مغیریه

از ویکی‌وحدت
مغیریه‏
ناممغیریه
نام رایجمغیریه
موسسمغیرة بن سعید عجلی کوفی معروف به ابوعبداللّه
عقیدهمغیرة ادعای پیامبری داشته و مدعی بود که اسم اعظم را می‌داند. وی از مجسمه بوده و بین الحاد و تجسیم جمع می‌کرد و نیز در باره خلفای اربعه و صحابه پیامبر نظر مثبتی نداشت.

مغیریه‏ پیروان مغیرة بن سعید عجلی کوفی مکنّی به ابوعبداللّه بودند که در سال 119 هجری کشته شد.

ابن اثیر مُغِیریه را به ضم میم و کسر غین و سکون یاء ضبط می‌کند[۱].

تاریخچه پیدایش

در اوایل قرن دوم هجری از جمله فرقه‌هایی که در جامعه شیعه ایجاد شد فرقه زیدیه بود که بعد از شهادت زید بن علی به فرقه‌های متعددی تبدیل شد تا آنجا که برخی با تغییر جریان از این فرقه به فرقه دیگری ملحق می‌شدند یا با آرای خود فرقه جدیدی را تاسیس می‌کردند. از جمله این افراد که در ابتدا از یاران امام محمد باقر (علیه‌السّلام) بود و در ادامه زیدی شد[۲] و سپس خود فرقه جدیدی را تشکیل داد، مغیرة بن سعید العجلی بود. او از کسانی بود که قصد داشت تا در عقیده و نگاه امام باقر نفوذ کند، ولی امام با توجه به شناختی که از او داشت و می‌دانست که از دشمنان تشیع می‌شود، شخصیت واقعی‌اش را به فرزندش جعفر بن محمد (علیه‌السّلام) و نیز یارانش معرفی کرد[۳] تا از او پرهیز کنند، ولی مغیره با دروغ و نیرنگ و نیز تحریف در روایات، تشکیلات خود را تقویت کرد و با تاسیس فرقه مغیریه حرکت انحرافی خود را در میان شیعیان تداوم بخشید. مغیره سر انجام در زمان حکومت خالد بن عبداللّه القسری در کوفه خروج کرد و در ابتدا محمد بن عبداللّه بن حسن بن امام حسن را به عنوان مهدی قائم معرفی و انتظار ظهورش را تبلیغ کرد و در ادامه خودش ادعای نبوت کرد تا آن که خالد بن عبدالله القسری او را دستگیر کرده بر دار کشید و پنج تن از پیروانش را در آتش سوزانید[۴][۵][۶][۷].

اعتقادات

مغیره بن سعید همچون دیگر غُلاة ادعاهای عجیبی داشت که به برخی از آن اشاره می‌شود. مدعی بود که پیامبر است و اسم اعظم را می‌داند. از مجسمه بوده و بین الحاد و تجسیم جمع می‌کرد. نظر مثبتی نسبت به خلفای اربعه و نیز صحابه پیامبر نداشت.

می‌گفت که پروردگارش شبیه مردی از جنس نور است که اندام و قلب دارد. اندام‌های او به صورت حرف هجا است الفش چون گام‌های اوست. عینش چون چشمان اوست. معتقد بود که خداوند هنگام آفریدن عالم، اسم اعظم خود را اعمال کرد و آن اسم بر تاج او قرار گرفت. پس از آن با انگشت خویش اعمال بندگان را از طاعات و معاصی نگاشت و چون گناهان آنان را فزون یافت، عرقی در وی پدید آمد و از عرق خداوند دو دریا تشکیل گشت یکی دریای نمک و شور، و دیگری دریای شیرین و گوارا، سپس بدان دریا بنگریست و سایه خود را بدید، پس چون خواست سایه خویشتن را بگیرد آن سایه از او دور شد، خداوند چشمان سایه را بر کند تا سایه از میان رفت. از دو چشم خویش خورشید و آسمان را آفرید و از دریای شور کافران و از دریای شیرین مؤمنان را خلق کرد. دیگر عقیده مغیره این بود که وی نوشیدن آب فرات و هر نهر یا چشمه یا چاهی را که در آن نجاست بیفتد، حرام کرد[۸].

پانویس

  1. ابن اثیر، اللباب فی تهذیب الانساب، ج3، ص242
  2. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، بیروت، نشر موسسه الوفاء، سال 1404 هجری قمری، ج۴۶، ص۲۵۱
  3. نعمان بن محمد تمیمی مغربی، دعائم الاسلام، مصر، نشر دار المعارف، سال 1385 قمری، ج۱، ص۴۹
  4. مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ اول، ص 423 با ویرایش و اصلاح عبارات.
  5. اشعری ابوالحسن، مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین، ج1، ص 73
  6. سعد اشعری، المقالات و الفرق، ص 74
  7. شیخ طوسی، اختیار معرفة الرجال، ص145
  8. مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ اول، ص 422 با ویرایش و اصلاح عبارات