پرش به محتوا

جعفریه (پیروان ابوالفضل جعفر بن حرب همدانی)

از ویکی‌وحدت
جعفریه (پیروان ابوالفضل جعفربن‌حرب همدانی)
نامجعفریه (پیروان ابوالفضل جعفر بن حرب همدانی)
نام رایججعفریه
عقیده1.عینیت ذات و صفات الهی. 2. انکار جبر و دفاع از اختیار. 3. ضروری بودن داشتن استطاعت( قدرت) بر فعل قبل از انجام آن. 4. دفاع از حسن و قبح عقلی

جعفریه، پیروان ابوالفضل جعفر‌بن‌حرب همدانی هستند.

شرح حال

جعفر‌بن‌‌حرب‌ متکلم‌ معتزلی‌ قرن‌ دوم‌ و سوم‌ هجری قمری بود. وی‌ در طبقه هفتم‌ معتزله‌ و از رؤسای‌ معتزلیان‌ بغداد و از شاگردان عیسی‌بن‌صبیح مردار و ابوالهذیل علاف به‌ شمار می‌رفت و در سال 236 هجری‌قمری درگذشت[۱]. این شخصیت را از زمره عابدان و زاهدان معرفی کرده‌اند که دارای روابطی با واثق‌ عباسی (م: 232هـ. ق) بوده است[۲][۳][۴].

تاریخچه

نوشته‌اند که: جعفر‌بن‌حرب در بصره نزد ابوالهذیل علاف کلام معتزلی را آموخت و در بغداد به شاگردی ابوموسی مردار درآمد که به‌سبب زهدورزی‌اش به راهب‌المعتزله مشهور شد. وی و جعفر‌بن‌مبشر، شاگرد دیگر ابوموسی... در دنیاگریزی از ابوموسی‌مردار پیروی می‌کردند و از جمله شاگردان جعفر، ابوجعفر‌ اسکافی، عیسی‌بن‌هیثم صوفی و ابومجالد بغدادی محسوب می‌شدند[۵]». شرح مناظره او با زادان بخت ثنوی که ظاهرا مانوی یا زردشتی بوده، در کتاب «المنیة و الامل» آمده‌ است: او می‏‌گفت که پاره‌‏ای از جزء مرکب، غیر از خود مرکب است و نیز کسی را از کاری منع کردند، قادر بر انجام آن کار نیز هست که ممنوع از کردن کاری است، ولی توانایی بر کار دیگر ندارد. عبدالقاهر بغدادی بر کتابی که «جعفر‌بن‌حرب» نوشته است، ردیه‌‏ای به‌نام «الحرب علی‌ابن‌حرب» نوشته است[۶].

آرای اعتقادی

صفات الهی

رأی‌ جعفربن‌‌حرب‌ درباره صفات‌ الهی‌، همانند آرای سایر معتزله‌ است یعنی او نیز به عینیت صفات و ذات معتقد است و بر همین‌ مبنا منکر آن‌ بود که‌ خداوند از ازل‌ سمیع‌ و بصیر است‌، چرا که‌ صفات‌ سمع‌ و بصر مستلزم‌ وجود مسموع‌ و مبصَر در ازل‌ است، امری‌ که‌ با حدوث‌‌جهان‌ منافات‌ دارد[۷].

اختیار انسان

جعفربن حرب مانند سایر معتزله‌، مدافع‌ اختیار انسان‌ بود و جبر را به شدت رد می‌کرد و بر این باور بود که رای معتقدان به جبر از همه مذاهب اسلامی و ادیان دیگر بدتر است، زیرا که‌ همه فرقه‌ها فقط‌ افعال‌ نیک‌ را به‌ معبود خود نسبت‌ می‌دهند و تنها اهل‌ جبر از نسبت‌ دادن‌ افعال‌ زشت‌ به‌ خداوند ابایی‌ ندارند[۸].

حسن و قبح عقلی

عموم معتزله حسن و قبح عقلی را قبول دارند، اما این پرسش وجود دارد که‌ آیا خداوند بر ظلم‌ قدرت‌ دارد؟ بعضی نقل کرده‌اند که که‌ جعفر‌بن‌‌حرب‌، مانند جعفر‌بن‌‌مبشّر و نیز ابوجعفر اسکافی‌، معتقد بود که‌ خداوند قدرت‌ ظلم‌ بر عقلا را ندارد، اما قادر است‌ به‌ کودکان‌ و دیوانگان‌ ظلم‌ کند[۹][۱۰].

نظریه لطف

لطف یعنی وجوب فراهم‌ کردن‌ شرایط‌ عمل‌ به‌ طاعت‌ و ترک‌ معصیت‌ بر بندگان بدون‌ مجبور کردن‌ آنان. جعفر‌بن‌‌حرب‌ ابتدا معتقد بود که‌ اگر خداوند لطف‌ خود را شامل‌ حال‌ کافران‌ کند، آنان‌ با اختیار خود ایمان‌ می‌آورند، هرچند ثواب‌ ایمان‌شان در تراز کسانی که بدون لطف ایمان آورده‌اند نمی‌شود، اما وی‌ بعداً از این‌ عقیده برگشت و همراه اکثر معتزله شد که‌ ایمان‌ آوردن‌ کافران را وابسته‌ به‌ لطف‌ الهی نمی دانستند. همچنین‌ وی‌ توفیق‌ و تسدید را لطف‌ خداوند می‌دانسته‌، اما آن را دلیل اجبار انسان‌ به‌ طاعت‌ خدا نمی‌شمرده‌ است‌[۱۱].

استطاعت (قدرت انجام فعل)

جعفربن‌حرب معتقد بود که استطاعت برای‌ افعال‌ مباشری (افعالی که توسط فاعل و بدون واسطه انجام می‌شود) قبل از انجام فعل ضروری است که البته حین انجام فعل نیازی به آن نیست. افعال‌ متولده‌ (افعالی‌ که‌ موجب تولد فعل دیگری می‌شود) نیز می‌تواند با استطاعتِ فعل‌ اول‌ انجام‌ بگیرد. بنابراین، استطاعت‌ ممکن‌ است‌ در زمان‌ انجام‌ شدن‌ فعل‌ متولد از بین‌ برود و فعل‌ متولد می‌تواند بر اثر قدرتی‌ که‌ معدوم‌ شده‌ است‌، پدید بیاید.

امامت

جعفر‌بن‌حرب امامت را مانند جعفر‌بن‌‌مبشّر، از مصالح دین‌ و شناخت‌ آن‌ را از مجرای عقل‌ می‌دانسته‌ است‌. این‌ دو متکلم بر همین‌ اساس‌ امامت‌ مفضول‌ بر فاضل‌ را جایز می‌دانستند، چرا که‌ امامت‌ با این تعریف مناسب اجرای‌ اموری‌ چون‌ اقامه حدود و قضاوت‌ و جنگ‌ و سایر مسائل‌ اجتماع‌ است‌. پس قرار گرفتن‌ این‌ کار برعهده مفضول‌ با وجود فاضل‌، بدون اشکال است[۱۲].

آرای تفسیری و فقهی

جعفربن‌‌حرب‌ در علم تفسیر و فقه‌ نیز آرایی‌ داشته‌ است‌[۱۳][۱۴].

جستارهای وابسته

پانویس

  1. محمدجواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، انتشارت آستان قدس رضوی، سال 1372 ش، چ دوم، ص 138.
  2. خیر الدین زرکلی، الأعلام قاموس التراجم، ج 2، ص 123.
  3. محمدبن احمد ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج 9، ص 219 .
  4. احمدبن‌علی مقریزی، المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط و الآثار، ج 2، ص 346.
  5. جمعی از نویسندگان، دانش‌نامه جهان اسلام، ج 10، ص 410.
  6. محمدجواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، انتشارت آستان قدس رضوی، سال 1372 ش، چ دوم، ص 138..
  7. ابومحمد علی‌بن احمد بن‌حزم، الفصل‌ فی‌ الملل‌ و الاهواء و النحل‌، بیروت، انتشارات محمد ابراهیم نصر و عبدالرحمن عمیره، سال 1405 ق، ج‌ ۲، ص‌ ۳۰۹.
  8. قاضی‌ عبدالجبار معتزلی، شرح‌‌ الاصول‌‌ الخمسة، قاهره، انتشارات عبدالکریم عثمان، سال 1408 ق، ج ۱، ص‌ ۷۷۷ـ ۷۷۸.
  9. عبدالکریم شهرستانی، الملل‌ و النحل‌، بیروت، انتشارات سید محمد کیلانی، سال 1404 ق، ج‌ ۱، ص‌ ۵۸ - ۵۹.
  10. میر سید‌شریف جرجانی، شرح‌‌المواقف، مصر، انتشارات محمد بدرالدین نعسانی حلبی، سال 1325 ق ، چاپ افست قم، سال 1370 ش، ج‌ ۸، ص‌ ۳۸۱.
  11. ابوالحسن اشعری، مقالات‌‌ الاسلامیین‌ و اختلاف‌‌ المصلّین‌، انتشارات هلموت ریتر، ویسبادن، سال 1400 ق، ج ۱، ص‌ ۲۴۶.
  12. عبدالکریم شهرستانی، الملل‌ و النحل‌، بیروت، انتشارات محمد سید کیلانی، سال 1404 ق، ج‌ ۱، ص‌۱۶۰.
  13. سیدمرتضی( علم الهدی) الأمالی، قاهره، انتشارات احمدبن‌امین شنقیطی، سال 1325 ق، ج‌ ۲، جزء ۴، ص‌ ۱۵۶.
  14. شیخ طوسی، العدة فی‌ اصول‌ الفقه‌، قم، انتشارات محمدرضا انصاری قمی، سال 1376 ش، ج‌ ۲، ص‌ ۶۰۱.