confirmed
۵٬۸۵۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
| نام رایج = | | نام رایج = | ||
| تاریخ شکل گیری = 2 ق | | تاریخ شکل گیری = 2 ق | ||
| قرن شکل گیری = | | قرن شکل گیری = قرن دوم هجری قمری | ||
| مبدأ شکل گیری = | | مبدأ شکل گیری = | ||
| موسس =ضراربن عمروکوفی | | موسس =ضراربن عمروکوفی | ||
| عقیده = | | عقیده =1.ضراربنعمرو همه کارها را آفریده خدا میدانست و اختیار و استطاعت را پیش از فعل و پس از فعل و یا همراه با فعل جایز میشمرد و میگفت: انسان غیر از حواس پنجگانه، حس ششمی هم دارد که در روز قیامت خداوند را با آن حس میبیند و ماهیت او را در مییابد.2. به عقیده ضرار، امامت غیرقرشی جایز است. 3.ضراریه معتقدند که پس از رسول خدا صلوات الله علیه، «حجت» منحصر به «اجماع» است و آنچه در احکام دین از اخبار آحاد منقول شده است را جایز نمیشمرند. | ||
}} | }} | ||
'''ضراریه''' پیروان [[ضراربن عمروکوفی|ضراربنعمرو کوفی]] هستند. | |||
'''ضراریه''' پیروان [[ضراربن عمروکوفی| | |||
== شرح حال == | == شرح حال == | ||
ضراربنعمرو غطفانی ضبّی کوفی قاضی (م حدود 230 هـ) از فقها و از سران [[معتزله]] بوده که بعدا به جبریه گرویده و فرقه ضراریه به او منسوب است. <ref>ابنحزم، علیبناحمد، جمهره انسابالعرب، ص249</ref> <ref>ذهبی، محمدبناحمد، سیر اعلام النبلا، ج10, ص544</ref> ضرار از شاگردان و اصلبنعطا بود و در ادامه با وی مخالفت کرد<ref>مشکور، محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 خورشیدی، چاپ اول، ص 323 با ویرایش و اصلاح در عبارات.</ref> و به جبریه گروید<ref>.سید مرتضی، رسائلالمرتضی, ج2, ص182.</ref>ابنتیمیه ضراریه را از جَهمیه بهحساب آورده است. <ref>ابنتیمیه، الرسالة البعلبکیة، ص391</ref>احمدبنیحییبنمرتضی و ابوالقاسم بلخی نیز ایشان را از زمره مجبّره محسوب کردهاند.<ref>بلخی، ابوالقاسم، بیانالادیان، ص85</ref> <ref>مقریزی احمدبنعلی، المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط و الآثار، ج2، ص349</ref> <ref>احمدبنیحییبنمرتضی، المنیة و الامل فی شرحالملل و النحل، ص34</ref> | |||
== عقاید == | == عقاید == | ||
ضراربنعمرو همه کارها را آفریده خدا میدانست و اختیار و استطاعت را پیش از فعل و پس از فعل و یا همراه با فعل جایز میشمرد و میگفت: انسان غیر از حواس پنجگانه، حس ششمی هم دارد که در روز قیامت خداوند را با آن حس میبیند و ماهیت او را در مییابد. | |||
این فرقه معتقدند که پس از رسول خدا صلوات الله علیه، «حجت» منحصر به «اجماع» است و | این فرقه معتقدند که پس از رسول خدا صلوات الله علیه، «حجت» منحصر به «اجماع» است و آنچه در احکام دین از اخبار آحاد منقول شده است را جایز نمیشمرند. به عقیده ضرار، امامت غیرقرشی جایز است و اگر قرشی و نبطی هر دو باشند، نبطی را بر قرشی برتری میدهد و میگوید که چون پیروان نبطی کمترند، پس اگر امام با شرع مخالفت کند، او را میتوان آسانتر خلع کرد. حفص الفرد از بزرگان «مجبره» که ابوعمر کنیه داشت و اهل مصر بود، این عقیده را که در قیامت میتوان با حس ششم خدا را مشاهده کرد، از ضرار بن عمرو گرفته است. مقریزی در «الخطط» این فرقه را تحت عنوان مجبره که همان «جبریه» و مخالفان «قدریه» باشند آورده است و میگوید آنان کسانی بودند که در نفی استطاعت و توانایی از بندگان خدا در افعال شان زیادهروی کردند. <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 خورشیدی، چاپ اول، ص 324 با ویرایش و اصلاح در عبارات.</ref> ضرار بن عمرو همچنین در ایمان عموم مسلمانان شک داشته و معتقد بود که ما نمیدانیم شاید در باطن آنان، شرک و کفر باشد. <ref>مقدسی مطهر، البدء و التاریخ، ج5، ص146</ref> <ref>اسفرایینی شهفور، التبصیر فی الدین، ص105</ref> <ref>بغدادی عبدالقاهر، الفرق بین الفرق، ص</ref> 223 <ref>اشعری ابوالحسن، مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین، ج1، ص339</ref> <ref>شهرستانی محمد، الملل و النحل، ج1، ص82</ref> <ref>مقریزی احمد بن علی، المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط و الآثار، ج2، ص343</ref> | ||
ضرار بن عمرو همچنین معتقد است که ذاتا در آتش گرما و در برف سرما و در زیتون چربی و در عسل شیرینی و در صبر تلخی و در عروق خون نیست ولی خداوند آنها را در هنگام لمس کردن چشیدن و بریدن خلق میکند. | ضرار بن عمرو همچنین معتقد است که ذاتا در آتش گرما و در برف سرما و در زیتون چربی و در عسل شیرینی و در صبر تلخی و در عروق خون نیست ولی خداوند آنها را در هنگام لمس کردن چشیدن و بریدن خلق میکند. | ||
<ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 خورشیدی، چاپ اول، ص 324 با ویرایش و اصلاح در عبارات.</ref>، <ref>ذهبی محمد بن احمد، تاریخ اسلام، ج16, ص475.</ref> | <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 خورشیدی، چاپ اول، ص 324 با ویرایش و اصلاح در عبارات.</ref>، <ref>ذهبی محمد بن احمد، تاریخ اسلام، ج16, ص475.</ref> |