱۸]. سعودی به کویت نیز موجب تقویت و گسترش تفکر وهابی شد. بدوی‌های سعودی در دهه‌های 1960 و 1980م، از عربستان سعودی وارد کویت شدند و تابعیت کویتی دریافت کردند[۱۹]. این مهاجرت گروهی، بر اساس سیاست اتخاذشده از سوی حاکمان کویت برای افزایش جمعیت و نیز تأمین نیروی کار[۲۰] قابل‌اعتماد بود[۲۱] که در این راستا، قبایل بدوی گزینۀ مناسبی به نظر می‌رسیدند[۲۲]. پس از انقلاب اسلامی ایران، به‌ویژه در دوران حمله عراق به ایران، تبلیغات زیادی علیه ایران و شیعیان وجود داشت و برای جلوگیری از تهدید ش[۲۳] همچنین نکتۀ بعدی این بود که در مقابلِ گروه‌های اپوزیسیون، اعم از قومی-عربی‌ها و تاجران لیبرال، گروهی شکل بگیرد که حامیآل‌صباح باشد؛ از‌این‌رو بدوی‌ها همگن‌ترین گروه در پیوستن به جامعۀ کویت، و همچنین مطیعِ خواسته‌های آل‌صباح بودند. حیات قبایل بدوی، بر اساس سنت‌ها و ارزش‌های محافظه‌کارانه در امور سیاسی و اجتماعی بود و آنها در مقابلِ حاکم، مطیع و کر و کور بودند[۲۴]. به‌علاوه، برخی معتقدند که شیعیان بیش از 50 درصدِ جمعیت کویت را تشکیل می‌دادند که سیاست دولت کویت در اعطای تابعیت به بدوی‌های عربستان در دهه‌های 1960م و 1970م، باعث کاهش درصد جمعیتیشیعیان به 35 درصد شد[۲۵]. یعه، سیاست تقویت جریان سلفی در دستورِ‌کار قرار گرفت. در آن زمان، تبلیغاتی وجود داشت مبنی بر اینکه سلفی‌ها بهترین گزینه برای مقابله با خطر تشیع هستند[۲۶]. عربستان نیز از این تصمیم حمایت می‌کرد؛ چراکه به نفوذ بیشترِ این کشور در کویت کمک می‌کرد[۲۷].

البته باید توجه داشت که جریان سلفی در میان طبقۀ شهریکویت نفوذ چندانی نداشت و گسترش آن در خارج از شهر و نزد بدوی‌ها بود[۲۸]؛ بنابراین، اگر آن مهاجرت‌های گسترده صورت نمی‌گرفت، سلفیت نمی‌توانست توفیق امروز خود را در میان طبقۀ شهریمرفه و نسبتاً آزادِ کویت کسب نماید. در پایان سال‌های دهۀ 1970م، سلفی‌ها در جامعۀ کویت، به‌ویژه در میان خانواده‌های تاجران، برای خود پیروانی به دست آوردند[۲۹]. در دهۀ 1980م، جریان سلفی در سازمان‌های کارگری و اتحادیه‌های دانشجویی پایه‌گذاری شد و در سطح سازمانی به‌طور بی‌سابقه‌ای توسعه یافت[۳۰]. همۀ اینها پس از آن رخ‌ داد که بدوی‌های وهابیسعودی تابعیت کویتی دریافت نمودند و با سکونت در حاشیۀ شهرها و اختلاط با جامعۀ شهری و همچنین کسب تحصیلات عالی، در ساختار جامعه و بخش‌های مختلف اداری و اقتصادی نفوذ کردند

جنبش‌ها، جناح‌ها و احزاب سیاسی در قانون اساسی کویت

اگرچه قانون اساسی کشور کویت اجازه تأسیس احزاب سیاسی را نمی دهد، اما رهبران بسیاری از نیروهای سیاسی محلی که جهت گیری ها و جریانات فکری و عقیدتی مختلف را بیان می کنند، معتقدند که حتی اگر قانون اساسی این احزاب را تایید نمی کرد، منع نمی کرد. برخی می گویند که تفاهم نامه قانون اساسی تلویحاً برای چنین جناح های سیاسی مشخص شده است.

علیرغم غیرقانونی بودن احزاب سیاسی؛ در تاریخ نظام سیاسی کویت -تاکنون- ثبت نشده است که بنیانگذاران آن احضار یا تحقیق و تفحص نشده باشند و جلسات آنها از نزدیک یا دور تحت تأثیر قرار نگیرد. عرصه سیاسی کویت شاهد ظهور جناح‌های متعددی است که رنگ‌های مختلف طیف سیاسی را به نمایش می‌گذارند و شروع به پرداختن به رویدادهای محلی، منطقه‌ای و بین‌المللی کرده و مواضع خود را در قبال این تحولات و رویدادها بیان می‌کنند.

نقاط قوت و ضعف

برجسته ترین نقاط قوت، محبوبیت زیاد جنبش سلفی، به ویژه در مناطق بیرونی که حضور قبایل متمرکز است، و در دسترس بودن بودجه کلان از سوی کمیته های خیریه است. در مورد ضعف‌هایی که جریان سلفی از آن رنج می‌برد، خلاصه آن‌ها نبود تجربه سیاسی کافی در مقایسه با نهضت مشروطیت اسلامی است، زیرا جریان سلفی پیش از این تمایلی به ورود به فعالیت‌های سیاسی نداشت، بلکه فعالیت آن در ابتدا متمرکز بود. بر آگاهی دینی و تلاش های هدایتی مطابق با اصول و اعتقادات آن.

آینده جنبش سلفی در کویت

این جنبش با ویژگی هایی مشخص می شود که آن را از سایر جنبش های اسلامی سلفی مشابه در داخل و یا خارج از منطقه عرب متمایز می کند. این امر با ایده شروع حضور در انتخابات مجلس و عدم کناره گیری از واقعیت سیاسی، عبور از حضور پررنگ در سطوح فکری و فرهنگی از طریق شرکت در سایت ها و فعالیت های خدماتی، در اشکال و انواع مختلف، به طور کامل آغاز می شود. هماهنگی بدون ناهماهنگی و تضاد با سایر جریان های فکری و به طور کلی با حضور رسانه ای. اما از سوی دیگر متوجه می‌شویم که علی‌رغم شرکت سلفی‌ها در حیات سیاسی و انتخابات شورای ملی از سال 1360 تا کنون و موفقیت آنان در دستیابی به موقعیت‌های پیشرفته در سطح قوای مقننه و مجریه، در آنچه تحولی زودهنگام تلقی می‌شود. در موقعیت سلفی ها نسبت به همین روند در کشورهای دیگر; علیرغم همه اینها، هنوز بسیاری از مشکلات و مسائل حل نشده وجود دارد که جنبش سلفی نتوانسته آنها را حل کند، از جمله: موضع خود در مورد حقوق سیاسی زنان، اسلامی کردن قوانین و به ویژه درخواست برای اصلاح اصل 2 قانون اساسی.

پانویس

  1. دمنهوری، رجب، «الحالة السلفیة فی الکویت»، صحیفة لُجینیات الإلکترونیة، آدرس: http://lojainiat.net/main/Content
  2. المتیم، منى، «الأحزاب السیاسیة فی الکویت»، سایت المرسال، 16 فبرایر 2017م، آدرس:https://www.almrsal.com/post/452708
  3. Utvik, Bjorn Olav, “The Ikhwanization of the Salafis: Piety in the Politics of Egypt and Kuwait”, Middle East Critique 23, no.1, April 2014, p.20
  4. Pall, zoltan, “Kuwaiti Salafism and its growing influence in the levant”, May 07, 2014, Link:https://carnegieendowment.org/2014/05/07/kuwaiti-salafism-and-its-growing-influence-in-levant-pub-55514
  5. همان
  6. همان
  7. Freer, Courtney, “The rise of pragmatic Islamism in Kuwait's post-Arab Spring opposition movement”, Rethinking Political Islam Series, p.9
  8. همان، ص8.
  9. Pall, zoltan, “Kuwaiti Salafism and its growing influence in the levant”, May 07, 2014, Link:https://carnegieendowment.org/2014/05/07/kuwaiti-salafism-and-its-growing-influence-in-levant-pub-55514.
  10. Pall, zoltan, “Kuwaiti Salafism and its growing influence in the levant”, May 07, 2014, Link:https://carnegieendowment.org/2014/05/07/kuwaiti-salafism-and-its-growing-influence-in-levant-pub-55514.
  11. Freer, Courtney, “The rise of pragmatic Islamism in Kuwait's post-Arab Spring opposition movement”, Rethinking Political Islam Series, p.8.
  12. Utvik, Bjorn Olav, “The Ikhwanization of the Salafis: Piety in the Politics of Egypt and Kuwait”, Middle East Critique 23, no.1, April 2014, p.19.
  13. این حرکت به نسل جدید اخوان‌المسلمینِ کویت متعلق است که غالباً در موضع اپوزیسیون قرار دارد.
  14. Wehrey, Frederic, Sectarian Politics in the Gulf: From the Iraq War to the Arab Uprisings, p.180
  15. آقامحمدی، مرتضی، محاصرۀ مسجدالحرام؛ ترجمۀ کتاب‌های «حصر مکة»، «أیام مع جهیمان» و «حتی لا یعود جهیمان»، ص420
  16. دمنهوری، رجب، «الحالة السلفیة فی الکویت»، صحیفة لُجینیات الإلکترونیة، آدرس: http://lojainiat.net/main/Content
  17. مدیرس، فلاح عبدالله، الجماعة السلفیة فی الکویت.
  18. قبایل صحراگردی که بین عربستان و کویت در تردد بودند و با عنوان «بدو» شناخته می‌شوند
  19. Longva, A, “Nationalism in Pre-Modern Guise: The Discourse on Hadhar and Badu in Kuwait”, International Journal of Middle East Studies MES, p.171.
  20. دولت نیروی کار موردنیاز خود را از کشورهای عربی و غیرعربی تأمین می‌کرد. در این میان، نگرانی آنها بیشتر از مهاجران عرب بود؛ چراکه آنها، هم عرب‌زبان بودند و هم مسلمان، و بیم آن می‌رفت که افکار خود را در کویت ترویج و اشاعه دهند. به‌عنوان نمونه، در سال 1960 عبدالرحمن دوسری، از علمای دینی کویت، نامه‌ای به بن‌باز فرستاد. وی درباره لشکر خطرناک معلمان خارجی هشدار می‌دهد و درخواست می‌کند که در استفاده از مدرسان مصری، به قدر نیاز اکتفا گردد و از رفتن طلاب به جمهوری مصر جلوگیری شود؛ چراکه خیر فرستادن آنها به آمریکا بیشتر، و شر آن کمتر از رفتن به مصر است. (نقیدان‌، منصور، الجماعة السلفیة المحتسبة؛ دراسة فی فکر المحتلین للمسجد الحرام، ص105).
  21. [8]. Longva, A, “Neither Autocracy nor Democracy but Ethnocracy: Citizens, Expatriates and the Socio-Political System in Kuwait”, Monarchies and Nations: Globalization and Identity in the Arab states of the Gulf, p.14.
  22. . Ghabra, Shafeeq, “Kuwait and the Dynamics of Socio-Economic Change”, The Middle East Journal, 51, p.358-372.
  23. . Ghabra, Shafeeq, “Kuwait and the Dynamics of Socio-Economic Change”, The Middle East Journal, 51, p.358-372.
  24. Behbehani, Bodour, Surviving the Arab Spring The Gulf Cooperation Council and the Case Study of Kuwait, p.191.
  25. Alhabib, Mohammad Ebraheem, The Shia Migration from Southwestern Iran to Kuwait: Push-Pull Factors during the Late Nineteenth and Early Twentieth Centuries, p.46.
  26. توهمات ناشی از تبلیغات سوء علیه انقلاب ایران، کشورهای عربیمنطقه را بر آن داشت تا در مقابلِ آنچه هجمۀ ایرانِ شیعی برای بلعیدن کشورهای مسلمان می‌نامیدند، اقدام کنند. جنگ عراق و ایران نیز بر شدت این تبلیغات افزود. در این فضا، چنین القا شد که آنچه می‌تواند در مقابلِ این تهدید، از اسلام (اهل‌سنت) دفاع کند، جریان سلفی است. به‌عنوان نمونه، محمد ابراهیم شقره، عالمی سلفی که در اردن علیه شیعه فعالیت می‌کرد، ملک حسین را متقاعد کرد که سلفی‌ها ضدشیعه هستند و حکومت می‌تواند از گفتمان سلفی برای مقابله با نفوذ ایران استفاده کند و بدین‌سان سلفی‌ها نظر ملک حسین را جلب کردند و مجال فعالیت یافتند. آنان پادشاه را راضی کردند تا البانی، رهبر برجستۀ سلفیت، که مدت‌ها در تبعید بود، به کشور بازگردد. (آقامحمدی، مرتضی، «رژیم اردن و سلفی‌های جهادیآن در سوریه»، سایت مؤسسۀ مطالعات راهبردی اسلام معاصر، 8/2/1396ش، آدرس: http://maraminstitute.com)
  27. سلفی‌ها تعلق خاطر زیادی به عربستان دارند و مجرای اعمال نفوذ عربستان در کویت هستند. به‌عنوان نمونه، عبدالله النفیسی در مصاحبه‌ای، دربارۀ پیش‌بینیشرایط 2025م می‌گوید که در آن زمان، شیخ‌نشین‌های کوچک مانند کویت، قطر و امارات از بین می‌روند و فقط سه کشور عربستان، یمن و عمان در این منطقه باقی خواهد ماند؛ ازاین‌رو، به‌نفعِ کویت است که به خاک عربستان ملحق شود. (النفیسی، عبدالله، «عبد الله النفیسی: یکشف تصوره المخیف؟ لن یبقى فی الخلیج العربی سنة 2025 سوى السعودیة و الیمن و عمان»، سایت یوتیوب، 16 ژوئن 2018م، آدرس: https://www.youtube.com/watch?v=olmyJ8A9LaY)
  28. . دمنهوری، رجب، «الحالة السلفیة فی الکویت»، صحیفة لُجینیات الإلکترونیة، آدرس: http://lojainiat.net/main/Content
  29. Freer, Courtney, “The rise of pragmatic Islamism in Kuwait's post-Arab Spring opposition movement”, Rethinking Political Islam Series, p.6.
  30. همان

منابع