تیجانیه
| تیجانیه | |
|---|---|
| نام | تیجانیه |
| موسس | ابوالعباس احمد بنمحمد تیجانی(تجانی) |
| عقیده | محوری بودن توسل به اولیای دین برای تعالی روح و اندیشه و نیز برآورده شدن حاجات. |
تیجانیّه، یکی از طریقههای رایج تصوف در آفریقای مرکزی و غربی است که به وسیلۀ ابوالعباس احمد بنمحمد تیجانی (تجانی) حسنی (۱۱۵۰- ۱۷ شوال ۱۲۳۰ ق/ ۱۷۳۷-۲۲ سپتامبر ۱۸۱۵ م) ایجاد شد.
نام طریقت
نام دقیقتر این فرقه «تِجانیه» است و به اعتبار نام کوچک مؤسس آن، به «احمدیه» نیز شهرت دارد[۱].
بنیانگذار
احمد بنمحمد تجانی، بنیانگذار این طریقه، در روستای عین ماضی ــ در جنوب الجزایر کنونی ــ به دنیا آمد و به سبب وصلت یکی از پدرانش با خانوادهای از قبیلۀ «بنی توجین» وی به «تجانی» شهرت یافت. او خود را جزء سادات حسنی (شرفا) میدانست و نسبت سیادت خود را از طریق نفسزکیه به امام حسن (علیهالسّلام) میرساند[۲][۳][۴].
شرح حال
تجانی در کودکی قرآن کریم را حفظ کرد و تا بیست سالگی، آثار اندیشمندانی چون ابن رشد را فراگرفت. او در سال ۱۱۷۱ق/ ۱۷۵۸م، به فاس مهاجرت کرد و با دو تن از مشایخ بزرگ تصوف مغرب یعنی شیخ طیب وزانی و شیخ احمد صقلی دیدار کرد و سپس با طریقۀ قادریه آشنا شد و پس از آن، اصول طریقۀ ناصریه را نزد محمد بنعبدالله تزانی آموخت. او در ۱۱۸۶ق به مکه رفت و در میان راه به دیدار محمد بنعبدالرحمان ازهری شتافت تا مبانی طریقۀ خلوتیه را فراگیرد[۵][۶][۷]. وی همچنین با شیخ دیگری از همین طریقه به نام محمود کردی (د ۱۲۰۸ق) نیز ملاقات کرد[۸][۹].
اقامت در مکه
تجانی در کمتر از دو سالی که در مکه و مدینه اقامت داشت، از محضر صوفیانی چون عبدالکریم سمان و ابوالعباس هندی بهره برد و در ۱۱۸۸ق/ ۱۷۷۴م، به قاهره بازگشت تا دوباره با شیخ محمود کردی دیدار کند. گویا شیخ در این ملاقات به تجانی اجازۀ ارشاد داد و بر همین مبنا، برخی سلسلۀ طریقه تجانی را از جانب شیخ محمد کردی به ابونجیب سهروردی و در نهایت به علی (علیهالسّلام) و پیامبر (صلّیالله علیه وآله) میرسانند[۱۰][۱۱].
سفر به فاس
وی در ۱۱۹۱هجری قمری به قصد زیارت مقبرۀ مولا ادریس به فاس سفر کرد و سپس به روستای ابیسمغون رفت و در آنجا ساکن شد. ظاهراً مهمترین واقعۀ زندگی او، یعنی رؤیت پیامبر (صلّیالله علیه وآله) در خواب و کسب اجازۀ تلقین ذکر از حضرت در همین محل و میان سالهای ۱۱۹۶ تا ۱۱۹۹هجری قمری اتفاق افتاد. واقعهای که از نظر تاریخی بیان کننده آغاز شکلگیری طریقۀ تیجانیه است[۱۲][۱۳][۱۴][۱۵][۱۶]. وی سپس در سال ۱۲۱۱ ق، از جور ترکان عثمانی، به شهر فاس پناه برد و در آنجا با استقبال گستردۀ مردم روبهرو شد و تا ۱۲۱۵ق/ ۱۸۰۰م، نخستین زاویۀ رسمی خود را در فاس دایر کرد و بقیه عمر خویش را در همین شهر گذراند و سرانجام در سن هشتاد سالگی درگذشت. پیکر تجانی را در زاویه به خاک سپردند و مزارش تا امروز زیارتگاه پیروان اوست[۱۷] [۱۸][۱۹][۲۰][۲۱][۲۲].
آشنا به طریقههای زمان خود
تجانی در تصوفِ نظری، دانش بسیار داشت و با بیشتر طریقههای زمان خود آشنا بود. او کتاب الحکم ابنعطاءالله اسکنـدری را ــ که از آثـار مهم شاذلیـه به شمـار میرود ــ تدریس میکرد. نوشتههای مختلفی را به او نسبت میدهند که بیشتر توسط مریدان وی جمعآوری شده است. این آثار شامل تفاسیری بر آیات قرآن کریم و احادیث پیامبر(صلّیالله علیه وآله) توصیف برخی از مکاشفات، نامههایی خطاب به رؤسای دولتی، ذکرها و دعاهای مختلف، مکاتباتی با فقها و توصیههایی به مریدانش است که صفحاتی از اصل آنها هماکنون در خزانۀ رباط موجود است[۲۳][۲۴][۲۵][۲۶][۲۷][۲۸][۲۹][۳۰][۳۱][۳۲].
مریدان
تجانی در زمان حیات خویش مریدان بسیاری را تربیت کرد که شرححال برخی از آنها در کتاب کشف الحجاب آمده است و از جملۀ آنان میتوان به شیخ علی حرازم اشاره کرد که سخنان تجانی را در کتاب جواهر المعانی گرد آورده است[۳۳]، اما حاج علی بنعیسی (د ۱۲۳۹ق) مهمترین مرید تجانی بود که خود شیخ او را به عنوان جانشین و مقدم زاویۀ تماسین برگزید. بنابر وصیت تجانی قرار بود که رهبری طریقه به تناوب از خاندان علی بنعیسی ــ که در تماسین ساکن بود ــ به نوادگان تجانی ــ که در عین ماضی ساکن بودند ــ منتقل شود، اما این تناوب به تدریج سبب بروز اختلاف در میان دو جناح پیروان تیجانیه گردید. پس از وفات علی بنعیسی، پسر کوچک تجانی، به نام محمدصغیر (حبیب) (د ۱۲۶۷ ق/ ۱۸۵۱ م) زعامت این فرقه را برعهده گرفت و با سفر به صحرا و سودان، تیجانیه را وسعت و قدرت بسیار بخشید. پس از وی، محمدعید بنعلی بنعیسی (د ۱۲۹۱ق/ ۱۸۷۴م) رهبری طریقه را عهدهدار شد، ولی در این زمان اختلافهای عین ماضی و تماسین به حدی رسید که هر گروه برای خود خلیفۀ جداگانهای معین کرد. به اینترتیب، از شاخۀ عین ماضی (یعنی خاندان تجانی) نخست دو پسر محمدصغیر، به نامهای احمد (د۱۳۱۴ق/ ۱۸۹۶م) و بشیر (د ۱۳۲۹ق/ ۱۹۱۱م) و پس از آنها، پسر احمد یعنی علی، زمام امور را در دست گرفتند. در شاخۀ تماسین نیز نوۀ علی بنعیسی به نام محمد صغیر (د ۱۳۰۹ ق) بر جای پدر نشست. از آن هنگام به بعد، طریقۀ تیجانیه رهبری واحدی نداشته است و در هر منطقه خلیفهای مستقل که معمولاً به طور موروثی به خلافت میرسد؛ رهبری طریقه را برعهده میگیرد[۳۴].
محمد حفیظ (د ۱۲۳۵ ق) از دیگر مریدان تجانی بود که به عنوان خلیفۀ او در موریتانی انتخاب شد و این طریقه را در جنوب مغرب گسترش داد[۳۵]. اما در اواخر سدۀ سیزدهم هجری قمری، شریف الاحذر، یکی از خلیفههای این منطقه، مبانی اصلاح نوینی را مطرح کرد که توسط شاگردش یعنی شیخ حملّه (د ۱۳۶۱ ق/ ۱۹۴۲ م) مورد تأکید قرار گرفت. اختلاف آنها با دیگران بر سر شمار اذکار و اوراد بود و این اختلافات سرانجام به انشعاب فرقۀ حملّیه انجامید. این طریقه علاوه بر موریتانی و ولتایعلیا، در سنگال، نیجر و گینه نیز پیروانی دارد.
مهمترین رهبر شاخۀ سودانی
حاج عمر تال (د ۱۲۸۳ق/ ۱۸۶۶م) نیز از مهمترین رهبران شاخۀ سودانی تیجانیه بود. وی در حجاز و توسط محمد الغالی برگزیده شد تا این طریقه را در آفریقای غربی گسترش دهد. نهضت او به سبب پیوند عمیق تصوف و سیاست اهمیت بسیار دارد، زیرا رویارویی او با استعمار فرانسه و تصورات موعودباورانهای که دربارۀ شخصیت او شکل گرفت، سبب شد تا پیروان بسیاری پیدا کند و حرکتهای نظامی چندی را سامان دهد. حاج عمر، حکومتی را به نام «توکولور» در سودان غربی، نیجریه، گینه و مالی به وجود آورد و پس از وی فرزندش یعنی احمد شیخ (ه م) یا احمدو سیکو حکومت او را در دست گرفت. طومار سیسالۀ این جنبش با حملۀ فرانسویها درهم پیچیده شد، اما طی آن، بسیاری از غیرمسلمانان سرزمین هوسا به وسیلۀ طریقۀ تیجانیه با اسلام آشنا شدند[۳۶][۳۷][۳۸]. به دنبال این حرکت، محمدالامین (ممدولمین، د ۱۳۰۵ق) خود را جانشین حاج عمر معرفی کرد و مدعی زعامت تیجانیه در غرب آفریقا شد. پس از وی، الفا هاشم (د ۱۳۴۹ ق)، برادرزادۀ عمر تال نیز همین داعیه را در قلمرو احمدو مطرح کرد. این روند با ظهور فردی از شاخۀ تماسینی تیجانیه به نام عمر جنبو (د ۱۳۳۶ ق) تداوم یافت. او این طریقه را در کردفان و دارفور تقویت کرد[۳۹]. محمد المختار (د ۱۲۹۹ ق/ ۱۸۸۲ م) نیز که خود شاگرد یکی از مریدان تجانی به نام محمدالسقاف بود، طریقۀ تیجانیه را در مصر و آفریقای شرقی گسترش داد. برخلاف فضای نامساعدی که در این ناحیه وجود داشت، اما فعالیتهای او توسط عبدالمؤمن بناحمد بنسلامه (د ۱۳۱۴ش/ ۱۹۳۵م) ادامه یافت.
دیگر رهبران
از دیگر رهبران تیجانی، علیبارو بود که در آغاز سدۀ ۲۰ م این طریقه را در غنا ترویج داد. همزمان با وی، امیرعباس اهل کانو نیز در نیجریه فعال بود و بعد از او، ملم محمدو سالگا (د۱۳۲۷ ش/ ۱۹۳۸ م) رهبری تیجانیه را عهدهدار شد. اما مهمترین مروج در این ناحیه، ابراهیم بنعبدالله نیاس (د ۱۳۵۴ ش/ ۱۹۷۵ م) بود. او خود را غوثالزمان (منجی عصر) نامید و صورتی اصلاحی از تیجانیه را ترویج کرد که به تدریج به شکلگیری «جماعت نیاسیۀ فیضیه» انجامید. اعضای این شاخه برخلاف تیجانیۀ عمری (پیروان عمرتال)، نماز را در حالی که دست راست را بر دست چپ و روی سینه گذاشتهاند، میخوانند. از اینرو، پیروان عمر تال را به نام «سادالو» و پیروان نیاسی را «کابارو» مینامند. نیاسیه ابتدا در نیجر و سپس گینه، گامبیا، توگو، سنگال، ولتای علیا و مالی پیروان فراوان یافت. شاخۀ نیجریایی این طریقه، سازمانی به نام فتیانالاسلام دارد که در توسعۀ آموزش و پرورش در این منطقه بسیار موفق بوده است[۴۰][۴۱][۴۲][۴۳][۴۴].حاجمالک سی (د ۱۳۰۱ش/ ۱۹۲۲م) نیز یکی از شخصیتهای مهم تیجانیه در سنگال بود. زاویۀ وی در تواون، مرکزی برای مطالعات اسلامی و عربی به شمار میآمد و پس از او، فرزندش ابوبکرسی خلافت تیجانیه را در این ناحیه برعهده گرفت. از ویژگیهای این شاخۀ طریقۀ تیجانیه آن است که اعضای آن در خارج از آفریقا هم فعالیتهای چندی داشتهاند. برای نمونه، سیدالبشیر بنمحمد در حدود سال ۱۸۳۲م زاویهای در یمن ایجاد کرد. محمد عبیدی نیز در ۱۸۹۷م تیجانیه را به ترکیه برد و محمدبن عبدالمالک علمی (د ۱۳۱۳ ش/ ۱۹۳۴ م) حوزۀ طریقه را تا سوریه، فلسطین و حجاز گسترش داد.
عقاید و آیینها
توسل به اولیا
شیخ احمد تجانی بنیانگذار طریقۀ تیجانیه بر این باور بود که ارتباط معنوی انسان با خداوند میتواند به واسطۀ اولیای الٰهی صورت پذیرد. از اینرو، پیامبر اسلام (صلّیالله علیه وآله) در مرکز توجه این طریقه قرار دارد و ذکر صلوات بر او بسیار مهم است. به همین ترتیب، اهلبیت (علیهمالسّلام) و اصحاب پیامبر (صلّیالله علیه وآله) نیز بسیار مورد احترام و محبتاند. از نظر تجانی، بهترین راه کسب فیض یا همان توفیق نجات، متوسل شدن به اولیای الٰهی است، زیرا ایشان وسیلۀ وحدت مرید با خداوند و عامل فنای وی هستند. البته داعیۀ خاتمیت تجانی اقتضا داشت که طریقۀ وی نیز برترین طریقه به شمار آید و مشایخ آن بر سایر شیوخ اولویت داشته باشند[۴۵][۴۶][۴۷] مکاشفات شخص تجانی و رؤیت پیامبر (صلّیالله علیه وآله) در خواب یا بیداری، مبانی اصلی این دیدگاه بودند. او مدعی بود که از همین طریق، اوراد و اذکار خاصی را بیواسطه از رسول خدا (صلّیالله علیه وآله) فرا میگیرد و بر این اساس، خود را قطب مکتوم و سیدالاولیاء معرفی کرد. البته در زمانهای بعدی لقب خاتمالاولیاء نیز به لقبهای دیگر او افزوده شد که گمان میرود برگرفته از آثار ابنعربی باشد، زیرا گسترۀ متنوعی از اصطلاحات ویژۀ ابنعربی در آثار تجانی یافت میشود[۴۸][۴۹][۵۰][۵۱][۵۲]. محوریت نقش اولیا در این طریقه سبب شد تا سنت زیارت نیز در میان آنان رایج شود و این امر به نوبۀ خود موجب شد که مزار اغلب شیوخ تیجانیه تبدیل به زیارتگاه شود و دیگر آنکه، سنت «پرسه و سیاحت» که اغلب به منظور دیدار دیگر مشایخ انجام میگیرد، در این طریقه رونق گیرد[۵۳][۵۴][۵۵][۵۶].
ورد (اذکار خاص)
از دیگر ارکان مهم طریقۀ تیجانیه، «ورد» (اذکار خاص) است. محتوای کلی اوراد را بیشتر تهلیل، استغفار و گونۀ خاصی از صلوات بر پیامبر (صلّیالله علیه وآله) به نام «صلاة الفاتح» تشکیل میدهد که شمار آنها مطابق با زمان ذکر، متفاوت است. علاوه بر اوراد خاص، سه نوع ورد عمومی نیز وجود دارد که با نامهای «لازم»، «وظیفه» و «تهلیل» معروف است. به عنوان نمونه، ورد لازم مجموعه، سه ذکر (یعنی صد بار استغفار، صد بار صلاة فاتح و صد بار لاالٰه الاالله) است که دو بار در روز (قبل از نماز صبح و نیز در بعد از ظهر) خوانده میشود. فرقههای مختلف تیجانیه در شمار برخی از اوراد با یکدیگر اختلاف دارند، اما همۀ آنها ورد را وسیلۀ انتقال برکت و فیض از جانب پیر به مرید میدانند و معتقدند که حاصل این اذکار، تقرب به خداوند است[۵۷][۵۸]. آنان همچنین بر این باورند که کراماتی نیز برای مرید حاصل میشود که نباید آنها را افشا کرد. البته ذکر کرامات تجانی ــ همچون قدرت وی برای وارد کردن بیحساب پیروانش به بهشت ــ مانعی ندارد، زیرا باعث جلب پیروان جدید میشود[۵۹][۶۰]. خواندن اوراد معمولاً در کنار واجبات دینی انجام میگیرد و بهرغم اینکه برخی از ذکرها قالبی منظوم دارند، اما تیجانیه تمایل چندانی به سماع نشان نمیدهند و به تأثیر از غزالی، آن را محدود به خواص میدانند. از اینرو، گاهی مشاهده میشود که برخی از مشایخ آنان در مجالس سماع حاضر میشوند[۶۱][۶۲].
سلسله مراتب داخلی
در طریقۀ تیجانیه گونهای سلسله مراتب داخلی رایج است که به ترتیب اولویت از بالاترین شیخ طریقه یا شیخ اکبر آغاز میشود و سپس به خلفا، مقدمها و در آخر به مریدان منتهی میشود. شیخ اکبر بیشتر در زاویۀ مادر ساکن است و خلفا و مقدمین، زوایای فرعی را اداره میکنند. مقدمها باید با زاویۀ مادر مرتبط باشند و از شیخ اکبر اجازۀ تلقین ذکر بگیرند. پیروان این طریقه اغلب یکدیگر را «احباب» میخوانند و مبالغی را به صورت هدیه به زاویۀ خویش میپردازند. بخشی از درآمد زوایا نیز از طریق وقف تأمین میشود. هیچ مریدی حق پیوستن به طریقۀ دیگر را ندارد، اما ورود افراد سایر طریقهها به زوایای تیجانیه آزاد است[۶۳][۶۴][۶۵].
مراسم تشرف
مراسم تشرف به طریقۀ تیجانیه نیز آداب خاصی دارد. مرید نخست باید شعائر نذر و عهد را به جای آورد و ضمن آن متعهد شود که شروط لازم و کمالیۀ طریقه را رعایت کند. شمار شرطهای لازم بیست مورد است که از انتخاب یک خلیفه و مقدم برای کسب هدایت آغاز میشود و به پارهای تعهدات اخلاقی و شرعی دیگر پایان مییابد. شرطهای کمالیه نیز بیست مورد است که بیشتر آنها به آداب ذکر و دعا مربوط میشود[۶۶][۶۷][۶۸].
مذهب
احمد تجانی خود ظاهراً در فقه مالکی صاحبنظر بود و بر همین مبنا بسیاری از مریدان او نیز مالکی مذهب هستند. اما قاعدهای در این طریقه وجود دارد که براساس آن، تبعیت مطلق از یکی از مذاهب چهارگانۀ اهل سنت لازم نیست و فرد در پذیرش هرکدام از این مذاهب فقهی آزاد است. دربارۀ شخص تجانی بهویژه این باور وجود دارد که او به سبب ارتباط با پیامبر (صلّیالله علیه وآله) دیدگاههای فقهی خاص خود را داشت، پس لازم نبود تا از فقیه دیگری پیروی کند. بخشی از این آرا ــ که البته حجم اندک آنها اساساً با کتابهای مرجع فقهی قابل مقایسه نیست ــ گردآوری شده و مورد استفادۀ مریدان است. انتقادهایی نیز از جانب فقها بر این دیدگاههای فقهی وارد شده است[۶۹][۷۰][۷۱][۷۲].
مهمترین رقیب
طریقۀ قادریه مهمترین رقیب منطقهای تیجانیه به شمار میآید. تجانی در آثار خویش بارها از عبدالقادر گیلانی نام میبرد و به نظر میرسد که در آن زمان، رابطه وی با قادریه در سطح مطلوبی بوده است، اما در سدۀ ۱۳ ق/ ۱۹ م و در دورۀ استعماری، رقابت میان این دو طریقه برای جذب مریدان بالا گرفت و در بیشتر مناطق به نفع تیجانیه خاتمه یافت. دستگاه تبشیری طریقۀ تیجانیه در شیوۀ تبلیغ خود با حرکتهای نظامی چندان میانهای نداشت و اعضای آن با سفرهای متعدد به نقاط مختلف و بازگویی کرامات تجانی عامۀ مردم را جذب میکردند. با آنکه رقابت میان دو طریقۀ قادریه و تیجانیه گاه به درگیریهای مختلف میانجامید، اما گاه نیز چنان قرابتی میان آنها حاکم بود که در برخی از مناطق، شیخی واحد داشتند. به نظر میرسد که وجود دشمنان مشترک ــ همچون جنبش ضد تصوف «ازاله» در نیجریه ــ یکی از عوامل نزدیکی تیجانیه و قادریه بوده است[۷۳][۷۴][۷۵][۷۶][۷۷][۷۸][۷۹].
جنبشهای مخالف
در سدۀ حاضر، تیجانیه با مخالفتهایی از جانب جنبشهای وهابی و سلفی روبهروست که سابقۀ آن به زمان خود تجانی بازمیگردد. این مخالفتها بیشتر بر دو محور زیارت قبور اولیا و توسل به ایشان متمرکز است و اغلب از رشد و گسترش این طریقه کاسته است[۸۰][۸۱]. با آنکه این روند خصمانه هنوز جریان دارد، اما تیجانیه با رویکردهای تساهلجویانه و جنبههای متنوع عرفان نظری، در میان تحصیلکردگان پیروان بسیار دارد و در پی یافتن عرصههای نوینی در خارج از آفریقا است[۸۲].
پانویس
- ↑ محمد بنعبدالله بن حسنينالشافعى الطصفاوی، الفتح الربانی فیما یحتاج الیه المرید التجانی، قاهره، سال 1327 ق، ج ۱، ص ۶۸.
- ↑ علی دخیلالله، التجانیة، ریاض، سال 1979 م، ج ۱، ص۴۰.
- ↑ علی حرازم، جواهر المعانی و بلوغ الامانی فی فیض سیدی ابی العباس التجانی، بیروت، سال 1973 م، ج ۱، ص ۲۳.
- ↑ همان، ص ۲۶.
- ↑ همان، ص ۲۳.
- ↑ محمد حفناوی، تعریف الخلف برجال السلف، بیروت، سال 1982 م، ج ۱، ص ۳۹-۴۰
- ↑ محمد جوسقی، النفخة القدسیة فی السیرة الاحمدیة التجانیة، ج ۱، ص ۱۰۷-۱۰۸.
- ↑ عباس بنابراهيم السملالی، الإعلام بمن حل مراکش و أغمات من الاعلام، فاس، سال 1938 م، ج ۵، ص ۱۹۸.
- ↑ علی دخیلالله، التجانیة، ریاض، سال 1979 م، ج ۱، ص ۴۰، ص ۴۶.
- ↑ علی حرازم، جواهر المعانی و بلوغ الامانی فی فیض سیدی ابیالعباس التجانی، بیروت، سال 1973 م، ج ۱، ص ۳۵-۳۷.
- ↑ ابوالقاسم سعدالله، تاریخ الجزائر الثقافی، الجزایر، سال 1985 م، ج ۱، ص ۵۱۸.
- ↑ علی دخیلالله، التجانیة، ریاض، سال 1979 م، ج ۱، ص ۴۶.
- ↑ محمد حفناوی، تعریف الخلف برجال السلف، بیروت، سال 1982 م، ج ۱، ص۴۰.
- ↑ محمد مخلوف، شجرة النور الزکیة، بیروت، سال 1350 ق، ج ۱، ص ۳۷۸.
- ↑ ابوالقاسم سعدالله، تاریخ الجزائر الثقافی، الجزایر، سال 1985 م، ج ۱، ص ۵۱۸.
- ↑ محمد جوسقی،النفخة القدسیة فی السیرة الاحمدیة التجانیة، ج ۱، ص ۱۱۱-۱۱۲.
- ↑ احمد سلاوی، الاستقصاء با کوشش جعفر و محمد ناصری، انتشارات دارالبیضاء، سال 1956 م، ج ۸، ص ۱۰۵.
- ↑ محمد مخلوف، شجرة النور الزکیة، بیروت، سال 1350 ق، ج ۱، ص ۳۷۸.
- ↑ ادریس خلیفه، الحرکة العلمیة و الثقافیة بتطوان من الحمایة الی الاستقلال، مراکش، مغرب، سال 1994 م، ج ۱، ص ۳۱۷.
- ↑ احمد سکیرج، کشف الحجاب عمن تلاقی مع الشیخ التجانی من الاصحاب، فاس، سال 1961 م، ج ۱، ص۲۰.
- ↑ عبدالرزاق بیطار، حلیة البشر، با کوشش محمد بهجة البیطار، دمشق، سال 1961 م، ج ۱، ص ۳۰۳-۳۰۴.
- ↑ محمد طصفاوی، الفتح الربانی فیما یحتاج الیه المرید التجانی، قاهره، سال 1327 ق، ج ۱، ص ۸.
- ↑ خیرالدین زرکلی، الأعلام، ج ۱، ص ۲۴۵.
- ↑ علی حرازم، جواهر المعانی و بلوغ الامانی فی فیض سیدی ابی العباس التجانی، بیروت، سال 1973 م، ج ۲، ص ۱۴۸.
- ↑ همان، ص 166.
- ↑ همان.
- ↑ همان، ص ۲۱۶.
- ↑ سرکیس، یوسف الیان، معجم المطبوعات العربیة و المعربة، قاهره، سال، ۱۹۲۸ م، ج ۱، ص ۶۵۰.
- ↑ عمررضا کحاله، معجم المؤلفین، بیروت، سال 1957 م، ج ۲، ص۱۴۳.
- ↑ اسماعیل پاشا بغدادی، هدیة العارفین، ج ۱، ص ۱۸۳.
- ↑ همان، ایضاح المکنون، ج ۱، ص ۳۸۶.
- ↑ محمد جوسقی،النفخة القدسیة فی السیرة الاحمدیة التجانیة، ج ۱، ص ۱۰۹.
- ↑ احمد سکیرج، کشف الحجاب عمن تلاقی مع الشیخ التجانی من الاصحاب، فاس، ۱۹۶۱ م، ج ۱، ص ۴ -۵
- ↑ گاهشمار رویدادهای تاریخ معاصر خاورمیانه، مؤسسۀ مطالعات تاریخ خاورمیانه، تهران، سال 1369 ش، ج ۱، ص۱۱۷.
- ↑ علال فاسی، التصوف الاسلامی فی المغرب، رباط، سال 1998 م، ج ۱، ص ۱۰۹.
- ↑ مروین هیسکت، گسترش اسلام در غرب آفریقا، ترجمه احمد نمایی، مشهد، سال 1396 ش، ج ۱، ص ۳۳۵.
- ↑ حسن ابراهیم حسن، انتشار الاسلام و العروبة فیما یلی الصحراء الکبری، قاهره، سال 1957 م، ج ۱، ص۲۰.
- ↑ الیویه مونیه، خیزش ها و چالشهای اسلام در آفریقا، ترجمۀ فرزانه شادانپور، تهران، سال 1383 ش، ج ۱، ص ۱۳۰-۱۳۱.
- ↑ نعوم شقیر، جغرافیة و تاریخ السودان، بیروت، سال 1972 م، ج ۱، ص ۱۶۵.
- ↑ مروین هیسکت، گسترش اسلام در غرب آفریقا، ترجمه احمد نمایی، مشهد، سال 1396 ش، ج ۱، ص ۴۱۵-۴۱۶.
- ↑ الیویه مونیه، خیزش ها و چالشهای اسلام در آفریقا، ترجمۀ فرزانه شادانپور، تهران، سال 1383 ش، ج ۱ ، ص ۱۲۵.
- ↑ همان، ج ۱، ص ۱۴۶.
- ↑ همان، ص ۱۴۹.
- ↑ شریف یحیی امین، معجم الفرق الاسلامیة، بیروت، سال 1986 م، ج ۱، ص ۷۲.
- ↑ عمر فوتی، رماح حزب الرحیم علی نحور حزبالرجیم، در حاشیه جواهرالمعانی، ج ۲، ص ۷-۸.
- ↑ همان، ص ۱۱.
- ↑ مروین هیسکت، گسترش اسلام در غرب آفریقا، ترجمه احمد نمایی، مشهد، سال 1396 ش ج ۱، ص ۳۳۶.
- ↑ عمر فوتی، رماح حزب الرحیم علی نحور حزب الرجیم، در حاشیه جواهر المعانی، ج ۲، ص ۱۷.
- ↑ احمد شنقیطی، الفتوحات الربانیة فی طریقة الاحمدیة، ج ۱، ص ۹۶.
- ↑ محمد جوسقی، النفخة القدسیة فی السیرة الاحمدیة التجانیة، ج ۱، ص ۱۰۳.
- ↑ همان، ج ۱، ص ۱۱۲.
- ↑ محمد بنعبدالله بن حسنينالشافعى الطصفاوی، الفتح الربانی فیما یحتاج الیه المرید التجانی، قاهره، سال 1327 ق، ج ۱، ص ۲۰.
- ↑ همان، ص ۲۳.
- ↑ علی حرازم، جواهر المعانی و بلوغ الامانی فی فیض سیدی ابی العباس التجانی، بیروت، سال 1973 م ج ۱، ص ۳۷.
- ↑ احمد سکیرج، کشف الحجاب عمن تلاقی مع الشیخ التجانی من الاصحاب، فاس، سال 1961 م، ج ۱، ص۵۰.
- ↑ ادریس خلیفه، الحرکة العلمیة و الثقافیة بتطوان من الحمایة الی الاستقلال، مراکش، مغرب، سال 1994 م، ج ۱، ص ۳۱۹.
- ↑ احمد شنقیطی، الفتوحات الربانیة فی طریقة الاحمدیة، ج ۱، ص ۸۲.
- ↑ الیویه مونیه، خیزش ها و چالشهای اسلام در آفریقا، ترجمۀ فرزانه شادانپور، تهران، سال 1383 ش، ج ۱، ص ۱۳۲.
- ↑ محمد بنعبدالله بن حسنينالشافعى الطصفاوی، الفتح الربانی فیما یحتاج الیه المرید التجانی، قاهره، سال 1327 ق، ج ۱، ص ۵۸.
- ↑ عمر فوتی، رماح حزب الرحیم علی نحور حزب الرجیم، ج ۱، ص ۱۵۱.
- ↑ محمد بنعبدالله بن حسنينالشافعى الطصفاوی، الفتح الربانی فیما یحتاج الیه المرید التجانی، قاهره، سال 1327 ق، ج ۱، ص ۷۸.
- ↑ علی حرازم، جواهر المعانی و بلوغ الامانی فی فیض سیدی ابیالعباسالتجانی، بیروت، سال 1973 م، ج ۱، ص ۱۲۹-۱۳۰.
- ↑ محمد بنعبدالله بن حسنينالشافعى الطصفاوی، الفتح الربانی فیما یحتاج الیه المرید التجانی، قاهره، سال 1327 ق، ج ۱، ص ۳۱.
- ↑ همان، ص ۳۵.
- ↑ حسن ابراهیم حسن، انتشار الاسلام و العروبة فیمایلی الصحراء الکبری، قاهره، سال 1957 م، ج ۱، ص ۱۹.
- ↑ احمد شنقیطی، الفتوحات الربانیة فی طریقة الاحمدیة، ج ۱، ص ۸۸.
- ↑ محمد طصفاوی، محمد بنعبدالله بن حسنينالشافعى الطصفاوی، الفتح الربانی فیما یحتاج الیه المرید التجانی، قاهره، سال 1327 ق، ج ۱، ص 35.
- ↑ همان، ص ۴۰.
- ↑ مروین هیسکت، گسترش اسلام در غرب آفریقا، ترجمه احمد نمایی، مشهد، سال 1396 ش،، ج ۱، ص۳۷۰.
- ↑ محمد بنعبدالله بن حسنينالشافعى الطصفاوی، الفتح الربانی فیما یحتاج الیه المرید التجانی، قاهره، سال 1327 ق، ج ۱ ، ص ۱۴.
- ↑ عمر فوتی، رماح حزب الرحیم علی نحور حزب الرجیم، ج ۱، ص ۱۰۵.
- ↑ احمد سکیرج، کشف الحجاب عمن تلاقی مع الشیخ التجانی من الاصحاب، فاس، سال 1961 م، ج ۱، ص ۱۴۹.
- ↑ علی حرازم، جواهر المعانی و بلوغ الامانی فی فیض سیدی ابی العباس التجانی، بیروت، سال 1973 م، ج ۱، ص ۳۲.
- ↑ مروین هیسکت، گسترش اسلام در غرب آفریقا، ترجمه احمد نمایی، مشهد، سال 1396 ش، ج ۱، ص ۸۵.
- ↑ 'همان، ص ۳۵۸.
- ↑ همان، ص ۴۱۴.
- ↑ عبدالقادر محمود، الفکر الصوفی فی السودان، بیروت، سال 1969 م، ج ۱، ص ۵۴-۵۵.
- ↑ الیویه مونیه، خیزش ها و چالشهای اسلام در آفریقا، ترجمۀ فرزانه شادانپور، تهران، سال 1383 ش ج ۱، ص ۱۳۱.
- ↑ همان، ص ۱۳۵.
- ↑ محمد بنعبدالله بن حسنينالشافعى الطصفاوی، الفتح الربانی فیما یحتاج الیه المرید التجانی، قاهره، سال 1327 ق، ج ۱، ص ۲۳.
- ↑ ادریس خلیفه، الحرکة العلمیة و الثقافیة بتطوان من الحمایة الی الاستقلال،مراکش، مغرب، سال 1994 م، ج ۱، ص ۳۱۸.
- ↑ الیویه مونیه، خیزش ها و چالشهای اسلام در آفریقا، ترجمۀ فرزانه شادانپور، تهران، سال 1383 ش، ج ۱، ص ۱۲۶.
منابع
شریف یحیی امین، معجم الفرق الاسلامیة، بیروت، ۱۹۸۶م. بغدادی، ایضاح. بغدادی، هدیه. عبدالرزاق بیطار، حلیة البشر، به کوشش محمد بهجة البیطار، دمشق، ۱۹۶۱م. محمد جوسقی، «النفخة القدسیة فی السیرة الاحمدیة التجانیه»، همراه الفتح الربانی (نک: هم، طصفاوی). علی حرازم، جواهر المعانی و بلوغ الامانی فی فیض سیدی ابی العباس التجانی، بیروت، ۱۹۷۳م. حسن ابراهیم حسن، انتشار الاسلام و العروبة فیمایلی الصحراء الکبری، قاهره، ۱۹۵۷م. محمد حفناوی، تعریف الخلف برجال السلف، بیروت، ۱۹۸۲م. ادریس خلیفه، الحرکة العلمیة و الثقافیة بتطوان من الحمایة الی الاستقلال، مغرب، ۱۹۹۴م. علی دخیلالله، التجانیة، ریاض، ۱۹۷۹م. زرکلی، اعلام. سرکیس، یوسف الیان، معجم المطبوعات العربیة و المعربة، قاهره، ۱۹۲۸م. ابوالقاسم سعدالله، تاریخ الجزائر الثقافی، الجزایر، ۱۹۸۵م. احمد سکیرج، کشف الحجاب عمن تلاقی مع الشیخ التجانی من الاصحاب، فاس، ۱۹۶۱م. احمد سلاوی، الاستقصاء، به کوشش جعفر ناصری و محمد ناصری، دارالبیضاء، ۱۹۵۶م. نعوم شقیر، جغرافیة و تاریخ السودان، بیروت، ۱۹۷۲م. احمد شنقیطی، «الفتوحات الربانیة فی طریقة الاحمدیة»، همراه الفتح الربانی (نک: هم، طصفاوی). محمد طصفاوی، الفتح الربانی فیما یحتاج الیه المرید التجانی، قاهره، ۱۳۲۷ق. علال فاسی، التصوف الاسلامی فی المغرب، رباط، ۱۹۹۸م. عمر فوتی، «رماح حزب الرحیم علی نحور حزب الرجیم»، در حاشیۀ جواهر المعانی (نک: هم، حرازم). عمررضا کحاله، معجم المؤلفین، بیروت، ۱۹۵۷م. گاهشمار رویدادهای تاریخ معاصر خاورمیانه، مؤسسۀ مطالعات تاریخ خاورمیانه، تهران، ۱۳۶۹ش. عبدالقادر محمود، الفکر الصوفی فی السودان، بیروت، ۱۹۶۹م. محمد مخلوف، شجرة النور الزکیة، بیروت، ۱۳۵۰ق. عباس مراکشی، الاعلام بمن حل مراکش و اغمات من الاعلام، فاس، ۱۹۳۸م. مونیه، الیویه، خیزشها و چالشهای اسلام در آفریقا، ترجمۀ فرزانه شادانپور، تهران، ۱۳۸۳ش. مروین هیسکت، گسترش اسلام در غرب آفریقا، ترجمۀ احمد نمایی، مشهد، ۱۳۶۹ش.
برگرفته از: دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «تیجانیه»، ج۱۶، ص۶۲۲۹.