ضراریه

از ویکی‌وحدت
ضراریه
تاریخ شکل گیری2 ق، ۲ ش‌، ۶۲۳ م
قرن شکل گیریقرن دوم هجری قمری
موسسضرار‌بن عمرو‌کوفی
عقیده1.ضرار‌بن‌عمرو همه کارها را آفریده خدا می‌دانست و اختیار و استطاعت را پیش از فعل و پس از فعل و یا همراه با فعل جایز می‌شمرد و می‏‌گفت: انسان غیر از حواس پنج‏‌گانه، حس ششمی هم دارد که در روز قیامت خداوند را با آن حس می‌بیند و ماهیت او را در می‌یابد.2. به عقیده ضرار، امامت غیر‌قرشی جایز است. 3.ضراریه معتقدند که پس از رسول خدا صلوات الله علیه، «حجت» منحصر به «اجماع» است و آنچه در احکام دین از اخبار آحاد منقول شده است را جایز نمی‌شمرند.

ضراریه‏ پیروان ضرار‌بن‌عمرو کوفی هستند.

شرح حال

ضرار‌بن‌عمرو غطفانی ضبّی کوفی قاضی (م حدود 230 هـ) از فقها و از سران معتزله بوده که بعدا به جبریه گرویده و فرقه ضراریه به او منسوب است[۱][۲]. ضرار از شاگردان و اصل‌بن‌عطا بود و در ادامه با وی مخالفت کرد[۳] و به جبریه گروید[۴]. ابن‌تیمیه ضراریه را از جَهمیه به‌حساب آورده است[۵]. احمد‌بن‌یحیی‌بن‌مرتضی و ابوالقاسم بلخی نیز ایشان را از زمره مجبّره محسوب کرده‌اند[۶][۷][۸].

عقاید

ضرار‌بن‌عمرو همه کارها را آفریده خدا می‌دانست و اختیار و استطاعت را پیش از فعل و پس از فعل و یا همراه با فعل جایز می‌شمرد و می‏‌گفت: انسان غیر از حواس پنج‏‌گانه، حس ششمی هم دارد که در روز قیامت خداوند را با آن حس می‌بیند و ماهیت او را در می‌یابد. این فرقه معتقدند که پس از رسول خدا صلوات الله علیه، «حجت» منحصر به «اجماع» است و آنچه در احکام دین از اخبار آحاد منقول شده است را جایز نمی‌شمرند. به عقیده ضرار، امامت غیر‌قرشی جایز است و اگر قرشی و نبطی هر دو باشند، نبطی را بر قرشی برتری می‌دهد و می‌گوید که چون پیروان نبطی کمترند، پس اگر امام با شرع مخالفت کند، او را می‌توان آسان‌تر خلع کرد. حفص الفرد از بزرگان «مجبره» که ابوعمر کنیه داشت و اهل مصر بود، این عقیده را که در قیامت می‌توان با حس ششم خدا را مشاهده کرد، از ضرار بن عمرو گرفته است. مقریزی در «الخطط» این فرقه را تحت عنوان مجبره که همان «جبریه» و مخالفان «قدریه» باشند آورده است و می‌گوید آنان کسانی بودند که در نفی استطاعت و توانایی از بندگان خدا در افعال شان زیاده‌روی کردند[۹]. ضرار بن عمرو همچنین در ایمان عموم مسلمانان شک داشته و معتقد بود که ما نمی‌دانیم شاید در باطن آنان، شرک و کفر باشد[۱۰][۱۱][۱۲][۱۳][۱۴][۱۵]. ضرار بن عمرو همچنین معتقد است که ذاتا در آتش گرما و در برف سرما و در زیتون چربی و در عسل شیرینی و در صبر تلخی و در عروق خون نیست ولی خداوند آنها را در هنگام لمس کردن چشیدن و بریدن خلق می‌کند[۱۶][۱۷].

آثار

ضرار آثار بسیاری از خود بر جای گذاشت که نام برخی از آن عبارت است از: الرّد علی المشبهه، الرّد علی الملحدین، الرّد علی اهل الملل، کتاب فی انّ الاسماء لا تقاس، الرّد علی الواقفة و الجهمیة و الغیلانیه، رساله الصوفیین و..... [۱۸].

سر انجام

نقل شده است که احمد بن حنبل نزد سعید بن عبدالرحمان قاضی به انحراف ضرار شهادت داد، از این‌رو سعید فرمان قتل وی را صادر کرد، اما ضرار به یحیی بن خالد برمکی پناه برد[۱۹][۲۰][۲۱]. ضرار در حدود 230 هجری قمری[۲۲] و در نود سالگی درگذشت[۲۳].

پانویس

  1. ابن‌حزم، علی‌بن‌احمد، جمهره انساب‌العرب، ص249
  2. ذهبی، محمد‌بن‌احمد، سیر اعلام النبلا، ج10, ص544
  3. مشکور، محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 خورشیدی، چاپ اول، ص 323 با ویرایش و اصلاح در عبارات.
  4. .سید مرتضی، رسائل‌المرتضی, ج2, ص182.
  5. ابن‌تیمیه، الرسالة البعلبکیة، ص391
  6. بلخی، ابوالقاسم، بیان‌الادیان، ص85
  7. مقریزی احمد‌بن‌علی، المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط و الآثار، ج2، ص349
  8. احمد‌بن‌یحیی‌بن‌مرتضی، المنیة و الامل فی شرح‌الملل و النحل، ص34
  9. مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 خورشیدی، چاپ اول، ص 324 با ویرایش و اصلاح در عبارات.
  10. مقدسی مطهر، البدء و التاریخ، ج5، ص146
  11. اسفرایینی شهفور، التبصیر فی الدین، ص105
  12. بغدادی عبدالقاهر، الفرق بین الفرق، ص
  13. اشعری ابوالحسن، مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین، ج1، ص339
  14. شهرستانی محمد، الملل و النحل، ج1، ص82
  15. مقریزی احمد بن علی، المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط و الآثار، ج2، ص343
  16. مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 خورشیدی، چاپ اول، ص 324 با ویرایش و اصلاح در عبارات.
  17. ذهبی محمد بن احمد، تاریخ اسلام، ج16, ص475.
  18. ر. ک، ابن‌ندیم، محمد بن اسحاق، الفهرست، ص۲۱۵.
  19. عسقلانی، احمد بن علی, لسان المیزان, ج3, ص203.
  20. ذهبی محمد بن احمد، میزان الاعتدال، ج2, ص328.
  21. زرکلی، خیرالدین بن محمود، الاعلام، ج3، ص215.
  22. فدی خلیل بن ایبک، الوافی بالوفیات، ج16, ص210.
  23. ابن‌حزم، علی بن احمد، جمهره انساب العرب، ص249.