علبائیه (علیاویه)

    از ویکی‌وحدت
    علبائیه
    موسسعلباء‌بن‌دراع‌ اسدی
    عقیدهقائل به الوهیت علی (علیه‌السّلام) و محمد (صلّی‌الله علیه وآله)

    علبائیه یا علیاویه‏ از «غُلاة» شیعه و از یاران علباء‌بن‌دراع‌ اسدی یا علیاء‌بن‌دراع‌ دوسی بودند.

    شرح حال

    در منابع مختلف بیان شده است که ماهیت این شخصیت خیلی روشن نیست. در اعلام اسلامی، نام شخصی به نام علباء‌بن‌حریر‌ سدوسی آمده که از دلیران و فصحای عرب در جاهلیت بود و سپس اسلام را پذیرفت و در فتوحات اسلام در عهد عمر حضور یافت و در کوفه ساکن و پیشوای مردم آن دیار شد. او نخستین کسی بود که مردم را به ولایت امام علی (علیه‌السّلام) دعوت کرد و در جنگ جمل نیز حاضر بود. وی در سال 36 هجری قمری درگذشت.

    وجه تسمیه

    نقل شده است که چون بشّار شعیری منکر محمد (صلّی‌الله علیه وآله) و سلمان شد، به صورت مرغی به نام «علباء» مسخ گشت، از این جهت پیروانش «علبائیه» خوانده شدند. همچنین علبائیه به جهت نکوهش کردن حضرت محمد (صلّی‌الله علیه وآله)، «ذمّیه» نیز نامیده شده‌اند[۱][۲][۳][۴][۵][۶][۷].

    تاریخچه

    کشّی در رجال خود می‌‏نویسد که علباء‌ اسدی حاکم بحرین بوده و بعد از به دست آوردن هفتصد هزار دینار همراه با غلام و چارپایان، آن را تقدیم امام جعفر صادق (علیه‌السّلام) کرد. امام فرمود: ما آن را از تو قبول کردیم و بار دیگر به تو بخشیدیم. شهرستانی می‏‌نویسد: علباء‌بن‌دراع، حضرت علی (علیه‌السّلام) را بر [[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا) |پیامبر (صلّی‌الله علیه وآله)]] برتری می‌‏داد و سپس مردم را به سوی خود دعوت کرد و قائل به الوهیت علی (علیه‌السّلام) و محمد (صلّی‌الله علیه وآله) شد. از ابن حزم نقل شده است که: علبائیه در «اباحت» و «تناسخ» و «تعطیل» با مخمّسه و محمّدیه هم تفاوتی نداشتند. آنها نبوت پیامبر اسلام (صلّی‌الله علیه وآله) و رسالت سلمان پارسی را از جانب او چنان که «محمدیه» می‌‏گفتند قبول نداشتند؛ بلکه محمّد بن عبداللّه (صلّی‌الله علیه وآله) را بنده علی (علیه‌السّلام) می‌‏پنداشتند. کشّی از قول امام جعفر صادق (علیه‌السّلام) روایت می‌‏کند که علباء هنگام مرگ نزد آن حضرت رفت، ابوبصیر در آن مجلس از حضرت می‌پرسد که آیا تو بهشت را برای او تضمین کرده‌ای؟

    پانویس

    1. محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی، سال 1372 ش، چ دوم، ص 336، با ویرایش محدود.
    2. ابن حزم اندلسی، الفصل فى الملل و الاهواء و النحل،چاپ مصر، سال 1347 ق، ج 4، ص 142.
    3. گلدزیهر، العقیدة و الشریعة فى الاسلام، چاپ مصر، ص 184.
    4. خیرالدین زرکلی، الأعلام، سال 1378 ق، ج 5، ص 47.
    5. محمد بن عبدالکریم شهرستانی، الملل و النحل، ترجمه افضل الدین صدر ترکه اصفهانى، با تصحیح سید محمد رضا جلالى نایینى، تهران، سال 1321 ش، ص 156.
    6. سعد بن عبدالله اشعری قمی، المقالات و الفرق، تحقیق، محمد جواد مشکور، تهران، سال 1963 م، ص 190.
    7. محمد بن عمر بن عبدالعزیز کشّی، رجال کشّى، ص 199- 200.