ضحاکیه

    از ویکی‌وحدت
    ضحاکیه
    نامضحاکیه
    موسسضحاک‌بن‌قیس شیبانی
    عقیدهضحاکیه معتقد بودند که جایز است کنیزک مسلمان را به کافران بفروشند و چون در «دار تقیه» باشند، نکاح مسلمان با کافر درست است، ولی در جایی که زیر فرمان مسلمان باشد، نکاح زن مسلمان با غیر مسلمان جایز نیست.

    ضحاکیّه‏ پیروان ضحاک‌بن‌قیس شیبانی از رهبران خوارج حروریه بودند که سرانجام به سال ۱۲۸ ق در نبرد با مروانیان کشته شد. پیروان این فرقه بر لعن معاویه و عمرو‌بن‌عاص و عثمان پیمان بستند و از آنان برائت جستند.

    تاریخچه

    ضحاکیه به‌عنوان یک شورش از خوارج محسوب می‌شود که با عملکردی افراطی در برابر جامعه اسلامی موضع‌گیری می‌کردند و از جمله عناصر بی‌بصیرتی بودند که دوست را از دشمن تشخیص نمی‌دادند و نسنجیده و بدون تشخیص حق، با هر حکومتی مخالفت می‌کردند و فقط خودشان را حق و مسلمان، و مخالفین خود را کافر می‌دانستند.

    ضحاک بن قیس شیبانی

    ضحاک‌بن‌قیس شیبانی رهبر خوارج حروریه و از شجاعان زیرک بود. وی در سال ۱۲۶ هجری قمری همراه سعید‌بن‌بهدل شیبانی و گروهی از حروریان ناحیه جزیره، شورش خود را آغاز کرد. چون سعید در سال ۱۲۷ هجری ق درگذشت، ضحاک جانشین او شد و شراة خوارج با او بیعت کردند. آنگاه ضحاک به موصل و سپس به «شهر زور» رفت. در آنجا خوارج صفریه به او پیوستند و تعدادشان به چهار هزار نفر رسید. ضحاک در ادامه به سمت عراق رفت و کوفه را تسخیر کرد[۱]. عبدالله‌بن عمر بن‌عبدالعزیز، امیر عراق، سپاهی برای نبرد با او فرستاد و او را شکست داد و میان او و عبدالله صلح برقرار شد. پس از آن به‌سوی موصل رفت و مروان‌بن‌محمد سپاهی را به فرماندهی فرزندش عبدالله برای نبرد با او گسیل داشت. دو سپاه با هم در نبردی سخت در منطقه نصیبین درگیر شدند. در این نبرد ضحاک به‌قتل رسید و شمار بسیاری از سپاهیان وی ـ که نزدیک به صدهزار نفر بودند ـ کشته شدند. در میان آنان حدود هشتصد زن از خوارج نیز وجود داشتند که همگی در آن نبرد جان باختند[۲][۳][۴][۵][۶][۷][۸].

    اعتقادات

    ضحاکیه معتقد بودند که جایز است کنیزک مسلمان را به کافران بفروشند و چون در «دار تقیه» باشند نکاح مسلمان با کافر درست است، ولی در جایی که زیر فرمان مسلمان باشد، نکاح زن مسلمان با غیر مسلمان جایز نیست[۹].

    پانویس

    1. محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی، سال 1372 ش، چ اول، ص 323، با ویرایش و اصلاح عبارات.
    2. خیر‌الدین زرکلی، الاعلام، ج ۳، ص ۱۳۷.
    3. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۴، ص ۱۴۵.
    4. محمد بن جریر طبری، تاریخ طبری، ج ۷، ص ۳۱۶.
    5. همان، ص۳۴۴.
    6. ابو عمرو بن ابی هبیره بن خیاط، تاریخ خلیفة بن خیاط، ص ۱۹۹.
    7. علی بن حسین مسعودی، مروج الذهب، ج ۳، ص ۸۷.
    8. محمد جواد مشکور، همان.
    9. همان.